✨﷽✨
💠 #قاسم_های_انقلاب_خمینی
🔰فریاد میزد: 🗣«آقای رییس جمهور! #آقای_خامنهای! من باید شما را ببینم»
حضرتآقا پرسیدند: «چی شده⁉️ کیه این بنده خدا؟».حاج آقا! یه #بچه است, میگه از اردبیل کوبیده اومده اینجا و با شما ♨️کار واجب داره.
🔰حضرتآقا عبایش را که از شانه راستش سر خوره بود درست کرده و میفرمایند: «بگو #پسرم. چه خواهشی؟»
🔰 #شهید_بالازاده میگوید: آقا! خواهش میکنم به آقایان روحانی و مداحان دستور بدهید که دیگر روضه حضرت قاسم (ع) نخوانند🚫!حضرتآقا میفرمایند:چرا پسرم⁉️
🔰شهید بالازاده به یک باره بغضش ترکیده😭 و سرش را پایین انداخته و با کلماتی بریده بریده میگوید: «آقا جان! حضرت قاسم (ع) #13ساله بود که امام حسین (ع) به او اجازه داد برود✅ در میدان و بجنگد، من هم 13 سالهام ⚡️ولی فرمانده #سپاه اردبیل اجازه نمیدهد به جبهه بروم 😔
🔰هر چه التماسش میکنم, میگوید 13 سالهها را نمیفرستیم❌.اگر رفتن 13 سالهها به جنگ بد است، پس این همه #روضه حضرت قاسم (ع) را چرا میخوانند؟😭»
🔰حضرت #آقا دستشان را دوباره روی شانه شهید بالازاده گذاشته و میفرمایند: «پسرم! شما مگر درس 📚و مدرسه نداری؟ درس خواندن هم خودش یک جور #جهاد است»شهید بالازاده هیچ چیز نمیگوید، فقط گریه میکند😭 و این بار هق هق ضعیفی هم از گلویش به گوش میرسد.
🔰 #حضرتآقا شهید بالازاده را جلو کشیده و در آغوش میگیرند و رو به سرتیم محافظانش کرده و میفرمایند: «آقای...! یک زحمتی بکش با آقای ملکوتی (امام جمعه وقت تبریز)تماس بگیر📞 بگو فلانی گفت این آقا مرحمت #رفیق ما است
🔰هر کاری دارد راه بیاندازید✔️ و هر کجا هم خودش خواست #ببریدش.بعد هم یک ترتیبی بدهید برایش ماشین بگیرند🚙 تا برگردد اردبیل, #نتیجه را هم به من بگویید»
🔰حضرتآقا خم شده صورت خیس از اشک شهید بالازاده را #بوسیده و میفرمایند: «ما را دعا کن🙏, پسرم درس و مدرسه را هم فراموش نکن❌, #سلام مرا به پدر و مادر و دوستانت در جبهه برسان»
شادی روح بلندش صوات
از شهید بخواهیدتا پیش #حضرت_قاسم_علیه_السلام
شمارا دعا کنند
#مَتْنِ_رُوضِـہ_وَ_سُخَنْرَانِے
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
JOIN🔜 💥 @membariha ✍
✨﷽✨
♦️ #خواص_باطل2
#شریح_قاضی
✒️✒️تاریخ مىنویسد: «مسجد کوفه مملو از جمعیتى شد که پشت سر ابن زیاد به نماز عشا ایستاده بودند.» چرا چنین شد؟ بنده که نگاه مىکنم، مىبینم خواصِ طرفدارِ حقْ مقصرّند و بعضىشان در نهایتِ بدى عمل کردند. مثل چه کسى؟ مثل «شریح قاضى». شریح قاضى که جزو بنىامیّه نبود! کسى بود که مىفهمید حق با کیست. مىفهمید که اوضاع از چه قرار است. وقتى «هانى بن عروه» را با سر و روى مجروح به زندان افکندند، سربازان و افراد قبیلهى او اطراف قصر عبیداللَّه زیاد را به کنترل خود درآوردند.
🔸ابن زیاد ترسید. آنها مىگفتند: «شما هانى را کشتهاید.» ابن زیاد به «شریح قاضى» گفت: «برو ببین اگر هانى زنده است، به مردمش خبر بده.» شریح دید هانى بن عروه زنده، اما مجروح است. تا چشم هانى به شریح افتاد، فریاد برآورد: «اى مسلمانان! این چه وضعى است؟! پس قوم من چه شدند؟! چرا سراغ من نیامدند؟! چرا نمىآیند مرا از اینجا نجات دهند؟! مگر مردهاند؟!»
🔴شریح قاضى گفت: «مىخواستم حرفهاى هانى را به کسانى که دورِ دارالاماره را گرفته بودند، منعکس کنم. اما افسوس که جاسوس عبیداللَّه آنجا حضور داشت و جرأت نکردم!»
⚠️«جرأت نکردم» یعنى چه؟ یعنى همین که ما مىگوییم ترجیح دنیا بر دین! شاید اگر شریح همین یک کار را انجام مىداد، تاریخ عوض مىشد.
🔺اگر شریح به مردم مىگفت که هانى زنده است، اما مجروح در زندان افتاده و عبیداللَّه قصد دارد او را بکشد، با توجّه به اینکه عبیداللَّه هنوز قدرت نگرفته بود، آنها مىریختند و هانى را نجات مىدادند. با نجات هانى هم قدرت پیدا مىکردند، روحیه مىیافتند، دارالاماره را محاصره مىکردند، عبیداللَّه را مىگرفتند؛ یا مىکشتند و یا مىفرستادند مىرفت. آن گاه کوفه از آنِ امام حسین علیهالسّلام مىشد و دیگر واقعهى کربلا اتّفاق نمىافتاد! اگر واقعهى کربلا اتّفاق نمىافتاد؛ یعنى امام حسین علیهالسّلام به حکومت مىرسید. حکومت حسینى، اگر شش ماه هم طول مىکشید براى تاریخ برکات زیادى داشت. گرچه، بیشتر هم ممکن بود طول بکشد.
اى شریح قاضى! چرا وقتى که دیدى هانى در آن وضعیت است، شهادتِ حق ندادى؟! عیب و نقصِ خواصِ ترجیح دهندهى دنیا بر دین، همین است.
📚بیانات مقام معظم رهبری در دیدار فرماندهان لشکر ۲۷ محمد رسولالله (ص) ۱۳۷۵/۰۳/۲۰
#مَتْنِ_رُوضِـہ_وَ_سُخَنْرَانِے
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
JOIN🔜 💥 @membariha ✍