✨﷽✨
💠 #رفتار_امام_صادق_علیه_السلام_در_هنگام_گرانی
🔸معتب گفت: در مدینه گرانى شده بود حضرت صادق علیه السلام به من فرمود: چقدر خوراکى داریم؟
عرض کردم: چندین ماه ما را کفایت می کند.
🔸فرمود: به بازار ببر و بفروش.
🔸عرض کردم: آقا در شهر خوراکى نیست. فرمود: بفروش.
🔸وقتى فروختم؛ فرمود: حالا مثل مردم، روز به روز خریدارى کن.
🔸سپس فرمود: خوراک خانواده ام را نصف جو و نصف گندم قرار بده. خدا می داند من می توانم که تمام خوراک آنها را گندم کنم ولى میل دارم خداوند ببیند صرفه جوئى و اندازه در خرج بکار برده ام.
🔸«أُحِبُّ أَنْ یَرَانِیَ اللَّهُ قَدْ أَحْسَنْتُ تَقْدِیرَ الْمَعِیشَة»
📚کافی ، ج 5 ص 166
#متن_روضه_و_سخنرانی
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
JOIN🔜 💥 @membariha ✍
✨﷽✨
#حوزه_ی_کار_برای_امام_زمان_منت_نداره ❗️
📣 رفتی سخنرانی کردی برای امام زمان اذیتت کردن داد و بیداد نکنیا،حواست باشه.
💠 ونرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض ونجعلهم ایمه ونجعلهم الوارثین💠
☝ تازه خدا منتم رو سرت میذاره برای امام زمان کار بکنی.
نه، ظاهرا توجیح نیستی...
من هی میگم امام زمان نمیدونی من چی میگم...❗
ببین عزیز من فقط 3 تا روایت از 3 تا امام میگم؛
☀ 1. امام صادق(ع):
ای کاش من حجت را درک میکردم تا تمام مدت عمرم خدمتش کنم.
☀ 2. امام رضا(ع) در قنوت:
سید من و مولای من ای که دوری تو خواب را از چشمان من ربوده است.
☀ 3.آقا امام هادی(ع) در حالت جان دادن:
امام حسن عسکری بالای سرشون بوده میدونی چی وصیت میکنه به امام حسن عسکری بغض کرده بوده اشکش یهو سرازیر میشه امام هادی میگه سلام مرا به بچه ام برسون یعنی نوه ام بگو بابا بزرگت خیلی دوست داشت چهره ی چون ماه تو رو ببینه.
✅ امام زمان یعنی این...
💫میگه منت سرت میذارم برای امام زمان کار کنی بیچاره💫
🌎 تو دنیا هفت میلیارد جمعیت درگیر شکم و زیر شکم هستن من منت سر تو میذارم که تو جمعه صبح پاشی بیای دعای ندبه بخونی،تو صبحت دعای عهد بخونی...چند درصد جمعیت کره ی زمین این کارن،منت سرت گذاشتم غر هم میزنی؟❗
☀ آقا امیرالمومنین پای امام زمان خودش آقا رسول الله، وایساد یا نه؟! 90 تا زخم برداشت.😢
حضرت زهرا میگن مرهم که میذاشت روی زخم امیرالمومنین خیلی اوضاع عجیب غریبی داشته،میگن حضرت امیر و پیچیدن روی پارچه ی مرهمی یعنی انقدر زخم داشت.
حضرت زهرا گفت:جبران میکنم،پای امام زمانت خوشگل وایسادی.💐
و زمانی که حضرت زهرا عبای امیرالمومنین چسبیده بود داشتن میبردن،دقت کن وقتی چسبید به این عبا،رک بگم هرچی زدن عبا پاره شد گرفتی چی شد!.او ول نکرد 😰
🌱بعد وقتی داشتن میبردن بلند شد گفت:
(یا علی خَیرُک خَیری و شَرُّک خیری)
اینا نمیفهمن تو که شر نداری همه چیزت خیره.🌱
💔آقا امیرالمومنین وقتی داشت غسل میداد بی بی حضرت زهرا را تازه متوجه زخم ها شد بعد گریه اش گرفت گفت: من همه ی دردم اینه منه علی دردمو به این میگفتم اما او دردشو حتی به من هم نگفت💔
چرا❓❓❓
☝چون واسه امام زمان کاری نکردیم.
👌حضرت زهرا نگاهش این بود. حالا زشته یه بازویی و یه سقط جنینی...
اینها برای امام زمان چیزی نیستش!
🎤 #سخنرانی استاد #رائفی_پور
#متن_روضه_و_سخنرانی
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
JOIN🔜 💥 @membariha ✍
✨﷽✨
🌺 #حق_الناس 🌺
❇️ﭘﺎﺩﺷﺎﻫﯽ ﺩﺭ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺳﺮ ﺳﺒﺰ ﻭ ﺷﺎﺩﺍﺏ ﺣﮑﻤﺮﺍنی ﻣﯿﮑﺮﺩ.
ﺭﻭﺯﯼ ﺑﯿﻤﺎﺭ ﺷﺪ ﻭ ﻃﺒﯿﺒﺎﻥ ﺍﺯ درمان ﺑﯿﻤﺎﺭﯾﺶ ﻋﺎﺟﺰ ﻣﺎﻧﺪند ﻭ ازﺷﺎﻩ ﻋﺬﺭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺧﻮاﺳﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺩﺳتﺷﺎﻥ کاری ﺳﺎﺧﺘﻪ ﻧﯿﺴﺖ .
ﺷﺎﻩ ﻫﻢ ﻣﺠﺒﻮﺭ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺟﺎﻧﺸﯿﻦ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻭﻓﺎﺕ ﺍﻋﻼم ﻧﻤﺎﯾﺪ .
ﺷﺎﻩ ﮔﻔﺖ ﻣﻦ کسی را ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻣﯿﻨﻤﺎﯾﻢ ، که ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻭﻓﺎﺕ ﻣﻦ ﯾﮏ ﺷﺐ ﺩﺭ ﻗﺒﺮی که برای من آماده کرده اند ﺑﺨﻮﺍبد !
ﺍﯾﻦ ﺧﺒﺮ ﺩﺭ ﺳﺮﺍﺳﺮ ﮐﺸﻮﺭ ﭘﺨﺶ ﺷﺪ
ﻭﻟﯽ ﮐﺴﯽ ﭘﯿﺪﺍ ﻧﺸﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻗﺒﺮﺑﺨﻮﺍﺑﺪ .
ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﯾﮏ ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ ﺣﺎﺿﺮ ﺷﺪ ﺗﺎ ﺩﺭاﯾﻦ ﻗﺒﺮ بخوابد فقط ﯾﮏ ﺷﺐ ﻭ ﻓﺮﺩﺍ ﺻﺒﺢ ،ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻣﺮﺩﻡ شود.
ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ ﺩﺭ ﻗﺒﺮ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪ ﻭ روزنه ای ﺑﺮﺍﯼ نفس کشیدنﻭ ﻫﻮﺍ ﻫﻢ ﮔﺬﺍﺷﺘﻨﺪ ﺗﺎ ﻧﻤﯿﺮﺩ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺭﻓﺘﻨﺪ .
ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ ﺑه ﺨﻮﺍﺏ ﺭﻓﺖ .
ﺩﺭ ﺧﻮﺍﺏ ﺩﯾﺪ ﮐﻪنکیر و منکر ﺑﺎﻻﯼ قبرش ﺁﻣﺪﻩ ﺍﻧﺪ.
ﺳﻮﺍﻝ ﻣﯿﭙﺮﺳﻨﺪ ﻭ ﻓﻘﯿﺮ ﭘﺎﺳﺦ ﻣﯿﮕوید ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﭘﺮﺳﯿﺪند:
ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎ ﭼﯽ ﺩﺍﺷﺘﯽ؟
ﻓﻘﯿﺮ ﮔﻔﺖ :ﻓﻘﻂ ﯾﮏ ﻣﺮﮐﺐ (ﺧﺮ ) ﻧﺎﺗﻮﺍﻥ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻭ ﺩیگر
ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰ ﻧﺪﺍﺷﺘﻢ .
ﺍﺯ ﺭﻓﺘﺎﺭ فقیر ﺑﺎ ﺧﺮ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ ﮐﻪ ﭼﺮﺍ ﺩﺭ ﻓﻼﻥ ﻭ ﻓﻼﻥ ﺭﻭﺯﻫﺎ بر ﺧﺮﺧﻮﺩ ﺑﺎﺭ ﺯﯾﺎﺩ گذاشتی ﮐﻪ ﺗﻮﺍﻥ ﺑﺮﺩﻧﺶ ﺭاندﺍﺷﺖ ﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ ﺩﺭفلان ﺭﻭز به خرت ﻏﺬﺍ ﻧﺪﺍﺩﯼ و....
ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ بخاطر ﺍﯾﻦ ﻇﻠﻢ ﻫﺎ که به ﺧﺮﺵ کرده بود ﭼﻨﺪ ﺷﻼﻕ ﺁﺗﺸﯿﻦ خورد که برق از سرش پرید .
ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﯿﺪﺍﺭ می شود ﺩﺭ ﺗﺮﺱ ﻭ ﻭﺣﺸﺖ ﺩﺭ ﻗﺒﺮ ﺁﺭﺍﻡ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺻﺒﺢ
ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺑﻪ ﺩﯾﺪﺍﺭ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺟﺪﯾﺪ ﺷﺎﻥ می آیند ﺗﺎ ﺍﺯ ﻗﺒﺮ ﺑﯿﺮﻭﻧﺶ ﮐﻨﻨﺪ
ﻭ ﺑﺮ ﺗﺨﺖ ﺳﻠﻄﻨﺖ ﺑﻨﺸﺎﻧﻨﺪﺵ .
ﻫﻤﯿﻦ ﮐﻪ ﻗﺒﺮ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ ﭘﺎ به ﻓﺮﺍﺭ ﻣﯿﮕﺬﺍﺭﺩ ﻭ ﻣﺮﺩﻡ ﺩﺭ
ﭘﯽ ﺍﻭ ﺻﺪﺍ ﮐﻨﺎﻥ ﮐﻪ ﺍﯼ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻣﺎ ﻓﺮﺍﺭ ﻧﮑﻦ !
ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ ﺑﺎ جیغ ﻭ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﻣﯿﮕوید:
ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺗﻨﻬﺎ ﺧﺮﯼ ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺍﯾﻦ ﻗﺪﺭ ﻋﺬﺍﺏ ﺷﺪﻡ ﻭ ﺷﮑﻨﺠﻪ ﺩﯾﺪﻡ ﺍﮔﺮ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻫﻤﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺷﻮﻡ ﻭﺍﯼ ﺑﻪ ﺣﺎﻟﻢ ...
ای بشر از چه گمان کردی که دنیا مال توست ، ورنه پنداری که هر لحظه اجل دنبال توست
هر چه خوردی، مال مور و هر چه هستی مال گور
هر چه داری مال وارث، هر چه کردی مال توست...
#متن_روضه_و_سخنرانی
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
JOIN🔜 💥 @membariha ✍
✨﷽✨
👈 #خار_و_جوانی
جلال الدين بلخی مثلی می آورد، می گوید: شخصی خاری را در سر راه مردم کاشته بود؛ این خار بزرگ شد. گفتند: آقا بیا این خار را بِکَن. گفت: دیر نمی شود، حالا می کَنیم، یک سال دیگر می کَنیم! سال بعد بوتۀ خار بزرگتر شد، ولی خارکَن چطور؟ پیرترشده. گفتند: بیا بِکَن. گفت: دیر نمی شود، بعد می کَنیم.
سال به سال بوتۀ خار بیشتر رشد می کرد، بیشتر ریشه می دوانید، تنه اش کلفت تر، خارهایش تیزتر و خطرش بیشتر می شود؛ امّا خارکن پیرتر و از نیرویش کاسته می شد.
می خواهد بگوید: این ملکات رذیله، اخلاق فاسد، روز به روز در وجود تو مثل آن بوتۀ خار بیشتر رشد می کند، بیشتر ریشه می دواند، تنه اش کلفت تر، خارهایش تیزتر و خطرش بزرگ تر می شود، ولی تو خودت روز به روز پیرتر می شوی و از نیرویت کاسته می شود.
وقتی که جوان هستی مثل یک آدم قوی و نیرومندی هستی که می خواهد یک نهال را بکند. به سرعت می کَنی، ریشه اش را هم می کنی، امّا وقتی که پیر شدی، مثل یک آدم سست قوه ای هستی که می خواهد یک درخت قوی را با دست خودش بکَند، هر چه زور می زند درخت از ریشه در نمی آید.
📗 #تمثیلات_در_آثار_شهید_مطهری
✍ علیرضا رجالی تهرانی
#متن_روضه_و_سخنرانی
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
JOIN🔜 💥 @membariha ✍
✨﷽✨
👈 #آبلیموی_تقلبی_وبال_عطار_باشی
صاحب منتخب التواریخ می نویسد در کربلا عطاری که مشهور به تقوا بود مریض می شود و مرضش طولانی می گردد یک نفر از دوستان به عیادتش می رود و می بیند از وسائل زندگی و خانه چیزی برایش نمانده، حصیری زیر پایش و متکائی زیر سرش هست، این آقای تاجر به چنین روزی افتاده است! پسرش وارد شد گفت: پدر برای نسخه امروز پول نیست تا دوا بخرم، متکای زیر سرش را به او داد و گفت: این را هم ببر و بفروش ببینم راحت می شوم یا نه؟
دوست عیادت کننده می پرسد مطلب چیست؟ می گوید: من در کربلا نمایندگی فروش آبلمیوی شیراز داشتم، آبلیمو وارد می کردم به مبلغ گزاف می فروختم، ناگهان در کربلا تب حصبه عمومی شد و طبیب ها مداوای عام کردند که آبلیمو نافع است، روز اول کاری نکردم، از فردا به خودم گفتم چرا آبلیمو را ارزان بفروشم حالا که خریدار فراوان دارد، دو برابر و بعد چند برابر کردم، مردم بیچاره هم ناچار می خریدند.
بعد دیدم آبلیمو دارد کم می شود و هر چه گران می کنم می خرند ولی تمام می شود، شروع کردم آب در آبلیمو کردن و سپس آبلیموی مصنوعی و تقلبی درست کردم، مال فراوانی به دست آوردم، لیکن چندی بعد بستری شدم، در اثر این بیماری آنچه پول آبلیمو به دست آوردم دادم تا امروز که دیدی همین متکا باقی مانده بود این را نیز دادم ببینم راحت می شوم یا نه؟
👌«فاعتبروا یا اولی الابصار» پس ای هوشیاران عالم پند و عبرت گیرید. (حشر/2)
✍ سید ابوالحسن حسینی
#متن_روضه_و_سخنرانی
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
JOIN🔜 💥 @membariha ✍
امروز #روز_زیارتی امام رضاست
✨💐السلام علیک یا علی بن موسی الرضا💐✨
حرمت زودتر از كعبه مرا حاجي كرد
حج ما آخر ذي القعده به پا برخيزد
حقیر نائب الزیاره همه سروران و بزرگواران در حرم امن رضوی هستم.
✨﷽✨
⭕ آیت الله مجتهدی تهرانی(ره):
❤️ #برای_قلبت_دری_بساز!❤️
آیت الله مجتهدی تهرانی:
شخصی خدمت آقای اراکی (ره) رسید و عرض کرد: آقا مرا موعظه میکنید?
🔶آیت الله اراکی فرمودند: چه کاره هستید?
عرض کرد: نجار
🔰آیت الله اراکی فرمودند:
آیا برای دلت هم در ساخته ای?
✨((اگر برای دلت در نساخته ای برو بساز!))✨
( 📚در محضر مجتهدی ، جلد 1 ، ص 327)
#متن_روضه_و_سخنرانی
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
JOIN🔜 💥 @membariha ✍
✨﷽✨
✍ راوی هم رزمان شهید
در عملیات بازی دراز، محسن که
فرمانده محور بود، فقط با پنج نفر
تونست دویست و پنجاه تن از
نیروهای کماندوی دشمنو به
اسارت بگیره 😳
در حین تخلیه اسرا، یکی از افسران
عراقی مصرانه خواستار ملاقات با
فرمانده نیروهای ایرانی بود
بچه ها برای رعایت مسائل امنیتی
شخصی غیر از محسن رو بهش
معرفی کرده بودند. ☝️
اما اسیر عراقی ناباورانه
می گفت :
( نه! فرمانده شما این نیست.
اون سوار یک اسب سفید بود و ما
هر چه به طرفش تیراندازی میکردیم
فایده ای نداشت. من اون رو می
خوام. ✋
📝از کتاب: ققنوس فاتح
#اصحاب_آخرالزمانی_سیدالشهدا
#متن_روضه_و_سخنرانی
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
JOIN🔜 💥 @membariha ✍
✨﷽✨
◆ متن سخنرانی #حاج_آقا_علی_پناه ◆
🌷 #غرور_دام_خطرناک_شیطان 🌷
پیامبر اسلام(ص) فرمودند: یک مشت خاک بردار و بریز رو صورت انسان های چاپلوس! این ها را از خودت دور کن! با پنبه سرت را می بُرند.
این افراد تو را به دام غرور می اندازند. امام راحل تو نجف راه میفتاد اگر متوجه میشد کسی دارد از پشت سرش می آید، برمی گشت میفرمود: اگر کاری دارید بفرمایید وگرنه تشریف ببرید. اینطور هم خودتان را کوچک می کنید، هم من را گرفتار دام غرور می کنید.
چرا کاری می کنی من باورم شود کسی هستم. به جایی رسیدم. ما چیزی نیستیم. عددی نیستیم . چرا اینقدر شلوغش می کنی!!
امام صادق علیه السلام فرمودند: وقتی بدن میت رو می گذارند بالای سنگ غسال خانه، از جانب خدا چند خطاب به میت می شود، 〖أیْنَ بَدَنُکَ القَوی〗 : کجا رفت آن بدن قوی، چیشد آن بازوهای ستبر، دو تا قدم بر می داشتی همه را چپ چپ نگاه میکردی... الان غسال تو را پرت می کند این ور و آن ور، هیچ کاری نمیتوانی بکنی! چی شد صورت زیبایی که بهش مباهات می کردی؟ حالا کسی دیگه رغبت نمی کنه نگات کنه!
پسر آیت الله العظمی گلپایگانی (ره) میفرمودند: پدرم بعد از نماز بر بدن امام (ره)، تب کردند و بیمار شدند. از او سوال کردم چرا این قدر منقلب هستید؟ فرمودند: پسرم! وقتی دیدم آن بدن رهبر مقدرِ با عظمت چطور بی حرکت و ناتوان روی زمین افتاده، پُشتم لرزید.
بعضی از ماها به چه چیز مینازیم؟ عمر دنیایی ما که زایل شود این چیزها هم زایل میشود.
پیغمبر (ص) هر وقت میخواست جایی بروند، به اصحابش می فرمودند: شما جلو برید من پشت سر شما می آیم. سلمان گفت: یا رسول الله! شما آقای ما هستید، شما سرور ما هستید. پیغمبر فرمودند: سلمان! اگر دور من را بگیرید؛ نفس من خوشش می آید. شما جلوتر راه بروید تا مبادا گرفتار این دام خطرناک شیطان، یعنی غرور شوم.
چرا اسباب هلاکت خود را فراهم میکنیم؟ نفس ضعیف است. باور میکند. حواست را جمع کن.
امام صادق علیه السلام میفرمایند: تعجب میکنم از فردی که برای کارهای خیرِ کوچک مغرور میشود، در حالی که نمی داند عاقبت به خیر میشود یا نمی شود.
#متن_روضه_و_سخنرانی
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
JOIN🔜 💥 @membariha ✍
✨﷽✨
🌸 #شهیدی_که_بدنش_با_اسید_هم_از_بین_نرفت 🌸
❤️✨مجروح که شد، به اسارت دشمن در آمد و همانجا به شهادت رسید. بعثی ها او را دفن کردند و شانزده سال بعد، هنگام تبادل جنازه ی شهدا با اجساد عراقی، جنازه محمدرضا شفیعی و دیگر شهدای دفن شده رو بیرون می آورند تا به گروه تفحص شهدا تحویل دهند. اما جنازه محمد رضا سالم مانده، سالمِ سالم...
❤️✨صدام گفته بود این جنازه این طور نباید تحویل ایرانی ها داده بشه. اونو سه ماه زیر آفتاب سوزان گذاشتند، اما تفاوتی نکرد، رو پیکرش آهک و اسید پاشیدند ولی باز هم بی تأثیر بود..
❤️✨مادرش و یکی از همرزم هاش که همیشه باهاش بود و کامل می شناختش می گفت می دونین برا چی جنازه ش سالم موند؟
💙✨گفت راز سالم موندن جنازه ش چند چیزه:
👌 اهتمام جدی به نماز شب داشت
👌 دائماً با وضو بود و مداومت بر غسل جمعه داشت
👌 هیچوقت زیارت عاشورایش هم ترک نمی شد
👌 هر وقت برای امام حسین (ع) گریه می کرد، اشک هایش رو به بدنش می مالید
❤️✨مادرش هم میگفت: به امام زمان (عج) ارادت خاصّی داشت و هر وقت به قم می اومد، رفتن به جمکران را ترک نمی کرد..
#متن_روضه_و_سخنرانی
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
JOIN🔜 💥 @membariha ✍
✨﷽✨
⚠️ #اگربه_قرآن_عمل_میشد...
‼️⚠️‼️
💠 اگر هركس به آیه (كلو و اشربوو لا تسرفوا) توجه می كرد؛
❗️دیگر كسی به اندازه نیازش غذا می خورد و پرخوری نمی كرد.
💠اگر هركس به آیه (و امشوا فی مناكبها و كلو من رزقه) توجه می كرد؛
❗️ راه رفتن را در برنامه روزانه خود پیش می گرفت.
💠 اگر هركسی به آیه (وقولوا لناس حسنا) توجه می كرد؛
❗️ دیگر عصبانی نمی شد و دیگر دعوا و بدگویی در جامعه می میرد.
💠 اگر هركس به آیه( و لاتمش فی الارض مرحا) توجه می كرد؛
❗️ دیگر كسی برای جلب توجه بر زمین راه نمی رفت.
💠اگر هركسی به آیه ( و لاتومنوا الا لمن تبع دینكم) توجه می كرد؛
❗️دیگر در مقابل اروپا و آمریكا و كافران احساس ضعف نمیكردیم و تقلید كوركورانه از لباس و فرهنگشان نمیكردیم.
💠 اگر هركس به آیه (رجال لا تلهیهم تجاره و لا بیع عن ذكرالله و اقام الصلاه و..) عمل می كرد؛
❗️ دیگر هنگام اذان بازارها از مردم خالی می شد و همه به صف نماز می ایستادند.تا جایی كه دیگر برای نماز خواندن نمی ماند و نمازگزاران به نوبت نماز می خواندند یا صف ها به خیابان كشیده می شد.
💠 اگر هر #زنی به آیه ( ولا یبدین زینتهن الا لبعولتهن) عمل می كرد؛
❗️ دیگر زنی بدون چادر بیرون نمی آمد و برای غیر شوهرش آرایش نمی كرد.
💠 اگر هركسی به آیه ( و اغضض من ابصارهم) عمل می كرد؛
❗️ دیگر كسی به نامحرم نگاه نمی كرد.
💠 اگر هر دختر و پسر نوجوانی به آیه ( ولیستعفف الذین لا یجدون نكاحا حتی یغنیهم الله من فضله) عمل می كرد؛
❗️ دیگر به بهانه نداشتن موقعیت ازدواج گناه نمی كردند و صبر می كردند تا خدا از فضلش به آنها همسری بدهد.
💠 اگر هركس به آیه (ان الذین یحبون ان تشیع الفاحشه فی الذین ءامنوا لهم عذاب الیم) توجه می كرد؛
❗️ دیگر كسی دوستش را به گناه دعوت نمی كرد و برای هم فیلم و عكس نامشروع نمی فرستادن تا علاوه بر خودشان دیگران را فحشا ببرند.
#متن_روضه_و_سخنرانی
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
JOIN🔜 💥 @membariha ✍
✨﷽✨
🔹#سه_عامل_اصلی_ندیدن_امام_عصر(عج)!
🔆🌿 علی بن ابراهیم بن مهزیار می گوید:
19 سال متوالی به مکه رفتم تا خدمت امام زمان (عج ) تشرف پیدا کنم.
سال آخری که آمدم نا امید ودلگیر بودم
با خود گفتم دیگر فایده ندارد چقدر منتظر باشم گویا لیاقت ندارم برای زیارت.
✨🌿در همین حال بودم که به من الهام شد برای دیدار سال آینده بیا تا حضرت را ببینی...
سال بیستم فرا رسید" با دلی پر از امید و عشق کنار کعبه نشستم و نماز میخواندم
🔆🍃ناگهان دستی روی شانه ام گذاشته شد ، به من گفتند اگر میخواهی حضرت را ببینی دنبال ما بیا...
سوار بر مرکب شدیم و در کوه های اطراف گردشی کردیم شب شد دیدم روی کوهی چادری برپاست و روشنایی از آن پیداست نزدیک شدم بعد از اجازه داخل شدم
دیدم صورتی دلربا و قامتی بلند ، ابروان بهم پیوسته ، خوشخو و بخشنده
سلام کردم
🍃✨حضرت فرمود: منتظرت بودیم چرا دیر آمدی؟
گفتم سیدی و مولای" من شب و روز منتظر شما بودم
حضرت فرمود:
❌سه چیز باعث شده امامتان را نبینید:
1⃣بی رحمی به ضعفاء
2⃣قطع رحم
3⃣دنیا طلبی
🔘شما اگر رفتارتان را درست کنید ما خودمان می آییم.
📚الفبای مهدویت
#متن_روضه_و_سخنرانی
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
JOIN🔜 💥 @membariha ✍
✨﷽✨
#مصاحبه_با_مادر_شهید :
روز های اول انقلاب گذشت
سختی های زیادی داشتیم ☝️
نبود نفت، در گیری های ضد
انقلاب، ترور ها و ....
نمی دونید چه ایامی بود
خوشحال بودیم که این روزها
می گذره و اوضاع بهتر می شه
مدتی گذشت تا اینکه جنگ شروع
شد با اینکه یک لحظه تحمل دوری
بچه هارو نداشتم، اما بخاطر خدا
اجازه دادم که به جبهه برند 😭
خیلی سخت بود ، خصوصا برای
من ... اما تحمل کردم و توکل کردم
به خدا
بچه هام یکی یکی رفتند 😔
روزهایی بود که یک پسرم مفقود
و چهار پسرم هم زمان در جبهه
حضور داشتند
خلاصه اینکه شش پسر من در
طول دوران دفاع مقدس به طور
مستمر در جبهه بودند ✋
یادمه که هر بار بچه ها می رفتند
براشون آش پشت پا درست می
کردم
مدتی بود که حساب کردم هر
هفته دوبار آش درست کرده بودم
همسایه ها اعتراض می کردند
که سیده خانم، چه خبره ؟ 😳
گفتم : باور کنید هر آش که پختم
پشت پای یکی از بچه ها بود
جواد میاد، جمال می ره، کمال
میاد جابر می ره ... بعضی بچه ها
چند روز به مرخصی می اومدند
و دوباره می رفتند 😞
بچه ها یکی یکی می رفتند و
میو مدند.همیشه سینی آب و قرآن
دستم بود و اونهارو بدرقه می
کردم
روزها گذشت تا اینکه کمال در یکی
از عملیات ها به شدت مجروح شد
با هلی کوپتر به یکی از شهرها
بردنش
وقتی رفتم ملاقاتش
پارچه سفیدی روی بدنش انداخته
بودند تا من زخم هاشو نبینم 😧
اما در همون حال مردم و زنده
شدم
جراحت کمال شدید بود ، خواست
خدا بود که زنده مونده بود 😔✋
ولی با همه مجروحیت و مدت ها
بستری شدن در بیمارستان ،
هیچوقت به دنبال درصد جانبازی و
... نرفت.
می گفت ما برای این چیزا جبهه
نرفتیم
پسر دیگرم جلال هم اواخر جنگ توی
حلبچه مجروح شد
یادمه اون ایام همسایه ها می گفتند
خدا نکنه برای بچه های سیده خانم
اتفاقی بیفته، چون اینطوری که به
بچه هاش وابسته اس زنده نمی
مونه
همه می دونستند من طاقت دوری
فرزندم رو ندارم 😭
اما به همه می گفتم : بچه های
من از بچه های امام حسین ( علیه
السلام ) عزیز تر نیستند
آقا همه ی بچه هاش رو برای خدا
هدیه کرد. ☝️
#متن_روضه_و_سخنرانی
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
JOIN🔜 💥 @membariha ✍
✨﷽✨
#خاطرات
#تجربیات
گفتم : بچه ها من با خودم یه جایزه آوردم برا اونی که حدس بزنه توی مشتم چی دارم.
مشت بسته ام را بالا آوردم
گفتم هرکی اول حدس بزنه جایزه مال اونه !
شروع کنید ، بسم الله!
یه ولوله ای شد که نگو و نپرس ...!
همه بلند بلند حدس شون را می گفتند و من ام با خونسردی کامل فقط می گفتم :
نه نه نخه نخه نخه نخه نخه ...!
بنده خدا بچه ها فکر می کردن دارم می گم :نخیر نخیر نخیر
یکی دو دقیقه که حسابی سر کار بودند دستم را باز کردم و موضوع مشخص شد !!!
(نخ ) یک قرقره نخ بود !
گفتم : شما تا کی همه اش اینجوری می خواین یه دنده و لجباز باشین و فقط و فقط حرف خودتون را بزنین
نزدیک 20 بار شد که دارم می گم نخه بازم که دارین حرف خودتون رو می زنین
بچه ها وقتی نخ رو دیدن همهمه شروع شد : بابا آره بیچاره حاج آقا که همه ش می گفت نخه
کلاسمون شروع شد:
بچه آیا نخ توی قرآن آمده یا نه؟
نخ یا ریسمان
آفرین ( حبل ) آیه اش چیه؟
وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا آل عمران:102
تسبیح رو از جیبم بیرون آورم
گفتم بچه ها مگه نخ چقدر ممکنه مهم باشه ...
مثلا نخ همین تسبیح ( و تسبیح را پاره کردم ) ... و بعد همه بفکر رفتن!!!
در ادامه در مورد آیه بیشتر صحبت کردیم...
#متن_روضه_و_سخنرانی
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
JOIN🔜 💥 @membariha ✍