eitaa logo
مربی یار
5.5هزار دنبال‌کننده
291 عکس
5 ویدیو
1.6هزار فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
درس بیست و یکم چون در درس گذشته گفتيم: «شوهر نبايد نسبت به زنش تعصب و غيرت ورزى بيجا داشته باشد ))، اكنون بايد روشن شود كه موارد غيرت ورزى از نظر اسلام، كجا و در چه حد است، تا اضافه بر آن را بيجا بشماريم. غيرت ورزى شوهر درباره زن، نسبت به حجاب و عفاف او مى باشد. در اين درس درباره دستور اسلام نسبت به حجاب زن بحث مى كنيم: در آيات قرآن و احاديث و روايات اسلامى چنانكه در ضمن «دليل» خواهيم گفت حجاب زن به دو گونه مختلف مطرح شده است. در برخى از مآخذ سخت گيرى و محدوديت زيادى براى زن قائل مى شود تا آنجا كه: 1- شوهر اگر بتواند كارى كند كه هيچ مردى زنش را نشناسد، بهتر است. 2- صداى زن عورت است و نبايد به گوش نامحرم برسد. 3- زن نبايد پاهايش را طورى به زمين بزند كه صداى خلخال پايش به گوش مردى برسد. در مقابل اين دسته از مآخذ، ادلى ديگرى وجود دارد كه در نظر ابتدائى مخالف با اينهاست، مانند: 1- هر مرد و زن نامحرمى مى توانند با يكديگر دست بدهند به شرط آنكه با دستكش باشد و دست يكديگر را نفشارند، البته اين عمل كراهت دارد. 2- هر مردى مى تواند به هر زنى سلام كند، و او را به غذائى كه مى خورد، دعوت كند مگر زن جوانى كه صدايش محرك و وسوسه انگيز باشد. كه نسبت به چنين زنى كراهت دارد. 3- پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) در جنگها و مسافرتها يكى از همسرانش را همراه خود مى برد و در جنگ احد دخترش حضرت فاطمه عليها السلام، حضور داشت. 4- اصحاب پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) چهره فاطمه عليها السلام را كه از گرسنگى زرد شده بود ديده اند. اينها نمونه هائى بود، از دو دسته مآخذ مختلف كه درباره حجاب و عفاف زن نقل شده است. نمونه هاى بسيار ديگرى هم وجود دارد كه جوينده در آيات و احاديث مشاهده مى كند. در مقام حل مطلب و رفع اختلاف هر زن مسلمانى بايد به مرجع تقليدش رجوع كند و فتواى او را بخواند و عمل كند، اما از نظر طرح يك مساله علمى، به عقيده نويسنده، تضاد و تناقضى بين اين دو دسته از ماخذ وجود ندارد، زيرا: اولا: محدوديت و در خانه نگهداشتن زن، مشروط شده است به اينكه «اگر مرد بتواند» يعنى اگر وضع اجتماعى و خانوادگى، در شهر يا روستايى چنين باشد كه براى زن هيچ لزومى نداشته باشد كه از خانه بيرون برود، به طورى كه تمام احتياجات خود و شوهر و فرزندانش با بودن او در خانه تامين شود، و رابطه با مردان بيگانه را شوهر و فرزندانش به عهده گيرند، بهتر است چنين زنى با مردان بيگانه رفت و آمد و آشنايى نداشته باشد. اگر خواننده محترم بگويد: در زمان ما، از ميان صدها زن يك زن مى تواند اينگونه زندگى كند، اسلام پاسخ مى دهد: اين دستور هم نسبت به همان يك زن صادر شده است. ثانيا: بدون شك تاكيد اسلام در امر حجاب، به خاطر خير خواهى و دلسوزى نسبت به خود زن و حفظ عفاف و شخصيت اوست، و زنان در جذابيت و دلربائى مختلفند، اسلام به زنانى كه قيافه و صداى وسوسه انگيزى دارند، محدوديت مى دهد كه در برابر مردان، مخصوصا جوانان آشكار نشوند و آنان را تحريك نكنند، ولى نسبت به زنان عادى و كهنسال و روستائيان ساده پوش تا حدى آن محدوديت را برمى دارد. ثالثا: از لحاظ مقررات اسلام، چنانكه رعايت عفت بر زن واجب است، صله رحم هم بر او واجب است و ترك آن از گناهان كبيره بشمار مى رود، چنانكه قضاء حوائج زنان مسلمان واداء حقوق آنها هم بر هر زن مسلمانى واجب است به طورى كه در درس چهاردهم گفته شد. بنابراين زن بايد هم به ديدن خويشانش برود و هم عفت خود را حفظ كند. رابعا: تاريخ نشان داده است كه قدرت غريزه جنسى و فريبكارى و وسوسه شيطانى خيلى بيشتر از آن است كه پسر يا دختر جوانى فكر كند كه او مى تواند در ميان آتش برود و خود را حفظ كند. شما به هر دختر جوانى بگوييد: حجاب خود را حفظ كن، مبادا پسران هرزه فريبت دهند مى گويد: من قويتر از آنم كه در دام هرزگان افتم، من حجاب و محدوديت نمى خواهم، ولى خداوند مهربان و پيغمبر خيرخواه او مى گويد: براى زن بهتر است، حجاب خود را رعايت كند. اگر وضع اجتماعى طورى باشد كه مثلا از ميان ده دختر يك دختر فريب بخورد، اسلام دلسوز و خيرخواه به همه دختران دستور مى دهد حجاب را رعايت كنند و از مرآ و منظر جوانان به دور باشند، زيرا آن دخترى كه فريب مى خورد، معلوم نيست كدام يك از آنهاست، بنابراين لزوم حجاب 9 دختر را شما به عنوان پيشگيرى و رعايت احتياط فرض كنيد، شما دختران عزيز از انواع حيله گريها و دغل بازيهاى جوانان هرزه اطلاع نداريد. تاريخ نشان مى دهد كه آنها حتى زنان شوهردار را فريب داده و به دام انداخته اند. خامسا: چنانكه مراعات عفت بر زنان لازم است، سهولت و رواج كارهاى اجتماعى چنانكه مردم در فشار و سختى نباشند هم واجب است شايد استثناء وجه و كفين يعنى عدم وجوب پوشيدن صورت و كف و پشت دستها بر زنان، هر چند جوان باشند، به همين جهت است،
چنانكه در زمان احرام حج و عمره بر زنان واجبست كه صورت خود را باز گذارند، هر چند در ميان انبوه مردان باشند. و نيز بنده ئى كه در خانه زنى خدمت مى كند، اگر موى سر و ساق پاى خانمش را ببيند، مانعى ندارد. بنابر آنچه گفتيم حدود غيرت ورزى باجا و بيجا كاملا مشخص مى شود: غيرت ورزى شوهر نسبت به زن زمانى پسنديده و مطلوب است كه احتمال فريب خوردن و بدام افتادن او عاقلانه باشد يا حتى اگر وضع زن طورى باشد كه پسر جوان را تحريك كند و به اصطلاح به نظر ريبه (با سوء نيت و قصد لذت ) به او نگاه كند، خود زن وظيفه دارد كه در آن مورد و با آن وضع ظاهر نشود و شوهر هم بايد او را از قبآن كار منع كند، ولى اگر وضع زنى عادى است و هيچ گونه احتمال فساد و ريبه ئى در كار نيست، شوهر نبايد سخت گيرى و جلوگيرى كند و آيات و روايات مختلف اسلامى هم به همين جهت ناظر است، يعنى در مورد زنان جاذب و صاحب وضع جالب سخت گيرى و محدوديت است و براى زنان عادى و داراى وضع غير جاذب، دستور اسلام هم ساده و عادى است و در موردى هم كه فساد و ريبه مشكوك باشد، عقل حكم مى كند، به عنوان پيشگيرى و رعايت احتياط و نيز به خاطر اهميت عفت زن و سلامت نسل، لباس زن و حركات و نگاه او جاذب و جالب نباشد. دليل 81- و ان استطعت اءن لا يعرفن غيرك فافعل. اگر بتوانى كارى كن، كه زنانت غير تو نشناسند. (86) 82- فلا تخضعن بالقول فيطمع الذى فى قلبه مرض. شما زنان نبايد صداى خود را در گفتار نازك كنيد تا مرد بيمار دل به طمع افتد. (87) از آيه شريفه استفاده مى شود كه اگر سخن گفتن زن ساده و عادى باشد مانعى ندارد و حرمت در صورتى است كه زن عمدا صدايش را نازك و محرك كند، و شرط ديگرى كه از آيه استفاده مى شود اينست كه حرمت در صورتى است كه آن صدا را مرد بى تقوايى بشنود و در زن طمع كند، پس اگر زن چنين وضعى را در شنوندگان سراغ نداشته باشد، مثل اينكه شنوندگان، زنان و كودكان و سالخوردگان باشند، سخن گفتن و حتى نازك كردن صدا هم مانعى ندارد و نيز استفاده ديگرى كه از آيه شريفه مى شود، اين است كه: بستر و حجاب و محدوديتى كه اسلام براى زن قائل است، به خاطر مفاسدى است كه از بى پرده بودن و آشكار شدن او در برابر مردان بى تقوى حاصل مى شود، - چنانكه در درس چهاردهم از قول شيخ حر عاملى نقل كرديم - ولى اين سخن به آن معنا نيست كه حجاب و تستر بر زن لازم نيست، مگر در صورتى كه فساد و ريبه ئى در كار باشد، زيرا چنانكه در همين درس گفتيم، چون وقوع فساد آشكار نيست و دختر سست عنصر و پسر هرزه شناخته نمى شود، به عنوان احتياط و پيشگيرى از وقوع مفسده احتمالى، به حكم عقل تستر و حجاب بر همه زنان لازم مى شود تا عده قليل و حتى يك درصد آنها هم به تباهى و فساد كشانده نشوند. 83- يا اءيها النبى قل لازواجك و بناتك و نساء المومنين يدنين عليهن من جلابيبهن، ذلك اءدنى ان يعرفن فلا يؤ ذين. اى پيغمبر به همسران و دخترانت و نيز به زنان مومنين بگو، روپوشهايشان را به خودشان بپيچند اين مناسبتر است كه آنان را بشناسند و آزارشان نكنند. (88) وقتى زنان چادر يا عباى روپوشى را به خود پيچيدند، جوانان هرزه اى كه در سر راه ايستاده اند، مى فهمند كه آنها زنان عفيف و پاكدامن مى باشند، لذا ايشان را با شوخى كردن و متلك گفتن آزار نمى دهند. 84- والقواعد من النساء اللاتى لا يرجون نكاحا فليس عليهن جناح اءن يضعن يثابهن غير متبرجات بزينه و اءن يستعففن خير لهن. و زنانى كه از عادت و زائيدن وامانده اند و اميد شوهر كردن ندارند، گناهى بر آنها نيست كه بدون نمايش زينت، روپوش خويش نزد نامحرمان، از تن برگيرند، ولى اگر خوددارى كنند، برايشان بهتر است. (89) مقصود از روپوش، عبا يا چادر يا هر جامه ديگرى است كه زن روى پيراهن و روسرى خود مى پوشد. پوشيدن چنين روپوشى براى زنان جوان لازم است و براى زنان پيرى كه اميد شوهر كردن ندارند، لازم نيست به شرط اينكه به قصد نمايش زينت نباشد ولى آنها هم اگر رعايت عفت كنند و آن روپوش را كنار نگذارند بهتر است. 85- استاءذن ابن ام مكتوم على النبى (صلى الله عليه و آله و سلم ) و عنده عايشه و حفصه، فقال لهما: قوما فادخلا البيت، فقالتا: انه اءعمى، فقال ان لم يركما فانكما تريانه. ابن ام مكتوم - كه نابينا بود - اجازه گرفت و خدمت پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) رسيد، در حالى كه دو زوجه آنحضرت: عايشه و حفصه نزدش بودند، حضرت به آنها فرمود: برخيزيد و به خانه رويد، آنها گفتند: او كه نابيناست. فرمود: اگر او شما را نمى بيند، شما كه او را مى بينيد. (90) پيداست كه اين حديث در مورد نهى از نگاه كردن زن به مرد است نه مرد به زن، بعلاوه فقهاء عظام در اين حديث احتمال خصوصيت مورد مى دهند و مى گويند اين حكم را نمى توان تعميم داد، يعنى تنها به استناد به اين حديث نمى توانيم بگوييم: اگر زنى در برابر مرد كورى قرار گيرد و تصميم جدى بگيرد كه به آن مرد نگاه نكند،
باز هم لازم باشد، از نزد او برخيزد و برود، بلكه در چنين موردى مى توان گفت: زن اختيار دارد كه يا آنجا بنشيند و به مرد نگاه نكند، يا از آنجا برخيزد و برود تا او را نبيند، مگر اين كه دليل ديگرى داشته باشيم كه برخاستن را به طور كلى لازم بداند. 86- و لا يضربن باءرجلهن ليعلم ما يخفين زينتهن. زنان پاهاى خود را جورى به زمين نزنند كه زينتهاى نهانى ايشان دانسته شود. (91) 87- عن اءبيعبدالله (صلى الله عليه و آله و سلم ) قال: ما ياءمن الذين ينظرون فى اءدبار النساء اءن ينظر بذلك فى نسائهم. امام صادق (عليه السلام ) فرمود: كسانى كه به پشت و عقب زنان نگاه مى كنند، ايمن نباشند از اين كه ديگران به عقب زنان آنها نگاه كنند. (92) 88- قال رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم ): اذا جلست المراءه مجلسا فقامت عنه فلا يجلس اءحد فى مجلسها حتى يبرد. هر گاه زنى از جائى كه نشسته بر خيزد، مردى در آنجا ننشيند مگر زمانى كه سرد شود. (93) 89- عن ابى بصير، عن اءبيعبدالله، قال: قلت له: هل يصافح الرجل المراءه ليست بذات محرم ؟ فقال: لا، الا من وراء التوب - و فى اخرى - و لا يغمزكفها. ابوبصير گويد: از امام صادق (عليه السلام ) پرسيدم: آيا مرد مى تواند با زن نامحرم دست بدهد؟ فرمود: نه، مگر از زير پارچه ئى. و در روايت ديگر است كه دست زن را فشار ندهد. (94) 90- عن اءبيعبدالله (عليه السلام ) قال: كان رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم ) يسلم على النساء و يرددن عليه و كان اميرالمومنين (عليه السلام ) يسلم على النساء و كان يكره اءن يسلم على الشابه منهن. .. رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) به زنها سلام مى كرد و زنها جواب مى دادند و اميرالمومنين (عليه السلام ) به زنها سلام مى كرد، ولى از سلام كردن به زن جوان كراهت داشت. (95) 91- كان رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم ) اذا اراد سفرا اءقرع بين نسائه فاءيتهن خرج سهمها خرج بها... رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) هر گاه مى خواست به سفر برود، براى بردن زنى همراه خويش قرعه مى كشيد و اسم هر زن كه در قرعه بيرون مى آمد، او را همراه خود مى برد. (96) 92- عن عمران بن الحصين، قال: كنت عند النبى (صلى الله عليه و آله و سلم ) جالسا اذ اءقبلت فاطمه عليها السلام و قد تغير وجهها من الجوع عمران گويد خدمت پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) نشسته بودم كه فاطمه (س ) وارد شد، در حالى كه چهره اش از گرسنگى دگرگون بود. و در روايت ديگر جابر بن عبد الله انصارى چهره حضرت فاطمه را از گرسنگى زرد مى بيند. (97) 93- عن اءبى بصير، عن اءبيعبدالله (عليه السلام ) قال ساءلته عن قول الله عزوجل «و لا يبدين زينتهن الا ما ظهر منها» قال الخاتم و المسكه. ابو بصير گويد از امام صادق (عليه السلام ) پرسيدم از معنى آيه شريفه «زنان نبايد زينت دست خود را آشكار كنند مگر آنچه خود ظاهر است» فرمود: (مقصود از آنچه ظاهر است ) انگشتر و دست برنجن مى باشد. (يعنى ديدن انگشتر و دست بند زن مانعى ندارد زيرا پوشيدن و نگاه داشتن آن موجب عسر و حرج است. (98) 94- فلما كان ليله الزفاف اءتى النبى (صلى الله عليه و آله و سلم ) ببغلته الشهباء و ثنى عليها قطيفه و قال لفاطمه: اركبى و اءمر سلمان اءن يقودها. حضرت فاطمه (عليه السلام ) در شب عروسيش سوار بر استرى بود و سلمان افسار آن را گرفته و مى برد. (99) 95- سمعت اءبا عبدالله (عليه السلام ) يقول: ان رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم ) دخل بيت ام سلمه فشم ريحا طيبه فقال اءتتكم الحولاء فقالت هوذا هى. .. (100) زنى به نام «حولاء» در مدينه عطر فروشى مى كرد و يكى از مشتريانش پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) بود. (101) 96- سمعت اءبا عبدالله (عليه السلام ) يقول: لاباءس بالنظر الى راءوس اءهل تهامه و الاعراب و اءهل السواد والعلوج لاءنهم اذانهوا لا ينتهون. امام صادق (عليه السلام ) مى فرمايد: نگاه كردن به موى سر زنان چادرنشين و روستائيان و گبران آتش پرست و اقليتهاى مذهبى مانعى ندارد، زيرا اگر آنان را نهى كنى، گوش نمى كنند. (102) از دليلى كه امام (عليه السلام ) در آخر روايت فرمود، معلوم مى شود كه هر زن روستايى شامل اين حكم نيست، بلكه روستائى اى كه قدرت فهم مسائل دين را نداشته باشد، چنانكه زن ديوانه هم چنين است. •┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•  JOIN🔜 💥 @membariha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
درس بیست و دوم روشن است كه انسان عاقل مى خواهد با عنصر متخصص مشورت كند: با مهندس در امر ساختمان، با قابله در امر زايمان و با آشپز در امر غذا پختن، بعلاوه انسان درباره اين امور مايل است كسى را پيدا كند، كه در فن خود متخصص تر تجربه ديده تر و عاقلتر باشد، از اين رو كلمه «ريش سفيد و گيس سفيد» را براى اين اشخاص بكار مى برند، يا كلمات «سرد و گرم چشيده، پستى و بلندى ديده و پيراهن بيشترى پاره كرده» و امثال آن را. دين مقدس اسلام، درباره مشورت با زن عينا همين مطلب عقلى را بيان مى كند. خداوند متعال زن را براى امور خانه دارى و تربيت فرزند آفريده است، تربيت فرزندانى كه همان، عالمان و شاعران و عارفان و مجتهدان و سلحشوران و نوابغ زمان مى شوند و همه اينها قسمتى از آغاز عمر خود را كه آماده شكل گيرى براى تخصصهاى بعدى مى شوند، در دامن مادران مى گذرانند، ولى از خود بانو نبايد انتظار داشت كه همه تخصصها را داشته باشد تا به فرزند خود بياموزد. فرزند قسمت عمده تخصصها را بعد از بلوغ و از مردان عالم و عارف و سلحشور و هنرمند مى آموزد. خداوند مرد را براى امور خارج خانه، امور سخت و طاقت فرسا، مانند حرفه و صنعت، جنگ و صلح، كشتى و زورآزمايى، كسب و پيشه، و خلاصه براى مبارزه در برابر مشكلات زندگى آفريده است و از زمانى كه انسان، روى كره خاكى قدم نهاده است، روش زندگى او اين گونه بوده است، البته موارد استثنائى هم وجود داشته كه اسلام روشن بين حتى موارد استثنا را هم در نظر گرفته است. اسلام مى گويد: در امورى كه مربوط به زنان نيست، با آنها مشورت نكنيد، و در امورى كه مختص به آنهاست، با ايشان مشورت كنيد، مانند امور مربوط به دخترانشان، و نيز در امور مربوط به مردان هم با زنان مشورت نكنيد، مگر با زنى كه در امر مورد نظر عقل و تجربه كافى داشته باشد. اى عاقلان و انديشمندان واى عارفان و خردمندان جهان آيا در اين جهان مكتبى و آئينى، انديشمندانه تر، منصفانه تر، واقع بينانه تر از اسلام يافته ايد؟ دليل 97- ائتمروا النساء فى بناتهن. با زنانتان در امور مربوط به دخترانشان مشورت كنيد. (103) 98- اياك و مشاوره النساء، فان راءيهن الى اءفن و عزمهن الى وهن. از مشورت با زنان بپرهيز كه نظريه آنها ناقص است و تصميمشان بسستى مى گرايد. (104) (على (عليه السلام ) در خطبه 78 نهج البلاغه مقدار نقص عقل زن را نسبت به مرد معين نموده و با استشهاد به آيه قرآن كه شهادت دو زن را مطابق يك مرد بيان كرده است، عقل يك زن را نصف عقل يك مرد مى داند، آن هم در امور مربوط به شهادت و مانند آن كه مردان در آن امور تجربه بيشترى دارند. چنانكه در درس چهل و ششم بيان مى كنيم ) 99- اياك و مشاوره النساء الا من جربت بكمال عقل. از مشورت با زنان بپرهيز مگر با زنى كه كمال عقل او آزمايش شده باشد. (105) •┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•  JOIN🔜 💥 @membariha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
درس بیست و سوم از نظر مقررات اسلام، چنانكه زن حق ندارد، بدون اجازه شوهر از خانه بيرون رود، مرد هم حق ندارد، بيش از سه روز غايب شود و يا مسافرت كند، بلكه همواره بايد، در هر چهار شبانه روز، يك شب را حتما در خانه و نزد همسرش باشد، پس اگر بخواهد به مسافرتى بيش از سه روز برود، يا بايد همسرش را همراه خود ببرد، يا به نحوى او را راضى كند. چنانكه پيغمبر اكرم (ص ) در بعضى از مسافرتها يا تمام مسافرتها و حتى در جنگها، يكى از همسرانش را همراه خود مى برد. البته چنانكه گفتيم، اين حق و وظيفه از احكام ثانويه اسلام است و در موردى است كه ميان زن و شوهر صفا و يكرنگى نباشد. آنچه اسلام در مرحله اول به زن و شوهر سفارش مى كند، رفاقت و همكارى و خلوص و يكرنگى است كه اسلام درباره آن تاكيد بسيار دارد، آنان را لباس يكديگر معرفى مى كند، رحمت و مودت خدائى را كه ميان آنها برقرار شده است به يادشان مى آورد، معاشرت به معروف يعنى حسن برخورد و نيك رفتارى را به آنها گوشزد مى كند و هر يك از آن دو را به تحمل كج خلقى ديگرى توصيه مى نمايد؛ به ويژه به شوهران بيشتر سفارش مى كند كه مراعات حال زنان را بنمايند، زيرا ايشان ضعيفتر از مردانند. بعلاوه سلام كردن و خداحافظى نمودن را و دهها سفارش اخلاقى ديگرى كه در اين كتاب مى خوانيد كه همگى موجب الفت و صفا مى شود، به آنان تذكر مى دهد. حال اگر زن و شوهرى چنين دستورات سعات بخش و رفاه انگيز و محبت آور اسلام را نشنيدند يا شنيدند و عمل نكردند و خواستند با دين خود، با خداى مهربان خود، با پيغمبر دلسوز خود، بلكه با سعادت و سرنوشت خود مخالفت و لجبازى كنند، اسلام موضوع حق و وظيفه را پيش مى كشد. مثلا اگر مردى به همسرش بگويد: راضى نيستم به مجلس عزاى پدرت هم بروى و زن نتواند اين موضوع را تحمل كند او مى تواند به شوهرش بگويد: من وظيفه ندارم در خانه هيچكارى بكنم. برو يك آشپز بياور. يك نظافتگر، يك لباس شوى و يك بچه نگهدار تا آن وقت بفهمى كه چهار نفر آنها به اندازه نصف من هم دلسوزى ندارند، يا اگر زنى بهانه بگيرد و بگويد نمى خواهم به مسافرتى كه شغل تو هست بروى و با تو هم نمى آيم، مرد مى تواند عكس العمل شرعى نشان دهد و از حقوقى كه دارد، استفاده كند مثلا نفقه و لباس كمترى به او بدهد و با اين عمل زن را بيدار كند و به او بفهماند كه بين زن و شوهر نبايد عناد و لجبازى باشد. زيرا لجبازى كار را به ستيزه مى كشاند، چنانكه فردوسى گويد: ستيزه بجايى رساند سخن كه ويران كند كاخهاى كهن دليل 100- و من آياته اءن خلق لكم من اءنفسكم اءزواجا لتسكنوا اليها و جعل بينكم موده و رحمه ان فى ذلك لايات لقوم يتفكرون. از جمله آيتهاى خدا اين است كه براى شما از جنس خودتان همسران آفريد، تا به وجود آنها آرام گيريد و ميان شما دوستى و مهربانى برقرار ساخت، در اين امر براى كسانى كه انديشه مى كنند عبرتهاست. (106) و نيز در درس حجاب گفتيم كه پيغمبر گرامى (صلى الله عليه و آله و سلم ) هر گاه مى خواست به سفرى برود، براى بردن يكى از همسران خويش قرعه مى زد، اسم هر يك از قرعه بيرون مى آمد، او را همراه خود مى برد. 101- عن اءبيعبدالله (عليه السلام ) قال: اتقوا الله فى الضعيفين يعنى بذلك اليتيم و النساء. امام صادق (عليه السلام ) فرمود: از خدا پروا كنيد درباره دو ضعيف يعنى زن و يتيم. (107) از مزاياى اسلام اين است كه همواره حامى مستضعفان است، شخص قوى و نيرومند، خود مى تواند حق خويش را بستاند، حمايت از او لازم نيست، بلكه حمايت از او، ستم كردن بر مستضعفان است. اصولا وجود قانون كه ضرورتش را هر عاقلى درك مى كند، براى حمايت مستضعفان است، و اين حمايت به معنى رساندن مستضعف را به حق خويش مى باشد نه به معنى ستم كردن بر نيرومند و قدرت دادن به مستضعف تا او هم نيرومند و مستكبر شود. •┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•  JOIN🔜 💥 @membariha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
درس بیست و چهارم در هر اجتماعى كه از دو يا چند انسان تشكيل مى شود و مى خواهند مدتى با يكديگر زندگى كنند، يك رئيس و تصميم گيرنده لازم است تا حكومت خان خانى و خودسرانه پيش نيايد و اختلاف سليقه و درگيرى و نزاع، امور زندگى را مختل و معوق نسازد. در نظام خانوادگى از نظر اسلام، مرد رئيس است. زيرا قدرت بازوانش بيشتر است و مسئول تمام مخارج خانه مى باشد، پس اگر زن و شوهرى در مورد خريد يا اجاره منزل، منزل كوچكتر يا بزرگتر، بالاى شهر يا پائين شهر اختلاف نظر داشته باشند، از نظر اسلام، راى و نظر مرد مقدم است و بايد عملى شود، زيرا اوست كه هزينه را مى پردازد، مخارج را تحمل مى كند. عقل سالم چنين قضاوت مى كند، حقوق و قانون چنين دستور مى دهد. همچنين اگر زن و شوهر در خريد قالى يا گليم، ظرف ملامين يا مسى، مسافرت با قطار يا هواپيما، خريد استكان يا فنجان و ده ها و صدها امر ديگر مانند اين امور، اختلاف پيدا كردند، نظر مرد مقدم است، زيرا صندوق بدست اوست و حساب و دخل و خرج زندگى را او مى داند. البته نسبت به خريد لباس و كفش زن مرد از نبايد از حد متعارف و معمول پائين تر آيد، مثلا در زمان ما لباس كرباس پائين تر از حد معمول است و آن را براى كفن ميت به كار مى برند به براى لباس زن، مگر آنكه زن و شوهرى به خاطر علت و نظرى خاص، با لباس كرباس هم توافق كنند. و نيز اگر دزدى يا دشمنى به خانواده حمله كند، تصميم گيرى و قيمومت به دست مرد است كه نعره زند و از اموال خود دفاع كند. در اينجا زن نبايد دخالت كند؛ زيرا كه حنجره او جاذب است نه دافع و خانه و اموال هم بيشتر از آن مرد است. همچنين در توليد فرزند بيشتر اختيار بدست مرد است. اين است معنى آيه شريفه: الرجال قوامون على النساء. البته چنانكه در درس چهل و هشتم (اختلاف سليقه ) خواهيم گفت: با وجود آنكه اسلام حق تقدم را به مرد داده است، ولى توصيه مى كند، حتى الامكان مستحب است براى مرد كه رضايت همسر خود را جلب كند، و در رابطه با او خدا را در نظر بياورد. بعضى از مردان جاهل و مغرور، از آيه شريفه «الرجال قوامون على النساء )). سوء استفاده كرده، بر زنان خود تحكم و زورگويى مى كنند و تحكم خود را به قرآن مجيد مستند مى نمايند. چنانچه شوهران مغرور و بى خبر ديگرى كتك زدن زنان را به قرآن كريم مستند مى كنند و محبوس كردن زن را در خانه به اسلام نسبت مى دهند. توضيح هر يك از اينها در جاى خود گفته شد (به درس هشتم و هيجدهم مراجعه شود) دليل 120- الرجال قوامون على النساء بما فضل الله بعضهم على بعض و بما اءنفقوا من اءموالهم ؛ فالصالحات قانتات حافظات للغيب بما حفظ الله. مردان بر زنان سر پرستى دارند، به خاطر برترى و فضيلتى كه خدا بعضى از مردم را بر مردم ديگر مى دهد و نيز به خاطر انفاقى كه از مال خود مى كنند پس زنان شايسته در زمان غيبت شوهر، مطيع اند و نگهدار به خاطر نگهدارى خدا از ايشان. (108) خداوند متعال، مردان را قوام زنان ناميده است. مفسرين قرآن، براى اين كلمه معانى بسيارى گفته اند كه همگى بازگشتش به همان توضيحى است كه در بيان درس گفته شد، حتى كسانى كه «قوام و قيم» را به معنى مسلط گفته اند، مقصودشان فرمانروايى و زورگويى نيست. كلمه قوام از خانواده «قائم و قيم» است، به معنى كسى كه بالاى سر ديگرى ايستاده و از او سرپرستى مى كند. سپس خداوند براى قيمومت مرد، دو دليل بيان مى فرمايد: يكى فضيلت ذاتى مرد كه نيروى بدنى و فكرى و تجربى او از زن بيشتر است و ديگر آنكه متكفل مخارج زن و خانه خويش است و همين دو امر سبب مى شود كه سرپرستى امور خانه بدست او باشد. ولى چون پذيرش اين حكم براى زنانى كه مى خواهند خود را مساوى مردان بدانند مشكل است، خداوند اضافه مى فرمايد كه: زنان صالحه مطيع فرمان خدا هستند و سرپرستى شوهر را مى پذيرند، يعنى زنان ناصالحند كه مخالفت و سرپيچى مى كنند. سپس حكم زمان غيبت شوهر را بيان مى كند و مى فرمايد، در آن زمان سرپرستى و نگهدارى خانه در اختيار زن است و زنى كه صالح باشد، اين وظيفه را به عهد مى گيرد، به شكرانه اينكه خداوند متعال نگهدارى زن را كفايت كرده و شوهر را سرپرست او و متكفل مخارج او قرار داده است، پس در حقيقت سرپرستى خانه، تكليف و مسئوليت است نه ترجيح و مزيت. اى زن پاك گوهر ديندار اى گران ارج بانوى بيدار تو كه اسلام با شدت باور به كه اسلام را كنى رهبر نسزد از تو اى زن روشن پيروى از زنان تر دامن آنكه خود هست در كمند فساد كى تواند تو را كند آزاد؟ آنكه را پيشواى دين زهراست پيروى از زنان غرب خطاست (بهجتى - شفق ) 103- و لهن مثل الذى عليهن بالمعروف و للرجال عليهن درجه. زنان را نيز مانند وظائفشان حقوقى شايسته است ولى مردان را بر آنها درجه اى افزون است. (109)
مقصود از درجه افزون، همان قيمومتى است كه شوهران بر زنان دارند. دريافت زن مسلمان از آيه شريفه اين است كه: خداوند مهربان بعد از سرپرستى پدر و مادر، براى دختر سرپرست ديگرى به نام شوهر تعيين مى كند تا يك دختر در اين جهان پهناور، بى انيس و ياور نباشد. شوهر اگر چه اسمش قيم است ولى در حقيقت مسؤ ول صيانت و متكفل مخارج زن خود مى باشد. زن مسلمان قدر اين نعمت الهى مى شناسد، حجاب و عصمت خود را حفظ مى كند و مايه شادى و دلگرمى شوهر خود مى شود و خانه را كانون مهر و صفا و ترقى و تعالى مى سازد. و برداشت مرد مسلمان از آيه شريفه اين است كه: حال كه خداوند مهربان بر او منت نهاده و او را سرپرست و قيم قرار داده است، او هم بايد از اين منصب الهى سوء استفاده نكند، از زير دست خود مانند يك «امانت خدا» نگهدارى كند و به مسئوليت سنگين خود متعهد و وفادار باشد. امتحان خداوند از بندگانش غالبا در همين موارد است كه قدرت و اختيارى به آنها مى دهد و راه استفاده درست از آن قدرت را نشان مى دهد، سپس آنان را آزاد مى گذارد تا ببيند چه كسانى نفس را كنترل مى كنند و چه كسانى ضعف نفس نشان مى دهند و از آن قدرت سوء استفاده مى كنند. اما زنانى كه نمى خواهند ضعيفتر بودنشان را باور كنند و تبليغات موذيانه تساوى و همدوشى رياكاران غربى را در گوش گرفته اند، نمى دانم مى خواهند چه بگويند؟ مى خواهند بگويند: اگر با مردى با شرايط مساوى كشتى بگيرند، مرد را به زمين مى زنند يا مساوى مى كنند؟ مى خواهند بگويند در كارهاى سخت زندگى مانند، خلبانى، دريانوردى، و بكار بردن اسلحه جنگى مانند مردانند؟ اگر قبول دارند كه در اين امور از مردان ناتوانترند، پس چرا ناراحت مى شوند كه اسلام به مردان بگويد: چون زنان ضعيفند و شما قوى، ما شما را قيم و سرپرست و رئيس و تصميم گيرنده قرار داديم و به شما مى گوييم چون زنان زير دست شما هستند، آنها را «امانت خدا» بدانيد و جانب آنها را رعايت كنيد. •┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•  JOIN🔜 💥 @membariha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا