﷽
مَنْ عَرَفَ اللهَ تَوَحَّدَ¹.
هر کس خدا را بشناسد، تنهایی گیرد (واز خلق واجتماعات منقطع باشد.)
غررالحکم ؛ ج ۵ ص ۱۷۲
رساله نور وحدت، عارف بالله، خواجه عبدالله،
معروف به خواجه حوراء مغربی (رحمة الله علیه)
هو
تنها طریقی که به هدف می رساند همان طریقه معرفت النفس است که نزدیکترین راه ها نیز هست و این راه همان راه انقطاع و بریدن از غیر خدا و توجه کامل به خداوند سبحان و مشغول گشتن به شناخت نفس است.و کیفیت این راه چنین است که با مراعات دستوراتی که در شرع برای دست یابی به انقطاع رسیده است همچون توبه ، انابه ، محاسبه ، مراقبه ، حکمت ، جوع ، خلوت ، بیداری آغاز می شود و سالک با عمل به دستورات و انجام عبادات به مجاهدت با نفس می پردازد و با اندیشیدن و پند اندوختن ، عبادات و اعمال را مدد رساند تا این که منجر به انقطاع کامل و غفلت از نفس و توجه تام به خداوند سبحان می گردد.
📖در محضر علامه طباطبائی
رزقِ کریم
امام قشیری - رحمه الله- فرمود که رزق کریم آنست که مرزوق را از شهودِ رازق باز ندارد.
تو ز روزیده به روزی وا ممان
از سبب بگذر مسبِّب بین عیان
از مسبّب میرسد هر خیر و شرّ
نیست ز اسباب و وسائط ای پسر
اصل بیند دیده چون اکمل بود
فرع بیند دیده چون احول بود
📗 تفسیر حسینی
May 11
⭕️ ليسَ في المعاصِي أشَدُّ مِنِ اتِّباعِ الشَّهوَةِ ، فلا تُطِيعُوها فَتَشغَلَكُم عَنِ اللّه .
در ميان گناهان، گناهى سخت تر از پيروى شهوت نيست، پس آن را فرمان نبريد كه شمارا از خدا غافل مى سازد ...
چه دانستم که این سودا، مرا زین سان کند مجنون
دلم را دوزخی سازد، دو چشمم را کند جیحون
چه دانستم که سیلابی مرا ناگاه برباید
چو کشتیام دراندازد میان قُلْزُمِ پرخون
زند موجی بر آن کشتی که تختهتخته بشکافد
که هر تخته فروریزد ز گردشهای گوناگون
نهنگی هم برآرد سر، خورَد آن آبِ دریا را
چنان دریای بیپایان، شود بیآب چون هامون
شکافد نیز آن هامون، نهنگ بحرفرسا را
کشد در قعر ناگاهان، به دست قهر چون قارون
چو این تبدیلها آمد نه هامون ماند و نه دریا
چه دانم من دگر چون شد که چون غرق است در بیچون
چه دانمهای بسیار است لیکن من نمیدانم
که خوردم از دهانبندی در آن دریا کفی افیون
حضرت مولانا رضیالله تعالی عنه
وَ لاَ تُعْجِبْكَ أَمْوَالُهُمْ وَ أَوْلاَدُهُمْ إِنَّمَا يُرِيدُ اللّهُ أنْ يُعَذِّبَهُم بِهَا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَ تَزْهَقَ أَنفُسُهُمْ وَ هُمْ كَافِرُونَ (توبه / ۸۵)
درویشی میگفت: اغنیا اشقی الاشقیاء هستند، مال دنیا جمع میکنند به انواع پریشانی و زحمت و نگاه میدارند به اصناف بلیت و مشقت و به آخرت میروند و میگذارند به صد هزار حسرت و ندامت.
در اول چو خواهی کنی مال جمع
بسی رنج بر خویش باید گماشت
پس از بهر آن تا بماند بهجای
شب و روز بایدت پاس داشت
درین جمله آن حال مشکلتر است
که آخر بهحسرت بباید گذاشت
📗 تفسیر حسینی
جز توکل جز که تسلیم تمام
در غم وراحت همه مکر است و دام
مراد از توکل تسلیم هر کاری است به وکیل جهان که حضرت حق تعالی باشد.
توکل بر عامگان مبتدی سختترین منزل و بر خاصگان ساده ترین راه است.
زیرا اینان یقین دارند که هر چیزی در ید قدرت حق است و جز او موثری در عالم نیست
اول مقام توکل انست که پیش قدرت حق چنان باشی که مرده ای ،مرده شور چنان که خواهد میگرداند و مرده را حرکت و تدبیر و اراده ای نباشد
مرحوم دولابی رحمت الله علیه:
به اندازه کفایت از خدا بخواهید رزق دست خداست ، کم و زیادش می کند.
گاهی با یک ساعت کار رزق یکسال را می دهد.
اینطور نیست که اگر کم برود کم به او بدهد.
باید به قدر احتیاج بروید نه برای جمع مال که عبد دنیا بشوید.
رند عالم سوز را با مصلحت بینی چه کار
کار ملک است آن که تدبیر و تامل بایدش
ساغیا در گردش ساغر تعلل تا به چند
دور چون با عاشقان افتد تسلسل بایدش
❇️ لا تَفرَحْ بالغَناءِ والرَّخاءِ، و لا تَغتمَّ بالفقرِ والبلاءِ؛ فإنّ الذَّهبَ يُجَرَّبُ بالنّارِ، والمؤمنُ يُجَرَّبُ بالبلاءِ.
به ثروت و رفاه، دل شاد مشو و از تهيدستى و گرفتارى، اندوه به دل راه مده؛ زيرا طلا با آتش گداخته و ناب مى شود و مؤمن با بلا و گرفتارى.
📚 غرر الحكم / حدیث ۱۰۳۹۴