🔺🔻
👨🏻💻 ببینید| 📗سوره هود، آیه 6
.
📍تولیدی-استوری
🔹ومَا مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُهَا
🔸و هيچ جنبده اى در زمين نيست مگر اينكه روزىِ او بر خداست
🔸There is no animal on the earth, but that its sustenance lies with Allah
🖌تولیدگر: مجید_کمالی
📎 #عکس_نوشت
📎#سه_زبانه
🇮🇷 اداره فضای مجازی، هنر و رسانه
🌀 «دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان »
⬇️ لینک زیر را جهت معرفی به اشتراک بگذارید.
https://eitaa.com/morsalatmedia🔰
🔺🔻
🔺🔻
👨🏻💻 بخوانید
📍تولیدی-استوری
✍️ نرگس عسکری
آمد. با توپ پر هم آمد. همچون پیاز، لایه لایه و چون آفتاب پرست رنگ به رنگ.مارا غافلگیر کرد و تا بخود بیاییم، ویروس وار، همه ابعاد زندگی انسانی مارا تسخیر کرد.توان رنگ برنگش، فلجمان کرد. هم خوب و مفید بود ، هم سرشار از شراره های دهشتناک امواجی بی مهار. ما که بیشتر نگاهش کردیم تا براندازش کنیم. همین شد که براحتی سدً مستحکم اول را مثل آب خوردن، تصرف کرد و دیگر ، با خیالی آسوده مشغول گسترش متصرفاتش شد. حالا دیگر، نوبت جوان ها و نوجوان ها شده بود. و تراژدی هولناک بشری، از اینجا آغاز شد.
انگار زیادی معمایی شد. راحتتان کنم، اینترنت را می گویم. همان فضای مجازی، رفیق ناباب این روزهای نوجوان هایمان. همو که نه اسم و رسمش را می شناسیم ، نه با پدرو مادرش آشنا شده ایم، نه نشانی خانه اش را می دانیم. همو که نه وقت شناس است و نه حریم و خلوت تنهایی برایش حرمت دارد. همو که هیچ حد یقفی ندارد و زشت و زیبا را باهم عرضه می کند.و به نوجوان ما آموخته است که بجز او، با کسی اختلاط نکند و محتوای ارائه شده اش برای نوجوانمان را در اختیار بزرگترهایش نگذارد. پنهان کار شود و بی خواب، بد خُلق بشود و طلبکار. دنیایی از سوالات بی جواب در او تلنبار شود و سلطان ذخیره شبهات لقب گیرد.
آنچه را نباید ببیند ، به وفور ببیند و آنچه را باید بداند، به غلط دریافت کند.
سوال اینجاست که فضای مجازی با این توصیفات، فرصت است یا تهدید؟ و چرا بزرگترها، از فرزندان دلبندشان، چه دختر و چه پسر، غافل شده اند؟ چرا به اندازه آنها، توانایی استفاده از فضای مجازی را ندارند؟ . چرا با این فضا و زبان، بیگانه اند؟ آیا وقت آن نرسیده که برای استفاده نوجوان ها از این فضا، محدودیت هایی، اعمال شود؟ و آیا نباید بزرگترها، دانش و توانشان را برای فهم بیشتر این فضای بیگانه، بالاتر ببرند؟ و صدها سوال دیگر.
براستی کدام اقدام ما بزرگترها، اورژانسی تر است؟!
📎 #داستانک
📎#یادداشت
🇮🇷 اداره فضای مجازی، هنر و رسانه
🌀 «دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان »
⬇️ لینک زیر را جهت معرفی به اشتراک بگذارید.
https://eitaa.com/morsalatmedia🔰
🔺🔻
🔺🔻
👨🏻💻 ببینید| 📗سوره بقره، آیه 267
📍تولیدی-استوری
🔹 أنْفِقُوا مِنْ طَيِّبَاتِ مَا كَسَبْتُمْ
🔸از پاكيزه ترين چيزهايى كه بدست آورده ايد، انفاق كنيد
🔸Spend of the good things you have earned
🖌تولیدگر: مجید_کمالی
📎 #عکس_نوشت
📎#سه_زبانه
🇮🇷 اداره فضای مجازی، هنر و رسانه
🌀 «دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان »
⬇️ لینک زیر را جهت معرفی به اشتراک بگذارید.
https://eitaa.com/morsalatmedia🔰
🔺🔻
🔺🔻
👨🏻💻 بخوانید
📍تولیدی-استوری
✍️ نرگس عسکری
با اختلاف، و به خوبی، یک سرو گردن از هر رسانه ی متداول دیگری ، پر قدرت تر ،در دسترس تر ، کارآمد تر و رنگارنگ تر است.برایش
سینما، تاتر، تلویزیون ، رادیو ، روزنامه و هر رسانه ی دیگری فرقی ندارد.
واویلای ماجرا اینجاست که، خودش بهتر از هر رسانه ای بر این حقیقت، آگاهی و وقوف کامل دارد.او می داند که مشکل زمان، مکان، گروه سنًی و صنفی و جنسی را حل کرده است، معضلی که رسانه های دیگری مانند تلویزیون و رادیو و کتاب و دیگر رسانه ها، در باتلاق محدودیت ها و جبرهایشان، گرفتار آمده اند و قافیه را باخته اند.او بخوبی مطلع است که تقریبا تعداد قابل توجهی از انسان هارا نمک گیر و وابسته خودش ساخته. شکل پذیر و قانع است . چه روی تلویزیون شهری باشد چه روی لپ تاپو چه در اندازه گوشی های همراه، خودش را با هر شرایطی هماهنگ می کند. پس همه جا ، جا دارد. این جمله آخری، بشکل مضحکی مرا بیاد جمله طلایی سعدی شیرین سخن انداخت.( هنرمند، هر کجا رود، قدر بیند و به صدر نشیند) واقعا هنرمندانه، خودش را در پنهان و پیدای زندگی ، جا کرده، و چه بسا هنرمندانی را از قدر و صدر انداخته،
نگاهش که می کنی، ظاهری شیرین و صمیمی دارد. که صد البته، بنا به ماهیت دنبال کننده اش، گاه، مثبت و مفید و ضروری است و گاهی زندگی سوز و خانمان برانداز و بی رحم است.
برق برود، نرود، برایش علی السویه است.مانند خط بریل که برق هم نباشد،برای فرد نابینا فرقی نمی کند.آنهایی که او را ساخته اند ، از همان اول، در گوشش پچ پچ کرده اند که: ( دستت برای ارائه به نوزاد تا انسان در حال مرگ، باز است.) در حقیقت، تنوع( همه چیز از همه جا و بدون محدودیت، ) تعریف خودِ اوست.
نترسیم از اینکه نوجوانمان، پایش به فضای مجازی، باز شده است. و بدانیم که اگر فضا نورد نوجوانمان را در این فضا تنها رها کنیم، بی شک، گرفتار یوفو های پنهان در گوشه و کنار این فضای لا حَد خواهد بود و هدفی آسان و خوراکی بس لذیذ در اختیار یوفو ها قرار داده ایم.کسی که نتواند آتشی شعله ور و موذی را مدیریت و مهار کند، هیچگاه، آشپز یا نانوا یا صنعتگر خوبی نمی گردد .نوجوان هم اگر زیر نظر استادان دلسوز و انسان سازی به مهارت کامل نرسد و تجربه کسب نکند، شبیه همان کسی است که مهارت کار با آتش را فرا نگرفته و مجرب نیست اما جاهلانه و مصرانه، بر انجام این عمل خطر ساز، پا می فشارد.پس این فرصت طلایی را تهدید ندانیم اگر نوجوانمان را به سمت شناخت درست از فضای مجازی تشویق و هدایت می کنیم.
📎 #داستانک
📎#یادداشت
🇮🇷 اداره فضای مجازی، هنر و رسانه
🌀 «دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان »
⬇️ لینک زیر را جهت معرفی به اشتراک بگذارید.
https://eitaa.com/morsalatmedia🔰
🔺🔻
🔺🔻
👨🏻💻 ببینید| 📗سوره حشر، آیه 19
📍تولیدی-استوری
🔹ولَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ
🔸و مانند آن كسانى مباشيد كه خدا را فراموش كردند
🔸And do not be like those who forget Allah
🖌تولیدگر: مجید_کمالی
📎 #عکس_نوشت
📎#سه_زبانه
🇮🇷 اداره فضای مجازی، هنر و رسانه
🌀 «دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان »
⬇️ لینک زیر را جهت معرفی به اشتراک بگذارید.
https://eitaa.com/morsalatmedia🔰
🔺🔻
🔺🔻
👨🏻💻 بخوانید
📍تولیدی-استوری
✍️ به قلم: سرکار خانم آمنه خلیـــــــــلی
✰﷽✰❀
زانوهایش را در بغل گرفت و به سنگ کوچکی تکیه داد. فقط به خانه کعبه نگاه میکرد
هرزگاهی از گوشه چشمش قطره اشکی سر میخورد و میان شنها میچکید و خیلی زود گم میشد
از زمین برخاست، نفس عمیقی کشید.چند قدم پیش رفت که ناگهان متوجه زنی شد که مضطرب و نفس نفس زنان به سوی خانه خدا میآید ایستاد تا او برسد صدای ناله زن شنیده میشد گویی درد شدیدی را تحمل میکرد.
دستش را دراز کرد و خودش را به گوشه دامن آن زن گره زد و به دنبالش تا کنار خانه رفت.
زن تا رسید سر به دیوار کعبه گذاشت. از فرزندش میگفت و چیزی میخواست.
موکیو حالش منقلب شد او هم شروع به زمزمههایی همراه مویه و اشک کرد
غرق در غم و غصه هایش بود که حس کرد زیر پایش میلرزد فریاد زد: بیا بریم زلزله شده
از بدن زن بالا رفت: زود باش. بسه دیگه.
دست روی شکم بزرگ او گذاشت: سالمه. نگران نباش بیا بریم. جهان داره به آخر ...
هنوز حرفش تمام نشده بود که دیوار کعبه از هم شکافت. موکیو وحشت زده از زن دور شد و تا رسیدن به جایی امن دوید. بعد از طی کردن مسیر زیادی برگشت تا ببیند چه بلایی سر زن آمده است ولی تنها چیزی که دید گوشه عبای او بود که خبر از ورودش به داخل خانه میداد
باورش نمیشد. در تمام عمرش ندیده بود کسی این گونه وارد خانه خدا شود حتی از اجدادش هم چنین چیزی را نشنیده بود.
روی زانوهایش افتاد: خدایا اون که چیزی نگفت نگران بچش بود. مثل من... اون که گناهی نداشت
تعداد زیادی از مردم بهت زده و متعجب دور خانه جمع شده بودند، عده ای تلاش میکردند از در خانه وارد شوند ولی قفل در باز نمیشد.
شکاف دیوار هم بعد از ورود آن زن کاملاً بسته شد
موکیو سه روز پشت در خانه خدا رفت و به خدا از نگرانیاش گفت: این زن غذا و آبی برا خوردن نداره.
سپس آهی کشید: چه مرگ بدی!!! خدایا از یه مادر درمونده این همه غضبناک نشو...
موکیو درحال صحبت کردن بود که کبوتر سفیدی کنارش نشست: به خاطر اون ناراحتی یا خودت؟
_معلومه اون
لبخندی بر لب کبوتر نشست: اون تو خونه ی خداس. تو فکر خودت باش.اون جاش اَمنه
پرواز کرد، رفت و روی پرده کعبه نشست. با نوکش به دور تا دور پرده ضربه زد. کمی بعد آمد و زیر سایه خانه خدا نشست : هر وقت ببینم خاشاکی، کاهی یا حتی تار مویی روی پرده بشینه میام تمیزش میکنم
موکیو نگاهی پر معنا به کبوتر کرد: چه کار قشنگی، چه حس خوبی
گفتگویشان تازه داغ شده بود که دوباره موکیو همان لرزش ها را احساس کرد. دیوار خانه از همان جایی که شکافته شده بود باز شد. این بار دیگر موکیو فرار نکرد، ایستاد تا ببیند چه اتفاقی برای آن زن مهربان افتاده است
او در عین ناباوری دید آن زن با لباس سفید و کودکی نورانی که در آغوش خوابیده بود خارج شد
موکیو از خوشحالی نمیتوانست جلوی اشکهایش را بگیرد به سرعت از سر پوش بلندی که روی سر زن بود بالا رفت.
میان پارچه ی دور بدن کودک قرار گرفت و آرام صورتش را روی صورت کودک گذاشت: مادرت چقدر نگرانت بود. خوش اومدی.
از میان تعداد افراد زیادی که دور خانه ایستاده بودند مردی که از همه بیشتر بی قراری می کرد به سمت او آمد: فاطمه جان مبارک باشه. اون مولود کعبست و شروع به خندیدن و بلند بلند این جمله فریاد زدن کرد.
زن لبخندی زد و گفت نامش علیست. خدا اسمش رو علی گذاشته
شکاف آرام آرام بسته شد.
موکیو که قلبش به شدت از عشق کودک میتپید سر در کنار گوش کودک برد: علی جان دختر بیماری تو خونه دارم دعاش کن. من فقط یه مارمولک دل شکستم و تو کسی که خدا تو آغوش خودش تو رو به دنیا آورد دعاش کن. یه ساله زیر درخت خرمای کنار چاه نشسته تا پاهاش که خوب شد بره از اون خرما بچینه. قول میدم خوب شد بهش بگم اولین خرما رو برای تو بیاره
همه دور زن حلقه زدند. موکیو از شلوغی میترسید چون ممکن بود زیر دست و پا له شود.
برای همین سریع از دست مردی که کودک را با شوق میگرفت بالا رفت و از پشت کمرش خودش را به زمین رساند و از انجا دور شد.
شب هنگام که صدای شادی و هلهله تمام مکه را پر کرده بود. زنی آرام کنار مادر کوک نشست. دست مشت شده اش را باز کرد و با تعجب گفت: این دو دونه خرما رو کی تو دست پسرتون گذاشته؟ چه خرمایی بیا بخور، ببین چقدر تازست
#حال_خوب
#داستانک
#میلاد_امام_علی
#روز_پدر
ــــــــــــــــ
#تارینو(تارینو_نوایینو_ مسیرینو)
📎 #داستانک
📎#یادداشت
🇮🇷 اداره فضای مجازی، هنر و رسانه
🌀 «دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان »
⬇️ لینک زیر را جهت معرفی به اشتراک بگذارید.
https://eitaa.com/morsalatmedia🔰
🔺🔻
🔺🔻
👨🏻💻 ببینید| 🍃🌸 میلاد با سعادت امیرالمومنین امام علی علیه السلام و روز گرامیداشت مقام پدر مبارک باد.
📍تولیدی-استوری/پست
🔸سر دفتر عالم معانی است علی
🔸وابسته ی اسرار نهانی است علی
🔸نه اهل زمین که آسمانی است علی
🔸فی الجمله بهشت جاودانی است علی
🖌تولیدگر: مجید_کمالی
📎 #عکس_نوشت
📎#سه_زبانه
🇮🇷 اداره فضای مجازی، هنر و رسانه
🌀 «دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان »
⬇️ لینک زیر را جهت معرفی به اشتراک بگذارید.
https://eitaa.com/morsalatmedia🔰
🔺🔻