لوح | برای خدا کار کنید ... 💠 شهید سید مرتضی آوینی: کارتان را برای خدا نکنید، برای خدا کار کنید. تفاوتش همین قدر است که ممکن است حسین (ع) در کربلا باشد و من در حال کسب علم برای رضای خدا ...! #شهید_سید_مرتضی_آوینی #چراغ_راه #تلنگر #خادم_گراف ___________________________ #مـسـتـشـهـدیـن @mos_tashhadin🌷

🔴 ۲۰ فروردین سالروز شهادت سید شهیدان اهل قلم سید مرتضی آوینی 🔵 زمانهٔ عجیبی است.برخی مردمان امام گذشته را عاشقند اما امام حاضر را نه ⁉️ می‌دانی چرا ؟ 🌕 امام گذشته را هرگونه بخواهند تفسیر می‌کنند اما امام زمان را باید اطاعت کنند و فرمان ببرند. 📚 شهید سید مرتضی آوینی _________________________ #مـسـتـشـهـدیـن @mos_tashhadin🌷

🎥 لحظات دیده نشده از توبه بایدن😊 #برجام #سرطان_اصلاحات_آمریکایی __________________________ #مستشهدین @mos_tashhadin🌷

🚨داستان یک عکس؛ وقتی آقا میکروفون را به #حنانه داد 💠 در یکی از دیدارهای خانواده‌ی #شهدای_مدافع_حرم با رهبر انقلاب، نوبت به همسر و فرزند شهید روح‌الله طالبی اقدم که می‌رسد، جلو می‌روند تا با آقا صحبت کنند. آقا از دختر سه چهار ساله‌ی شهید می‌پرسند: اسم شما چیست؟ پاسخ می‌دهد: «حنانه» و بعد هم می‌رود و می‌نشیند. اما کمی بعد انگار یادش می‌آید که می‌خواسته برای آقا #شعر بخواند. 🔹آقا به زبان آذری می‌گویند: عیبی ندارد، بخوان. حنانه دوباره مقابل آقا می‌ایستد و شروع به شعر خواندن می‌کند: یه توپ دارم قل قلیه؛ سرخ و سفید و آبیه. آقا که می‌بینند صدای حنانه آرام است، به زبان #آذری به حنانه می‌گویند: جلوتر بیا، بعد هم #میکروفون را به سوی او می‌چرخانند تا همه‌ی حضار #شیرین‌زبانی حنانه را بشنوند. 🌐 منبع : خبرگزاری فارس __________________________ #مستشهدین @mos_tashhadin🌷

قرار هرشبـمون♥️ . عاشقاۍ مهدے بخۅنیم تا میلیوݧ‌ها دعا خوندھ بشہ🌿 . 🌙 #گوش‌‌بدید‌نوازش‌رۅح‌رۅ🙂 __________________________ #مستشهدین @mos_tashhadin🌷

#حدیث_روز 💐 ❤️ #امام_علی علیه السلام 🍃دنیا بر حسب اتفاق است و آخرت بر حسب استحقاق است. 📚غررالحکم، حدیث 228 _________________________ #مـسـتـشـهـدیـن @mos_tashhadin🌷

#خنده‌_حلال 😂 ●توی سنگر هر کس مسئول کاری بود. یک بار خمپاره ای آمد و خورد کنار سنگر ... به خودمان که آمدیم ، دیدیم رسول پای راستش را با چفیه بسته است. ●نمیتوانست درست راه برود . از آن به بعد کارهای رسول را هم بقیه بچه ها انجام دادند .. ●کم کم بچه ها به رسول شک کردند ، یک شب چفیه را از پای راستش باز کردند و بستند به پای چپش . صبح بلند شد ، راه افتاد ، پای چپش لنگید ! سنگر از خنده بچه ها رفت روی هوا !! تا میخورد زدنش و مجبورش کردن تا یه هفته کارای سنگر رو انجام بده . 😂😂😂 ●خیلی شوخ بود ، همیشه به بچه ها روحیه می داد ، اصلا بدون رسول خوش نمی گذشت. #شهید_رسول_خالقی #طنـــز_جبهـــه #لبخند‌_بزن‌_بچه_شعیه😁 __________________________ #مستشهدین @mos_tashhadin🌷