🌹
#خانمها_بدانند
"چگـونه به شوهـرم عشـق بورزم؟!!!"
🍃 احترام گذاشتن به مرد یكی از مهمترین راههای ابراز محبت به او از سوی همسرش است.
👈 وقتی زن، هنگام ورود شوهر به منزل، با لبی خندان و چهرهای گشاده به استقبال همسرش میرود، به او سلام میكند و خوش آمد میگوید، از شوهرش پذیرایی میكند، مؤدبانه كنارش مینشیند و به صحبتهایش گوش فرا میدهد...
✅ مهمترین كارها را در جلب محبت و رضایت شوهرش انجام داده است.
🌷🍃🌷🍃🌷
@moshaver41
سوال کاربر3⃣0⃣
⚜پسر میگه مشکل مادرمه!
سلام
💠اگر از رابطه دختر و پسری با خبر باشم باید چه کاری انجام بدم؟
در ضمن هیچ کدامشون گوش شنوا برای پذیرفتن حرف حساب و شرعی ندارند
و پسر آنچنان ذهن و هوش دختر را برده که گوشش به هیچ حرفی بدهکار نیس و پسر همیشه قول ازدواج میدهد و از دل و جون برای دختر خرج می کند و همین دلیل محکمی برای دختر شده
چه رفتاری باید با این دونفر انجام داد (پسر همه ی مشکلش مادرشه که چجوری این مساله رو با او در میان بگذاره )
-------------------------------------
✍پاسخ
سلام
💖عاشق شدن یک درگیری عاطفی و هیجانی است. فردی که عاشق میشود نمیتواند به درستی عاقلانه و منطقی به مسئله نگاه کند.
👈 در چنین شرایطی کاری که از شما بر میآید این است که با آنها ارتباط صمیمانه برقرار کنید و در صورتی که شرایط ازدواج با هم را دارند سعی کنید در ایجاد شرایط ازدواج به آنها یاری برسانید.
🍂 مثلا اگر امکانش هست خودتان و یا یک نفر واسطه مناسب، به درستی مسئله ازدواج آنها را با مادر پسر مطرح کند و آنان را متقاعد نماید.
در غیر این صورت روز به روز این درگیری عاطفی شدیدتر شده و چون امکان به هم رسیدن را نخواهند داشت هر دو دچار شکست عاطفی خواهند شد و درمان آن نیاز به مشاوره روانشناختی خواهد داشت.
موفق باشید🙏
🌹🌿
🌿🌹🌿 @moshaver41
🌹🌿🌹🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💞به همسرتان هدیه بدهید حتی شده یک شاخه گل تا مهربانی ومحبت بین شما زیاد شود.
🌺🌼🌺🌼🌺
@moshaver41
🌼🌸🌼🌸🌼
#هر_دو_بدانیم
"قهــر کـردن، ممنـوع...!"
🍃 قهر، زبان استیصال است. قهر، پرتاب کدورتهاست به ورطه سکوت موقت. و این کاری هست که به کدورت، ضخامتی آزار دهنده میدهد.
👈 قهر، دو قفله کردن دری هست که به اجبار، زمانی بعد، باید گشوده شود و هر چه تعداد قفلها بیشتر باشد و چفت و بستها محکمتر، در ناگزیر، با خشونت بیشتر گشوده خواهد شد...!
✅ با هنر تعامل و مدارا و گفتگوی سازنده اختلافها را درک کنیم و با عزیزانمان توافق نماییم.
💖🍃💖🍃💖
@moshaver41
روزی جمعی از اشرار اصفهان که مرتکب هرگونه خلافی شده بودند، تصمیم می گیرند کار جدیدی و سرگرمی تازه ای برای آن روز خود بسازند. پس از شور و مشورت با یکدیگر، به این فکر می افتند که یک نفر روحانی را پیدا کرده و سر به سر او گذاشته و به اصطلاح خودشان (تفریحی) بکنند!
به همین خاطر در خیابان و کوچه به دنبال یک روحانی می گردند که از قضا چشم آنان به عارف بالله و سالک الی الله مرحوم حضرت آیت الله حاج شیخ محمد بیدآبادی (رضوان الله علیه) می افتد که در حال گذر بودند.
گروه اراذل و اوباش به محض دیدن این عالم گرانقدر نزد ایشان رفته و دست آقا را می بوسند و از ایشان تقاضا می کنند که جهت ایراد خطبه عقد به منزلی در همان حوالی بروند و دو جوان را از تجرد درآورند.
ایشان نگاهی به قیافه شیطان زده آنان نمود و در هیچ کدام اثری از صلاح و سداد نمی بینند ولی با خود می اندیشند که شاید حکمتی در آن کار باشد، به همین دلیل دعوت را قبول نموده و به همراه آنان به یکی از محله های اصفهان می روند. سرانجام به خانه ای می رسند و آنان از ایشان دعوت می کنند که به آن مکان وارد شوند.
به محض ورود ایشان، زنی سربرهنه و با لباس نامناسب و صد قلم آرایش صورت، از اتاق بیرون آمده و خطاب به مرحوم حضرت آیت الله بیدآبادی (نور الله قبره) می گوید: به به!حاج آقا خوش آمدی، صفا آوردی!!
ایشان متوجه قضایا می شوند و قصد مراجعت می کنند که جمع اوباش جلوی ایشان را گرفته و می گویند:
چاره ای نداری جز این که امروز را با ما بگذرانی!!!
آن عالم سالک در همان زمان متوجه دسیسه آن گروه مزاحم می شوند و به ناچار داخل اتاق می شوند. آن جماعت گمراه به ایشان دستور می دهند که در بالای اتاق بنشینند، و سپس همان زن که در ابتدا به ایشان خوش آمد گفته بود، در حالی که دایره ای یا تنبکی به دست داشته، وارد اتاق می شود و شروع به زدن و رقصیدن نموده و به دور اتاق می چرخد!!
جماعت اوباش نیز حلقه وار دور تا دور اتاق نشسته و کف می زنند. زن مزبور، در حال رقص گه گاه به آن عالم ربانی نزدیک شده و در حالی که جسارتی به آن بزرگوار نیز می نماید، این شعر را خطاب به ایشان خوانده و مکرر می گوید:
در کوی نیک نامان ما را گذر ندادند
گر تو نمی پسندی تغییر ده قضا را!!!!!
پس از دقایقی که آن گروه گمراه غرق شعف و شادی و سرگرمی خود بودند و ایشان سر به زیر افکنده بودند، ناگهان سر بلند کردند و خطاب به آنان می فرماید:
تغییر دادم………
به محض آن که این دو کلمه از دهان عالم سالک خارج می شود، آن جماعت به سجده می افتند و از رفتار و کردار خود عذرخواهی نموده و بر دست و پای آن ولی الهی بوسه می زنند و ایشان نیز حکم توبه بر آنان جاری می نماید.
در ارتباط با این حادثه خود آن بزرگوار فرمودند:
در یک لحظه قلب آنان را از تصرف شیطان به سوی خداوند بازگرداندم…..
🌸🍂🌸🍂 @moshaver41
🍂🌸🍂🌸🍂🌸
🌸🍂🌸🍂🌸🍂🌸🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷در زندگی زناشویی چگونه باید باشیم؟؟؟
🍃❤️🍃❤️🍃
@moshaver41