همسرداری
همسرٺان رایادڪنید،ـ درطول روز ڪه بیرون ازخانه هستید[مشغول به ڪارهستید]،بایڪ پیام محبت آمیز به او بفهمانید |°=حتے در زمان ڪارڪردن به یاد اوهستید.😅
🍃🎈آن وقت خواهید دید بایڪ پیام محبت آمیزقلب اومملو از ارامش میشود. ←واواین آرامش را درخانه به شما منتقل میڪند.😍*
https://eitaa.com/moshavere_kerman
🌹 تقسیم شیرینی با همسر
💠 جعبه شیرینی رو جلوش گرفتم، یکی برداشت و گفت: «میتونم یکی دیگه بردارم؟» گفتم: «البته سید جون، این چه حرفیه؟» برداشت ولی هیچ کدوم رو نخورد. کار همیشگیش بود. میگفت: «میبرم با بانو و بچههام میخورم».
🔹میگفت: اینکه آدم شیرینیهای زندگیشو با زن و بچهاش تقسیم کنه خیلی توی زندگی خانوادگی تأثیر میذاره!
📕#شهید سیدمرتضیآوینی، کتاب دانشجویی، ص۱۹
https://eitaa.com/moshavere_kerman
🔴 این یا این
💠 از مصادیق توجه به مرد و حساب کردن او، نظرخواهی از او در برخی امورِ شخصی خودتان است. مثل پختن غذا و پوشیدن لباس و ...
💠 اما خانمها میگویند وقتی از همسرمان سوال میکنیم مثلا ظهر برات چی درست کنم؟ و یا چه لباسی دوست داری بپوشم؟ انگار سختترین سوال دنیا را از ایشان پرسیدهایم و معمولا طفره میروند و میگویند هرچه میل خودت است انجام بده!
💠 راه حل این قضیه این است مردها گاهی از جواب دادن به سوال کلی و مبهم فرار میکنند اما اگر آنها را در شرایط انتخاب قرار دهید مثلا بگویید امروز قیمه درست کنم یا ماکارونی؟ لباس قرمز را بپوشم یا سفید؟ جواب دادن برایشان راحت میشود.
https://eitaa.com/moshavere_kerman
🍂مردان بدانند
◀️مردانی که زنان را فراری میدهند:👇
مردها گاهی رفتارهایی انجام میدهند، که از نظر زنان منطقی نیست و همین رفتارها پایه گذار اختلافات زناشویی میشوند. به طور مثال:
❗️غرق شدن بیش از حد مرد در کار خود
❗️غرق شدن و استفاده بیش از حد از گوشی و فضای مجازی
❗️ابراز ناراحتی همیشگی مرد از اتفاقاتی که در رابطه قبلیاش افتاده
❗️بیاحترامی به زن حتی به شوخی و دست کم گرفتن او
❗️همیشه در سفر بودن
❗️و از همه بدتر :
نشان ندادن تعهد به زندگی مشترکشان!
https://eitaa.com/moshavere_kerman
هدایت شده از مدیریت حوزه علمیه استان کرمان
♦️♦️♦️آزمون سالانه حفظ قرآن کریم ، نهجالبلاغه و صحیفه سجادیه در مقاطع ۵،۱۰،۱۵،۲۰،۲۵،۳۰ جزء(بخش) برگزار می گردد.
🟩نحوه ثبت نام:
🟢🟢🟢فقط از طریق سایت پیشخوان حوزه علمیه به آدرس: login.ismc.ir
🛎🛎توجه توجه 📣📣
🔴🔴🔴آزمون مفاهیم، کتبی و طبق دستورالعمل برگزار می گردد.
🕖زمان ثبتنام: ۳تیر الی ۳مرداد ۱۴۰۳
🕗زمان برگزاری: ۸ صبح ۱۲ مرداد
📍مکان برگزاری: معاونت تهذیب مدیریت حوزه های علمیه استانی
✅امور ترویجی مدیریت قرآن و حدیث
مرکز مدیریت حوزه های علمیه برادران
🌐https://eitaa.com/mhq114
هدایت شده از مدیریت حوزه علمیه استان کرمان
5.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌱اگر من امام صادق ع به تو بگویم من ضامن رزقت هستم بنشین درست را بخوان، آیا تو آرام میشوی؟
🎙حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی.حفظهالله.
#سلوکمعنوی
#درساخلاق
#سیرهعلما
#قصه_شب
موش دانا
یه جنگلی بود که درختان آن روز به روز افسرده می شد، آب چشمه هایش کمتر و کمتر می شد. در این جنگل موشی بود که خیلی جاها سفر کرده بود و چون خیلی باهوش بود هر چه را می دید سعی می کرد آن را به تجربیات خود اضافه کند و آن را یاد بگیرد. به همین دلیل اطلاعات او از همه حیوانات آن جنگل بیشتر بود. این موش بین حیوانات به موش دانا ملقب شده بود و همه آن را موش دانا صدا می زدند.
موش دانا به دوستان خود گفت بهتر است به فکر ترک این جنگل باشیم و به جنگل دیگری برویم. دوستان او چون می دانستند موش دانا حرف بی ربطی نمی زند حرف او را قبول کردند و به دستور موش خود را آماده ترک آن جنگل کردند.
آنها رفتند تا جایی جدید برای زندگی پیدا کنند. چون هدفشان معلوم بود اتفاقاً به جایی رسیدند که خیلی جای خوبی بود. موش از آنها خواست که در این جا برای خود لانه ای بسازند. دوستان موش دانا که خاله سوسکه، عنکبوت سیاه، هزار پا و مارمولک بودند به حرف موش دانا زیاد اهمیت ندادند و مشغول بازی و تفریح شدند ولی موش بلافاصله شروع به کندن زمین کرد و یکی دو روزی با زحمت فراوان این کار طاقت فرسا را ادامه داد و بلاخره توانست لانه خود را آماده کند دوستان بازی گوش او همیشه در حال تفریح بودند و صدای قهقهه آنها هر روز شنیده می شد.
موش دانا بعد از اتمام کار ساخت لانه به فکر جمع کردن آذوقه افتاد و رفت دنبال آذوقه و یکی دو روزی هر چقدر که می توانست آذوقه فراهم کرد و دوستان خود را به میهمانی دعوت کرد در آن روز آنها دور هم خیلی خوشگذراندند و در آخر موش دانا به آنها توصیه کرد دوستان من به فکر فردا هم باشید وضعیت هوا همیشه همین جوری نخواهد بود سعی کنید لانه ای محکم برای خود تهیه کنید.
آنها از هم خداحافظی کردند و رفتند چند روزی به همین روال گذشت اما هنوز هیچ یک از دوستان موش لانه ای نساخته بود چند روزی گذشت هوا به طور ناگهانی سرد شد. دوستان موش دانا به فکر لانه ساختن افتادند. آنها به دلیل سردی هوا خیلی سریع لانه ای درست کردند که خیلی هم محکم نبود. بعد از ساعتی هوا طوفانی شد و در اولین ساعات شروع طوفان همه دوستان موش دانا لانه نه چندان محکم خود را از دست دادند و همگی بی پناه شدند. تحمل این وضعیت برای همه آنها خیلی سخت بود و همه آنها در صحبتهای خود متوجه این نکته شدند که باید برای راه علاج به سراغ موش دانا بروند و از او کمک بگیرند. آنها با هم سراغ موش دانا آمده و مشکل خود را با او در میان گذاشتند. موش دانا از آنها دعوت کرد که به لانه او بیایند و چند روزی را با او زندگی کنند و بعد از پایان طوفان و خوب شدن هوا به فکر سرپناهی محکم و دائمی برای خود باشند. آنها قبول کردند و چند روزی را با هم در کنار هم به خوبی و خوشی سپری کردند و از خاطرات شیرین گذشته خودشان تعریف کردند. خیلی به همه آنها خوش گذشت و بعد از اینکه طوفان فروکش کرد آنها همگی با هم فکری همدیگر و کمک به همدیگر برای ساخت لانه ای محکم برای هم کار را آغاز کردند.
https://eitaa.com/moshavere_kerman