eitaa logo
مرکز مشاوره اسلامی سماح- کرمان
742 دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
812 ویدیو
38 فایل
اولین مرکز حوزوی مشاوره تخصصی اسلامی در کرمان تحصیلی و استعداد سنجی - ازدواج - خانواده - روانشناختی آدرس:کرمان خ شهیدبهشتی کوچه۱۰ شرقی۴ بن بست بهار نوبت دهی : 32458437_034 صبح ها ؛ از ساعت ۸ تا ۱۳ عصرها ؛ از ساعت ۱۶ تا ۱۹ ID; @M_sanati51
مشاهده در ایتا
دانلود
تصویر کاردستی پروانه که در فیلم بالا آموزش داده شده👆
🍃 علی کوچولو توی شهر قصه ها یه پسر کوچولو بود که اسمش علی بود. علی کوچولو دوست نداشت بره مدرسه وقتی موقع مدرسه رفتنش میشد می گفت من دوست ندارم برم مدرسه خوابم میاد، خسته می شم حوصله ندارم. طفلک مامان چقد اذیت میشد تا علی را راضی کنه بره مدرسه. مامان بهش می گفت عزیزم اگه مدرسه بری با سواد میشی، می تونی همه چیز و بخونی و تو یادت نگه داری. اما مگه علی گوش می کرد. یه روز که با مامان و بابا  رفته بودن بیرون دیدن یه پسر کوچولو که هم قد علی کوچولو بود داره زار زار گریه میکنه  و همه دارن با دلسوزی نگاش می کنند. علی کوچولو رفت جلو گفت: چرا داری گریه می کنی؟ پسر کوچولو گفت: من با بابا و مامانم اومده بودم اینجا که یه دفعه گمشون کردم. مامان علی کوچولو بهش گفت  عزیزم شماره بابا یا مامانتو بگو تا من باهاشون تماس بگیرم بگم بیان پیشت. پسر کوچولو با گریه گفت من که شمارشونو بلد نیستم، تازه مامانم شماره خودش و بابا را برام نوشته بود و تو جیبم گذاشته بود اما الان نیست، نمیدونم چی شده. مامان علی کوچولو گفت عزیزم کلاس چندم میری؟ پسر کوچولو گریه کرد و گفت من مدرسه نمیرم. علی کوچولو و مامانش با تعجب نگاش کردن و پسر کوچولو ادامه داد من مدرسه را دوست ندارم آخه اونجا خسته میشم. مامان علی بهش گفت ببین عزیزم اگه الان مدرسه می رفتی و خوندن و نوشتن یاد می گرفتی می تونستی شماره بابا و مامانتو حفظ کنی.  پسر کوچولو سرشو انداخت پایین  مامان علی کوچولو دست علی کوچولو را گرفت بردش پیش خانم فروشنده و گفت که اگه میشه اعلام کنید این پسر کوچولو گم شده. خانم فروشنده هم پشت میکروفون اسم پسر کوچولو را چند بار گفت مامان و بابای ساسان کوچولو که خیلی نگرانش شده بودن با سرعت خودشون و رسوندن پسر کوچولو تا مامانش و دید با گریه به مامانش گفت مامان جونم دیگه قول می دم برم مدرسه مامان ساسان کوچولو بغلش کرد و بوسش کرد  و از مامان علی کوچولو تشکر کرد و بعد رفتن موقع رفتن  ساسان با علی کوچولو خدا حافظی کرد. وقتی علی و مامانش اومدن خونه  و بعد از غذا خوابیدن صبح که شد علی کوچولو زودتر از مامانش از خواب بیدار شد و مامانشو بیدار کرد و گفت: مامان جون بیدار شو مدرسم دیر میشه. مامان با خنده نگاه علی کرد و گفت: نه عزیزم دیر نشده و بلند شد و علی کوچولو را بوسش کرده  و بعد از صبحونه  آمادش کرد تا بره مدرسه. http://eitaa.com/moshavere_Kerman
تمرین ضرب اعداد کاردستی گل ✔️ مناسب ۸ تا ۱۰ سال http://eitaa.com/moshavere_Kerman
تفاوت ها از کودک بخواهید شکل متفاوت در هر ردیف را پیدا کند. این کاربرگ به کودک شما کمک می کند تا تمرکز و فکر کند و یاد بگیرد که جزئیات را متوجه شود. ✔️ مناسب ۶ سال به بالا http://eitaa.com/moshavere_Kerman
♥️امیرالمومنین علی علیه السلام: 🌷آدمی در سه جا عوض می‌شود در نزدیکی صاحبان قدرت در مسئولیت گرفتن و زمامداری در ثروت بعد از فقر و اگر کسی در این سه جا عوض نشود از عقل سالم و اخلاق درستی برخوردار است. 📚(میزان‌الحکمه ج۸)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📣 یک مصاحبه باور نکردنی؛ خبرنگار لبنانی از صلابت یک زن جا خورد! ➖خبرنگار: همسرت زخمی شده، خبر بده شرایطش چطوره، انگار خیلی نگرانی؟ ➕همسر جانباز: خدا رو شکر. همه ما به فدای سید، هر چیزی که سید بگه همون کار رو می‌کنیم. ➖خبرنگار: شوهرت در خطره؟ ➕ همسر جانباز: ما رایت الا جمیلا، ما رو بکشید ملت ما آگاه‌تر میشه. ➖ خبرنگار: وقتی همسرت زخمی شد، کجا بودی؟ ➕همسر جانباز: خونه پیش من بود، با چشم خودم دیدم شرایطش رو. ➖خبرنگار: چطور میتونی انقدر آرامش داشته باشی؟ ➕ همسر جانباز: خدا صبر اهل بیت رو توی وجودمون قرار داد. @alnujaba
هَـركَس‌به‌رَهِ‌حُسيـن؛بشتافته‌اَست آقـائـيِ‌عـالَـمـيـن‌را؛يـافــتــه‌اَست درخَلـق؛حُسيـن‌بنِ‌علي‌بي‌همتاست ايـن‌تـافتـه‌را؛خُــدا؛جُدا‌بافته‌اَست شبتون حسینی http://eitaa.com/moshavere_Kerman