پروردگارا به من دانشی ببخش تا رويای هيچکس را نابود نکنم و برای قلب ، تمامی انسانها ارزش قائل شوم تا بزرگتر شدنم به انسانتر شدنم معنا دهد #شبتون‌زیبا @onlinmoshavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺

صبح است و سلام اول هر كار است🌹 بالاى سرت ستاره اى بيدار است خاموش نمان اگر كه عاشق هستى امروز زمان گفتن و اقرار است 🌹صبحتون بخیروشادی @onlinmoshavereh

💕💕💕 #ﺳﮑﻮﺕ_ﮐﻦ ﻫﻨﮕﺎﻣﯿﮑﻪ ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﯽ ﭼﻪ ﺑﮕﻮﯾﯽ، ﭼﻪ ﭘﺎﺳﺦ ﺩﻫﯽ ﻭ ﯾﺎ ﭼﻄﻮﺭ ﺑﮕﻮﯾﯽ، ﻓﻘﻂ ﺳﮑﻮﺕ ﮐﻦ ...! ﮔﺎﻫﯽ ﻧﮕﻔﺘﻦ ﺷﯿﺮﯾﻦ ﺗﺮ ﺍﺯ ﮔﻔﺘﻦِ ﺳﺨﻨﺎﻥِ ﺁﺷﻔﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻟﺤﻈﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺳﺒﮏ ﻣﯿﮑﻨﺪ. ﺩﺭ ﺁﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﺳﮑﻮﺕ ﮐﻦ ...! ﯾﮏ ﻭﻗﺘﻬﺎﯾﯽ ﺳﻌﯽ ﮐﻦ ﭼﺸﻤﺎﻧﺖ ﺭﺍ ﺑﺒﻨﺪﯼ ﺑﺮ ﺣﺮﻓﻬﺎﯼ ﻧﯿﺶ ﺩﺍﺭ، ﺳﮑﻮﺕ ﮐﻨﯽ ﻭ ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻧﺖ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺩﻫﯽ ﺳﮑﻮﺕ ﺭﺍ ﺗﻤﺮﯾﻦ ﮐﻨﺪ ...! ﺁﻥ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﮐﻪ ﻧﻔﻬﻤﯿﺪﯼ ﭼﻪ ﺷﺪ ﻭ ﺍﺯ ﮐﺠﺎ ﺑﺮ ﺳﺮﺕ ﺁﻭﺍﺭِ ﻣﺼﯿﺒﺖ ﺁﻣﺪ، ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﻣﻘﺼﺮ ﻧﮑﻦ, ﺳﮑﻮﺕ ﮐﻦ ﺗﺎ ﺩﻟﯿﻞِ ﺍﺻﻠﯽ ﺭﺍ، ﺩﺭ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺑﯿﺎﺑﯽ ...! ﺩﻗﯿﻘﻪ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺣﺲِ ﺍﻧﻔﺠﺎﺭ ﺩﺭ ﺳﻠﻮﻟﻬﺎﯾﺖ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺭﻭﻥ ﻣﯿﺨﻮﺭﺩ, ﺳﮑﻮﺕ ﺭﺍ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﮐﻦ, ﮐﻪ ﺫﻫﻨﺖ ﺑﺎ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺑﺎ ﻗﻠﺒﺖ ﻣﺸﻮﺭﺕ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺗﺼﻤﯿﻤﯽ ﺩﺭﺳﺖ ﺑﮕﯿﺮﺩ ...! ﯾﮏ ﻭﻗﺖ ﻫﺎﯾﯽ " ﺳﮑﻮﺕ" ﭘﺎﺳﺦِ ﻫﻤﻪ ﯼ ﺩﺭﺩﻫﺎﺳﺖ ....! 💫🌟مطالب جالب🌟💫👇 #مشاوره_انلاین @onlinmoshavereh مطالب کانال ما رو حتما بخون😍

اگر کودک نوپا دارید فضای خونه رو امن کنید وسایل خونه رو جمع کنید کودک اومده دنیارو کشف کنه با امر و نهی مانع کنجکاویش نشین خونه ای که بچه ی یک ساله داره خونه شما نیست خونه ی اونه @onlinmoshavere

پرسش و پاسخ👇👇

🔴سوال590 سلام خانم پارسا خوب هستید خانم پارسا قبلا درموردپسرخاله م باهاتون صحبت کردم اگ یادتون باشه.. الان رفته نامزدکرده من هنوزعاشقشم چیکارکنم😞😞 نمیدونم چراخدااینکاروکرد😞😞 کاش کاری میکرداعتقادم عمیق ترشه... من بخاطررضایت خداخطایی نرفتم خداراضی نبودبخاطربنده ش دلشونشکونه😔😔😔 🔵پاسخ ما👇 سرکارخانم #پارسا مشاورخانواده سلام عزیزم درباره خدا اینجور نگو از آینده خبر داری مگه؟ شایداینطور میشدکه اونقدی که تو دوسش داری اون دوست نمیداشت و ازین بابت اذیت میشدی روزی دها زن پیام میدن که ما شوهرمونو دوس داریم ولی اون همش میگه من تورو نمیخاستم میدونی این برای یه زن چقد سخته؟ شاید اصلا تو آینده ت قراره کسی بیاد که هزاران بار بهتر ازین باشه که وقتی باهاش ازدواج کردی بعدش بگی خدایا هزاران بارشکرت که اونو قسمتم نکردی بارها شده آدم برای از دست دادن چیزی افسوس خورده که این بهترین بود حیف ک از دستش دادم ولی بعدش یه چیز بهتر تومسیر زندگیش دیده و گفته خدایا ممنون که اونو درست نکردی برام‌ پس حواست باشه داری به کی گله میکنی به کسی که همممه چی دستشه میتونه همین الان یکی با هزاران ویژگی بهتر بهت بده وقتی این کسو هنوز داری چرا ناامیدباشی چرا اصلا فک کنی چیزی نداری درصورتی که خدایی هست که میتونی چیزای خیییلی بهتری ازش بگیری 🖍کاربر :خب چرا اگ میخواست من بهش نرسم عاشقم کرد به مدت۸سال من اینومیخواستم عاشقش بودم الان که رفته، کلی شکست خوردم توبدترین موقعیت من الان چطوری خودمو آرام کنم،حداقل آرامم کنه من این دوشب نخوابیدم 🖌مشاور:خدا ک نگفت عاشقش شی خودت عاشقش شدی عزیزم یعنی میگی همه کسایی که عاشق میشن خدا عاشقشون میکنه؟نه اینطور نیست ادما خودشون دل میسپارن وخیلی جاها هم نباید دل بسپارن چون براشون فایده نداره ولی این کارو میکنن خدا بزور ک دلها رو به هم گره نمیزنه مردم مختارن که انتخاب کنن و تصمیم بگیرن 🖍کاربر: خب من ازکجامیدونستم منم سپردمش دست خدا گفتم تنهاعشقم همینه امانمیخام رابطه باهاش داشته باشم تارسمی بشه من اینجابه امیدخدابسرمیبردم 🖌مشاور:ببین من میام یه کاسه زهر رو میذارم کناری میسپارم به خدا میگم خدایا فلان روز میخورمش حواست بهش باشه که نریزه یهو کاسه میفته میشکنه اگه بدونم زهربوده و برای من مفید نبوده خداروشکر میکنم ولی اگه ندونم میگم خدایا من به امید تو اون کاسه رو گذاشتم فلان جا چرا شکوندیش خدا اینجا میدونست که بدردت نمیخوره حالا بیاد مستقیم برات توضیح بده؟ نه دیگه قرار نیست خدا برای هر اتفاقی بیاد پایین برای بنده هاش توضیح بده ولی همیشه هواشونو داره که اگه اشتباهی کردن و میخاستن کاری کنن ک بدردشون نمیخوره شرایط رو تغییر بده تا حفظشون کنه. 🖍 ممنونم ازلطفتون خیلی خوبه کنارمید🙏🙏 مرسی....خدایاشکرت🙏🙏🙏 @onlinmoshavereh 🌺☘🌺☘🌺☘🌺

سلام دوستان خوبم🌷 دوشنبه تون زيبا🍃 الهی حال دلتون قشنگ🌷 ساعتهای شادیتون طولانی🍃 و زندگیتون پرازعطر خداوندی🌷 ظهرتون پرازبرکت🍃 @onlinm9shavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺

درختی می افتد همه متوجه صدای افتادنش می شوند، و یک جنگل رشد می کند و کسی متوجه نمی شود! مردم اینگونه هستند! به رشدت توجه نکرده ، بلکه به افتادنت توجه میکنند! پس مواظب جای پایت باش...! @onlinmoshaver 🌺🍀🌺🍀🌺🍀

💕💕💕 #تربیت_کودک کودک تا دو سالگی تنها با دو ابزار با محیط ارتباط برقرار میکند: حس و هوش. برای همین با اسباب بازی سرگرم نمی شود و اغلب با وسایل خانه بازی میکند رفتار او صرفا تقلید است در محیط امن او را آزاد بگذارید و بهتر است وسایل منزل را از دسترس کودک خارج کنید تا منجر به دعوا و سرزنش نشود. #مشاوره_انلاین @onlinmoshavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀

💕💕💕 #ارامش ‍سختی‌ ها را جدی نگیر! اصلا بگذار از این همه خونسردی ‌ات تعجب کند. بگذار بداند تو بیدی نیستی که با این بادها بلرزی! اصلا تا بوده این چنین بوده، سختی ‌ها همین را می ‌خواهند؛ می‌ خواهند جدی بگیریشان، آن‌ وقت دست بگذارند بیخ گلویت و نگذارند آب خوش از گلویت پایین برود! اما تو مثل همیشه آرام باش، مثل همیشه بخند، سخت باش، اما سخت نگیر. بگذار سختی با تمام وجودش احساس کند، که هنوز هم کسی در این گوشه از دنیا، سخت تر از خودش پیدا می شود. تو قوی باش ... فقط همین ... روز خوش😍 ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌ @onlinmoshavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀

🎥 خدمت به شوهر بجای نماز #شب @onlinmpshavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺

✨✨ 📝 #پارت_بیست_و_هفتم_اینک_شوکران۱ منوچهر سال شصت و هفت مسئول پادگان بلال کرج شد. زیاد میومد تهران و می موند. وقتی تهران بود صبحا می رفت پادگان وشب? میومد... 《نگاهش کرد... آستین هاش را زده بود بالا و می خواست وضو بگیرد. این روز ها بیشتر عادت کرده بود به بودنش. وقتی میخواست برود منطقه، دلش پر از غم میشد. انگارتحملش? کم شده باشد. منوچهر سجاده اش را پهن کرد. دلش میخواست در نماز ها به او اقتدا کند، ولی منوچهر راضی نبود. یک بار که فهمیده بود فرشته یواشکی پشتش ایستاده و به او اقتدا کرده، ناراحت شد. از آن به بعد گوشه ی اتاق می ایستاد، طوری که کسی نتواند پشتش بایستد! چشم هایش را بسته بود و اذان می گفت. به (حی علی خیر العمل) که رسید، فرشته از گردنش آویزان شد و بوسیدش!! منوچهر (لا اله الا االله)گفت و مکث کرد...! گردنش را کج کرد? و به فرشته نگاه کرد: عزیز من این چه کاری است تو میکنی؟ میگوید بشتابید به سوي بهترین عمل، آن وقت تو می آیی وشیطان? می شوی؟ فرشته چند تار موی منوچهر را که روی پیشانی خیسش چسبیده بود، کنار زد و گفت:به نظر خودم که بهترین کار را می کنم...!!!》 شاید شش ماه اول ازدواجمون? که منوچهر رفت جبهه برام راحت تر گذشت، ولی از سال شصت و شیش دیگه طاقت نداشتم. هر روز که می گذشت وابسته تر می شدم. دلم میخواست هر روز جمعه باشه و بمون خونه. جنگ که تموم شد، گاهی برای پاکسازی ومرزداری? میرفت منطقه. هربار که میومد لاغرتر و ضعیف تر شده بود.غذا? نمیتونست بخوره... میگفت: "دل و رودم رو میسوزونه." همه ی غذاها به نظرش تند بود. هنوز نمیدونستیم شیمیایی چیه و چه عوارضی داره... دکترا هم تشخیص نمیداد. هر دفعه می بردیمش بیمارستان، یه سرم میزدن و دو روز استراحت میدادن و میومدیم خونه... اون سالها فشار اقتصادی زیاد بود. منوچهر یه پیکان خرید که بعد ظهرا باهاش کار کنه، اما نتونست. ترافیک و سر و صدا اذیتش میکرد. پسر عموش، نادر، توی ناصر خسرو یه رستوران سنتی🍽 داشت. بعد ظهرا از پادگان میرفت اونجا، شیر میفروخت. نمیدونستم، وقتی فهمیدم، بهش توپیدم که چرا این کار رو میکنی؟ گفت: "تا حالا هر چی خجالت شماها رو کشیدم بسه... پرسیدم: "معذب نیستی؟" گفت: "نه، برای خونوادم کار میکنم." 💐شادے ارواح طیبہ شهدا صلوات💐 @onlinmoshavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺 ✨ ✨✨