شهید مصطفی احمدی روشن🇮🇷
#خاطره
🎉بزرگترین عید مسلمانان ، عید امامت و ولایت، #عیدغدیر مبارک باد🎉
🌷 شهید احمدی روشن به امام علی (ع) ارادت ویژه ای داشت، به سادات هم همینطور، به طوری که دوستانش می گفتند #عید_غدیر یا #سیزده_رجب هر چه که به عنوان عیدی میخواستیم نه نمیگفت...
#امشب_از_مصطفای_شهید_عیدی_بخواهید
🌷 با #نهج_البلاغه مانوس بودند و برای اثبات قضیه #غدیر چندین کتاب از جمله کتاب های شهید مطهری را خوانده بودند.
و در دورانی که #حج بودند توانسته بودند با #زبان_عربی دست و پا شکسته، با یک #سنی بحث کند و به قول خودشان آخر سر هم مرد سنی کم آورده بود...
#ولایت
#دومین_غدیر_شیعه_ظهور_مهدی_است
#شیعه
#وحدت_شیعه_و_سنی
@mostafaahmadiroshan
#مصطفای_شهید|قسمت اول
🔷مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَى نَحْبَهُ وَ مِنْهُم مَّن یَنتَظِرُ وَ مَا بَدَّلُوا تَبْدِیلًا ۞
سوره احزاب ؛ آیه ۲۳
🔹از مومنان مردانی هستند که به پیمانی که با خدا بسته بودند وفا کردند، بعضی بر سر پیمان خویش جان باختند و بعضی چشم به راهند و هیچ پیمان خود دگرگون نکرده اند.
@mostafaahmadiroshan
شهید مصطفی احمدی روشن🇮🇷
#مصطفای_شهید|قسمت اول 🔷مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُ
🔴 اصلاحیه متن عکس
شهید احمدی روشن، در زمان شهادت ، در سمتِ رئیس ستاد تدابیر ویژه سازمان انرژی اتمی بودند.
@mostafaahmadiroshan
شهید مصطفی احمدی روشن🇮🇷
#فرهنگی
🔹در زمان دانشجوییشان، چون فراغت بیشتری داشتند. مسائل اعتقادیشان را در فاصله دبیرستان تا دانشگاه خیلی محکم کردند. اما بعد از دانشگاه اصلا وقت نداشتند. مثلا کتابهای شهید مطهری را خوانده بودند.
🔹یک بار خودش به من گفت برای اثبات قضیه غدیر برای خودش، شاید حدود هفت تا کتاب اهل تسنن را خواندهاست.
🔹یا این که میگفت در طول حجشان سال 87، با عربی دست و پا شکسته با یک برادر اهل تسنن در این رابطه بحث میکرده و آن فرد کم آورده بود. در بحث خیلی منطقی میتوانست طرف مقابل را با استدلالهای محکم خود قانع کند.
خیلی محکم و پر بود و متأسفانه به خاطر عدم حضورشان، نمیتوانستیم از ایشان استفاده کنیم.
🔺به نقل از همسر شهید
#عشق_ماشین
🔹عشق ماشین بود. اسم ماشین که می آمد آخرین اطلاعات ماشین را برایت ردیف می کرد. تویوتا کرولا داشت، فروخت و آزرا خرید. همیشه زیرپایش بود.
🔹دست فرمانش حرف نداشت. ناسلامتی راننده مینی بوس بود، جاده را از بالا می دید. خیلی خونسرد رانندگی می کرد. می گفت: «من کامیون و تریلی که می بینم روح از بدنم خارج می شه.»
🔹از نطنز که می آمدیم سمت تهران، کامیونها که از کنار ماشین ما رد می شدند کف دو تا دستش را بوس می کرد و برای کامیونها می فرستاد. بعضی وقتها می ماندم که این چه کارهایی است می کند. اگر یک ماشین بیام و ازمان سبقت می گرفت، از پشت شانه های رضا قشقایی را می گرفت، تکان می داد و می گفت: «رضا برو، تو رو خدا برو بگیرش.» رضا هم عین خیالش نبود. آرام دنده عوض می کرد انگار نه انگار که مصطفی حرفی زده. عشقش این بود که کورس بگذارد.
@mostafaahmadiroshan
شهید مصطفی احمدی روشن🇮🇷
#بعدازشهادت
🔹سعادت مصطفی به خاطر محبت و احترام او به والدینش و دعای پدر و مادرش بود.
🔶شهید احمدی روشن بعد از دست به دامان خداوند شدن، از من و مادرش می خواست که او را دعا کنیم. ما هم در شبانه روز مرتب او را دعا می کردیم. من دعا می کردم که خدا آبرویش را بخرد و در دنیا و آخرت همه به او غبطه بخورند.
🔹در دیداری که از سایت نطنز که نام این شهید ما را بر آن گذاشته اند داشتم ،متوجه شدم یک عده ابراز ناراحتی می کنند که چرا شهادت نصیب ما نشده و این به معنی غبطه خوردن دیگران به مقام شهید است.
🔺به نقل از پدر شهید
@mostafaahmadiroshan
#مصاحبه
#ویژگی1⃣
⚫️مصاحبه با همسر شهید احمدی روشن:
▪️من از همان روز اول مصاحبه کردنها را قبول کردم چرا که به همه بگویم مصطفی که بود. بگویم او یک آدم دستنیافتنی نبود. ممکن بود نماز صبحش قضا شود، نماز شب نمیرسید بخواند، دائم تسبیح دستش نبود، چفیه نمیانداخت، خیلی وقتها، نمازجمعه نمیتوانست برود. دلش میخواست مسجد برود اما نمیتوانست.
میخواهم بگویم اینها خیلی درجات آدم را بالا میبرد اما اصل کار این است که سیمت وصل باشد.
مصطفی آنقدر #توکلش بالا بود که حتی به علیرضا گفت اگر سم هم بخوری اما بسمالله بگویی، چیزیت نمیشود! اعتقادش این بود. فقط و فقط از #خدا میترسید.
▪️دوست دارم به دوستانش بگویم اگر شما هم فقط از خدا بترسید و هر جایی که حق ضایع شد، کوتاه نیایید، قطعا به آنچه میخواهید ، می رسید.
✔️ @mostafaahmadiroshan
شهید مصطفی احمدی روشن🇮🇷
#خاطره_خانوادگی
▪️یک وقتی میشد که من زنگ میزدم و میگفتم من دارم میآیم ببینمت. خیلی دقیق بود. وقتی میگفت ساعت 10 منتظرتان هستم، اگر میشد ده و پنج دقیقه، دیگر پذیرایت نبود. میگفت من رفتم، کار داشتم.
▪️به همین خاطر اگر سر ساعتی با او قرار داشتم و احتمال میدادم که نرسم، یک ساعت قبلش زنگ میزدم و زمانش را عوض میکردم.
⚫️ به نقل از مادر شهید
@mostafaahmadiroshan
#محرم_مصطفای_شهید
🔸علمای خوب رو شناسایی میکرد، با هم میرفتیم پای منبرشان.
عاشورا و تاسوعای امسال (۱۳۹۰) رفتیم دانشگاه تهران؛ پای منبر حاجآقا پناهیان.
به مداحی حاج محمود کریمی خیلی علاقه داشت.
سیدی اش را تو ماشین میگذاشت، همراه علیرضا با صدای بلند میخواندند.
✔️به روایت از همسر شهید
@mostafaahmadiroshan
شهید مصطفی احمدی روشن🇮🇷
🔹سال سوم دبیرستان سه شنبه صبح ها و روزهای محرم می رفتیم مسجد مهدیه همدان، زیارت عاشورا.
🔹اگر دو تا مداح بودند، دنبال مداحی بودیم که بچه جبهه ای باشد و وسط زیارت عاشورا از جنگ هم حرف بزند. از شجاعت و جنگ امام حسین (ع) که برایمان می خواند، بیشتر گریه مان می گرفت. عشقمان این بود که برای امام حسین گریه کنیم. فکر می کردیم هر کس بیشتر اشک بریزد خوشبخت تر است. اگر یک روز کم گریه می کردیم،
تا فردا از غصه دق می کردیم.
🔹بعضی وقتها مصطفی می گفت:
«تو نمی ذاری من گریه ام بگیره، بیا از هم جدا بشینیم.»
هر کدام می رفتیم یک گوشه می نشستیم که حال همدیگر را خراب نکنیم.
مصطفی برای خودش گریه می کرد؛
به قول مداح ها نمکی.
🔺به نقل از دوست شهید
@mostafaahmadiroshan
شهید مصطفی احمدی روشن🇮🇷
▪️سال ۱۳۹۰ تاسوعا ما را برد بهشت زهرا؛
زیارت هفتاد و دو تن شهید حزب جمهوری.
آنجا داشت با من صحبت میکرد، میگفت:
"مامان جون، متنفرم از کسی که شهدا رو طبقه بندی کنه. حالا به صرف اینکه این یه سرباز وظیفه بوده یا یه پاسدار، یا یه فرمانده. شهدا همه در مقابل خداوند یکسانند و اگر کسی بخواد این کار رو انجام بده، کار زشتی کرده. خدا خودش میدونه ارزش کدام شهید بالاتره یا بالاتر نیست."
✔️ @mostafaahmadiroshan
شهید مصطفی احمدی روشن🇮🇷
"بســمربّالحسین(ع)"
#خاطره
▪️مصطفی اهل این نبود که کل چهل روز را مشکی بپوشد،
ولی محرم سال نود، آخرین محرمش،
همه ی چهل روز را مشکی پوشید و بعدا در گوشیش دیدیم از خودش چند تا هم سلفی گرفته که انگار آخرین چهرهاش که تغییر هم کرده بود،
برایمان بماند...
▪️من زیاد مصطفی را در حالت گریه ندیده بودم،
نهایتا صورتش خیلی سرخ میشد...
ولی عاشورای آخر که باهم تو مراسم دانشگاه تهران شرکت کردیم،
آنقدر شدید گریه میکرد که خیلی شانه هاش میلرزید...
▪️مصطفی از همه چیز خبر داشت...
👈🏻 برگرفته از سخنان همسر شهید
@mostafaahmadiroshan