📜 #خاطره_خانوادگی_مصطفای_شهید
💌رابطه با همسر | او حساس بود اما درست رفتار میکرد
✏️به نقل از همسر شهید
💐ایشان به شدت روی من حساس بود. مثلا جالب است بگویم در مورد عروسیمان، مصطفی گفت هر کاری بخواهی من برایت انجام میدهم. من به ایشان گفتم من اصلا عروسی نمیخواهم و اتفاقا عروسیمان ساده و در خانه مادرم برگزار شد.
🎞️اما به ایشان گفتم من دوست دارم عکس و فیلم داشته باشم. ایشان گفتند اگر آتلیهای را پیدا کردی که نگاتیوها را پس بدهد، قبول! ما گشتیم و بالأخره جایی را پیدا کردیم که قبول کرد و به خاطر همین کار هم مبلغ بیشتری را گرفت (100 هزار تومان بیشتر گرفت) اما همین آدم، هیچ محدودیتی برای من قائل نبود، هیچ، هیچ محدودیتی.
💞هیچ وقت به من نمیگفت آن جا برو، آنجا نرو. میگفت هر کاری دلت میخواهد بکن. اصلا من را محدود نمیکرد. آن حساسیت را داشت اما درست رفتار میکرد.
💫 @MostafaAhmadiRoshan
📜#خاطره_دانشجویی_مصطفای_شهید
💌علاقه شهید برای تبدیل علم به عمل
✏️به نقل از دوست شهید
⚗️سرش درد می کرد برای کارهای عملی و آزمایشگاهی.
👨🏻🔬سال سوم دانشگاه همراه هم رفتیم پیش دکتر روستاآزاد پروژه بگیریم. دکتر آن موقع معاون دانشجویی دانشکده بود. قبول کرد.
🔬پروژه در مورد غشاهای پلیمری بود. شب و روز توی آزمایشگاه بودیم. کار سخت بود. من نتوانستم همراهش ادامه بدهم. اما مصطفی پای کار ماند و تمامش کرد. یک مقاله علمی پژوهشی هم از نتیجه کارش منتشر کرد.
💫 @MostafaAhmadiRoshan
📄#تربیت_مصطفای_شهید
💌ماجرای پندآموز نان سنگک خریدن پدر پسری
✏به نقل از پدر شهید
🔹یک روز با مصطفی نان گرفتیم و توی راه بود که متوجه شدم ۲ سنگ به نان چسبیده و من هم سنگ ها را گرفتم و به مصطفی گفتم: باید برگردی و این سنگ ها را بندازی روی سنگ هایی که توی نانوایی است و همچنین به مصطفی گفتم : "سنگگ حلال و سنگش حرام".
🔹البته دو تکه سنگ ارزشی ندارد ولی این #یک_درس_برای_مصطفی بود. بچه از این فکر و حساسیت پدر درس می گیرد و در آینده نیز آن را فراموش نمی کند.
منبع: کتاب من مادر مصطفی
#نان_حلال_پدر
#شیر_پاک_مادر
#تربیت_اسلامی
#سبک_زندگی_ایرانی_اسلامی
💫@MostafaAhmadiRoshan
شهید مصطفی احمدی روشن🇮🇷
چرا شهید احمدی روشن با مدرک لیسانس دانشمند است⁉️
|قسمت اول|
🌐کافیست کلمه "دانشمند" را جستجو کنیم تا در اولین نتیجه ها این جملات را ببینیم!
👨🔬"دانِشمَند کسی است که در یکی از شاخههای دانش چیره دست است و از روش علمی برای انجام پژوهش بهره میبرد.
👨🎓امروزه بیشتر منظور از دانشمند کسانی هستند که پایه های دانشگاهی و علمی را تا سطوح بسیار بالا طی کرده و پیشه خود را آموزاندن، ورزیدن و پژوهیدن دانش و مسائل علمی قرار دادهاند."
اما درحال حاضر با این سخن بسیار عمیق روبرو هستیم که میگوید:
❗️"اقتدار امروز بر اساس دانش فناوری است"
یعنی ما چاره ای نداریم جز آنکه بر فناوری تاکید ورزیم. فناوری یعنی ترکیب علم به عمل. اگر علم به عمل نرسد دردی دوا نمیکند.
📈روندی که شهید احمدی روشن در زندگی خود پیش گرفت روند معمول از مدرک بالای دانشگاهی رسیدن به دانش بالا و کسب مهارت تخصصی نبود!
✅بلکه با *تکلیف محوری* و *متخصص* شدن در امر پژوهش به جایگاه علمی ای رسید که به مدرک گرفتن نیازی نداشت!
🔬او هنوز سال دوم بود که آمد نزد من و گفت میخواهم کار عملی انجام بدهم و گفت دروس تئوری ارضاء کننده نیست من از همین حالا میخواهم در عمل، علم آموزی را تجربه کنم.
⭕️خب این خیلی اهمیت دارد. ما از این مراجعات از طرف دانشجویان نداریم یا کم داریم. در دانشگاه معقول نیست یک سال دومی بیاید کار تحقیقاتی انجام بدهد اما بنده او را از همان سال با اصرارهایی که کرد با کار آزمایشگاه و تحقیقات درگیر کردم. به یاد دارم آزمایشگاه هم احمدی روشن را راضی نکرد و آمد و گفت: من میخواهم کار صنعتی انجام دهم و من مجبور شدم او را با کارهای صنعتی ای که خودم انجام می دادم درگیر کنم.
📚یعنی نه تنها در فاز آموزشی بلکه در همین مقطع کار پژوهشی هم انجام میداد و در عین حال وارد فاز فناوری هم شده بود.
🔧چیزی را از نو ساختن کاری بود که مصطفی خیلی خوب بلد بود؛
🚀نمونه اش ساخت ترکیب ابداعی سوخت موشک باکمک دوستانش درخوابگاه دانشگاه.
🔺او توانسته بودآنچه را که یاد میگیرد در عمل به کارگیرد وفقط به مباحث تئوری اکتفا نکند.
📋و با مدرک لیسانس کارهای بزرگ علمی در صنعت هسته ای انجام دهد.
👨🔧احمدی روشن یک مهندس دانش پژوه بود. اینطور افراد از دانشگاه میروند کار پژوهشی و مدیریت فناوری انجام میدهند. داشته های خود را تدوین میکنند وقتی برمیگردند دانشگاه، دانشگاه را هم در مسیر درست قرار میدهند. ظاهر این قضیه این است که آمده مدرک کارشناسی ارشد بگیرد ولی حضور او سبب میشود همان کلاسی که او در آن حضور پیدا میکند دچار تحول و ارتقا و رشد علمی شود.
🔍به گفته خودش همواره دنبال یادگیری و پیشرفت بوده و راه یادگیری را تنها از مسیر مدرک گرفتن دنبال نکرده.
📋مدرک گرفتن به خودی خود بد نیست، وقتی مدرک تحصیلی به هدف نهایی و تنها هدف نزد برخی افراد بدل شود آنگاه ما با یک معضل و آسیب در ساحت علمی مواجه هستیم. این افراد بجای اینکه جوینده علم باشند به دنبال مدرک تحصیلی می افتند تا بالاخره آنرا بدست آورند.
📚باید درس خواند، آموختن را محکم چسبید، لازم شد مدرک هم گرفت اما مدرکی که وسیله پیشرفت کشور باشد نه بازیچه بدست آوردن مناسب خا بدون هیچ سوادی.
💢شهید احمدی روشن درگیر موجِ مدرکگرایی نبود همیشه میگفت شرایط برای بورس شدن در سازمان هست ولی ما با لیسانسمان هم خیلی کارها برای کشور میتوانیم انجام دهیم.
هروقت احساس نیاز کردم برای گرفتن مدرک بالاتر حتما اقدام خواهم کرد.
این روحیات همان چیزی ست که کشور ما بشدت به آن نیاز دارد.
این اراده و روحیه ای مانند احمدی روشن میخواهد.
💫 @MostafaAhmadiRoshan
چرا شهید احمدی روشن با مدرک لیسانس دانشمند است⁉️
|قسمت دوم|
♨️مصطفی تخصص کسب شده را با #تعهد همراه کرد و به دنبال تداوم آرمان خواهی، در پی حل مسائل فنی کشور و جایگاه خود برای نقش آفرینی در آن بود.
مابه شدت نیاز به این فرهنگ داریم که آدم ها احساس کنند که باید "تکلیف مدار" باشند باید بروند وارد انجام تکلیف شوند و "مجاهدت" کنند.
❗️هیچ وقت نشد درباره اینکه چرا ادامه تحصیل نمیدهد باهم صحبت کنیم.
✅ چون او همیشه و یک سره دنبال این بود که وظیفه اش در قبال دین و میهن چیست؟
🔆اگر تشخیص میداد مسیر نابودی اسرائیل از معبر گرفتن دکترا میگذرد شک نکنید که فی الفور میرفت دکترا میخواند. معیار و خط کش او ظواهری چون کلاس مدرک بالا داشتن نبود به این فکر میکرد که کجا مفید است؟
⚠️البته از نظر استعداد و جوهر این طور افراد بسیار کم هستند. ما باید اینها را پیدا کنیم و هسته تأسیس یک رشته تحصیلی قرار بدهیم. شهید طهرانی مقدم هم از جمله این افراد بود.
🔺این نوابغ دنبال مدرک نیستند. احمدی روشن دغدغه تبدیل یافته های پژوهشی دانشمندان به فناوری داشت. تمرکز بر طی کردن مسیر به چنگ آوردن مدرک، رفتاری است که متأسفانه یک روال شده.
💯ببینید، به آب و آتش زدن برای به دست آوردن مدرک یعنی درجا زدن و الینه شدن در فاز آموزش، یعنی بی اعتنایی به فاز پژوهش، یعنی کور بودن در قبال فاز فناوری، یعنی مرگ علم، یعنی فرو انداختن یافته های علمی به قعر دره خودخواهی و فریبکاری.
💫 @MostafaAhmadiRoshan
چرا شهید احمدی روشن با مدرک لیسانس دانشمند است⁉️
|قسمت سوم|
〽️نوابغی مثل احمدی روشن، این مرض، این فریبکاری و این باتلاق را دیدند، شناختند و بدون آنکه اسير ظواهر آن بشوند، آن را دور زدند.
🔴ما باید این افراد را در جامعه علمی فورا پیدا کنیم، به آنها پر و بال بدهیم، از آنها درخواست کنیم بیاید و هسته تأسیس رشته مدیریت پژوهش و مدیریت فناوری در این کشور سامان بدهند. این همه آدم در کشور ما در حال آموزشند، پژوهش می کنند، مقاله علمی تولید می کنند، نمیدانند یافته علمی آنها اینجا در ایران ما به چه کار می آید چه دردی از کشور را درمان می کنند، چه محصولی می توان تولید کرد، اینها یک مدیریت علمی می خواهد، مدیریت پژوهش و مدیریت فناوری، ما این را نداریم و این ادمها اینجا سرگردانند. طهرانی مقدم یک مدیر فناوری بود، احمدی روشن هم مدیر فناوری بود، آنها همان استعدادهایی هستند که می توانند پژوهشگری سرگردان، غوطه ور شدن دانشجویان در علم لاینفع و مشکل جدی فرار مغز ها را حل کنند و کشور را نجات بدهند.
📚جالب است چندماه قبل از شهادتش آمد که پیگیر ادامه تحصیل باشد دقیقا گفت میخواهم بیایم در حوزه مدیریت فناوری و مدیریت پژوهش با تجربیات عملی ای که بدست آورده ام در دانشگاه کار علمی کنم.
اما شهادت، مجال این کار را به او نداد...
❗️این ها آدم های تعیین کننده ای در سرنوشت کشور هستند چون همیشه در خلاف جهت رود شنا کرده اند. شنا کردن خلاف جریانی که اثربخش نیست فقط هنر افرادی ست که همیشه موتور روشن هستند! اینکه یک عنصر علمی و عملیاتی همیشه موتور روشن باشد خصوصیت ممتازی ست. زیرا این یک مبارزه است، جهادعلمی حرکت بدون توقف است. در این راه انسان نشسته جایی ندارد. همیشه موتور روشن بودن در این راه یعنی؛ غفلت نکردن، حتی یک لحظه را از دست ندادن، همیشه خلاق بودن، خستگی ناپذیر بودن!
با اقتباس از سخنان دکتر روستا آزاد رییس سابق دانشگاه صنعتی شریف و استاد شهید احمدی روشن
منبع: کتاب جسارت علیه دلواپسی
💫 @MostafaAhmadiRoshan
📜 #رفاقت_آقا_مصطفی_و_آقا_رضا
💌می گفت: مصطفی گفته هرجا بروم تو را هم با خودم می برم.
✒️به نقل از همسر شهید قشقایی
منبع: کتاب "جسارت علیه دلواپسی"
💔جای خالی رضا هیچ جوری پر نمی شود. هرچند که مقام شهادت او تسکینم می دهد و مرهمی است بر زخم های دلم.
🌱 رضا همیشه آرزوی شهادت داشت. چند باری نذر شهدای گمنام کرده بودم. با رضا برای ادا کردن نذرم سر مزارشان می رفتیم با حسرت می گفت: خوش به سعادت این ها که شهید شدند ما که لیاقت نداریم.
🍃 احساسم این است که ماندن در دنیا، برای رضا بعد از مصطفی خیلی سخت بود چون خیلی باهم صمیمی بودند. علاقه ی زیادی به آقا مصطفی داشت. وقتی خبر شهادت رضا را شنیدم یاد این حرفش افتادم که می گفت: مصطفی گفته هرجا بروم تو را هم با خودم می برم.
💫 @MostafaAhmadiRoshan
#تا_ظهور | قسمت هفتم
💠 با روحانی هایی که می آمدند #سایت_نطنز برای بچه ها نماز جماعت بخوانند خیلی شوخی میکرد
میخندید و میگفت:
حاج آقا! عبادت واقعی همین کاریه که بچه ها توی این سایت توی این بر بیابون می کنن.
همیشه میگفت: بسیجی اونه که بیاد تو این بیابونای نطنز، توی این خاک و خل کار کنه. این بسیجیایی که ادعاشون میشه، همه شون دروغ میگن!!!
🛑 برای آقا... بی ادعا... با تمام توان کار کنیم!
💫 @MostafaAhmadiRoshan
📜 #خاطره_کاری_مصطفای_شهید
💌 عبور ما از مرزها برای پیشرفت به کار جهادی نیاز دارد
✏️به نقل از همکار شهید
💡هسته تحلیل مصطفی برای آنکه فعالیتهای علمی کشور در حوزه های حساس را بر هر کار علمی دیگر ترجیح بدهد، لزوم شتاب بخشیدن به پیشرفت علمی بود.
🇧🇷او در تحلیل خود برزیل را مثال میزد: رشد تکنولوژی در برزیل بالاست. آنها توانسته اند از آن مرز مشخص عبور کنند، برزیلی ها به مرحله ای رسیده اند که وقتی اعلام می کنند به دانش هسته ای برای تأسیس نیروگاه نیاز دارند، فرانسه برای اینکه از آلمان گوی سبقت برباید و از آمریکا عقب نماند آماده معامله با برزیل می شود چون برزیل از حیث تکنولوژی پیش افتاده است.
⭕دعواهای روسیه و آمریکا و چین خیلی بیشتر از دعوای آنها با ماست. ولی وقتی قرار است یک غریبه قاطی بازی بشود، دعواهای آنها با هم فرعی می شود زیرا آنها میدانند که اگر رقیب تازه ای وارد دیپلماسی فناوری و دیپلماسی دانش بنیان بشود، به موازات بزرگتر شدن مشکلاتی که تاز موارد برای آنها پدید خواهد آورد، قدرت و نفوذ آنها کوچکتر میشود.
⚡آنها مادام که ایران عقب باشد، می توانند زور بگویند اما وقتی ما از یک مرزی عبور کنیم، فشارها کاهش خواهد یافت، این هدف دوری نیست. عبور ما از مرزها برای پیشرفت به #کار_جهادی نیاز دارد.
💫 @MostafaAhmadiRoshan
#تاظهور | قسمت هشتم
مصطفی که شد معاون بازرگانی سایت، همه ی کانال های خرید را شناسایی کرد و کانال های نامطمئن را کور کرد.⛔
بعضی از خرید ها آلوده به ویروس بود. هرچیزی را که میخرید، اول تمام مراحل کارش را تست میکرد، بعد میداد روی سیستم نصبش کنند.📂 فرآیند تضمین کیفیت قبل از مصطفی نبود. شده بود تعداد زیادی کالا را بگذارد کنار و استفاده نکند.
از لحظه ای که قرارداد میبست، وارد میکرد و تحویل میگرفت تا تست و نصب همه چیز زیر نظر خودش بود.
چه خوبه وقتی #مسئولیتی میگیریم. خودمون رو در محضر امام زمان (عج) بدونیم و با وجدان تمام اون کار رو به بهترین وجه انجام بدیم.
💫 @MostafaAhmadiRoshan
#کارفرهنگی
🔸مسئوول یکی از سازمانهای کشور که برای فلسطین کار می کنند، آمده بود دانشگاه سخنرانی کند. برنامه که تمام شد، دوره اش کردیم و آوردیمش توی دفتر بسیج. می خواستیم ازش بودجه و امکانات بگیریم.
🔹مصطفی و یوسف تازه گروه فلسطین را راه انداخته بودند و پیگیر کارهایش بودند. بچه ها زدند توی خط خنده و شوخی. مدام به مسؤول تیکه می انداختند. مسؤول مدام طفره می رفت. می گفت بودجه نداریم. یکی از بچه ها گفت «شما که رئیس کل فلسطینید، یه کار واسه ما بکنید دیگه.» بنده خدا برگشت از دهانش درآمد گفت «من اونجا رئیس نیستم، جارو می زنم!» .
🔸️حالا مگر بچه ها ولش می کردند؟ مصطفی رفت از گوشه دفتر بسیج جارو را برداشت. آورد سمت طرف، بلند باخنده گفت «حاجی، پول که به مون نمی دی، بیا اینجا رو یه جارو بکش ببینیم می گی جاروکشی، بلدی یا نه!» شانس آوردیم صدای بچه ها بلند بود و مسؤول نفهمید. دو سه نفری با چشم و ابرو به مصطفی رساندیم که «بی خیال شو». جلویش را نگرفته بودیم، جارو را داده بود دستش. با کسی تعارف نداشت.
📸 عکس دوران دانشجویی مصطفای شهید
💫 @MostafaAhmadiRoshan
صبح روزی که علیرضا میخواست به دنیا بیاد، مصطفی سرکار بود.
که زنگ زدیم برگشت خونه رفتیم بیمارستان.
علیرضا حدود ۷:۳۰ دقیقه صبح ۱۲ مهر ۸۶ به دنیا اومد.👼
لحظه ی اولی که علی رو از پشت شیشه میدید نگاهش مات روی علی مونده بود و بعد سعی میکرد با گردوندن سرش به اینور و اونور علی رو از زوایای مختلف ببینه...
انگار باورش نمیشد که پسر خودش رو داره می بینه...
فردای تولدش مصطفی جایی کار داشت و رفت ۲،۳ ساعت دیگه اومد خونه و بغلش میگرفت
میگفت یک روز از عمرت گذشت بابا...👨👦
نمیدونی چقدر عمر زود میگذره...
چه بچه شیطونی هستی چجوری از دیشب نخوابیدی؟👶
چه چشمای قشنگی داری😍
💫 @MostafaAhmadiRoshan
#تا_ظهور | قسمت نهم
شب ها ساعت ده توی اتاق بسیج خوابگاه سوره ی واقعه می خواندیم.
یک شب من و مصطفی زودتر رفتیم. مسئول اتاق آمده بود، برق روشن کرده بود و نوار مداحی گوش میداد.
مصطفی بهش گفت «این اتاق بسیجه، ساعت ده هم باید برای سورهی واقعه باز بشه. تو الان نشستهای برق و چراغ و ضبط رو روشن کرده ای. درست نیست، اینا #بیت_الماله.»
🌱برای رسیدن به ظهور امام زمان (عج) لازمه که روی رعایت #بیت_مال و #حق_الناس حساس باشیم.
💫 @MostafaAhmadiRoshan
شهید مصطفی احمدی روشن🇮🇷
📜 #دلنوشته
📝مینویسم و خط میزنم و
باز می نویسم وخط خطی می کنم.
نه! این متن ها لایق چون تویی نیست
زبانم قاصر است از هر توضیحی!
درچهارشنبه ای که زادروزم است مینویسم ازجمعه ای که میروی
شاید بهروی کاغذ از رفاقتمان زمان زیادی نگذرد؛
از چهارشنبه ای که نام روشن تو را گرفت و
روشنی چراغ وجودت، نوری به مسیر تاریک زندگی من داد
تا جمعه سردی که سالگرد اصابت گلوله های بی رحم بر مغزجوانت را سوگواری میگیرم ومدام زمزمه میکنم:
مصطفی هم رفت آری او هم اینجایی نبود💔
آری!
درظاهر از رفاقتمان زمان زیادی نمیگذرد
اما نور امید تو سالهاست بر دل تاریک من تابیده✨
از همان زمان که عشق تک تک الکترونهای هسته ای ات هم
در دل من جای گرفت؛ بی آنکه دلیلش را بدانم!
تو از سالیان دور رفاقت راشروع کردی و من سالهای سال است که به جای قدم نهادن در ردِ پایت نارفیقی می کنم🥀
مراببخش رفیق...
برای تک تک قطره اشک های گرمی که علیرضا درغم نبودنت ریخت درحالیکه مراخواب می برد...😔
برای قطره قطره خونی که بی انصافانه از قلب و مغز و دست و پهلویت رفت تا گرم کند زمین سردِ دی ماه را درحالیکه من در قهقهه مستانه غرق بودم❄️
برای لحظه لحظه عمری که درتحلیلِ طرحِ لباسِ فلان سلبریتی و شاخ مجازی درعکس دیده نشده جدیدش تباه شد
اما تلاشی برای رساندن صدای حق و نشان دادن مسیر روشنت به دنیانکردم
مراببخش برای گِرَم به گِرَم بِتونی
که بر روی مغز جوان تو و طهرانی مقدم ها و شهریاری ها رضایی نژاد ها و... ریختند و
از من فریادی بلند نشد و
نمردم از این غم😞
برای خنجری که در دستان خودی ها بود و نمیدانستیم.
عیبی ندارد شد پشیمان هرکسی اینجا زلیخایی نبود💔
مرا ببخش
برای تلاش هایی که کافی نبود
برای امیدی ک تاکنکون ناامید کردم
برای سانترفیوژ هایی ک دیگرد نمیچرخد،
آبی ک دیگر سنگین نیست،
تحریمی ک برداشته نشد😓
اما مبادا مُکدر شود خاطر عزیزت
چون علیرضاهایت هنوز هستند و
عمار ها و احمدی روشن ها دارد این خاک!
چون همچنان
این شبستان کهن با نور ایمان روشن است✨
و نارفیق هایی مثل من هم پرچم را زمین نمیگذارند،
با هر مشقتی! که تمامش فدای یک تار موی علی ت...❤️
آخ رفیق شهیدم
چقدرجای خالی نبودنت خنجر به دل شکسته ام میزند😔
کاش بودی و راه و چاه زمانه را نشانم میدادی
هرچند تو به جسم خفته ام روشنایی میدهی
به مسیر درست دوراهی هایم🌱
راستی
نیستی ببینی علیرضایت دارد به اندازه ی مردانگی پدرش،بزرگ میشود...🌻
💫 @MostafaAhmadiRoshan
#تا_ظهور | قسمت دهم
برایش خیلی راحت بود از سازمان بیاید بیرون و برود جاهای دیگر.
پیشنهادهای خوبی هم داشت؛ از وزارت نفت ایران خودرو.🚗 بهش میگفتم «بمون همین تهران، برو جاهای دیگه. چرا چسبیدی به این سازمان؟»
میگفت «مامان، الان محل خدمت انرژی اتمیه، من نمیتونم کارم رو نیمه کاره بذارم و برم.»
⭕ علاقه+توانایی+خواسته رهبری= محل خدمت
بجنبیم تا دیر نشده❗
وقتشه درونمون رو کند و کاو کنیم...
خود شناسی کنیم تا برسیم به محل ایفای نقشمون...
💫 @MostafaAhmadiRoshan
🎥 #معرفی_مستند_لبه_روشنایی
📌در این مستند مصطفای شهید از زبان همکاران و خانواده و دوستانش روایت میشه...
❗بعد از دیدن مستند انگار مصطفای جدیدی رو میشناسید.
🎬 تنها مستندی که جزیی تر به کار حرفه ای شهید میپردازه که شنیدن این جزییات و مجاهدت های خاص شهید برای #صنعت_هسته_ای برای هر مخاطبی جذابه...
همینطور در آخر مستند نم اشکی روی گونه هاتون همراه با حسرت عمیقی از جای خالیش رو توی دلتون می نشونه...💔
⭕لینک تماشای مستند لبه روشنایی ۱ و ۲ از سایت رسمی شهید احمدی روشن هم اکنون در بیو صفحه⭕
http://www.shahidahmadiroshan.ir/
🌸ولادت امام رضا علیه السلام مبارک باد🌸
📜خاطره خانوادگی
✏️به نقل از همسر شهید
🌱با مصطفی که مشهد میرفتیم بجای دعا خوندن زیاد از روی کتاب دعا، مینشست و مدتها خیره میشد به گنبد طلای امام رضا...
❤️چشماش خیره و معلوم نبود چه چیزایی داره تو دلش به آقا میگه یا داره چه قول و عهدایی میبنده...
🕊️ولی هرچی که بین خودش و امام رضا میگذشت، به چه جاهایی رسوندش... به شهادت...
💫 @MostafaAhmadiRoshan
#تا_ظهور | قسمت یازدهم
♦️تازه دکترا قبول شده بودم. یک بار که صحبت می کردیم، بهش گفتم «مصطفی، تو نمیخوای درست رو ادامه بدی؟» گفت «موقعیتش برام هست، خود سازمان هم بورس می کنه ما رو، ولی داداش،
👈🏻ما با همین لیسانسمون خیلی کارا می تونیم بکنیم.👉🏻
✏به نقل از دوست شهید
‼ یک چشم انداز و هدف برای خودمون در نظر بگیریم ولی!
ببینیم حالا با دارایی های الانمون واس امام زمان (عج) میتونیم چیکار کنیم❓
💫 @MostafaAhmadiRoshan
🔮رهبرانقلاب: نگوييد شهيد؛ ما منتظريم حاج احمد متوسليان برگردد
🔺شخصیت مورد علاقه اش در میان فرماندهان جنگ، جاوید الاثر احمد متوسلیان بود. دو تا نقطه ی تلاقی با ایشان داشت.
یکی خط شکنی و خدشه ناپذیری در رسیدن به هدف. دیگری دشمنی با رژیم صهیونیستی. برای حمایت از مردم مظلوم فلسطین دو سه بار کمپین راه انداخت. برون مرزی هم فکر می کرد. ایمیل گروهی از فعالان سیاسی مسلمان را در آمریکا و اروپا داشت. دست کم در دو سه مقطع جریان سازی حسابیای کرد. هنوز کسی از این دست سناریوهای آقا مصطفی خبری ندارد .
مصطفی همیشه میگفت: باید کاری کنیم آمریکا و اسراییل نابود شوند
💫 @MostafaAhmadiRoshan
#تا_ظهور | قسمت دوازدهم
برایش خیلی راحت بود از سازمان بیاید بیرون و برود جاهای دیگر.🚶♂️
پیشنهادهای خوبی هم داشت؛ از وزارت نفت ایران خودرو.🚗 بهش میگفتم «بمون همین تهران، برو جاهای دیگه. چرا چسبیدی به این سازمان؟»
میگفت «مامان، الان محل خدمت انرژی اتمیه، من نمیتونم کارم رو نیمه کاره بذارم و برم.»
⭕ علاقه+توانایی+خواسته رهبری= محل خدمت
بجنبیم تا دیر نشده❗
وقتشه درونمون رو کند و کاو کنیم...
خود شناسی کنیم تا برسیم به محل ایفای نقشمون...
💫 @MostafaAhmadiRoshan
#شهادت
🔹شخصیتی دارد علیرضا، مثل پدرش تودار. خیلی تودار است! خیلی کم سراغ پدرش را می گیرد. در حالی که من می دانم چقدر دلتنگ است.
ما قضیه ی شهادت پدرش را اصلا رو نکرده بودیم. با یکی از علما مشورت کردیم، گفت به رویش نیاورید. در مراسم ختم مصطفی شرکتش ندهید. کم کم خودش در جمع خصوصی خانواده می فهمد.
از مربی مهدش شنیدیم که گفته بود:« پدر من شهید شده!»
روزی که آقا تشریف آورد علیرضا برای اولین بار عکس های قاب گرفته و جمعیت را دید، پرسید:« بابا مصطفی کو؟»
🔺به نقل از همسر شهید
منبع: کتاب من مادر مصطفی
💫 @MostafaAhmadiRoshan
عشقمان این بود که مسئله های جبر و مثلثات و هندسه و فیزیک را که کسی توی کلاس نمی تواند حل کند، زودتر حل کنیم.
رقابت افتاده بود بینمان.
🌄صبح قرار می گذاشتیم،
یک ساعت قبل از زنگ کلاس می آمدیم مدرسه، یک مسئله سخت را می گذاشتیم وسط و می افتادیم به جانش.
🏆هر کسی که زودتر ابتکار می زد و مسئله را حل می کرد برنده بود.
حالی به مان می داد.
درسهای دیگرمان مثل تاریخ و ادبیات زیاد خوب نبود،📙
ولی توی درسهای فکری و ابتکاری همیشه نمره اول کلاس بودیم.💡
یک مسئله ریاضی را که از دو راه حل می کردیم می خواستیم بال دربیاوریم.
معلم که سؤال می پرسید مسابقه داشتیم که کی زودتر دستش را بلند می کند و جواب می دهد.
💫 @MostafaAhmadiRoshan
در دانشگاه دوستان مختلفی داشت.
در محل کارش با بچه های زیادی در تعامل بود. وقتی می خواست با کسی کار کند، نگاه نمی کرد ببیند این آدم حتما ظاهر خیلی مذهبی داشته باشد.
همین که باطنش را می فهمید، همین که قلبش را می فهمید، برایش کافی بود. همیشه می گفت:« درون آدما که پاک و صادق باشن برای من مهمه، نه تیپ ظاهری شون.»🌱
حرف هایش اشتباه از آب در نمی آمد. همان بچه هایی که ظاهر غلط اندازی داشتند، اغلب بچه های خیلی خوبی از آب در می آمدند.🌷
💫 @MostafaAhmadiRoshan