⭕️ ماجرای آزادسازی سد خانطومان که حاج قاسم را به جهرم کشاند!/بخش دوم
🔹نجات حاج قاسم از محاصره دشمن
♨️ حاج قاسم دوباره میکرفون را در دست می گیرد و این بار از رفاقت خود با شهید خلیل مطهرنیا در دوران دفاع مقدس و همچنین خاطره ای از محاصره اش به دست عراقی ها در جریان عملیات کربلای چهار می گوید که شهید جاویدی و 20 نفر از رزمندگان تیپ المهدی (عج) او را از محاصره نجات می دهند.
🔻سردار حسینی می گوید: حاج قاسم سپس با بچه های المهدی خداحافظی کرد و در جلسه ای طرح علمیات جدید را برای وی تشریح کردیم؛ شروع عملیات به سبب بارندگی، چند روز به طول انجامید اما رزمندگان تیپ المهدی در همان آغاز عملیات موفق به پیش روی و پاکسازی منطقه مورد نظر شدند. فردای آن روز سردار سلیمانی با بی سیم مرا خطاب کرد و خواست به دیدن من بیاید؛ به حاج قاسم گفتم موقعیت من مناسب نیست و از وی خواستم خودم به سراغش بروم اما اجازه نداد و دوباره موقعیت من را پرسید.
💢 چند دقیقه ای گذشت و با حضور حاج قاسم جلسه ای مختصر داشتیم و از موقیعت بچه های تیپ المهدی برای وی گزارشی دادم و او نیز توصیه هایی به ما داشت. حاج قاسم از ما خواست پیشروی خود را ادامه داده و عملیات را تمام شده ندانیم و از طریق بی سیم از سردار عراقی خواست از تیپ المهدی پشتیبانی لجستیکی کرده و مجهز به سلاح و مهمات کند.
🔻سدخان طومان جواز سفر حاج قاسم به جهرم
سردار حسینی عنوان می کند: پیشروی ما آغاز شد و قدم به قدم خانه ها را پاکسازی کرده و جلو می رفتیم؛ فردای آن روز حتی از شهر شقیدله که مورد نظر حاج قاسم بود هم گذر کرده بودیم؛ حاج قاسم که از پیش روی ما آگاه شده بود از طریق بی سیم با من تماس گرفت و گفت اگر سد خان طومان را بگیرید من به جهرم می آیم. (پیش از این چند یگان برای آزادسازی منطقه و سد خان طومان ورود کرده بودند امام موفق به این کار نشدند؛ تصرف این منطقه راه را برای سایر عملیات ها باز می کرد).
‼️ هنوز یک ساعت و نیم نگذشته که رزمندگان المهدی موفق به پاکسازی این منطقه می شوند. سردار حسینی می گوید: پس از اطمینان از پاکسازی؛ از طریق بی سیم با حاج قاسم تماس گرفته و پاکسازی منطقه را اطلاع دادم. حاج قاسم که از این جریان بهت زده شده بود گفت: شوخی می کنید؛ گفتم نه حاجی جدی می گویم، بچه ها موفق به پاکسازی و پیشروی منطقه شدند و شما هم مهیا برای سفر به جهرم شوید.
🔸نه یک بار بلکه سه بار به جهرم می آیم
🔻حاج قاسم که از این جریان غرق در شور و شعف شده بود گفت: «من نه یک بار بلکه دو بار سه بار به جهرم می آیم.»
‼️رزمندگان المهدی پس از تصرف خان طومان و برای حراست از آن 13 روز دیگر در این منطقه ماندند تا از تجاوز دشمن در امان باشد.
🔴 17 آبان ماه یک روز تاریخی برای جهرمی ها
با درخواست آیت الله دژکام امام جمعه وقت جهرم و پیگیری های سردار حسینی، حاج قاسم سلیمانی سرانجام در هفدهم آبان ماه سال 1395 به قول خود وفا کرده و به جهرم سفر می کند و پس از حضور در جمع رزمندگان تیپ المهدی و خانواده شهدا در جمع بیش از 20 هزار نفری مردم این شهر در مصلی جمعه جهرم حاضر و در حالی که قرار بود تنها در جمع مردم حضور پیدا کند با درخواست جمعیت هزاران نفری شرکت کننده در مجلس به بیان سخن می پردازد.
کانال ضد صهیونیستی مشتاقان شهادت
https://eitaa.com/joinchat/3712811153Cc17969aedd
1_8427019931.mp3
7.34M
کانال مشتاقان شهادت
https://eitaa.com/joinchat/3712811153Cc17969aedd
هدایت شده از کانال ضدصهیونیستی مشتاقان شهادت
ته صف بودم ؛
به من آب نرسید...
بغل دستیم لیوان آب را داد دستم و
گفت: من زیاد تشنه ام نیست
نصفش رو تو بخور ...
فرداش به شوخی به بچّهها گفتم
از فلانی یاد بگیرید
دیروز نصف آبِ لیوانش را به من داد
یکی گفت:
لیوانها همهاش نصفه بود..!
شادی ارواح طیبه شهدای صلوات
┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═┄
کانال مشتاقان شهادت
https://eitaa.com/joinchat/3712811153Cc17969aedd
1_6702413360.mp3
5.36M
@mostagansahadat
----------------------------------------------------
کانال مشتاقان شهادت
https://eitaa.com/joinchat/3712811153Cc17969aedd
#اَللّهُــمَّ_عَجـِّـل_لِوَلیِّــکَ_الفَــــرَج
❣مادر شهید:
بچههایم همگی قانع بودند و درخواستهای زیادی از پدرشان نمیکردند. هیچوقت ندیدم که یکیشان از پدرشان یا از من چیزی بخواهد که در توانمان نباشد. خودم هم همینطور بودم. حاجی همیشه میگفت: خانوم، شما خودت قانعی. برای همین، بچهها هم به شما نگاه کردن و اینطور قناعت میکنن.
#شهید_محمد_مسرور
کانال مشتاقان شهادت
https://eitaa.com/joinchat/3712811153Cc17969aedd
🍂 گور به گورشده
─┅═༅𖣔𖣔༅═┅─
در منطقه جایی كه ما بودیم بچه ها اغلب برای خودشان چاله ای كنده بودند و در اون نماز شب می خوندند. گاهی پیش می اومد كسی اشتباها در محلی كه دیگری درست كرده بود نماز می خوند و صاحب اصلی قبر رو سر گردون می كرد.
یه شب این وضع برای خود من هم اتفاق افتاد. فردای اون روز كسی كه گویا من در جای او ایستاده بودم مرا دید و گفت: فلانی، دیشب خوب ما رو گور به گور كردی!
پرسیدم: منظورت چیه؟ گفت: هیچی، می گم یك خرده بیشتر حواست رو جمع كن و ما را مثل كولیها خانه به دوش نكن.
کانال مشتاقان شهادت
https://eitaa.com/joinchat/3712811153Cc17969aedd
❣اگــر دو چیـز را رعـایت بکـنی
خـدا شهــادت را نصیبت می کند.
👈 پـُـرتلاش باش و مخلــص
این دو تـا را درسـت انجـام بدی
خـدا شهادت را هم نصیبت می کند.
🌷 شهـید حـسن باقــری
کانال مشتاقان شهادت
https://eitaa.com/joinchat/3712811153Cc17969aedd
31.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ای دوکوهه تو بیا
با دل من حرف بزن
با نوای حاج صادق آهنگران
مرثیهای دلنشین در فراق دوستانی که دیگر در كنارمان نیستند...
التماس دعا
کانال مشتاقان شهادت
https://eitaa.com/joinchat/3712811153Cc17969aedd
❣ #شهید_علی_عباس_حسینپور
همیشه میگفت: ما کربلا نبودیم تا امام حسین(ع) را یاری کنیم، ولی امروز فرزند او، حضرت امام خمینی، را یاری خواهیم کرد. علیعباس به حرفها و دانستههایش کاملا عمل میکرد و خدا هم مسیر صحیح بندگی را در مقابلش قرار میداد.
به نقل از کتاب #مسافر_ملکوت
کانال مشتاقان شهادت
https://eitaa.com/joinchat/3712811153Cc17969aedd
❣چشمان منتظر....
🔹️عبدالرحیم درویشی، اهل امامزاده عبدالله، از توابع شهرستان هندیجان بود. سال ۱۳۵۸ وارد سپاه شد. با شروع جنگ تحمیلی، در خرمشهر به اسارت نیروهای بعث عراق درآمد .
🔹️ خانواده تا سال ۱۳۶۲ از او خبر داشتند. اما پس از آن دیگر خبری از رحیم به دست نیامد. پدر و مادرش تا آخر عمر چشم به راه او بودند. آنها در روستای مالکی از توابع شهرستان هندیجان زندگی میکردند.
🔹️ برخی روزها پدر رحیم پیاده از روستا به سمت جاده هندیجان_ دیلم میآمد ،مینشست و به ماشینهای در حال عبور نگاه میکرد ، امید داشت که رحیم از یکی از آن ماشین ها پیاده شود؛ اما رحیم هیچ وقت نیامد و پدر و مادرش در آن دنیا به دیدارش شتافتند.
کتاب: بندرماهشهر دردفاع مقدس
#شهیدعبدالرحیم درویشی
کانال مشتاقان شهادت
https://eitaa.com/joinchat/3712811153Cc17969aedd