eitaa logo
مستشهدین ۳۱۳
338 دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
2.4هزار ویدیو
92 فایل
🌹بسم رب الشهدا والصدیقین🌹 • دیر یا زود باید رفت؛ پس چه زیبا رفتنی است خونین رنگ و اگر مرد رکاب یاری مطمئن باش او بی تو نخواد رفت... • شهدا زنده اند و ما مرده ایم... لینک کانال جهت عضویت👇 @mostashhadin_313 کپی حلال😊
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽❣ سلام امام زمانم ❣﷽ عاقبت نور تو پهنای جهان میگیرد جسم بی جان زمین از تو توان میگیرد سالها قلب من از دوریتان مرده ولی خبری از تو بیاید ضربان میگیرد ✅کانال مستشهدین۳۱۳ @mostashhadin_313 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
تفکر تکنیکی مدرن در ظاهر مخالف و دشمن دین نیست بلکه غرض ورزانه برای آن شغلی دست و پا می کند و آنرا در حاشیه جهان خود زمین‌گیر میکند. سرّ اینکه انبوهی از صفحات شبکه های اجتماعی به رمزگشایی از آثار سوره‌های قرآن یا اذکار میپردازند و میلیونها نفر از سر درماندگی در دینداری نسخه های معنوی زودبازده و تکنیکها و مهارتهای معنوی آنها را بکار می گیرند همین دینداری غرض ورزانه است. در جهان تکنیک که اصالت با تمتع و اراده بشری است، سوره‌های قرآن و اذکار باید بتوانند باری از دوش بشر خسته بردارند. غرض این بشر از رجوع به این نسخه ها،‌ دفع یک بلا یا بیماری یا بیشتر کردن سود و مال یا قبول شدن در یک آزمون یا بدست آوردن چیزی است. تصاویر عرفا و اهل معنا در شبکه‌های اجتماعی همانند جوکی‌ها و مرتاض‌های هندی دست به دست می‌شود تا از آنها به عنوان کسانیکه با توانایی‌های رازآلود، کلیدهای پنهان خوشبختی را در جیب دارند برای کشف و بدست آوردن سود احتمالی بیشتر یا دفع کردن خطرات بهره‌ای گرفته شود.
به کسی گفتند جنگل را ببین و او گفت این درختان نمی‌گذارند، جنگل را ببینم... در این مطایبه، حقیقت لطیفی پنهان است. گذر از موجودات منفرد و التفات به یک "کل"، فرا رفتن از کودکی عقل و وارد شدن در پختگیِ آن است. "ترس‌آگاهی" حالی است که در آن به اشکالی که شیشه‌ی رنگی درست کرده نگاه نمی‌کنیم، که به خود نور می‌نگریم. آیا می توانیم خود نور را ببینیم؟ نور نادیدنی است. حقیقتِ نور در ورای چیزهایی که بواسطه‌ی بازتاباندن همان نور، مرئی شده‌اند، پنهان است. نور در خفای ظاهر، پنهان است. وجود، یک امر ناپیداست که همه چیز را به آشکارگی میرساند. دیدن حقیقت پنهان در خفای ظهورات عالم، با بستن چشم ظاهر میسر میشود نه چشم‌تیز کردن و تمرکز کردن. علم جدید، دانشی برای تیزبین کردن چشم سر است ولی این تیزبینی، "دیده‌ور شدن" انسان را منتفی کرده است. دقیقاً خلاف آنچه اگوست کُنت مدعی شده، ساینس دانش دوران کودکی بشر است. دانشی که دیده‌وری و معرفت متعالیِ عصر پختگی را از بشر ستاند.
🌿🌕 🌕 ✅️ آیت الله بهاءالدینی ره: سه‌ چیز برای حل معضلات و گرفتاری خیلی مؤثر است: 1⃣ اولی، کشتن گوسفند؛ 🔻 کسانی که تمکن مالی دارند، گوسفند ذبح کنند و به فقرا بدهند. کشتن گوسفند و خون‌ ریختن خیلی از بلاها را رفع می‌‌کند. 2⃣ دومی، حدیث کساء است. «و ادفعوا أمواج البلاء بالدّعاء»، پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) چندبار قسم ‌خوردند که اگر کسی این حدیث را بخواند، اگر غمگین باشد، غمش برداشته می‌‌شود، صاحب حاجت حاجتش برآورده می‌‌شود. 3⃣ سومی هم، چهارده‌هزار مرتبه صلوات فرستادن است. حالا چهارده‌هزار مرتبه را چندنفر یا در چند جلسه بفرستند فرقی نمی‌کند. ذکر صلوات برای اموات خیلی خاصیت دارد. گاهی من برای اموات صلوات را هدیه می‌‌کنم و اثرات عجیبی هم دیدم. 🔴 خواب دیدم فردی به چند نوع عذاب گرفتار است مقداری صلوات برایش هدیه کردم دوباره در خواب دیدم، الحمدلله صلوات‌ها او را نجات داده‌اند. کسی می‌‌گفت: مادرم چند‌سال قبل مرده بود، یک شب خوابش را دیدم، گفت: پسرم! هیچ‌چیزی مثل صلوات روح من را شاد نمی‌کند؛ بهترین هدیه که به من می‌‌دهی، این ذکر است. ✅ به بپیوندید: 👇 ─┅═ঊঈ🌺🍃ঊঈ═ @rahiyankosar_markazi🇮🇷 ─┅═ঊঈ🌺🍃ঊঈ═┅‌
⭕️طی ۲ روز تعطیلی در یک هفته از سال: 🔹حدود ۵ درصد مردم ایران به مشهد سفر کردند 🔸و حدود ۴ درصد به شمال کشور! 🔹ازدحام در فرودگاه امام خمینی به حدی بود که برخی به سختی به پرواز هایشان رسیدند. 🔸طی دوهفته قبل، مردم ۱۲ میلیارد دلار برای خرید خودرو در بانکها پول مسدود کردند. 🔹مجموع خودرو تولید داخل در سال به ۱۶۰۰,۰۰۰ دستگاه رسیده. 🔸ظرفیت کنسرت ها با بلیط ۲ و ۵ میلیونی به سرعت تکمیل می شود. 🔹طی هفته قبل اعلام شد مردم ایران چهارمین دارنده ارز دیجیتال جهان هستند. 🔸بالاترین سرانه مصرف بنزین، نان، برق، آب و لوازم آرایش جهان مربوط به کشور ما است. 🔹پس از روسیه، بالاترین میزان توریست ترکیه مربوط به ایران است 🔸اورژانس اعلام کرد یک نفر ۴۲۰۰۰ بار مزاحمت تلفنی داشته اما چون ممکن است روزی برایش مشکل پیش بیاید تلفنش را مسدود نمی کنیم! 🔹مغازه های محلات عموما یا هایپرمارکت شده اند، یا املاکی و یا فست فود های متعدد که تا نیمه های شب شلوغ هستند. ✍اما رسانه کاری کرده که عموم مردم احساس کنند فقیرترین و بدبخت ترین ملت دنیا هستند. ✅کانال مستشهدین۳۱۳ @mostashhadin_313 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
18.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞نماهنگ|🌙حَضرَتِ ماه... 🔸همخوانی شاد و موزیکال به مناسبت ولادت با سعادت پیامبر اکرم 📌جدیدترین اثر: 💠گروه تواشیح نوجوانان تسنیم💠 🚧ضبط و تنظیم صدا و تدوین فیلم: 🎙استودیو قرآنی تسنیم 🏠تصویر برداری شده در عمارت تاریخی مجیر 🌀اشعار فارسی و عربی در مدح حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله 📺مشاهده و دریافت نسخه باکیفیت: 🌐 aparat.com/v/lkihz45 📲لینک عضویت در کانال ایتا: 🌐 @tasnim_esf ✅کانال مستشهدین۳۱۳ @mostashhadin_313 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
"خواستن"، توانستن است. این ضرب‌المثل پرتکرار را چگونه می‌فهمیم؟ "خواستن" را اراده خودبنیاد می‌فهمیم. بنابراین یعنی اراده کن آنوقت توانایی انجامش را خواهی یافت. حالا به معنای حقیقی "خواستن" توجه کنید. خواستن یعنی طلب و تمنّا. توانایی حقیقی(خصوصا در امور معنوی) آنگاه رو می‌آورد که در جان ما طلب و تمنّای حقیقی طلوع کند. اراده و عزم در خلاء و به خودی خود متولد نمی‌شود. اراده همواره "اراده برای..." است. اراده برای کاری و به هدفی طلوع می‌کند و منشاء کار و اثر می‌شود و این مسبوق به یک طلب و تمناست. ما باید "بخواهیم" یعنی در موضع طلب و تشنگی حقیقی قرار بگیریم. آب کم جو تشنگی آور بدست تا بجوشد آبت از بالا و پست تشنگی با اراده‌های غرورآمیز متکی به نفس بدست نمی‌آید. از طرفی تشنگی و تمنا همان اجابت است. از اینجاست که مولوی تشنگی را با جوشش آب پیوند زده است... فرق بین آن اراده خود بنیاد با طلب تشنگی همان فرق بین روانشناسی زرد و تکنیکهای کسب موفقیت است با عرفان. ✅کانال مستشهدین۳۱۳ @mostashhadin_313 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سید نصرالله: هدف دشمن گرفتن تلفات زیاد بود دبیرکل حزب‌الله لبنان: دشمن صهیونیست که سرطان و شر مطلق در منطقه است، با سوء استفاده از وسیله غیرنظامی، خواست در یک آن، صدها و هزاران نفر بی‌گناه را از بین ببرد. هدف دشمن در روز دوم از حمله، این بود که شمار زیادی از هزاران نفر را که دستگاه بی‌سیم داشتند، بکشد. دشمن در این عملیات همه خطوط قرمز را زیر پا گذاشت برخی از انفجارها در بیمارستان‌ها و داروخانه‌ها و بازار بود. بسیاری از مردم غیرنظامی مورد هدف قرار گرفتند. ✅کانال مستشهدین۳۱۳ @mostashhadin_313 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ✍️ رمان ◽از پنجره اتاق نسیم خوش رایحه بهاری نوازشم می‌کرد تا بی‌خبر از خاطره‌ای که بنا بود حالم را پریشان کند، خستگی یک شب طولانی را خمیازه بکشم. مثل هر روز به نیت شفای همۀ بیمارانی که دیشب تا صبح مراقب‌شان بودم، سوره حمدی خواندم و سبک و سرحال از جا بلند شدم. ▪روپوش سفید پرستاری‌ام را در کمد مرتب کردم، مانتوی بلند یشمی رنگم را پوشیدم و روسری‌ام را محکم پیچیدم که کسی به در اتاق زد. ساعت ۷ صبح بود، آرزو کردم در این ساعتِ تعویض شیفت، بیمار جدیدی نیاورده باشند و بتوانم زودتر به خانه بروم که در چهارچوب درِ اتاق، قد بلندش پیدا شد. ◽برای شیفت صبح آمده بود و خیال می‌کرد هر چه پیراهن و شلوارش تنگ‌تر باشد، جذاب‌تر می‌شود و خبر نداشت فقط حالم را بیشتر به هم می‌زند که با لبخندی کریه، کرشمه کرد: «صبح بخیر آمال!» نمی‌دانست وقتی با آن خط باریک ریش و سبیل، صدایش را نازک می‌کند و اسم کوچکم را صدا می‌زند چه احساس بدی پیدا می‌کنم که به اجبارِ رابطه همکاری، تنها پاسخ سلامش را دادم و او دوباره زبان ریخت: «شیفت دیشب چطور بود؟» ▪نمی‌خواستم مستقیم نگاهش کنم که اگر می‌کردم همین خشم چشمانم برای بستن دهانش کافی بود و می‌دانستم زیبایی صورتم زبانش را درازتر می‌کند که نگاهم را به زمین فرو بردم و یک جمله گفتم: «گزارش مریضا رو نوشتم.» دیگر منتظر پاسخش نماندم، کیفم را از کمد بیرون کشیدم و از کنارش رد شدم که دوباره با صدای زشتش گوشم را گزید: «چرا انقدر عصبی هستی آمال؟» ◽روی پاشنه پا به سمتش چرخیدم و باید زبانش را کوتاه می‌کردم که صدایم را بلند کردم: «کی به تو اجازه داده اسم منو ببری؟» با لب‌های پهن و چشمان ریز و سیاهش نیشخندی نشانم داد و خویشتن‌داری دخترانه‌ام را به تمسخر گرفت: «همین کارا رو می‌کنی که هیچکس نمیاد سمتت! داعش هم انقدر سخت نمی‌گرفت که تو می‌گیری!» ◾عصبانیت طوری در استخوان‌هایم دوید که سرانگشتانم برای زدن کشیده‌ای به دهانش راست شد و با همان دستم، دسته کیفم را چنگ زدم تا خشمم خالی شود. این جوانک تازه از آمریکا برگشته کجا داعش را دیده بود و چه می‌دانست چه بر سر اعصاب و روان ما آمده است؟ آنچه من دیده و کشیده بودم برای کشتن هر دختری کافی بود و به‌خدا به این سادگی‌ها قابل گفتن نبود که در حماقتش رهایش کردم و از اتاق بیرون رفتم. ◽می‌شنیدم همچنان به ریشخندم گرفته و دیگر نمی‌فهمیدم چه می‌گوید که حالا فقط چشمان کشیده و نگاه نگران آن جوان ایرانی را می‌دیدم. او به گمانش با آوردن نام داعش به تمسخرم گرفته و با همین یک جمله کاری با دلم کرده بود که دوباره خمار خیال او، خانه خاطراتم زیر و رو شده بود. ◾از بیمارستان خارج شدم و از آنهمه شور و نشاط این صبح بهاری تنها صحنه آن شب شیدایی پیش چشمانم مانده بود که قدم‌هایم را روی زمین می‌کشیدم و دوباره حسرت حضورش را می‌خوردم. از اولین و آخرین دیدارمان سه سال گذشته بود و هنوز جای خالی‌اش روی شیشه احساسم ناخن می‌کشید که موبایلم زنگ خورد. ◽گاهی اوقات تنها رؤیا مرهم درد دوری می‌شود که کودکانه آرزو کردم او پشت خط باشد و تیر خیال‌بافی‌ام به سنگ خورد که صدای نورالهدی در گوشم نشست. مثل همیشه با آرامش و مهربانی صحبت می‌کرد و حالا هیجانی زیر صدایش پیدا بود که بی‌مقدمه پرسید: «آمال میای بریم ایران؟» ◾کنار خیابان منتظر تاکسی ایستادم و حس کردم سر به سرم می‌گذارد که بی‌حوصله پاسخ دادم: «تازه شیفتم تموم شده، خسته‌ام!» بی‌ریاتر از آنی بود که دلگیر حرفم شود، دوباره به شیرینی خندید و شوخی کرد: «خب منم همین الان از شیفت برگشتم خونه! ببینم مگه همیشه دوست نداشتی محبت اون پسره رو جبران کنی؟ اگه می‌خوای کاری کنی الان وقتشه!» ◽نگاهم به نقطه‌ای نامعلوم در انتهای خیابان خیره ماند و باور نمی‌کردم درست در همان لحظاتی که پریشان او شده بودم، نامش را از زبان نورالهدی بشنوم که به لکنت افتادم: «چطور؟» طوری دست و پای دلم را گم کرده بودم که نورالهدی هم حس کرد و سر به سرم گذاشت: «یعنی اگه اون باشه، میای؟» ◾حس می‌کردم دلم را به بازی گرفته و اینهمه تکرار خاطراتش حالم را به هم ریخته بود که کلافه شدم: «من چی کار به اون دارم!» رنجشم را از لحنم حس کرد، عطر خنده از صدایش پرید و ساده صحبت کرد: «ابومهدی داره نیروهای حشدالشعبی رو برای کمک به سیل خوزستان می‌بره ایران.» ◽ذهنم هنوز درگیر نگاه مهربان آن جوان بود و برای فهم هر کلمه به زحمت افتاده بودم تا بلاخره حرف آخر را زد: «گروه‌های امدادی حشدالشعبی هم دارن باهاشون میرن. منم با ابوزینب میرم برا کارای درمانی، تو نمیای؟» ◾ از همان شبی که مقابل چشمانم رفت، دلم پیش غیرتش جا مانده و با این دلی که دیگر دست من نبود، کجا می‌توانستم بروم؟... ✍
19.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ به یاد شهدای عزیز لبنان🖤 ✅کانال مستشهدین۳۱۳ @mostashhadin_313 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈