eitaa logo
مستشهدین ۳۱۳
338 دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
2.4هزار ویدیو
92 فایل
🌹بسم رب الشهدا والصدیقین🌹 • دیر یا زود باید رفت؛ پس چه زیبا رفتنی است خونین رنگ و اگر مرد رکاب یاری مطمئن باش او بی تو نخواد رفت... • شهدا زنده اند و ما مرده ایم... لینک کانال جهت عضویت👇 @mostashhadin_313 کپی حلال😊
مشاهده در ایتا
دانلود
مستشهدین ۳۱۳
📘#معرفی_کتاب کتاب بسیار زیبا و مستند #در_چنگال_عقاب 🔸 گزارشی واقعی و مستند از رهگیری و دستگیری
📘 (قسمت اول) 🔻 سالن ترانزیت فرودگاه دُبی ➖سه‌شنبه چهارم اسفندماه ۱۳۸۸،ساعت ۱ و ۱۵ دقیقه بامداد سالن ترانزیت فرودگاه بین‌المللی دُبی ـ 🔸«از مسافران محترم پرواز شماره ۷۳۷ بویینگ شرکت هواپیمایی «Altyn Air» با شماره ۴۵۴ به مقصد بیشکک تقاضا می‌کنیم جهت انجام تشریفات پروازی به گیت شماره پنج فرودگاه مراجعه فرمایند…» 🔹 تابلو نمایش اطلاعات پروازی سایت رسمی فرودگاه دبی در فاصله ۲۲ تا ۲۳ فوریه ۲۰۱۰ میلادی (سوم تا چهارم اسفند ماه ۱۳۸۸) فقط مشخصات یک پرواز به قصد بیشکک قرقیزستان را ثبت کرده بود. 🔸 طبق برنامه‌ قرار بود هواپیمایی با شماره ثبت EY 537 ، متعلق به خطوط هوایی ترکمنستان، در ساعت ۲۲ و ۴۵ دقیقه سوم اسفند ماه، به وقت محلّی، دبی را به مقصد قرقیزستان ترک کند.در حالی که این پرواز سه ساعت و ۲۹ دقیقه تأخیر را پشت سر می‌گذاشت، بلندگوهای سالن فرودگاه از آماده شدن هواپیمای مسافربری برای پرواز به بیشکک، پایتخت قرقیزستان، خبر می‌داد. 🔹 ساک‌ها و چمدان‌ها، به شکلی پراکنده، در سالن ترانزیت فرودگاه بین‌المللی دبی به چشم می‌خورد. برخی مسافران با چهره‌های خسته و کلافه، برخی با اشتیاق و جمعی نیز بی‌تفاوت، ایستاده یا نشسته در کنار وسایل سفرِشان، برای شروع این پرواز ثانیه‌شماری می‌کردند و هر لحظه، در انتظارِ خبری جدیدْ، تابلویِ پرواز را زیر نظر داشتند. 🔸در این میان، مسافران و بدرقه‌کنندگان در سالن نیز، با گویش‌های مختلف محلّی و منطقه‌ای، هیاهویِ زیادی ایجاد کرده بودند و در التهاب شروع پروازْ زمان را سپری می‌کردند. ✨ادامه دارد... 📌ما و او 📚 منبع : کتاب در چنگال عقاب / گزارش مستند دستگیری ریگی ارباب صدای قدمت می‌آید هنگامه اوج ماتمت می‌آید ما در تب داغ و غم تو می‌سوزیم چند روز دگر ات می‌آید 🌷هدیه به لبخند علیه السلام ✅کانال مستشهدین @mostashhadin_313 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
💌 ❣مهدے جان! ▫️آقاجان تنها امید ادامه زندگیمان تپش های قلب شماست ▪️ ای غایب بی نشان ! ای بهانه ی تمام گریه هایم ! ای آقای ندیده ام! ▫️کی می آیی که کران تا بیکران دلم را برایت چراغانی کنم وچشمانم را فرش قدومت نمایم؟ ▪️یابن الزهرا!"لیت شعری أین استقرت بک النوی". کاش میدانستم که کجا وکی دلها به ظهور تو آرام خواهند گرفت 💌 التماس دعا🤲 ✅کانال مستشهدین @mostashhadin_313 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💥 پیام رهبر انقلاب اسلامی به مدال‌آوران کشورمان در ۲۰۲۰ توکیو: از مدال‌آوران که با تلاش خود ملت ایران را خوشحال کردند تشکر میکنم با پایان کار کاروان وزرشی ایران در ۲۰۲۰ توکیو، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در پیامی از مدال‌آوران کشورمان تشکر کردند. 🔷 متن پیام امام خامنه ای به این شرح است: بسمه تعالی از مدال‌آوران که با تلاش خود ملت ایران را خوشحال کردند، تشکر میکنم. سیّدعلی خامنه‌ای ۱۶ مرداد ۱۴۰۰ ✅ کاروان ایران در ۲۰۲۰ توکیو موفق به کسب هفت مدال (۳ طلا، ۲ نقره، ۲ برنز) در رشته‌های تیراندازی، کشتی آزاد و فرنگی، وزنه برداری و کاراته شد. ✅کانال مستشهدین @mostashhadin_313 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⁉️متن و سوال🔻🔻 می خواستم ببینم مگر قاتل را چند بار می توان قصاص کرد؟ چرا با وجود اینکه مختار با شدت هر چه تمامتر از قاتلان امام حسین علیه السلام انتقام گرفت (مثل قطع کردن دست و پای شمر و انداختن او در دیگ روغن در حال جوش یا بستن دوپای یکی از قاتلان به دو اسب و کشیدن او تا اینکه بدنش دو نیم شد و ...-که نوش جانشان! -) ما می گوییم امام زمان هم دوباره از آنها انتقام می گیرد؟ مگر شرعا چند بار می توان انتقام گرفت؟ یا باید قصاص امام رو امام انجام دهد؟ ➖➖➖➖➖➖➖➖ 📝متن پاسخ به شبهه🔻🔻 ⤴️سوال خوبی پرسیدید، اینکه مختار به آن شیوه ای که شما فرمودید دست و پا را قطع کرد و فلان.. که انتقام خون (علیه السلام ) را گرفت.. خُب، این در نقل برخی تاریخ هست ولی نقل های دیگر هم داریم که مثلا این را تأیید نمی کنند و چیز دیگری نقل کرده اند، مثل همانی که در فیلم مختار نامه دیدید. پس نمی توانیم بگوییم حتما آن نقل درست است و یا این نقل درست است. ↖️پس نقل های تاریخی متفاوت است و همیشه در نقل های تاریخی اینگونه بحث ها (اختلافات) پیش می آید. ⤵️اما در بحث قصاص اینکه چه طوری هست؟ ما در بحث قصاص یک نمونه.. آیه قرآن داریم ″هنگامی که کسی یک نفر را می کشد انگار جمیع ملت را کشته است″. [32/مائده] ⤵️یک سوالی از پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم ) پرسیدند که یک نفر مثلا 60،70 سال عمرش هست گناه می کند، همش غرق در گناه هست! کلا کافر است، چرا جاودانه باید در جهنم بماند؟ ۶۰یا۷۰ سال که بیشتر گناه نکرد پس چرا جاودانه؟؟ ⬅️آنجا پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم ) پاسخ داد چون نیتش، نیت جاودانه ای بود. یعنی نیت طرف این بود که تا زمانی که زنده هست گناه بکند. این بحث قصاص شمر و امثال این ها.. بحثش همین است. 1⃣اولا: این ها یک امام را کشتند! یعنی خیانت به کل جامعه اسلام کردند، نه فقط به یک نفر و خانواده امام حسین (علیه السلام ). 2⃣نکته دوم: اینگونه افراد به خاطر ظلمی که کردند بشریت را از سعادت محروم کردند، پس باید عذاب یک عده شدت دار هم باشد. و در ضمن امثال معاویه و یزید که در این دنیا قصاص نشده اند، خودشان مردند. معاویه و یزید را که کسی نکشت! پس این قصاص ها از این جهات هم مطرح می شود چون ظلمشان یک ظلم عادی نبود. 🌷 هدیه به لبخند امام زمان علیه السلام ۹ ➖➖➖➖➖➖➖➖ 👤پاسخ دهنده: استاداحسان عبادی (🔺جزو اساتید مهدویت ، پژوهشگر تاریخ و محقق) ✅کانال مستشهدین @mostashhadin_313 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
احتمالا تصویر این شهید بزرگوار را در فضای مجازی زیاد دیده باشیم ؛ اما شهیدی بود که هیچ کس منتظرش نبود جز خدا ...! شهید از شهدای بهزیستی استان مازندران که با یک _زیر پیراهن_ راهی جبهه شد و هیچکس در جبهه نفهمید كه او خانواده ای ندارد. کم سخن می گفت و.. با سن کم سخت ترین کار جبهه یعنی *بیسیم چی* بودن را قبول کرده بود. سرانجام توسط منافقین اسیر شد برگه و کدهای عملیات را قبل از اسارت خورد و منافقین پس از شهادت رساندن وي ، برای به دست آوردن رمز و کد های بیسیم سینه و شکمش رو شکافتند ولی چیزی نصیب آنها نشد ...! یادمان باشد روي سفره چه کسانی نشسته ایم و این نظام اسلامی امانت شهدای مظلوم است! ✅کانال مستشهدین @mostashhadin_313 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
🍃چند نصیحت زیبا از امام باقر ع🍃 1️⃣👌 🌺امام محمد باقر علیه‌السلام خطاب به جابر بن جُعفی می‌فرمایند: «ای جابر! تو را به پنج چیز وصیت می‌کنم... 🔸 اگر مورد ستم قرار گرفتی، ستم نکن 🔸 اگر به تو خیانت کردند، تو خیانت نکن 🔸 اگر تو را تکذیب کردند، خشم نگیر 🔸 اگر تو را ستایش کردند، دلخوش نشو 🔸 و اگر تو را سرزنش کردند، دلگیر مشو بلکه درباره آنچه گفتند فکر کن! 📚 بحارالأنوار ، ج75 ، ص162 2️⃣👌 🍃سه چیز،جبران ‏كننده و محو كننده گناه است: 🔸وضو گرفتن 🔸 مراقبت بر انجام نمازها در اول وقت 🔸رفتن در شب و روز به سوى نماز جماعت 📚معانی الاخبار 3️⃣👌 🔹سه چیز اگر در کسی باشد خداوند خانه ای در بهشت برای او بنا میکند: 🔸یتیمی را پناه دهد 🔸به ناتوان رحم كند 🔸با پدر و مادرش مهربان باشد ✅کانال مستشهدین @mostashhadin_313 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
یهویی.mp3
2.79M
سخنرانی بسیار شنیدی درباره قبض روح😱 [ حجت الاسلام عالی ] ✅کانال مستشهدین @mostashhadin_313 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
مستشهدین ۳۱۳
❤️💞❣💛❤️💞❣💛❤️ ❤️ #عاشقانہ_دو_مدافع❤️ #قسمت_چهل_یکم _رفیقم شهید شده... مات و مبهوت بهش نگاه میکردم
❤️💞❣💛❤💞❣💛❤️ ❤️ ❤️ _پیکر مصطفے رو نتونستـݧ بیارݧ عقب افتاد دست داعش چشماش پر از اشک شد و سرش رو تکیه داد دستے بہ موهاش کشیدو با یک آه بلند ادامہ داد _مـݧ و مصطفے از بچگے تو یہ محلہ بزرگ شده بودیم خنده هامو گریہ هامو دعوا هامو،آشتے هامو هیئت رفتناموݧ همش باهم بود _مـݧ داداش نداشتم و مصطفے شده بود داداش مـݧ هم سـن بودیم اما همیشہ مث داداش بزرگتر ازش حساب میبردم و بہ حرفش گوش میدادم کل محل میدونستـݧ کہ رفاقت منو مصطفے چیز دیگہ ایه تا پیش دانشگاهے باهم تو یہ مدرسہ درس خوندیم همیشہ هواے همدیگرو داشتیم _کنکور هم دادیم. اما قبول نشدیم بعد از کنکور تصمیم گرفیتم کہ بریم سربازے سہ ماه آموزشیمونو باهم بودیم اما بعدش هرکدومموݧ افتادیم یہ جا اوݧ خدمتش افتاد تو سپاه کرج منم دادگسترے تهران براموݧ یکم سخت بود چوݧ خیلے کم همدیگرو میدیدیم _بعد از تموم شدن سربازے مصطفے هموݧ جا تو سپاه موند هر چقدر اصرار کردم بیا بریم درسمونو ادامہ بدیم قبول نکرد میگفت یکم اینجا جابیوفتم بعدش میرم درسمم ادامہ میدم _همیشہ با خنده و شوخے میگفت: داداش علے الان بخواے زنگ بگیرے اول ازت میپرسـݧ حقوقت چقدره❓خونہ دارے❓ماشیـݧ دارے❓ کسی بہ تحصیلاتت نگاه نمیکنہ کہ بنظرم تو هم یہ کارے براے خودت جور کـݧ ازش خواستم منم ببره پیش خودش اما هر چقدر تلاش کردیم نشد کہ نشد _از طرفے بابا هم اصرار داشت کہ مـݧ درسم و ادامہ بوم اوݧ سال درس خوندم و کنکور دادم و رشتہ ے برق قبول شدم مـݧ رفتم دانشگاه و مصطفے همچنان تو سپاه مشغول بود _ازش خواستم حالا کہ تو سپاه جا افتاده کنکور بده و وارد دانشگاه بشہ اما قبول نکرد میگفت چوݧ تازه مشغول شدم وقت نمیکنم کہ درس هم بخونم یک سال گذشت. مـݧ توسط آشنایے کہ داشتیم تو همیـݧ شرکتے کہ الاݧ کار میکنم استخدام شدم _ما هر پنج شنبہ میومدیم کهف هیئت. مصطفے عاشق کهف و شهداے اینجا بود اصلا ارادت خاصے بهشوݧ داشت هیچ وقت بدوݧ وضو وارد کهف نشد _یہ بار بعد از هیئت حالش خیلے خراب بود مثل همیشہ نبود اولش فکر کردم بخاطر روضہ ے امشبہ آخہ اون شب روزه ے بہ شهادت رسوندݧ ابےعبدللہ و خونده بودݧ مصطفے هم ارادت خاصے بہ امام حسیـݧ داشت. همیشہ وقتے تو قضیہ اےگیر میکرد بہ حضرت توسل میکرد _یک ساعتے گذشت اما حال مصطفے تغییرے نکرد نگراݧ شده بودم اما چیزے ازش نپرسیدم تا اینکہ خودش گفت کہ میخواد در مورد مسئلہ ے مهمے باهام حرف بزنہ دستشو گذاشت روشونمو بابغض گفت: داداش علے برام خیلے دعا کـ، چند وقتہ دنبال کارامم برم سوریہ _دارم دوره هم میبینم اما ایـݧ آخریا هرکارے میکنم کارام جور نمیشہ شوکہ شده بودم و هاج و واج نگاهش میکردم موضوع بہ ایـݧ مهمے رو تا حالا نگفتہ بود اخمام رفت تو هم لبخند تلخے زدم .دستم گذاشتم رو شونشو گفتم : دمت گرم داداش حالا دیگہ ما غریبہ شدیم❓ _حالا میگے بهمو❓ اینو گفتم و از کنارش گذشتم دستم رو گرفت و مانع رفتنم شد کجا میرے علے❓ ایـݧ چہ حرفیہ میزنے❓ بہ ما دستور داده بودݧ کہ به هیچ کس حتے خوانواده هاموݧ تا قطعے شدݧ رفتنموݧ چیزے نگیم _الاݧ تو اولیـݧ نفرے هستے کہ دارم بهت میگم داداش از تو نردیکتر بہ مـݧ کے هست❓ برگشتم سمتش و با بغض گفتم:حالا اوݧ هیچے تنها میخواے برے بی معرفت❓ پس مـݧ چے❓ تنها تنها میخواے برے اون بالا مالا ها❓ داشتیم آقا مصطفے❓ ایـنہ رسم رفاقت و برادرے❓ علے جاݧ بہ وللہ دنبال کاراے تو هم بودم اما بہ هر درے زدم نشد کہ نشد رفتـݧ خودم هم رو هواست. هرکسے رو نمیبرݧ ماهم جزو ماموریتمونہ خلاصہ اوݧ شب کلے باهام حرف زدو ازم خواست براش دعا کنم یک هفتہ بعد خبر داد کہ کاراشه جور شده تا چند روز دیگہ راهیہ خیلے دلم گرفت اما نمیخواستم دم رفتـݧ ناراحتش کنم وقتے داشت میرفت خیلے خوشحال بود چشماش از خوشحالے برق میزد _رو کرد بہ مـݧ و گفت حالا کہ مـݧ نیستم پنج شنبہ ها کهف یادت نره ها از طرف مـݧ هم فاتحہ بخوݧ و بہ یادم باش از شهداے کهف بخواه هواے منو داشتہ باشـݧ و ببرنم پیش خودشوݧ _اخمهام رفت تو هم وگفتم ایـݧ چہ حرفیہ❓خیلے تک خوریا مصطفے خندیدو گفت تو دعا کـݧ مـݧ اونور هواے تورو هم دارم بعد از رفتنش چند هفتہ اومدم کهف اما نمیتونستم اینجارو بدوݧ مصطفے تحمل کنم از طرفے احتیاج داشتم با شهدا حرف بزنم و دردو دل کنم براے همیـݧ بجاے کهف پنج شنبہ ها میرفتم بهشت زهرا _اولیـݧ دورش ۴۵ روزه بود وقتے برگشت خیلے تغییر کرده بود مصطفے خیلے خوش اخلاق بود طورے کہ هرجا میرفتیم عاشق اخلاقش میشدݧ مردتر شده بود احساس میکردم چهرش پختہ تر شده _تصمیم گرفت بود قبل از ایـݧ کہ دوباره بره ازدواج کنہ خیلے زود رفت خواستگارے و با دختر خالش کہ از بچگے دوسش داشت اما چیزے بهش نگفتہ بود ازدواج کرد دوهفتہ بعد از عقدش دوباره رفت ادامه دارد... ❤️💞❣💛❤💞❣💛❤️ ✅کانال مستشهدین @mostashhadin_313 ┈••✾•🌿🌺🌿•