eitaa logo
مستشهدین ۳۱۳
338 دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
2.4هزار ویدیو
92 فایل
🌹بسم رب الشهدا والصدیقین🌹 • دیر یا زود باید رفت؛ پس چه زیبا رفتنی است خونین رنگ و اگر مرد رکاب یاری مطمئن باش او بی تو نخواد رفت... • شهدا زنده اند و ما مرده ایم... لینک کانال جهت عضویت👇 @mostashhadin_313 کپی حلال😊
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔳 🔻مهمترین هدف عزاداری توجه به منجی جهانی و نهضت انتظار است. ✍برای ما در این زمان مهمترین هدفی که باید در نظر داشته باشیم ظهور آقا امام زمان علیه السلام است و اگر این مساله را در نظر نگیریم از حیثیت ایمانی و انسانی ساقط هستیم 🔹 باید ، باید ، باید خواسته ی هر مومنی ، مولا باشد و اگر در راس آرزوهای مومن این نباشد و برای این هدف دغدغه و برنامه نداشته باشد و سرمایه گذاری نکند، غم و غصه نداشته باشد یقینا از آن ارتباط انسانی که باید با معصوم داشته باشد دور است 🔸 و اینکه مهمترین سوال شب اول و آخرت در مورد کیفیت ارتباط انسان با امام زمان خودش است چنین شخصی قطعا نمی تواند سوال را جواب دهد و گرفتاریهای خاص خودش را پیدا می کند . 🏴 باید جهت داشته باشد . بیهوده نیست که عزاداری سید الشهدا را خداوند از زمان حضرت آدم ( علیه السلام ) به راه انداخته است و تاکید کرده همه ی انبیا برای سید الشهدا گریه کنند و هزاران سال قبل از آمدن سید الشهدا تک تک انبیاء به وجود مقدس ایشان توجه داشتند . 🔹اگر فکر کنیم که خداوند می خواسته یک عزیز دردانه ای درست کند که همه دوستش داشته باشند و برایش گریه کنند بدون اینکه هدف و غرضی از این مساله باشد ذهن ما به انحراف رفته و اشتباه فکر کردیم . 🔸دقیقا آن هدف خاص زمانی برای ما مشخص میشود که می بینیم قبل از اینکه واقعه ی کربلا اتفاق بیفتد زیارت عاشورا می آید و قبل از آمدن آقا امام زمان علیه السلام دو بار اسم ایشان در زیارت عاشورا آمده است . 🔹مشخص است که مهمترین عزاداری توجه به ، نهضت و نجات تاریخ بشریت از ظلمت دوری از رهبر و متخصص معصوم که بزرگترین فاجعه ای است که تاریخ جهان به خود دیده است . 🔸هیچ فاجعه و ظلمی به این اندازه بزرگ نیست که در جامعه انسانی معلم و متخصص بشر بالای سرش نباشد ‌. 🔺 این بزرگترین خسارتی است که تا به حال ، کره ی زمین و تاریخ انسان پرداخت کرده است به همین دلیل خداوند تبارک و تعالی این همه سرمایه گذاری و تاکید کرده که بجز خدا و معصوم کسی نمی تواند انسان را نجات دهد . ✨ادامه دارد... ✅کانال مستشهدین۳۱۳ @mostashhadin_313 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
مستشهدین ۳۱۳
✍#مدیرنوشت باسلام و درود بیکران‌به محضر شما همراهان گرامی تقدیر و تشکر میکنم از کلیه عزیزانی که در
✍باسلام خدمت همراهان گرامی کانال 👈🔹به اطلاع شما عزیزان‌می رساند برندگان ان شاالله فردا اعلام می گردد. 🔹لازم به ذکر می باشد تعداد برندگان به ۸ نفر افزایش یافت ✨جوایز نفرات برتر🎁 🔹نفر اول 30تومان 🔸نفر دوم 30تومان 🔹نفر سوم 30 تومان 🔸نفرچهارم30تومان 🔹نفرپنجم30 تومان 🔸نفرششم30 تومان 🔹نفرهفتم30تومان 🔸نفرهشتم30هزارتومان پیشاپیش از صبوری شما سپاسگزاریم🙏 با تشکر فراوان🙏🌷 ✅کانال مستشهدین۳۱۳ @mostashhadin_313 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
14.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹بازار شام و محل جلوس اسرای کربلا مقابل یزید فوق العاده👌😭 ✅کانال مستشهدین۳۱۳ @mostashhadin_313 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مستشهدین ۳۱۳
📘#در_چنگال_عقاب 20 🔻جنب و جوش در پایگاه‌های نیروی هوایی 🔹ساعتی قبل از نیمه شب سوم اسفند ماه ۱۳۸۸،
📘 21 🔻معمولاً در آلرت توجیه پروازی به شکل‌های متفاوتی صورت می‌گیرد. (۱) تهدیدات هوایی از سوی پرنده‌های ناشناس٫ (۲) هرگونه شئی پرنده مظنون به متخاصم در ارتفاع پست، متوسط و بالا. (۳) ترافیک‌های خارج از کریدورهای بین‌المللی پروازی. (۴) پرنده‌های هوایی در محدوده پرواز ممنوع یا مناطق محدود شده. (۵) شرایط بحرانی و غیر منتظره. (۶) ضرورت انجام عملیات ویژه در راستای منافع امنیت ملی و اعمال حاکمیت هوایی. 🔻خلبانان آلرت شبانه پایگاه نهم شکاری 🔹خلبانان آلرت پایگاه با توجه به نوع مأموریت برای آخرین بار کدهای محرمانه تماس با رادار را بررسی کردند و واژه‌های کلیدی آن‌ها را به خاطر سپردند. 🔸اکنون این خلبانان همانند بسیاری از روزها و شب‌های حضور خود در آلرت آماده برای مقابله با هرگونه تهدید احتمالی و اجرای مأموریت‌های آفندی و پدافندی از آسمان ایران بودند. 🔹ضرورت اطلاع از یک مأموریت حساس و پی‌گیری توالی آن ایجاب می‌کرد که خلبانان آلرت پایگاه نهم شکاری از طریق پست فرماندهی نیروی هوایی در جریان اجرای رهگیری مهم۵ شبانه قرار گیرند. 🔸خلبانان آماده برای آخرین بار دستورالعمل اجرای رهگیری شبانه را برای تقرب به هواپیمای ناشناس و مظنون بررسی و فرکانس‌های راداری را به همراه کد و رمزهای مربوطه از نظر گذراندند. همه چیز برای یک پرواز شبانه آماده بود. 🔹نحوه طرح‌ریزی این عملیات ایجاب می‌کرد نیم ساعت پس از پرواز اولین جنگنده رهگیر (هواپیمای اصلی)، دومین فروند نیز در حمایت از اقدامات رهگیری به صورت آماده در منطقه پروازی و در ارتفاعی مطمئن و نزدیک به صحنه عملیات قرار گیرد. 🔸جنگنده رهگیر خودی در طرح با نام دنا آلفا و هواپیمای دوم نیز با نام دنا براوو و هواپیمای آماده بر روی باند با نام دنا چارلی معرفی شدند. ادامه دارد... 📌ما و او 📚منبع : کتاب در چنگال عقاب / گزارش مستند دستگیری ریگی 🌷🌷کاش امسال   به دعای حضرت زهرا (سلام الله علیها )و عنایت علیه السلام خبر آمدن منجی عالم بدهند.هدیه به لبخند امام_زمان علیه السلام ✅کانال مستشهدین۳۱۳ @mostashhadin_313 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
مستشهدین ۳۱۳
📘#در_چنگال_عقاب 21 🔻معمولاً در آلرت توجیه پروازی به شکل‌های متفاوتی صورت می‌گیرد. (۱) تهدیدات هوای
📘 22 🔻آماده برای آغاز عملیات هوایی 🔹سه پایگاه هوایی بندرعباس، منطقه هوایی مهرآباد، و منطقه هوایی شهید بابایی به طور مستقیم درگیر انجام قسمتی از مأموریت حساس آن شب شدند. دو پایگاه هوایی چابهار و کرمان هم در وضعیت آماده‌باش قرار گرفتند. 🔸در این میان چابهار برای کمک به انجام مأموریت پروازی و کرمان برای استقبال و آمادگی در تحویل هواپیمای مسافربری (و فرود احتمالی آن در این پایگاه) در نظر گرفته شدند. 🔹در اولین دقایق بامداد چهارم اسفند ماه ۱۳۸۸ دو فروند هواپیما از ناوگان ترابری سوخت‌رسانی به پرواز درآمدند. 🔸یک فروند بویینگ سوخت‌رسان ۷۴۷ جامبوجت به مقصد اصفهان به پرواز خود ادامه داد و سپس به همراه دو فروند هواپیمای اف‌ـ۱۴ که از آسمان منطقه به سمت شرق و شمال‌شرق در حرکت بودند، عمل اتصال هوایی سوختگیری را با هدایت رادار منطقه انجام دادند. 🔹یک فروند بویینگ ۷۰۷ دیگر هم به سوی منطقه پروازی سوختگیری هوایی در حد فاصل پایگاه هوایی کرمان و بندرعباس ادامه مسیر داد تا حمایت از سوختگیری شبانه به هواپیمای فانتوم اف‌‌ـ۴ را با گردش بر فراز منطقه ایستایی تحت کنترل رادار منطقه برعهده داشته باشد. 🔸آسمان ایران اکنون با یک هماهنگی زیبای عملیاتی از سوی مراکز فرماندهی و کنترل نیروی هوایی و قرارگاه پدافند هوایی آماده انجام آخرین مرحله از حرکت شطرنج هوایی بود و پایگاه هوایی بندرعباس به عنوان بازیگر اصلی این حرکت شطرنجی در التهاب و انتظار آغاز عملیات لحظه‌شماری می‌کرد. 🔹چه کسی می‌توانست باور کند این همه اقدامات و ملاحظات عملیاتی و امنیتی فقط در زمانی کوتاه انجام پذیرد و آنقدر دقیق و بدون هیچ نگرانی و شبهه به آن جامه عمل پوشاند؟ بدون تردید باید یاری خداوند بزرگ را عامل اصلی تحقق این مأموریت حساس به شمار آورد. 🔻مرکز رادار هوایی قرارگاه خاتم‌الانبیا(صلی الله علیه و آله و سلم ) بندرعباس 🔸دستوری مشابه آنچه که به فرماندهی نیروی هوایی ابلاغ شده بود، هم به فرماندهی قرارگاه پدافند هوایی خاتم‌الانبیا(صلی الله علیه و آله و سلم ) صادر شده بود. 🔹آنان نیز تلاش کردند همه زمینه‌های لازم را برای شکار آن شب فراهم کنند. 🔸اولین اقدام، اعلام وضعیت‌ آماده‌باش به همه رادارهای منطقه برای آگاهی، شناسایی و رهگیری هوایی بود. ادامه دارد... 📚منبع : کتاب در چنگال عقاب / گزارش مستند دستگیری ریگی 🌷کاش امسال   به دعای حضرت زهرا (سلام الله علیها ) و عنایت علیه السلام خبر آمدن منجی عالم بدهند.هدیه به لبخند امام_زمان علیه السلام ✅کانال مستشهدین۳۱۳ @mostashhadin_313 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
تصاویر بسیار زیبای 🌻 توسط عکاسمون خانم زهرا ملکی از شهر شهیدان میلاجرد👌 عصرتون به زیبایی این گل های آفتابگردان🌻 ✅کانال مستشهدین۳۱۳ @mostashhadin_313 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈‌
مستشهدین ۳۱۳
❤️💞❣💛❤️💞❣💛❤️💞❣💛 #عاشقانہ_دو_مدافع #قسمت_پنجاه_هفتم _پاشو ساکت رو بیار زیاد وقت نداریم چیزے نگفت. ا
❤️💞❣💛❤️💞❣💛❤️💞❣ _خدا فاطمہ رو رسوند. با موهاے بهم ریختہ و چهره ے خواب آلود وارد آشپز خونہ شد با دیدݧ مـݧ تعجب کرد:إ سلام زنداداش اینجایے تو❓ بہ سلام خانم.ساعت خواب❓ واے انقد خستہ بودم بیهوش شدم باشہ حالا برو دست و صورتتو بشور بیا بہ مـݧ کمک کـݧ _با کمک فاطمہ غذا رو گذاشتم. تا آماده شدنش یکے دو ساعت طول میکشید علے پیش بابا رضا نشستہ بود از پلہ هارفتم بالا. وارد اتاق علے شدم و درو بستم بہ در تکیہ دادم و نفس عمیقے کشیدم. اتاق بوے علے رو میداد میتونست مرحم خوبے باشہ زمانے کہ علے نیست همہ جا مرتب بود و ساک نظامیش و یک گوشہ ے اتاق گذاشتہ بود _لباس هاش رو تخت بود کنار تخت نشستم و سرمو گذاشتم رو لباس ها چشمامو بستم نا خودآگاه یاد اوݧ باز و بند خونے کہ اردلاݧ آورده بود افتادم اشک از چشمام جارے شد. قطرات اشک روے لباس ریخت اشکهامو پاک کردم و چشمامو بستم ، دوست نداشتم بہ چیزے فکر کنم ، بہ یہ خواب طولانے احتیاج داشتم ، کاش میشد بعد از رفتنش بخوابم و ، وقتے کہ اومد بیدار شم _با صداے بازو بستہ شدݧ در بہ خودم اومدم علے بود اسماء تنها اومدے بالا❓چرا مـݧ صدا نکردے کہ بیام❓ آخہ داشتے با بابا رضا حرف میزدے راستے علے نمیخواے بهشوݧ بگے❓ الاݧ با بابا رضا حرف زدم و گفتم بهش: بابا زیاد مخالفتے نداره اما ماماݧ، قرار شد بابا ماماݧ حرف بزنہ اسماء خوانواده ے تو چے❓ خوانواده ے مـݧ هم وقتے رضایت منو ببینـݧ راضے میشـݧ اسماء بگو بہ جوݧ علے راضے ام راضے بودم اما ازتہ دل ، جوابے ندادم ، غذارو بهونہ کردم و بہ سرعت رفتم پاییـݧ مادر علے یہ گوشہ نشستہ بود داشت گریہ میکرد پس بابا رضا بهش گفتہ بود _با دیدݧ مـݧ از جاش بلند شد و اومد سمتم چشماش پر از اشک بود دوتا دستش و گذاشت رو بازومو گفت: اسماء ، دخترم راستش و بگو تو بہ رفتـݧ علے راضے یا مامانم وقتے اردلاݧ میخواست بره افتادم،بغضم گرفت سرمو انداختم پاییـݧ و گفتم:بلہ پاهاش شل شد و رو زمیـݧ نشست بر عکس ماماݧ آدم تو دارو صبورے بود و خودخوري میکرد _دستش و گرفت بہ دیوار و بلند شد و بہ سمت اتاقشو حرکت کرد خواستم برم دنبالش کہ بابا رضا اشاره کرد کہ نرو آهے کشیدم و رفتم بہ سمت آشپز خونہ .غذا آماده بود سفره رو آماده کردم و بقیہ رو صدا کردم اولیـݧ نفر علے بود کہ با ذوق شوق اومد بعد هم فاطمہ و بابا رضا همہ نشستـݧ _علے پرسید:إ پس ماما کو❓ بابا رضا از جاش بلند شد و گفت:شما غذارو بکشید مـݧ الاݧ صداش میکنم بعد از چند دیقہ مادر علے بے حوصلہ اومد و نشست غذا هارو کشیدم بہ جز علے و فاطمہ هیچ کسے دست و دلشوݧ بہ غذا نمیرفت علے متوجہ حالت مادرش شده بود و سعے میکرد با حرفاش مارو بخندونہ. . _ساعت ۵ بود گوشے و برداشتم و شماره ے اردلاݧ و گرفتم بعد از دومیـݧ بوق گوشے برداشت الو الو سلام داداش بہ اهلا و سهلا کربلایے اسماء خوبے خواهر❓یہ خبرے چیزے از خودت ندیا مـݧ اخبارتو از شوهرت میگیرم خندیدم و گفتم.خوبے داداش ، زهرا خوبہ❓ الحمدوللہ _داداش میدونے کہ علے امروز داره میره ، میشہ تو قضیہ رو بہ ماماݧ اینا بگے❓ گفتم اسماء جاݧ گفتے❓ آره خواهر ما ساعت ۸ میایم اونجا براے خدافظے آهے کشیدم و گفتم باشہ خدافظ ظاهرا مـݧ فقط نمیدونستم ، پس واسہ همیـݧ بهم زنگ نمیزنـݧ میخواݧ کہ تا قبل از رفتنش پیش علے باشم . _ساعت بہ سرعت میگذشت باگذر زماݧ و نزدیک شدݧ بہ ساعت ۸،طاقتم کم تر و کم تر میشد تو دلم آشوب بود و قلبم بہ تپش افتاده بود ساعت ۷ و ربع بود. علے پاییـݧ پیش مامانش بود تو آیینہ خودم ونگاه کردم. زیر چشمام گود افتاده بود ورنگ روم پریده بود لباس هامو عوض کردم و یکم بہ خودم رسیدم ساعت ۷ و نیم شد _علے وارد اتاق شد بہ ساعت نگاهے کرد و بیخیال رو تخت نشست میدونستم منتظر بود کہ مـݧ بهش بگم پاشو حاضر شو دیره بغضم گرفتہ بود اما حالا وقتش نبود چیزے رو کہ میخواست بشنوه رو گفتم:إ چرا نشستے دیره پاشو. ✅کانال مستشهدین۳۱۳ @mostashhadin_313 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈