چند تار مویم خیلی نامحسوس
از روسری ام بیرون زده بوده
زن عرب تشری به من زد
صحبت هایش را نمی فهمیدم
خودش آمد و با دست هایش آن چند تار مو را داخل روسری ام کرد
با خودم گفت
کاش در ایران هم
بعضی هایمان همینقدر حساس بودیم
شب که می شود شهر تاریک می شود
زیر ساخت هایشان را نابود کرده اند
دکتر حجازی می گفت
به هتل نشینی تان نگاه نکنید
مردم یک ربع در شبانه روز برق دارند...
حالا خوب می فهمم
مقاومت چه طعمی دارد
داشتن رهبری مثل سید علی یعنی چه!
حرم هارا نگاه می کنم با دقت
تمام کتیبه ها ی سیاه عزا
را از ایران آورده اند
همه جا ارادت ایرانی ها را به اهل بیت حس می کنم
من اگر
توانستم
به اینجا بیایم
به برکت مجاهدت شهدای مدافع حرم است
مجاهدت?
آری!!
اما به این فکر می کنم
بالاتر از مجاهدت شهدای مدافع حرم
به خاطر صبوری همسران شهداست
همسران شهدایی همچون زینب پناهی
دوست عزیزم
او همسن من است...
مهم نیست بدانی همسر کدام شهید است
دوست داری بدانی؟!
گوشت را بیاور تا آرام به تو بگویم او کیست
او کسی است که به خاطر امر به معروف و نهی از منکر
در خیابانی در شهر اصفهان به او جسارت کردند...
خوش به حالت زینب جان
چقدر شبیه عمه زینب (س) هستی
دهه هفتادی هستی و سن کمی داری
اما جایگاهی رفیع در ذهن من
@motaharevafi77
نزدیک کاخ ریاست جمهوری شده بودند
چند قدمی بشار اسد
بشار نمی دانست چه کند!!
به حاج قاسم گفت
حاج قاسم با حضرت آقا تماس می گیرد
حضرت آقا می گویند
به بشار بگو
دو راه داری
یا می ترسی و فرار می کنی
یا می مانی و مقاومت می کنی
که اگر مقاومت کنی
ما کمکت می کنیم
سفره ی حضرت رقیه (س) که
خانم های با سلیقه ی کاروان زحمت شو کشیدن❤️
@motaharevafi77