eitaa logo
مُتصِل بـ؏حـღـرمْـ.. 🇵🇸!
264 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
1.4هزار ویدیو
28 فایل
کپی با ذکر صلوات برای آقا امام زمان عج 🖤 مدیر کانال: @sayad1384z جهت تبادل پی وی
مشاهده در ایتا
دانلود
علامه حسن زاده آملی ره: آن که نیت گناه کرده است، هرچند به فعل دست نیافته است ولی دل را از دست داده است. [مُتصِل بـ؏حـღـرمْـ.. 💚!] 『@motasalharam
🦋چند مطلب در مورد ماه مبارک رمضان 1⃣سوختن گناهان پیامبر ص می فرماید این ماه مبارک رمضان نامیده شده است زیرا گناهان را می سوزاند... و رمضان به معنای سوزش و شدت گرمای خورشید است... 2⃣بهترین ماه جالب است که پیامبر می فرماید اگر مردم می دانستند چه در ماه مبارک رمضان است علاقه مند می شدند که کل سال رمضان باشد... 3⃣کوشش در این ماه امام صادق وصیت کرده است که هنگامی که در ماه مبارک رمضان داخل شدیم از لحاظ عبادت و توجه به خداوند متعال خیلی بکوشیم زیرا اگر می خواهیم روزیمان زیاد شود یا طول عمری با برکت داشته باشیم یا زائر خانه خدا شویم... در این ماه برای ما مقدر می شود... 4⃣افطاری دادن از افطاری دادن هرچند کم غفلت نکنید زیرا فضیلتش از خود روزه داری بیشتر است و ثواب روزه کسی که اطعام شده نیز به اطعام کننده داده می شود... [مُتصِل بـ؏حـღـرمْـ.. 💚!] 『@motasalharam
اینو حتما بخوانید،خیلی نفع میبرید ازعزرائیل پرسیدند: تابحال گریه نکردی زمانیکه جان بنی آدمی را میگرفتی؟ عزرائیل جواب داد: یک بارخندیدم، یک بارگریه کردم ویک بارترسیدم... "خنده ام" زمانی بودکه به من فرمان داده شد جان مردی رابگیرم،اورادرکنارکفاشی یافتم که به کفاش میگفت:کفشم را طوری بدوز که یک سال دوام بیاورد! به حالش خندیدم وجانش راگرفتم.. "گریه ام"زمانی بود که به من دستور داده شدجان زنی رابگیرم،او را دربیابانی گرم وبی درخت وآب یافتم که درحال زایمان بود..منتظرماندم تا نوزادش به دنیا آمد سپس جانش را گرفتم..دلم به حال آن نوزاد بی سرپناه درآن بیابان گرم سوخت وگریه کردم.. "ترسم"زمانی بودکه خداوندبه من امرکردجان فقیهی را بگیرم نوری ازاتاقش می آمد هرچه نزدیکتر میشدم نور بیشترمی شد وزمانی که جانش را می گرفتم ازدرخشش چهره اش وحشت زده شدم..دراین هنگام خدا وندفرمود: میدانی آن عالم نورانی کیست؟.. او همان نوزادی ست که جان مادرش راگرفتی. من مسئولیت حمایتش را عهده دار بودم هرگز گمان مکن که باوجودمن،موجودی درجهان بی سرپناه خواهد بود.. داری حافظه ات زیاد بشه؟؟ ۱-مسواک بزن ,۲-روزه بگیر, ۳-قرآن بخون. داری گوش درد و دندون درد نگیری؟؟ بعد از هر عطسه ای که می کنی بگو:الحَمدُ لِلّهِ رَبِّ العالَمین دونی خداوند از چه چیز هایی بیزاره؟ ۱-خوابیدن بدون نیاز ۲-خوردن در حال سیری ۳-خندیدن بی جا دونی چه کسی ثواب شب زنده داران و عبادت کنندگان رو می بره؟ کسی که با وضو می خوابه داری رزق و روزی ات زیاد بشه؟ ناخن هات رو روز جمعه بگیر . خوابگاه شیطان کجاست؟ زیر ناخن بلند دونی روز قیامت چه کسی رو دست بسته میارن و جاش توی دوزخه؟ هر مردی که با زن نامحرم دست بده.) دونی چه کسی راه بهشت رو گم می کنه؟؟ کسی که وقتی نام پیامبر (ص)رو می شنوه،صلوات فرستادن رو فراموش می کنه.پیامبر اکرم (ص) داری گناه های چهل سالت محو بشه؟ هر صبح۱۰بار بر پیامبر صلوات بفرست صل علی محمد و آل محمد .لااله الاالله محمدرسول الله اعمالی که موجب بی برکتی وفقر می شوند. 1.غذا خوردن بدون شستن دست. 2.غذا خوردن بدون گفتن بسم الله. 3.غذا خوردن در تاریکی 4.غذا خوردن درحالت تکیه 5.نوشیدن درحالت ایستاده 6.خوردن نوشیدن درحالت جنابت .7.استفاده از ظروف شکسته. 9.قطع کردن نان با دندان 10.خوابیدن بعد نماز صبح تا طلوع خورشید. 11.خوابیدن بین مغرب وعشاء 12.ادرارنمودن زیردرخت 13.ادرار نمودن درحالت ایستاد 14.ادرار نمودن درحمام 15.جارو زدن منزل موقع شب 16.شانه کردن زنان سر خود را درحالت ایستاده 17.دعا نکردن برای پدر مادر 18.کوتاه کردن ناخن با دندان 19.صدا زدن پدر مادر با اسم آنها 20.گذاشتن تار عنکبوت در خانه توجه: هرکس درموقع اذان به موسیقی و ترانه گوش دهد... نمیتواند هنگام مرگ شهادتین بگوید.. [مُتصِل بـ؏حـღـرمْـ.. 💚!] 『@motasalharam
می‌شودنیمه‌شبی‌گوشه‌ی‌بین‌الحرمین، من‌فقط‌اشک‌بریزم‌توتماشابکنی(: [مُتصِل بـ؏حـღـرمْـ.. 💚!] 『@motasalharam
ناب می‌گفت: + اگه با رلم کات کنم ناراحت می‌شه، دلش می‌شکنه❗️چیکار‌کنم.. • • بذاریدبریم‌سراغ‌نظر‌بزرگان‌راجع‌بهش. اصلا ببینیم امام‌حسین'♥️'‌مون ‌در‌این‌باره، ‌چی‌‌امر‌می‌کنن . . هوم؟! ⇣.. امام‌حسین‌'؏': «هیچ‌وقت خوشنودی آدم‌ها رو به خوشنودی خــدا ترجیح نده»... نذار ابلیس با جمله‌ی 'دلش میشکنه و گناه داره' تو مرداب کثیفــِ‌ گناه نگهت داره👊🏿❕ یادت‌باشه‌رفیق ‌خوشایندِ خـدا مهم تره، دل امام زمان مهم تره . . .(꧇✨ [مُتصِل بـ؏حـღـرمْـ.. 💚!] 『@motasalharam
چقد خدا دارید ؟! زن و شوهری به مدسه شیوانا رفتند و تقاضای ملاقات با استاد را کردند زمانی که نزد شیوانا رفتند از شیوانا در مورد بد رفتاری فرزندانشان کمک خواستند مرد گفت : من و همسرم همیشه به خداوند معتقد بوده ای اماچهار فرزندم مسائل اخلاقی را رعایت نمی کنند و باعث آبرو ریزی برای خانواده می شوند سوال من اینست چرا با وجود اینکه من و همسرم به خداوند اعتقاد داریم همچین مشکلی برایمان ایجاد شده است شیوانا از آنها خواست شکل ساختمان خانه شان را برایش شرح دهند مرد با تعجب پرسید : این چه ربطی به این موضوع دارد ؟ وقتی سکوت شیوانا را دید توضیح داد که حیاط بزرگی دارد و دیوارهایش کوتاه هستند . ساختمان بزرگی در میانش قرار گرفته که داخلش اتاق هایی با پنجره های بزرگ دارد . در کناره های حیاط هم حمام و دستشویی قرار گرفته است شیوانا اینبار پرسید : درون خان به این بزرگی چقدر خدا دارید ؟ اینبار زن از حرف شیوانا عصبی شد و گفت منظورتان چیست مگر در خانه می شود خدا داشت ؟! شیوانا گفت بله می شود ! فقط اعتقاد داشتن به خدا کافی نیست باید خدا را در کل زندگی پخش کرد و در هر بخش از زندگی سهم خدا را هم در نظر بگیریم . برایم بگویید در هر اتاق چقدر جا برای خدا گذاشته اید ؟ آیا تابحال در منزل بزرگتان فقیران را راه داده اید ؟ آیا در آشپزخانه غذایی برای تهی دستان و مسافران در راه مانده پخته اید ؟ از پنجره های بزرگ اتاق هایتان کودکان یتیم و بدون لباس را دیده اید ؟ بروید و ببینید در خانه تان خدا را می یابید یا خیر ! اگر فرزندان شما به بیراه رفته اند نشان از این دارد که در منزلتان حضور خدا کمرنگ است . اعتقادی را که مدعی آن هستید به صورت عملی در زندگی تان پخش کنید سپس خواهید دید که نه تنها فرزندانتان بلکه بسیاری از جوانان اطراف شما هم به راه راست هدایت خواهند شد [مُتصِل بـ؏حـღـرمْـ.. 💚!] 『@motasalharam
_آموزنده ‏جوان فاسد و امام حسین(ع) یکی از خطبای ارجمند در قائمیّه اصفهان در ایام نیمه شعبان سال ۱۳۸۹ ش برفراز منبر گفت: دو ماه پیش با جوانی به نام رضا آشنا شدم که سرنوشت خود را برای من تعریف کرد. گفت: من جوانی شرّ بودم... جز نماز و روزه هرکاری انجام می دادم. شب عاشورا پدر و مادرم به حسینیه رفتند، من به دنبال کثافت کاری خود بودم، درمسیر خود دختری راسوارکردم که می خواست به حسینیه برود، اورا به زور به محلّی بردم وخواستم اورا اذیت کنم، هرچه گریه و تضرّع کرد وگفت: شب عاشوراست، اعتنانکردم گفت: من علویّه هستم، به پاس حرمت مادرم حضرت زهرا مرارهاکن، اعتنا نکردم. گفت: بیا امشب با امام حسین (ع) معامله کن، امام حسین دست عطوفتش را برسر تو بکشد. نام امام حسین در تمام اعماق دلم تأثیر گذاشت، او را سوار کردم و دم در حسینیه پیاده اش کردم. به خانه برگشتم، تلویزیون را روشن کردم، داستان عاشورا را تعریف می کرد و در نصف صفحۀ تلویزیون تعزیه را نشان می‌داد که بر سر کودکان تازیانه می زدند. بی اختیار اشکم جاری شد، مدتی نشستم و گریه کردم. مادرم آمد، تا وارد خانه شد، پرسید: رضا چه شده؟ گفتم: هیچ، گفت: نه، از همه جای اتاق، بوی امام حسین می آید. فردا بی اختیار به حسینیه رفتم. همۀ بچه های محل مرا می شناختند و می دانستند که من اهل هیأت نیستم، چون سرتاپا شرّ هستم. رئیس هیأت گفت: آقا رضا! تو هم حسینی شدی؟ گذرنامه ات را بده تو را ببرم کربلا. گفتم: پول ندارم، گفت: با هزینۀ خودم می برم. به فاصلۀ چند روز رفتم کربلا، همه رفتند حرم، من خجالت می کشیدم. بالاخره من هم رفتم. چند ماه بعد هم مرا به مکه برد. از مکه برگشتم، مادرم گفت: رضا! دختری برایت درنظر گرفتیم. رفتند خواستگاری، روز بعد من رفتم، دختر برایم چایی آورد، تا چشمش به من افتاد، فریاد زد: یا زهرا! و بیهوش شد وقتی به هوش آمد، گفت: دیشب حضرت زهرا علیها السّلام را در عالم رؤیا دیدم، عکس این جوان را به من نشان داد و فرمود: فردا من برای تو خواستگار می فرستم، مبادا رد کنی. السلام علیک یا اباعبدالله... بیاید هممون امشب با امام حسین معامله کنیم.. «جرعه ای از کرامات امام حسین»علی اکبر مهدی پور [مُتصِل بـ؏حـღـرمْـ.. 💚!] 『@motasalharam
.. ‹بِسْــمِ‌رَبِّ‌حَ‌ـسن‌جـٰانم› ناامیدی‌نبود‌نزد‌گدایان‌حَسن دست‌مارا‌برسانید‌بھ‌دامان‌حَسن..💚 💚¦⇠ [مُتصِل بـ؏حـღـرمْـ.. 💚!] 『@motasalharam
⏰نشکن من نمی گویم ✍یکی از علمای ربانی نقل می کرد: در ایام طلبگی دوستی داشتم که ساعتی داشت و بسیار آن را دوست میداشت، همواره به یاد آن بود که نشکند و گم نشود یاآسیبی به آن نرسد، روزی بیمار شد و در اثر آن بیماری آنچنان حالش بد شد که به حالت احتضار و جان دادن پیدا کرد،در این میان یکی از علمای قم در آنجا حاضر بود و او را تلقین میداد و میگفت بگو لااله الا الله، او در جواب میگفت "نشکن نمیگویم" ما تعجب کردیم که چرا او به جای ذکر خدا میگوید نشکن نمیگویم، همچنان این معما برای ما باقی ماند تا آن دوست بیمار اندکی بهبود یافت و من از او پرسیدم: این چه حالتی بود پیدا کرده بودی، ما میگفتیم بگو لااله الا الله و تو در جواب میگفتی نشکن نمیگویم. وی گفت اول آن ساعت را بیارید تا بشکنم، آن را آوردند و شکست، سپس گفت من دلبستگی خاصی به آن ساعت،هنگام احتضار شما میگفتید بگو لااله الا الله، شخصی(شیطان) را دیدم که آن ساعت را در یک دست گرفته بود و میگفت اگر بگویی لا اله الا الله آن را میشکنم، من بخاطر علاقه ام به آن ساعت میگفتم نشکن "لااله الا الله" نمیگویم. [مُتصِل بـ؏حـღـرمْـ.. 💚!] 『@motasalharam
یه مقایسه بسیار عجیب ۱_ چون اون آقا اهل مسجد هست و فلان اشتباه رو کرد، پس من دیگه مسجد نمیرم! ۲_ چون فلان کس که نماز میخونه، فلان کار رو انجام داد، پس من دیگه نماز نمی‌خونم! ۳_ چون فلان خانم که چادری هست، فلان اشتباه رو انجام داد، پس من دیگه چادر نمی پوشم! یه سوال خیلی مهم: ۱_ چرا هیچ کس نمیگه (چون فلانی که چلوکباب می خوره، فلان اشتباه رو کرد من دیگه چلوکباب نمیخورم؟) ۲_ چرا هیچ کس نمیگه (چون فلانی که بنز آخرین سیستم رو سوار هست، دزدی کرد ، من دیگه بنز سوار نمی شم؟) ۳_ چرا هیچ کس نمیگه( چون فلان خانم بیحجاب، فلان اشتباه رو کرد، من دیگه باحجاب میشم؟) چرا ما سریع از دین مایه میذاریم، نه از دنیا؟! هیچ کس به غیر از پیامبر اسلام صل الله علیه و آله و ائمه طاهرین علیهم ‌السلام معصوم نیست. پس هر کسی ممکنه اشتباه کنه.(انسان ممکن الخطاست، جایز الخطا نیست) پس بخاطر دین و ایمان، سر خدا و خداپرستها منت نذاریم. انقدر هم سریع دین گریز نشیم. [مُتصِل بـ؏حـღـرمْـ.. 💚!] 『@motasalharam
داداشم منو دید تو خیابون.. با یه نگاه تند بهم فهموند برو خونه تا بیام.. خیلی ترسیده بودم.. الان میاد حسابی منو تنبیه میکنه.. نزدیک غروب رسید.. وضو گرفت دو رکعت نماز خوند بعد از نماز گفت بیا اینجا خیلی ترسیده بودم گفت آبجی بشین نشستم بی مقدمه شروع کرد یه روضه از خانوم حضرت زهرا خوند حسابی گریه کرد منم گریه ام گرفت بعد گفت آبجی میدونی بی بی چرا روشو از مولا میپوشوند از شرم اینکه علی یدفعه دق نکنه آخه غیرت الله میدونی بی بی حتی پشت در هم نزاشت چادر از سرش بیفته! میدونی چرا امام حسن زود پیر شد بخاطر اینکه تو کوچه بود و نتونست کاری برا ناموسش کنه آبجی حالا اگه میخوای منو دق مرگ نکنی تو خیابون که راه میری مواظب روسری و چادرت باش یدفعه ناخداگاه نره عقب و یه تار موت بیفته بیرون من نمیتونم فردای قیامت جواب خانوم حضرت زهرا رو بدم 󾍀 سرو پایین انداخت و شروع کرد به گریه کردن.. اومد سرم رو بوسید و گفت آبجی قسمت میدم بعد از من مواظب چادرت باشی از برخوردش خیلی تعجب کردم.. احساس شرم میکردم گفتم داداش ایشاالله سایه ات همیشه بالا سرمه.. پیشونیشو بوسیدم... سه روز بعد خبر آوردن داداشت تو عملیات والفجر به شهادت رسیده بعدا" لباساشو که آوردن دیدم جای تیر مونده رو پیشونی بندش... سربند یا فاطمه الزهرا.س.. ••• حالا هر وقت تو خیابون یه زن بی چادر رو میبینم... اشکم جاری میشه.. پیش خودم میگم حتما" اینا داداش ندارن که.... زهرا [مُتصِل بـ؏حـღـرمْـ.. 💚!] 『@motasalharam
اول صبحی ی سلامی ب اقا بدیم!.