سلام علیکم و رحمت الله🌹
فرا رسیدن ماه عزای سالار شهیدان آقا امام حسین(ع) را خدمت همگی شما سروران عزیز تسلیت عرض میکنم
دوستان، چند نفر از اعضای محترم که نام شهیدشان را فرستادند فرصت خواستند تا اطلاعات تکمیلی از شهید عزیزشان را بفرستند
ان شاءالله این دوستان مشخصات شهید را فرستادن چله ی شهدا را شروع خواهیم کرد
ان شاءالله به هر نیتی که با ما همراه شدید و در این چله شرکت میکنید حاجت روا باشید و عاقبت بخیر بحق آقا اباعبدالله الحسین(ع)🤲 🤲
ملتمس دعای خیر شما در این روزها و شب های عزیز هستیم 🙏💐💐
🌷🕊شهیدی که پس از شهادتش اشک ریخت🥺
نفیسه(دختر شهید) گفت بابا اگر هستی یک نشانه بده. حالا مراقب است بغض اش جلوی حرف هایش را نگیرد و می گوید: هر سه نفر بالای سر آقا مرتضی بودیم. شروع به حرف زدن کردم. گفتم سلام آقا مرتضی دل مان خیلی برایت تنگ شده. نفیسه هم گفت بابا جان می گویند شهدا زنده اند، اگر هستی به ما یک نشانه بده…
نفیسه سر به زیر دارد و مادر تصویر همسرش را در گوشی تلفن اش نشان مان می دهد و می گوید: حرف نفیسه که تمام شد دیدیم از گوشه چشم چپ آقا مرتضی یک قطره اشک سرازیر شد و بخشی از پارچه کفن خیس شد...
#شهید_مرتضی_عطایی🕊💐
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝 متوسلین به شهدا 💝
46.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 مستند مجنون/#شهید_مرتضی_عطایی
🌷هدیه به روح نورانی این شهید بزرگوار صلواتی عنایت فرمایید.
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝 متوسلین به شهدا 💝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥شهیدان بر شهادت خنده کردند/به عطر خود بهاران زنده کردند...
🔰#شهید_آوینی
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝 متوسلین به شهدا 💝
💐بزرگوارانی که با توسل به شهدای والامقام حاجت گرفتند و یا خاطره یا رویای صادقه ای داشتند برای بنده ارسال کنند تا در کانال به اشتراک گذاشته شود.
#توسل
#کرامات_شهدا
@hasbiallah2 👈آیدی خادم شهدا
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝 متوسلین به شهدا 💝
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
ارسالی اعضای محترم کانال⤵️
سلام و ممنون از کانال خوبتون
رویای صادقه....
به همراه جمعی از دوستان وهم محلی ها درکار جمع آوری خاطرات شهدای محل به عنوان مصاحبه گر همکاری داشتم تواین مدت تنها مزد زحمتی که از مسئولین من به شخصا داشتم ...دیدار مزار مطهر شهید عزیز سردار سلیمانی بود ومدام هم پیگیر بودم..تااینکه یه یک ماهی قبل سالگرد شهید عزیز کمردرد گرفتم واستراحت وخبری از کارهای بسیج وبرنامه هاشون نداشتم ودرهمین حین برنامه زیارت ریخته شده بود وثبت نام ها انجام شده بود ومتاسفانه حتی دوتا از دوستان نزدیک هم من را درجریان نگذاشته بودند...دو سه روز قبل از رفتن سفرشان که من بهتر شده بودم برای دخترم که ازدواج کرده بود یه اتفاق بدی افتاد وبرای پرستاری واستراحت اومد پیش من اگر من مساله ثبت نام را میدونستم به جایی دیگر رجوعش میدادم..
خلاصه صبح، بعد نماز همان روزی که دوستان عازم زیارت سردار شده بودند ومن خبر نداشتم خواب دیدم کامیونی از بچه های زمان زمان جنگ با همان لباسهای جبهه عازم رفتن بودند وسردار سلیمانی بین بچه ها روی یه تکه فرش کوچیک نشسته بود وهمگی در حال شادی وخنده بودند وسردار هم باهمون خنده زیبای روی لبانش بین تمام این گلها نمونه بود
ناگهان دیدم رزمندگان قبل حرکت کامیون شروع کردند من وصدا زدن وبا دست اشاره میکردند ومیگفتند بیا بیا
من اول به خاطر خانم بودنم خجالت کشیدم ولی بعد دویدم وخودم رابین بچه ها کنار سردار جا دادم وشور وشعف اونها به منم هم اضافه شد درحین حرکت کامیون همون دوستی که منو بی اطلاع گذاشته بود یک دفعه اومد فرش را با ناراحتی اززیر پای سردار کشید ورفت که من خیلی ناراحت شدم
بعد از بیداری همش در فکر تعبیر خوابم بودم اونم بعد نماز صبح ...
حدودا ساعت ۹ صبح فهمیدم که اتوبوس صبح عازم کرمان شده ومن خیلی خیلی گریه کردم که چرا نتوستم دراین سفر باشم
اما وقتی به یاد خوابم افتادم معجزه شهید ومحبتش را فهمیدم وبا یادآوری لحظات شادی که درخواب کنار سردار بودم آرامش پیدا میکردم
هنوزم نتونستم برم زیارت مزار شهید
امیدوارم خداوند همه مارا بخشیده شده از این دنیا ببره وبا شهدا محشور بشیم
یا علی
🌹🌷💐
Haj Mahmood Karimi - Salam Man Be Hossein (320).mp3
15.86M
سلام من به حســین و به کربلای حســـین
#حاج_محمود_کریمی
#نوحه #روضه
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝متوسلین به شهدا💝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨دنیایِ منی حسین
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝متوسلین به شهدا💝
🕊♥️🌤
🌱اینجا دل در کمین ایمان است و عشق،،، اما اگر چاشنی های اخلاص کم باشد ، این کمین کردن و انتظار کشیدن برای رسیدن به هدف و مقصود بی شک ، فایده ای در بر نخواهد داشت .
🕊شهیدان آسمانی ما ، کجا می توان مخلصانی چونان شما را در حوالی خود دید و دریافت .هزاران بار سجده شکر برای داشتنتان برای حضور دلگرم کننده شما در اعماق وجود ما .
کوچ پرستوها گاهی تلخ است و گاهی دل انگیز. در آن کوچ های بهنگام با تمام دلایل و پیشامدهای فصلی اما دلتنگی هایی نهفته است .
💥شهید انسانی فراتر از جنس الماس است، که با کوچ خود دنیایی را به سوی نور فرا می خواند .
♻️تلالو نور در اندیشه هایی والا شکل می گیرد ، اندیشه هایی چنان خالص و ناب که ذره ذره وجود انسان را در بر می گیرد .
روح شهدای والامقام ما شاد 🕊🌹
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝 متوسلین به شهدا 💝
لینک کانال برای دعوت از دوستان جهت شرکت در "چله ی توسل به شهدا"
👇👇👇
💝 کانال متوسلین به شهدا 💝
@motevasselin_be_shohada
✅در ترویج فرهنگ جهاد و شهادت سهیم شوید و لینک را انتشار دهید شهدا را بشناسیم و به دیگران بشناسانیم
شهدا حواسشان به این واسطه ها هم هست
فوروارد کردن خیلی وقت شما را نمیگیره
اجرتان با ارباب بی کفن آقا اباعبدالله الحسین(ع)
🌺🌺🌺🌺🌺🌺
✅ بیایید کار جهادی انجام بدیم و اعضای کانال را به 7000 برسونیم...
♥️هر نفر با یک شهید قراری بزاره و به نیت یک شهیدی اینکار را انجام بده.. مطمئناً از اینکه افرادی را با رفقای شهیدش آشنا میکنید بسیار خوشحال میشه و جرقه ی رفاقت از اینجا شکل میگیره و دوستی شما با شهدا رنگ و بوی دیگه ای میگیره
شنیدید که میگن رفیق شهید شهیدت میکنه...!
💥پس این کار جهادی را
با رمز( یا حسین ع) آغاز میکنیم👌👌
بسم الله... ✋🌹
@motevasselin_be_shohada
شهیدے ڪہ در نوجوانے با ترڪ
#یک _گناه
بہ درجه عرفانے رسید
و در جوانے به دیدار امام زمانش نائل آمد ..✨
#شهیداحمدعلی_نیری
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝 متوسلین به شهدا 💝
👆خوشا به حال کسانی که شناختند وجود خویشتن را در این دنیا و عمل میکنند به وظایف خود به امید تزکیه نفس و ترفیع درجه و لذت عبادت و خشوع قلب
پیامی از شهید
#احمدعلی_نیری🕊🌹
🌿مزار عارف شهید احمدعلی نیری
✨بهشت زهرا (س)
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝متوسلین به شهدا💝
<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>>
@motevasselin_be_shohada
<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>>
کتاب #عارفانه
زندگی و خاطرات شهید احمد علی نیری
📌قسمت چهارم
راوی: خواهر شهید
احمد در خانه ما واقعا نمونه بود.
همه او را دوست داشتند.
همه خانواده اهل نماز و تقوا بودند.
لذا احمد هم از همین دوران به مسائل عبادی و معنوی به خصوص نماز توجه ویژه داشت
او مانند همه نوجوان ها با بچه ها بازی می کرد، درس می خواند، در کارهای خانه کمک می کرد..
اما هرچه بزرگ تر می شد به رفتار و اخلاقی که اسلام تأیید کرده و احمد از بزرگتر ها می شنید با دقت عمل می کرد.
مثلا ، وقتی به مدرسه می رفت تا می توانست به همکلاسی هایی که از لحاظ مالی مشکل داشتند کمک می کرد.
یادم هست وقتی در خانه غذای خیلی خوب و مفصلی درست می کردیم و همه آماده خوردن می شدیم احمد جلو نمی آمد!!
می گفت: توی این محل خیلی از مردم اصلا نمی توانند چنین غذایی تهیه کنند. مردم حتی برای تهیهی غذای معمولی دچار مشکل هستند، حالا ما...
برای همین اگر سر سفره هم می آمد با اکراه غذا می خورد.
برای بچه ای در قد و قواره او این حرف ها خیلی زود بود. اصلا بیشتر بچه ها درسن دبستان به این مسائل فکر نمی کنند.
اما احمد واقعا از بینش صحیحی که در مسجد و پای منبر ها پیدا کرده بود این حرف ها را میزد.
برای همین می گویم اولین جرقه های کمال در همین ایام در وجود او زده شد.
رفته رفته هر چه بزرگتر می شد رشد و کمال و معنویت او بالا رفت تا جایی که دیگر ما نتوانستیم به گرد پای او برسیم!
ادامه دارد ...
با کسب اجازه از ناشر کتاب
( انتشارات شهید هادی )
امام و شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شهید#احمد_علی_نیری
✨🌿🌸🌿✨
<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>>
@motevasselin_be_shohada
<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>>
کتاب #عارفانه
زندگی و خاطرات شهید احمد علی نیری
📌قسمت پنجم
راوری: دکتر محسن نوری، «استاد دانشگاه شهید بهشتی»
توی محله از بچگی باهم بودیم.
در دوران دبستان حال و هوای احمد با همه فرق داشت. رفتارش خیلی معنوی بود
احمد یکی از بهترین دوستان من بود، همیشه نون و پنیر خوشمزه ای با خودش به مدرسه می آورد هیچ وقت هم تنها نمی خورد! به ما تعارف می کرد و منو بقیه دوستان کمکش می کردیم
رفتار و برخورد احمد برای همه ما الگو بود
همیشه باهم بودیم
می گفت:
بیا تو راه مدرسه سوره های کوچک قران را بخوانیم. زنگ های تفریح هم می دیدم که یک برگهای در دست گرفته و مشغول مطالعه است.
یک بار از او پرسیدم: این کاغذ چیه؟ گفت: این برگهی اسما ٕالله است.
نام های خدا روی این کاغذ نوشته شده.
کم کم بزرگ تر می شدیم. فاصله معنوی من با او رفته رفته بیشتر می شد.او پله پله بالا می رفت و من...
بیشترین چیزی که احمد به آن اهمیت می داد نماز بود. هیچ وقت نماز اول وقت را ترک نکرد حتی در اوج کار و گرفتاری.
معلم گفته بود امتحان دارید.ناظم آمد سر صف و گفت: بر خلاف همیشه خارج از ساعت آموزشی امتحان برگزار می شه.فردا زنگ سوم که تمام شد آماده امتحان باشید.
آمدیم داخل حیاط. گفتند: چند دقیقه دیگه امتحان شروع می شه. صدای اذان از مسجد محل بلند شد.
احمد آهسته حرکت کرد و رفت به سمت نماز خانه.
دنبالش رفتم و گفتم: احمد برگرد ..این آقا معلم خیلی به نظم حساسه، اگه دیر بیای، ازت امتحان نمی گیره و...
می دانستم نماز احمد ، طولانی است، او مقید بود که ذکر تسبیحات را هم با دقت ادا کند.
هرچه گفتم بی فایده بود، احمد به نماز خانه رفت و مشغول نماز شد
همان موقع همه ما را به صف کردند، وارد کلاس شدیم. ناظم گفت: ساکت باشید تا معلم سوال ها رو بیاره
مرتب از داخل کلاس سرک می کشیدم و داخل حیاط و نماز خانه را نگاه می کردم. خیلی ناراحت بودم. حیف بود پسر به این خوبی از امتحان محروم بشه.
بیست دقیقه همین طور توی کلاس نشسته بودیم.نه از معلم خبری بود نه از ناظم و نه از احمد!
همه داشتند توی کلاس پچ پچ می کردند که یکدفعه درب کلاس باز شد و معلم با برگه های امتحانی وارد شد
همه بلند شدند. معلم با عصبانیت گفت: از دست این دستگاه تکثیر! کلی وقت مارو تلف کرد تا این برگه ها آماده بشه!
بعد یکی از بچه ها رو صدا زد و گفت: پاشو برگه ها رو پخش کن.
هنوز حرف معلم تمام نشده بود که درب کلاس به صدا در آمد. در باز شد و احمد در چارچوب در نمایان شد.
معلم ما اخلاقی داشت که کسی را بعد خودش به کلاس راه نمی داد. من با ناراحتی منتظر عکس العمل معلم بودم.
آقا معلم درحالی که حواسش به کلاس بود گفت: نیری برو بشین سرجات!
احمد سر جایش نشست و مشغول پاسخ به سوالات امتحان شد .من هم با تعجب به او نگاه کردم.
احمد مثل همه ما مشغول پاسخ شد.فرق من با او در این بود که احمد نماز اول وقت را خوانده بود و من ....
خیلی روی این کار او فکر کردم ..این اتفاق چیزی نبود جز نتیجه عمل خالصانه احمد
ادامه دارد ...
با کسب اجازه از ناشر کتاب
( انتشارات شهید هادی )
امام و شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شهید#احمد_علی_نیری
✨🌿🌸🌿✨