🌷🌿🕊🏵🕊🌿🌷
🔷ﻳﻚ ﻫﻔﺘﻪ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺷﻬﺎﺩت «جهاد مغنیه»
《نیمه ﺷﺐ ﺩﻳﺪﻡ ﺻﺪﺍی ﻧﺎﻟﻪ ﻭ ﮔﺮﻳﻪ ﺟﻬﺎﺩ میآﻳﺪ؛ ﺭﻓﺘﻢ ﺩﺭ ﺍﺗﺎﻗﺶ ﺍﺯ ﻫﻤﺎﻥ ﻻی ﺩﺭ ﻧﮕﺎﻩ ﻛﺮﺩﻡ ﺩﻳﺪﻡ «ﺟﻬﺎﺩ» ﺳﺮﺳﺠﺎﺩﻩ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺩﻋﺎ ﻭ ﮔﺮﻳﻪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﺍﺭﺩ ﺑﺎ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ (عج) ﺻﺤﺒﺖ می کند.》
🌺ﻳﻚ ﻫﻔﺘﻪ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺷﻬﺎﺩﺗﺶ ﺍﺯ ﺳﻮﺭﻳﻪ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ آﻣﺪ؛ ﭘﻨﺠﺸﻨﺒﻪ ﺷﺐ ﺑﻮﺩ؛ نیمه ﺷﺐ ﺩﻳﺪﻡ ﺻﺪﺍی ﻧﺎﻟﻪ ﻭ ﮔﺮﻳﻪ ﺟﻬﺎﺩ میآﻳﺪ؛ ﺭﻓﺘﻢ ﺩﺭ ﺍﺗﺎﻗﺶ ﺍﺯ ﻫﻤﺎﻥ ﻻی ﺩﺭ ﻧﮕﺎﻩ ﻛﺮﺩﻡ ﺩﻳﺪﻡ «ﺟﻬﺎﺩ» ﺳﺮﺳﺠﺎﺩﻩ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺩﻋﺎ ﻭ ﮔﺮﻳﻪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﺍﺭﺩ ﺑﺎ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ (عج) ﺻﺤﺒﺖ می کند.
⚡ﺩﻟﻢ ﻟﺮﺯﻳﺪ ﻭلی ﻧﺨﻮﺍﺳﺘﻢ ﻣﺰﺍﺣﻤﺶ ﺷﻮﻡ. ﻭﺍﻧﻤﻮﺩ ﻛﺮﺩﻡ ﻛﻪ ﭼﻴﺰی ﻧﺪﻳﺪﻡ.
🌷ﺻﺒﺢ زمانی ﻛﻪ ﺟﻬﺎﺩ میﺨﻮﺍﺳﺖ ﺑﺮﻭﺩ ﻣﻮﻗﻊ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓظی ﻧﺘﻮﺍﻧﺴﺘﻢ ﻃﺎﻗﺖ ﺑﻴﺎوﺭﻡ؛ ﺍﺯ ﺍﻭ ﭘﺮﺳﻴﺪﻡ ﭘﺴﺮﻡ ﺩﻳﺸﺐ چه ﻣﻴﮕﻔتی؟
ﭼﺮﺍ ﺍﻳﻨﻘﺪﺭ بی ﻗﺮﺍری میکردی؟
چه شده؟!
🍃«ﺟﻬﺎﺩ» ﺧﻮﺍﺳﺖ ﻃﻔﺮﻩ ﺑﺮﻭﺩ ﺑﺮﺍی ﻫﻤﻴﻦ ﺑﻪ ﺭﻭی ﺧﻮﺩﺵ ﻧﻴﺎﻭﺭﺩ ﻭ ﺑﺤﺚ ﺭﺍ ﻋﻮﺽ ﻛﺮﺩ.
🌼ﻣﻦ ﺑﺨﺎﻃﺮﻩ ﺩﻟﻬﺮﻩ ﺍی ﻛﻪ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺍﻳﻨﺒﺎﺭ ﺳﻮﺍﻻتم را ﺑﺎ ﺟﺪﻳﺖ بیشتر ﺗﻜﺮﺍﺭ ﻛﺮﺩﻡ.
❣ﮔﻔﺖ: «ﭼﻴﺰی ﻧﻴﺴﺖ ﻣﺎﺩﺭ، ﻧﻤﺎﺯ ﻣﻴﺨﻮﺍﻧﺪﻡ ﺩﻳﮕﺮ!»
ﺩﻳﺪﻡ ﺍﻳﻨﻄﻮﺭی ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩ ﻧﺨﻮﺍﺳﺘﻢ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﭘﺎﻓﺸﺎﺭی ﻛﻨﻢ ﻭ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺑﺪﻫﻢ. ﮔﻔﺘﻢ: «ﺑﺎﺷﻪ ﭘﺴﺮﻡ!»
ﻣﺮﺍ ﺑﻮﺳﻴﺪ ﻭﺑﻐﻞ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺭﻓﺖ.
🕊ﻳﻜﺸﻨﺒﻪ ﻇﻬﺮ ﻓﻬﻤﻴﺪﻡ آﻥ ﺷﺐ ﺑﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻭ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ (عج) ﭼﻪ ﮔﻔﺘﻪ ﻭ ﺑﻴﻨﺸﺎﻥ ﭼﻪ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﻭ آﻥ ﻟﺤﻦ ﭘﺮ ﺍﻟﺘﻤﺎﺱ ﺑﺮﺍی ﭼﻪ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ!
🌻(ﺭﺍﻭی: ﻣﺎﺩﺭ ﺷﻬﻴﺪ ﺟﻬﺎﺩ ﻣﻐﻨﻴﻪ)
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
❣متوسلین به شهدا❣
🌷🌿🕊🏵🕊🌿🌷
📚معرفی کتاب از شهید جهاد مغنیه:
《آقازاده مقاومت》
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
❣متوسلین به شهدا❣
🌸🌿
10.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 نماهنگ جهاد مغنیه با اجرای حامد زمانی
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
❣متوسلین به شهدا❣
🍃🌷🌷🌻🌹🌻🌷🌷🍃
100گل صلوات هدیه میکنیم به چهارده معصوم(ع) و شهید والامقام جهاد مغنیه
🍃🌷🌷🌻🌹🌻🌷🌷🍃
🚩قرائت زیارت عاشورا
🕯️به یاد شهید جهاد مغنیه
💚همنوا با امام زمان(عج)
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
❣متوسلین به شهدا❣
AUD-20220806-WA0119.mp3
8.5M
🚩 زیارت عاشورا
🔹️با نوای استاد علی فانی
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین(ع)
💚💚💚💚💚
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
❣متوسلین به شهدا❣
<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>>
@motevasselin_be_shohada
<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>>
🦋#پروانه ای در دام عنکبوت
نویسنده خانم ط_حسینی
#قسمت127 🎬
امروز صبح که رفتم دانشگاه,از طرف رییس دانشگاه من راخواستند
خیلی نگران شدم,یعنی چه خبر شده؟
من:سلام استاد,من هانیه الکمال هستم,مثل اینکه با من امری داشتید؟
المشفق: بله...بله...شما همسر اقای هارون الکمال هستید؟
من:بله ,درسته...
المشفق:خوشحالم که همچین یهودیان مستعدی به اسراییل امدند,راستش چندتا نامه از طرف دانشگاه عبری اورشلیم, دانشگاه من گوریون,دانشگاه حیفا وحتی دانشگاه صنعتی اسراییل برای همسرتان امده,وچون دسترسی به,شما راحت تر بود ,به شما میدیم تا به دستشون برسانید.
من:اخه برای چی؟
المشفق لبخندی زد وگفت:خبر استنداپ زیبای ایشون به همه جا رسیده ومثل اینکه همه خواستار,برگزاری همچین جلسه ای داخل دانشگاهشون شدند,البته بگم...حاضرن هزینه هم پرداخت کنن ودوباره لبخندی زد وادامه داد:از قول من به همسرتان بگید,بارسفر به شهرهای اسراییل ببنده وبره از نزدیک اساتید این دانشگاه ها را زیر نظر بگیره تا بتونه همونطور که حرکات ماراتقلید کرد ,حرکات انهم هم دربیاره....
وقتی نامه ها رابه علی دادم ,یه نگاهی بهشون کرد وباانگشت زد روشون وگفت:اگر مثل این اسراییلیا پول ندارم که سینمای هالییوود رابخرم تا بافیلمهای مبتذلی که نشان میدهند همگام بااهداف اسراییل پیش بروند وجامعه های,اسلامی ودنیا را به سوی فسادی ویرانگر ببرند,اما خدا این استعداد را درونم قرار داده تادر قالب یک یهودی اسراییلی,مقامات این لانه ی,عنکبوت را بین خود شهروندان وروشنفکرانش به تمسخر بگیرم.
واین شد سر اغاز کار علی
والحق که علی,استعدادی,شگرف در این راه داشت.
از دانشگاه شروع شد وحتی به مراکز شهر وسالنهای بزرگ استانهای ناصره,حیفا,رمله,تل اویو,اورشلیم وجنوب هم کشیده شد ,به قول علی....مقامات دولتشان را به سخره بگیر وپول پارو کن.
البته از طرف ابوصالح هم به علی گفته بودند,کارش را ادامه دهد ولی باشیب ملایم...کم کم....وطوری نباشد که مقامات احساس,خطرکنند وقصد جان علی را بنمایند...
من هم مشغول کتاب ودرس و... هستم ,حتی اموزش زبان فارسی هم شروع کردیم,هیچ خبری از طرف اسحاق انور نشده تااینکه....
#ادامه دارد...