eitaa logo
🌷متوسلین به شهدا🌷💫
32.1هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
2.4هزار ویدیو
251 فایل
بسم رب الشهداء💫 🌷"هرگز کسانی را که در راه خداکشته شده اند مرده مپندار بلکه زنده‌اند و نزد پروردگارشان روزی داده میشوند"🌷 (آل عمران۱۶۹) 💥چله صلوات، زیارت عاشورا و دعای عهد💥 ✨شروع چله: 16 آذر ✨پایان: 25 دی @hasbiallah2
مشاهده در ایتا
دانلود
🚩 🕯️به نیت "شهید سید احمد بیان زاده " 💚همنوا با امام زمان(عج) ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada 💝 متوسلین به شهدا 💝
زیارت عاشورا.pdf
253.3K
ا🔰 pdf زیارت عاشورا⇧ صلے‌الله‌علیڪ‌یا‌اباعبدللھ الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلفــَرَج🤲 ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada 💝 متوسلین به شهدا 💝
AUD-20220806-WA0119.mp3
8.5M
🚩 زیارت عاشورا 🔹️با نوای استاد علی فانی السلام علیک یا اباعبدالله الحسین(ع) 💚💚💚💚💚 ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada 💝متوسلین به شهدا💝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💐بزرگوارانی که با توسل به شهدای والامقام حاجت گرفتند و یا خاطره یا رویای صادقه ای داشتند برای بنده ارسال کنند تا در کانال به اشتراک گذاشته شود @hasbiallah2 👈خادم الشهدا ➡️@motevasselin_be_shohada 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 اعضای محترم کانال⤵️ سلام خدمت مدیر گروه وتمامی هم گروهیهای عزیز من حدود یک سال هست که به طور خیلی اتفاقی با این گروه اشنا شدم تا به حال چند بار چله شهدا رو برداشتم وحاجت گرفتم خودم سالهای زیادی از سر درد رنج می بردم با توسل به شهدا خیلی بهتر شدم با شهید ابراهیم هادی اشنا شدم وهمیشه برای کارهام و حوائجم از ایشون کمک می خوام و خدارو شکر کمکم میکنن مسائل زیادی داشتم ولی مجال گفتنش نیست خدا روشکر شهدا برام حاجتم رو گرفتن ممنون از کسانی که برای این گروه زحمت می کشن 🦋✨🦋✨🦋✨🦋✨🦋 ‌سلام وقت بخیر دیشب من اتفاقی تو گروه متوسلین به شهدا عضو شدم😭😭😭 زیارت عاشورا به نیابت از شهید عباس برزگری قرار دادید من خوندم و نیت کردم و متوسل شدم به این شهید بزرگوار و عزیز گران قدر 🌹🌹🌹و دیشب زیارت عاشورا خوندم امروز هم (یکشنبه)جواب آموزگاری که آزمون داده بودم اومد قبول نهایی شدم خواستم بگم شهدا زنده هستند اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🦋✨🦋✨🦋✨🦋✨🦋 سلام صبح بخیر در مورد چله گرفتن وکمک از شهدای عزیز منهم ی مشکلی داشتم و متوسل به شهید زنگی آبادی وشهید صفری شدم وخدارا شکر هدیه ام را از این عزیزان گرفتم وخداوند مهربان را شاکرم بابت داشتن همچنین داداشایی ❤️🌺❤️🌺❤️🌺 ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada 💝 متوسلین به شهدا 💝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 شیخ جعفر مجتهدی(ره) : 💎 گریه بر امام حسین علیه‌السلام سِرّالاسرار عالم معناست. ✨ هر چه می‌خواهید، در خانه ی امام حسین علیه‌السلام است؛ همه چیز را از آن حضرت بخواهید که نزدیکترین راه تقرب الهی، توسل به آن بزرگوار است. 📿 ما با گفتن یک یا علی به نبرد اهریمن می‌رویم و با نام مبارک آقا امام حسین علیه‌السلام کمر شیطان را می‌شکنیم. ⬅️ کتاب لاله ای از ملکوت، جلد چهارم 🏷 علیه السلام ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada 💝 متوسلین به شهدا 💝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷متوسلین به شهدا🌷💫
‍ ‍ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>> @motevasselin_be_shohada <<━━⊰♡❀
‍ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>> @motevasselin_be_shohada <<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>> بسم رب الشھـدا 🌸 محسن سفر زیاد رفته بود. قبل از این هم حج رفته بود. اما این برای مامان با همه سفر های دیگرش فرق داشت. ✨ در جلسه هفتگی خانه شان آخرین تلاوتش را اجرا کرد. داشت سوره یوسف می خواند. صدای بلندگو می پیچید توی خانه و مامان در طبقه پایین می شنید. با اصرار، هیاهوی طبقه پایین را ساکت کرد . 😔 گوشه خلوتی پیدا کرد و نشست به شنیدن تلاوت محسن. اشک توی چشمانش جمع شد. کمی که گذشت افتاد به هق هق. 😭 ✈️ رفتند فرودگاه. آنجا محسن بعد از خداحافظی چند بار و هر بار به بهانه ای بر می گشت و صحبتی می کرد. آخرش مامان گفت : محسن برو دیگه! چرا همش بر می گردی؟! می خوای دل منو تکون بدی؟! محسن خندید. برای آخرین بار دست تکان داد و گفت : 💕 خداحافظ! و رفت .. مامان همیشه لحظه خداحافظی با محسن اشک می ریخت. اما اینبار نمی دانست چرا دلش این طور محکم شده. 🌹همانطور که محسن دور و دورتر می شد، دل او هم انگار داشت از محسن برداشته می شد. شاهدش هم این بود که گریه اش نگرفت ... 🌻🍃🌻🍃🍁🍃🌻🍃🌻 ✍ ادامه دارد ...
‍ ‍ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>> @motevasselin_be_shohada <<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>> بسم رب الشھـدا 🌹شب عرفه بود. سه شنبه شب. مصطفی ترتیبی داد تا مامان با محسن ارتباط تصویری داشته باشد. کمی قبل، جرثقیل در خانه خدا سقوط کرده بود و چندین نفر به شهادت رسیده بودند. محسن گفت: کاش منم همراه اونا شهید شده بودم! مامان بهش توپید : زبونت رو گاز بگیر! من طاقت این حرفا رو ندارم! محسن خندید باز گفت : _ نه مامان! شما نمی دونید چقدر شهادت توی خونه خدا لذت داره! 🌸 مامان که دید دست بردار نیست دیگر منعش نکرد. انگار نه انگار که قرار بود بعد از برگشتن از حج، در شبکه قرآن بهش کار بدهند. تا آن روز هیچ کار رسمی نداشت. 🍁 این همه که اینور و آن ور تلاوت می کرد، گاهی بهش حق الزحمه می دادند و گاهی نمی دادند. اگر استخدام می شد دیگر می توانست به فکر ازدواج هم باشد. 🌼 محسن گفت : فردا می ریم عرفات. سه روز آینده نمی تونم به شما زنگ بزنم. اونجا هم تلاوت دارم هم باید اعمال خودم رو انجام بدم. 😥چهارشنبه صبح روز عرفه مامان دید حالش یک طور دیگر است. یک جا تاب نمی آورد. مثل مرغ پر کنده هی می رفت توی حیاط دور می زد و باز بر می گشت خانه. 😭 دلشوره اش ساعت به ساعت بیشتر می شد. نمی دانست چرا. همین دیشب با محسن حرف زده بود! نفهمید صبح را چطور شب کرد و شب را چطور صبح .... 🍁🌸🍁🌸🕊🌸🍁🌸🍁 ✍ ادامه دارد ...
‍ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>> @motevasselin_be_shohada <<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>> بسم رب الشھـدا 🌸 کاروان قرآنی ایران، هجده نفر بودند. از عرفات به سمت مشعر حرکت کردند. ساعت 9 شب بود که رسیدند. شب را آنجا ماندند و صبح به سمت منا راه افتادند. 🍁 هیچ کدام نمی دانستند انتهای راهی که می روند بسته است. سرباز های سعودی، همان حوالی نگهبانی می دادند. کاری به کار حاجی ها نداشتند. 🌺 کم کم خیابان شلوغ شد. بیست دقیقه که گذشت، دیگر کسی نمی توانست در آن خیابان عریض دست هایش را از فشار خلاص کند و بالا ببرد. 🌷 پیرمرد ـ پیرزن ها از فشار پشت سری ها به زمین می خوردند و بعد، چندین نفر به روی شان می افتادند. اطراف خیابان چادرهای بعثه کشورهای مختلف قرار داشت. 🌼 نرده هایی بین خیابان و چادرها کشیده شده بود. عده ای از این نرده ها بالا رفته تا جان خودشان را نجات دهند. هلی کوپتر های سعودی بالای سر زائران می چرخیدند و کاری نمی کردند. 😡 🥀 محسن و استاد سیاح گرجی و شاکر نژاد کنار هم بودند. پیرزنی را دیدند که زمین خورده. حمید گفت : الان زیر دست و پا له می شه! بلندش کنیم. 😔 محسن و سیاح راه را باز کردند و حمید، پیرزن را بلند کرد و به گوشه ای کشید. 🌸🍃🌸🍃🖤🍃🌸🍃🌸 ✍🏻 ادامه دارد....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 به یاد شهدای تشنه لب عملیات رمضان 🥀صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین قربان شهدای تشنه لب کربلا🕊 شهدا رایادکنیم باذکر صلوات 🕊🌹 ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada 💝 متوسلین به شهدا 💝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هجوم نیزه‌هارو دیدم صدای ناله‌تو شنیدم به طرف قتلگاه دویدم 💔 | | 📲 ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada 💝 متوسلین به شهدا 💝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 شخصی که بر اثر بیماری در حال احتضار بود... ولی لحظات آخر علیه السلام به دیدار او آمد...😭 👌 ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada 💝 متوسلین به شهدا 💝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 ❣بسم رب الشهدا و الصدیقین❣ 9⃣1⃣نوزدهمین چله ی؛ 🚩زیارت عاشورا، صلوات، دعای عهد 🌤کانال متوسلین به شهدا🌤 🖇 امروز " 22 تیرماه" 📌 چله 《هدیه به‌ چهارده‌ معصوم(ع) و شهید امروز》 🌻شهید والامقام 🌷🌷🌷 معرف: خانم ناساری دختردایی شهید🌺 🌹🌹🌹🌹🌹🌹 ➡️@motevasselin_be_shohada
سردار شهید محمدحسین باقرزاده🌻 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 تاریخ ولادت: ۱۳۳۹/۶/۲۶ محل ولادت: قائمشهر تاریخ شهادت: ۱۳۶۴/۱۱/۲۴ محل شهادت: عملیات والفجر۸ مزار: گلزار شهدای سید نظام الدین قائمشهر ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada 💝 متوسلین به شهدا 💝 🌷🌿🕊🥀🕊🌿🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰زندگینامه شهید محمدحسین باقرزاده 🔹🔸🔹🔸🔹 💐🍃محمدحسين باقرزاده در ۲۶ شهريور ۱۳۳۹ در قائمشهر متولد شد. پدر او ابراهيم از راه رانندگي معاش خانواده را تامين مي كرد. باقرزاده از دوران نوجواني به امور ديني و مذهبي گرايش خاصي داشت. 🌹🍃مبارزه با رژیم ستمشاهی محمدحسین با آغاز نهضت انقلابي مردم ايران در راهپيمايي ها و پخش اعلاميه هاي حضرت امام(ره) به خصوص در ايام ورود امام به ايران فعاليت داشت. پس از پيروزي انقلاب اسلامي بر فعاليت هاي او در حفظ انقلاب افزوده شد و با عضويت در انجمن اسلامي محل فعاليت و مراسم هاي مذهبي فعالانه شركت مي كرد. 🌹🍃فوتبالیست بسیجی ورزش مورد علاقه اش فوتبال بود و در تيم وحدت قائمشهر عضويت داشت. در حاليكه در سال چهارم رشته اقتصاد دبيرستان شرافت مشغول تحصيل بود، به دنبال صدور پيام امام خميني (ره) مبني بر تشكيل ارتش بيست ميليوني بسيج به عضويت بسيج درآمد. 🌹🍃آغاز جنگ تحمیلی به دنبال شروع جنگ تحميلي عراق عليه ايران با اين باور كه فعلا بسيج و جنگ مقدم تر است ادامه تحصيل را به بعد موكول كرد. براي اولين بار در تاريخ ۱۰ شهريور ۱۳۶۰ به مدت يك ونيم ماه از طرف بسيج قائمشهر به جبهه رفت. پس از بازگشت با فرا رسيدن دوره نظام وظيفه به سبب عشقي كه به بسيج داشت، در تاريخ اول اسفند ۱۳۶۰ براي گذراندن خدمت سربازي به عضويت بسيج قائمشهر درآمد و بلافاصله در پنجم اسفند همان سال تا ۱۰ فروردين ۶۱ به جبهه عازم شد. 🌹🍃مربی آموزش سپاه قائمشهر در دوران سربازي و در تاريخ به عضويت رسمي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي قائمشهر درآمد و پس از طي دوره‌ي مربيگري به عنوان مربي آموزش سپاه قائمشهر مشغول به كار شد. در اواخر آذر ۶۱ با خواهر همرزمش كمال الدين رضايي ازدواج كرد. در ۲۶ شهريور ۶۲ اولين فرزند او به نام ابوالفضل متولد شد. او بيشتر اوقات فراغت خود را تا زماني‌كه بار ديگر به جبهه اعزام شود به مردم محروم در انجام امور كشاورزي و ساختماني كمک مي‌كرد و در عمران و آبادي محله اش (سیدمحله) فعالانه مي‌كوشيد. شهید باقرزاده در سال ۶۲ آموزش فرماندهی گردان را در پادگان امام حسین(ع) تهران طی کرد و از خرداد ۶۳ به عنوان فرمانده گروهانی از گردان یا رسول الله (ص) از لشکر ۲۵ کربلا در جبهه حضور یافت. سپس بار ديگر به عنوان جانشين گردان حمزه سيدالشهدا لشكر ۲۵ كربلا تا ۱۵ مهر ۶۴ در جبهه حضور يافت. در مدت حضور در جبهه دوبار از ناحيه‌ي سر مجروح شد و يك بار دچار موج گرفتگي شد. 🌹🍃رؤیای شهادت باقرزاده از ۱۶ مهر تا ۲ دي ۶۴ به عنوان مربي آموزشي و مسئول پادگان آموزشي بسيج قائمشهر مشغول انجام وظيفه بود تا اينكه شبي در خواب ديد كه در يك عمليات بزرگ شركت كرده و شهيد شده است. به سبب آن خواب، ديگر تاب ماندن پشت جبهه را نداشت و در ۳ دي همان سال به عنوان جانشين گردان یا رسول‌الله (ص) عازم جبهه شد. 🥀 شهادت 🥀 شهید باقرزاده در عمليات والفجر ۸ شركت كرد و در حين عمليات به يكي از دوستان خود گفت: «بعد از شهادتم به همسرم بگو كه من مردانه جنگيدم و كشته شدم.» باقرزاده سرانجام در ادامه عمليات والفجر ۸ و در ۲۴ بهمن ۱۳۶۴ بر اثر اصابت تير مستقيم به سرش به شهادت رسيد. پيكر پاك اين شهيد بزرگوار در گلزار سيدنظام الدين قائمشهر آرمیده است. ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada 💝 متوسلین به شهدا 💝 🌹💫🌿🌹💫🌿🌹💫