<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>>
@motevasselin_be_shohada
<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>>
❣شهدا عاشقترند❣
✒️قسمت نوزدهم
فقط وقتی میدیدمش حالم بهتر میشد، احساس ارامش و امنیت داشتم، همین.
بعد از اومدن سعی میکردم نمازهام رو بخونم ولی نمیشد. خیلیا رو یادم میرفت و نماز صبح ها رو هم اکثرا خواب میموندم. چادرم که اصلا تو خونه نمیتونستم حرفش رو بزنم. چادر سمانه رو هم بهش پس داده بود.م.
یه روز دلمرو زدم به دریا و بعد کلاسم رفتم سمت دفتر آقا سید.
- تق تق
- بله.. بفرمایید
- سلام اقا سید...
- تا گفتم آقا سید یه برقی تو چشماش دیدم و اینکه سرش رو پایین انداخت و گفت :
سلام خواهر... بله! کاری داشتید؟!
بلند شد و به سمت در رفت و در رو باز گذاشت! انگار جن دیده.
نمیدونم چرا ولی حس میکردم از من بدش میاد. همش تا منو میدید سرش رو پایین می انداخت... تا میرفتم تو اطاق اون بیرون میرفت و از این کارها.
- کار خاصی که نه... میخواستم بپرسم چهجوری عضو بشم..
- شما باید تشریف ببرید پیش زهرا خانم. ایشون راهنماییتون میکنن.
- چشمممم...ممنونم
دلم میخواست بیشتر تو اطاق بمونم ولی حس میکردم که باید برم و جام اونجا نیست... از اطاق سید که بیرون
اومدم، دوستم مینا رو دیدم؛
- سلام... اینجا چیکار میکردی؟! یه پا بسیجی شدیا... از پایگاه مایگاه بیرون میای!!؟
- سلام سر به سرم نذار مینا... حالم خوب نیست
- چرا؟! چی شده مگه؟!
- هیچی بابا... ولش.... ولی شاید بتونی کمکم کنی و بعدا بهت بگم.. خوب دیگه چه خبر؟!
- هیچی. همه چیز اوکیه. ولی ریحانه!
- چیه؟!
◀️ ادامه دارد...
داستان عاشقانه دانشجوی مدافع حرم؛ "شهدا عاشقترند"
<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>>
@motevasselin_be_shohada
<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>>
❣شهدا عاشقترند❣
✒قسمت بیستم
خواهر احسان اومده بود و ازم خواست باهات حرف بزنم
- ای بابا... اینا چرا دست بردار نیستن... مگه نگفته بودی بهشون؟!
- چرا گفتم... ولی ریحان چرا باهاش حرف نمیزنی؟؟
- چون نمیخوامش... اصلا فک کن دلم با یکی دیگس
- ااااا... مبارکه... نگفته بودی کلک.. کی هست حالا این اقای خوشبخت؟!
- گفتم فک کن. نگفتم که حتما هست.
در حال حرف زدن بودیم که اقا سید از دفتر بیرون اومد و سریع از جلوی ما رد شد و رفت. من چند دقیقه فقط به اون زل زدم و خشکم زد. این همه پسر خوشتیپ تو حیاط دانشگاه بود ولی من فقط اونو میدیدم!
- ریحانه؟! چی شد؟!
- ها ؟!؟... هیچی هیچی!
- اما وقتی این پسره رو دیدی...! ببینم... نکنه عاشق این ریشوعه شدی؟!
- هااا؟!... نه
- ریحانه خر نشیا، اینا عشق و عاشقی حالیشون نیس که، فقط زن میخوان که به قول خودشون به گناه نیوفتن!
اصلا معلوم نیست تو مشهد چی به خوردت دادن اینطوری دیوونت کردن...
- چی میگی اصلا تو... این حرفها نیست... به کسی هم چیزی نگو
- خدا شفات بده دختر
- تو توی اولویت تری
- ریحانه! ازدواج شوخی نیستا..
- میناااا... میشه بری و تنهام بزاری؟!
- نمیدونم تو فکرت چیه!؟ ولی عاقل باش ولگد به بختت نزن!.
- برووووو
مینا رفت و من موندم و کلی افکار پیچیده تو سرم... نمیدونستم از کجا باید شروع کنم...
رفتم سمت دفتر بسیج خواهران.
دیدم بیرون پایگاه زهرا داره یه سری پرونده به آقا سید میده و باهم حرف هم میزنن.
اصلا وقتی زهرا رو میدیدم سرم سوت میکشید. دلم میخواست خفش کنم!
وارد دفتر بسیج شدم و دیدم سمانه نشسته:
- سلام سمی
- اااا... سلام ریحان باغ خودم...! چه عجب یاد فقیر فقرا کردی خانوم!؟
.- ممنون... راستیتش اومدم عضو بسیج بشم..! چیا میخواد؟!
◀️ ادامه دارد...
داستان عاشقانه دانشجوی مدافع حرم؛ "شهدا عاشقترند"
Part08_خدای خوب ابراهیم.mp3
11.1M
📚کتاب صوتی
#خدای_خوب_ابراهیم
✨۱۷۸ خاطره درباره ویژگی های قرآنی شهید ابراهیم هادی
قسمت 8⃣
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
❣متوسلین به شهدا❣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روزیکه حال تهران خوب بود
🔹۲۶ خرداد سال ۱۳۹۴، ۱۷۶ غواص دفاعمقدس که با دستهای بسته شهید شده بودند (در کنار ۹۴ شهید دیگر) در میدان بهارستان تهران تشییع شدند. حضور گسترده مردم، این روز را به یکی از روزهای بهیادماندنی تهران تبدیل کرد.
🔷از میان ۵۰ هزار شهید گمنام دفاعمقدس، همچنان ۳ هزار شهید تفحص و شناسایی نشدهاند.
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
❣متوسلین به شهدا❣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
"خدا کمکش را به کسانی میدهد
که مطیع امیرش باشند"
🎙#شهید_مهدی_باکری
#یادشهداباصلوات
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
❣متوسلین به شهدا❣
🌿وقتی شما از این و آن طعنه می خورید ولاجرم به گوشه اتاق پناه می برید و با عکس های ما سخن می گویید و اشک می ریزید،
به خدا قسم این جا کربلا می شود و برای هر یک از غم های دلتان این جا تمام شهیدان زار می زنند».😭
شهید #سید_مجتبی_علمدار🕊🌹
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
❣متوسلین به شهدا❣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📝فیلمی فوق العاده احساسی و عاشقانه از لحظه شهادت مظلومانه شهید مدافع حرم علی انصاری، خبرنگار شبکه تلویزیونی الغدیر و عضو گروه مستند ساز ایرانی که در حال خونریزی شدید خطاب به حاضرین می گوید:
«دارند صدایم می کنند» و لحظاتی بعد به کاروان عاشورا می پیوندد.
کاش شهادت قسمت ما هم میشد😭
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
❣متوسلین به شهدا❣
4_5899980326653921348.mp3
7.17M
📝این مداحی سوزناک مازندرانی را تقدیم میکنیم به🌷شهدای امنیت کشور عزیزمون
😭😭😭
ان شاءالله خداوند به مادرانشان و بازماندگانشان،صبر زینبی عنایت بفرماید🤲
#شهدا
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
❣متوسلین به شهدا❣
#تمرین_سربازی_امامزمانعج
💥برای شادی دل امام زمان عج و لبخند رضایتشان امروز چه کاری انجام دادید؟
برای خادم شهدا ارسال کنید👆
@hasbiallah2
🌹دوستان توجه بفرمائید🌹
بزرگوارانی که با توسل به شهدای والامقام حاجت گرفتند و یا خاطره یا رویای صادقه ای داشتند برای بنده ارسال کنند تا در کانال به اشتراک گذاشته شود.
#توسل
#کرامات_شهدا
@hasbiallah2⬅️آیدی خادم شهدا
💐بزرگوارانی که با توسل به شهدای والامقام حاجت گرفتند و یا خاطره یا رویای صادقه ای داشتند برای بنده ارسال کنند تا در کانال به اشتراک گذاشته شود.
#توسل
#کرامات_شهدا
@hasbiallah2⬅️آیدی خادم شهدا
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
❣متوسلین به شهدا❣
🌸🍃🌸🌤🕊🌤🌸🍃🌸
ارسالی اعضای محترم کانال⤵️
سلام خدمت شما مدیریت محترم کانال عالی و مقدس متوسلین به شهدا،از خداوند برای شما سلامتی و موفقیت آرزومندم،
چون فردا چله ی زیارت عاشورا و صلوات به نام مقدس شهید حاج یونس زنگی آبادی هست میخوام از کرامت این شهید معزز و بزرگوار رو خدمتتون عرض کنم که در صورت صلاح دید در کانال قرار بدید، بازهم از کانال خوب و عالی شما که یاد شهدای بزرگوارمون رو زنده نگه میداره سپاسگزاری میکنم،خدا توفیق شفاعت شهدا رو نصیب همه ی ما قرار بده انشاءالله
✨من قصد نداشتم در چله ی جدید شرکت کنم و جدی نگرفته بودم حضور در چله ی جدید رو، شب خواب دیدم که بخاطر مطلبی حاج یونس عزیز به عدد ۱۱ اشاره داشتن و شب بعد وقتی کانال رو دیدم متوجه شدم شماره حاج یونس عزیز در این چله ۱۱ ست،
نیمه های شب هم قبل اذان صبح بعد نماز شب تمثال مبارک و گل روی حاج یونس بزرگوار به وضوح روی پنجره ی منزل که رو به آسمان است افتاده بود و انگار در کنار ما حضور داشتند،بخاطر اینکه وجود عزیزشون راهنما شد من هم در چله ی جدید حضور پیدا کردم،انشاءالله شهدای بزرگوار شفیع همه ی ما باشند،
از لطف و بزرگواری شما سپاسگزارم.تندرست و پاینده باشید
410475_465.mp3
1.82M
💚دعای عهد
🔸️با نوای استاد فرهمند
من دعای عهد میخوانم بیا
بر سر این عهد میمانم بیا
🌤🌿🌻
اللهم عجل لولیک الفرج🤲
╼═══•❅✿•❁•✿❅•═══╾
➡️@motevasselin_be_shohada
❣متوسلین به شهدا❣
🌻💐🌻💐🌻💐🌻
💚سلام به چهارده معصوم(ع):💚
🌷⃟ *صلي اللهُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اَللَّهِ
🌷⃟ *صَلِّي اَللَّهُ عَلَيْكَ يا اميرالمُومنِينَ
🌷⃟ *صَلی اَللّهُ عَلَیکِ یا فاطِمهُ الزَّهرَاءُُ
🌷⃟ *صلي اَللَّهُ عَلَيْكَ يَا حَسَنَ بْنَ عَلِی
🌷⃟ *صلي اَللَّهِ عَلَيْكَ يا اباعبداللَّه
🌻💐🌻💐🌻💐🌻
🌷⃟ *صلي الله عَلَيْكَ يَا عَلِيَّ بْنَ اَلْحُسَيْنِ
🌷⃟ *صَلِّي اَللَّهُ عَلَيْكَ يَا محمدبن عَلِيٍ
🌷⃟ *صَلي اَللَّهِ عَلَيْكَ ياجعفربنَ مُحَمَّدٍ
🌻💐🌻💐🌻💐🌻
🌷⃟ *صَلي اَللَّهُ عَلَيْكَ ياموسيُّ بْنُ جَعْفَرٍ
🌷⃟ *صَلِّي اَللَّهُ عَلَيْكَ ياعلي بن موسي
🌷⃟ *صَلِي اَللَّهِ عَلَيْكَ يَا محمدبن عَلِيٍ اَلْجَوَاد
🌻💐🌻💐🌻💐🌻
🌷⃟ *صَلي اَللَّهُ عَلَيْك ياعلي بْنَ مُحَمَّدٍ
🌷⃟ *صَلَّي اَللَّهُ عَلَيْكَ يَا حَسَنَ بْنَ عَلِيٍ العسکري
🌷⃟ *صلي اَللَّهُ عَلَيْكَ ياحجه بْنَ اَلْحَسَنِ. اَلْمَهْدِيُّ عَجَّلَ اَللَّهُ تعالی فَرَجَهُ الشريف
🌻💐🌻💐🌻💐🌻
➡️@motevasselin_be_shohada
❣متوسلین به شهدا❣
🌻💐🌻💐🌻💐🌻
🌷بسم ربالشهداء و الصدیقین🌷
سلام بر سید و سالار شهیدان
السلام علیک یا اباعبدالله💚
📌یازدهمین چله صلوات، زیارت عاشورا و دعای عهد
" کانال متوسلین به شهدا "
💥شروع از 17 خرداد 1402
❣شهدای والامقام❣
🌷۱- شهدای گمنام
🌷۲- شهید ابراهیم هادی
🌷۳- شهید سجاد مرادی
🌷۴- شهید صادق اشتاد
🌷۵- شهید رسول خلیلی
🌷۶- شهیدمحسنمحمدیورجاوند
🌷۷- شهید سید مجتبیعلمدار
🌷۸- شهید حسین سجودی
🌷۹- شهید مرتضی عطایی
🌷۱۰- شهید پرویز انوش
🌷۱۱- شهید یونس زنگیآبادی
🌷۱۲- شهید علیرضا توسلی
🌷۱۳- شهید ابوالفضل محمدیان
🌷۱۴- شهید احمدعلی نیری
🌷۱۵- شهید پرویز سلیمانی
🌷۱۶- شهیدمحمدحسین یوسفالهی
🌷۱۷- شهید آرمان علیوردی
🌷۱۸- شهید مهدی باکری
🌷۱۹- شهید جواد اللهکرم
🌷۲۰- شهید سجاد زبرجدی
🌷۲۱- شهید داریوش ریزهوندی
🌷۲۲- شهید محمدابراهیم همت
🌷۲۳- شهید محمدرضا سلیمی
🌷۲۴- شهیده راضیه کشاورز
🌷۲۵- شهید سیدمیلاد مصطفوی
🌷۲۶- شهید عبدالمهدی مغفوری
🌷۲۷- شهید عباس آبیاری
🌷۲۸- شهید محمد بلباسی
🌷۲۹- شهید مرتضی مسیب زاده
🌷۳۰- شهید حاجرضا داروئیان
🌷۳۱- شهید سیدمحمدابراهیم جنابان
🌷۳۲- شهید محمدجواد تندگویان
🌷۳۳- شهید علی اصغر کریمی
🌷۳۴- شهید سیدمهدی یحیوی
🌷۳۵- شهید رمضان عباس زاده
🌷۳۶- شهید حامد جوانی
🌷۳۷- شهید محمدعلی مبارک
🌷۳۸- شهید مهدی زین الدین
🌷۳۹- شهید خلیل رحمانیان
🌷۴۰- شهید نوید صفری
🌻🌿🌻🌿🌺🌿🌻🌿🌻
➡️@motevasselin_be_shohada
❣متوسلین به شهدا❣
🌻🌿🌻🌿🌺🌿🌻🌿🌻
🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃
❣بسم رب الشهدا و الصدیقین❣
1⃣1⃣ یازدهمین چله ی کانال متوسلین به شهدا
💫 امروز " شنبه 27 خرداد ماه"
📌روز " یازدهم" چله صلوات و زیارت عاشورا《هدیه به چهارده معصوم(ع) و شهید امروز》
🌻شهید والامقام
"یونس زنگی آبادی"🌷🌷🌷
معرف: خانم بصیری🌺
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
شهید با کرامت ،سردار حاج یونس زنگی آبادی🌻
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
تاریخ ولادت: ۱۳۴۰/۱/۱
محل ولادت: کرمان_ روستای زنگی آباد
تاریخ شهادت: ۶۵/۱۰/۲۳
محل شهادت: شلمچه_ عملیات کربلای۵
فرمانده تیپ امام حسین ع لشکر ۴۱ ثارالله
مزار: گلزار شهدای روستای زنگی آباد
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
❣متوسلین به شهدا❣
🌷🥀🕊🌹🕊🥀🌷
زندگینامه شهید حاج یونس زنگی آبادی🌻
°|🌺🌤🦋|°
درست اولین روز از سال 1340 بود که در روستای زنگی آباد کرمان و در خانواده ای مومن و متدین، پدر با کشاورزی و هیزم شکنی زندگی خانواده اش را می گذراند، فرزند پسری به دنیا آمد که چون تولدش مصادف شده بود با عید قربان او را حاجی صدا کردند و چون نام پدربزرگش یونس بود، نامش شد حاج یونس.
کسب حلال ملاحسین و دامان پاک قمربانو و تقیدشان به رعایت آداب شرعی زمینه بسیار مناسبی برای رشد و پرورش یونس فراهم آورد. با اینکه کودکی بیش نبود اما با پدر و برادری که دو سال و نیم بعد از خودش به دنیا آمد، راهی مسجد می شدند و نمازشان را به جماعت می خواندند و انگار ملاحسین دست کودکانش را گرفته بود و قدم به قدم آنها را با الفبای دینداری و درست زیست کردن آشنا می کرد.
هفت ساله که شد خود را برای رفتن به کلاس اول در دبستانی که در روستا بود آماده کرد، سپس یعنی چند سالی بعد که این دوره از تحصیل را به پایان رساند، برای گذراندن مرحله بعدی وارد مدرسه راهنمایی فواد زنگی آباد شد.
ایام در حال گذران بود و یونس و مرتضی روز به روز بزرگتر می شدند که گرد یتیمی بر چهره شان نشست و با اینکه یونس هنوز نوجوانی 12 ساله بود، سرپرستی مادر و مرتضی را پذیرفت و برای گذران زندگی شان مشغول کار شد اما از درسش هم غافل نشد و همه سختی ها را به جان خرید تا از پس هر دو کار بر آید.
او بعد از گذراندن دوران راهنمایی برای ورود به دبیرستان باید به کرمان می رفت و مدرسه سعادت محل بعدی ای بود که یونس در آنجا ادامه تحصیل داد و موفق شد در سال تحصیلی 55-56 دیپلم خود را بگیرد.
هنوز مدتی از دیپلمه شدن یونس نگذشته بود که از طریق نوارهای سخنرانی امام با افکار و اندیشه های ایشان آشنا شد و کعبه آمال خود را در میان این سخنان پیدا کرد، سخنانی که او را علیه طاغوت می شوراند و ظلم و جور پهلوی را برملا می کرد و همین شد تا او خودش اعلامیه ها و نوارهای امام را در میان مردم پخش کند و به شعارنویسی بر روی دیوارهای روستا بپردازد.
روزها گذشت و اعتصابات و راهپیمایی های مردم در سراسر کشور به بار نشست و با بازگشت امام در دوازدهم بهمن ماه سال 57، انقلاب مردمی ایران در بیست و دوم بهمن ماه با یاری خدا و رهبری امام پیروز شد.
از آنجایی که حاج یونس به خاطر سرپرستی مادر از خدمت سربازی معاف شده بود و در هیچ دوره نظامی شرکت نکرده بود، بسیار مشتاق بود تا فنون نظامی را آموزش ببیند و غائله کردستان بهانه ای شد تا او به پادگان قدس کرمان رفته و با یادگیری فنون نظامی برای پایان دادن به این غائله به مرزهای غربی کشور در کردستان برود.
پانزده تن از دوستان یونس به شهادت رسیده بودند و با پایان گرفتن رزم در کردستان او به کرمان بازگشت و در تشییع دوستان شهیدش شرکت کرد.
هنوز زمانی از این قضیه نگذشته بود، که همسایه جنوبی هوس حمله به خاک ایران را کرد و یونس نیز مانند بسیاری دیگر از جوانان احساس مسئولیت کردند تا از میهنشان دفاع کنند و همین مساله زمینه عضویت حاجی را در سپاه فراهم آورد و او در پادگان قدس کرمان به تربیت نظامی نیروها پرداخت و هر چند عملیات های بسیاری مانند بدر، فتح المبین، رمضان، خیبر، والفجر مقدماتی، والفجر1 ، والفجر3، والفجر4، والفجر8، کربلای 1، کربلای 4، کربلای 5 شاهد حضورش بودند اما حاجی در بیشتر عملیات ها باید می ماند و به امر آموزش نیروها می پرداخت و همین قضیه روحش را می آزرد از اینکه نمی توانست در کنار دیگر نیروها در خط مقدم جنگ حضور پیدا کند تا اینکه بالاخره در عملیات فتح المبین به عنوان جانشین فرمانده گردان ایفای نقش کرد و همان جا آموزش نظامی نیروها را در خط مقدم را پایه گذاری کرد تا اینکه در عملیات والفجر 3 از ناحیه پشت به شدت آسیب دید و با اینکه وضعیت مناسبی نداشت اما حاضر نشد که برای عملیات والفجر 4 در پشت جبهه بماند و ثمره این عملیات هم گلوله ای بود که بر ریه اش نشست.
سال 61 بود که حاج یونس تصمیم به ازدواج گرفت و با دختر خاله اش بانو طاهره زنگی آبادی ازدواج کرد و ثمره ازدواجشان شد مصطفی و فاطمه
عملیات پشت عملیات انجام می گرفت و این بار حاج یونس با حضور در عملیات خیبر از ناحیه دست و پا مجروح شد.
سال 64 بود که حاج یونس که روز تولدش مصادف با عید قربان بود و سال ها بود که او را به نام حاج یونس صدا می کردند برای زیارت خانه خدا به مکه مکرمه مشرف شد.
یونس که با مال حلال بزرگ شده بود، با همه سختی های زندگی کنار می آمد اما حاضر نبود ذره ای حرام به زندگی اش وارد شود و اعتقاد داشت که هیچ وقت نباید دستش را برای کمک جلوی دیگران دراز کند و سعی کرد با همین روش فرزندانش را نیز تربیت کند.
✨ادامه👇