eitaa logo
🌷متوسلین به شهدا🌷💫
31.8هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
2.4هزار ویدیو
267 فایل
بسم رب الشهداء💫 🌷"هرگز کسانی را که در راه خداکشته شده اند مرده مپندار بلکه زنده‌اند و نزد پروردگارشان روزی داده میشوند"🌷 (آل عمران۱۶۹) 💥چله صلوات، زیارت عاشورا و دعای عهد💥 ✨شروع چله: 16 آذر ✨پایان: 25 دی @hasbiallah2
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خاطره از شهید محمد فلاح رحمانی از زبان برادرزاده ی شهید پدرم از ۷ سالگی تشویقم می کرد که روزه بگیرم با اینکه فصل تابستون بود و شرایط روزه گرفتن برای یک دختره ۷ ساله دشوار ولی به حرف پدرم گوش می کردم و روزه می گرفتم نه تنها من بلکه همه خواهر و برادرانم قبل سن تکلیف روزه می گرفتن یک روز که عموی شهیدم از جبهه برگشته بود به خونه ما اومد و من موقع رفتن به منزل پدر بزرگم باهاش رفتم بس که دوستش داشتم و بهش وابسته بودم یه جورایی می ترسیدم دوباره بره و چند ماهی نبینمش.موقع خواب تو پشت بام رو دست عموم خوابیدم چون می ترسید بیفتم همونطور که داشتم ستاره های آسمان رو نگاه می کردم بهش گفتم برای سحر منو هم بیدار کن خندید و گفت نخیر لازم نیست شما روزه بگیری ولی من باز هم تاکید کردم بوسه ای رو پیشونیم کاشت و من خوابیدم قبل اذان صبح بیدارم شدم و از پله ها پایین رفتم اون موقع عمه کوچکم هنوز ازدواج نکرده بود شنیدم باهم صحبت می کردن و بهشون میگفت نباید منو بیدار کنن ولی پدر بزرگ مادربزرگ و حتی عمه ام میگفت ناراحت میشه و عموم میگفت اشکال نداره من راضیش میکنم یکدفعه من وارد اتاق شدم و بهشون سلام کردم همگی به عموی شهیدم نگاه کردن و خندیدن من هم بدو رفتم تو بغل عمو محمدم و بهش گفتم دیدی خودم بیدار شدم به قدری خندید که من هم به خنده افتادم دوباره منو بوسه باران کرد و تو خودش فشرد حتی یادمه غذای سحری آبگوشت بود و من اصلا آبگوشت دوست نداشتم ولی اون موقع بخاطر عمو محمدم سحری رو خوردم چون میترسیدم اگه بگم آبگوشت دوست ندارم و نمی‌خورم بهونه ای بشه برای اینکه نگذاره روزه بگیرم من تو اون سال ۱۸ روز روزه گرفتم
🌺🌿خاطره از شهید محمدفلاح رحمانی چند وقتی از رفتن عمو محمد به جبهه ها می‌گذشت با اینکه بچه بودم خیلی نگران بودم و همش از مادرم می‌پرسیدم چرا عمو نمیاد اون موقع ها ما تلویزیون هم نداشتیم و فقط از طریق رادیو اخبار رو دنبال می کردیم پدرم شبهای عملیات به ما میگفت ساکت باشید ببینم اخبار چی میگه و می دیدم چقدر استرس میگیره و گریه می‌کنه پدرم اون زمان تو روستاها شاغل بود و ما تنها بودیم برای همین من خیلی جای خالی پدر و عموم رو تو خونه حس می کردم چرا که وقتی عمو محمد از جبهه بر می‌گشت میومد و با ما بازی می‌کرد برامون پفک و بستنی می خرید خلاصه اون روز مادرمو دق دادم بس که پرسیدم عمو چرا نمیاد بالاخره از چشم انتظاری در اومدم و عمو محمدم اومد با وجود اینکه بچه بودم ولی خیلی کنجکاو بودم حس می‌کردم عمو مثل همیشه نیست و بی حوصله است رفتم به مامان گفتم گفت خسته راهه ولی من نمی‌تونستم قبول کنم نزدیکش رفتم و دستمو به صورتش و موهاش کشیدم هیچ وقت اون همه خسته بي حوصله شاید هم عصبانی ندیده بودمش بهم گفت به سرم دست نزن ولی من گوش نکردم دوباره دستمو به صورت و موهاش کشیدم انگار یه جوری فهمیده بودم یه چیزی غیر عادیه یدفعه دستم خونی شد سر عمو محمدم انگار شکسته بود بهش گفتم عمو خونی موهات گفت هیس به کسی چیزی نگو من عقب گرد کردم و بدو رفتم تو آشپزخونه و به مادرم گفتم مادر به اتاق برگشت و با تعجب و ترس از عمو پرسید چی شد و اون خنده ای کرد و گفت هيچی ولی من سر عمو محمد رو به مادرم نشون دادم و عمو گفت سرم زخمی شده ولی پدر و مادرم نباید چیزی بفهمن برای همین مستقیم اومده بود خونه ما مادرم خیلی ترسیده بود و بهش میگفت بلند شو بریم دکتر و عمو فقط می خندید البته خنده زورکی که من اول فکر می کردم بخاطر زخم سرش هست ولی یکدفعه بغض عمو ترکید و به مادرم گفت داود شهید شده داود پسر داییش بود باهم اعزام شده بودن ولی ایشون یکسال زودتر از عمو محمدم به شهادت رسید و عمو محمدم بعد از شهادت پسر داییش دیگه آروم و قرار نداشت و من همون روز با دل کوچیکم حس بسیار بدی گرفتم نمیدونم چرا ولی حس کردم عمو محمدم دیگه موندنی نیست. 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 خاطره ای دیگر 💥شنیدن صدای شهید از مزارش در سال‌های اولیه بعد از شهادت دختر دایی های دوقلوی شهید که از راه دور اومده بودن بر مزار شهید می روند و بعد یکی از قل ها به خانه عمه بر می‌گردد و قل دیگه همچنان بر سر مزار شهید نشسته و با او درد دل می کرده دختر دایی به قدری بر سر مزار می نشیند که متوجه تاریکی و خلوت شدن مزار نمی شود تااینکه صدایی می‌شنود که به او می‌گوید برگرد دختر ابتدا فکر میکرده توهم زده و صدایی شنیده با وجود اینکه قدری ترس برش می دارد همچنان بر سر قبر شهید می نشیند که برای دفعه دوم و اینبار با تحکم صدای شهید را می شنود که او را با اسم صدا کرده و به او می گوید هوا تاریک شده و بهتر است هر چه سریعتر برگردد دختر دایی با ترس زیاد وقتی سر از قبر شهید بر می‌دارد با کمال تعجب می‌بیند که هوا بسیار تاریک شده و در آرامستان پرنده پر نمی‌زند این خاطره و یا معجزه نمی دونم چی میشه اسمش رو گذاشت را دختر دایی شهید در همان روز اتفاق برای اقوام شهید تعریف می کند . ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada 💝 متوسلین به شهدا 💝
شهیدان محمد فلاح رحمانی و پسر دایی ایشان شهید داوود افتخاری🕊💐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔷وصیت نامه شهید محمد فلاح رحمانی بسم رب الشهدا والصدیقین ان یوم الحسین اقرح جفوننا و اسبل دموعنا و اذل عزیزنا بارض کرب و بلا و اورثنا الکرب و البلا الی یوم الانقضا....... همانا روز حسین(عاشورا) دیدگان ما را مجروح و سیلاب اشکهامان را جاری ساخته است در چنین روزی حرمت عزت ما درسرزمین کرب وبلا( اندوه و بلا) پایمال گشت و تا روز قیامت میراثی جز غم و اندوه برایمان باقی نگذارد . خمینی بت شکن را تنها نگذارید = حسین زمان اینجانب محمد فلاح رحمانی فرزند صفرعلی دارنده شناسنامه ۹۸تاریخ تولد ۱۳۴۳ محل تولد آوج صادره از قزوین چون در حمله فتح کربلا می خواهم شرکت کنم به نوشتن وصیت نامه مشغول شدم . قبل از هر چیزی باید بگویم که کشته شدن من و هزاران جوان مسلمان دیگر،فقط به جرم اعتقاد به وحدانیت خدا و رسالت محمد ابن عبدالله(ص) می باشد . امروز ما مثل اصحاب امام حسین(ع) در محاصره ی اقتصادی و نظامی قرار گرفته ایم و راه آزاد شدن هم خیلی آسان است .آری! با یک بله گفتن و به رسمیت شناختن مظاهر کفر و ظلم جهان ، یعنی آمریکا و شوروی و تن دادن به ذلت و خواری و بردگی آنها ، هم از محاصره اقتصادی و هم نظامی نجات پیدا می کنیم ؛ اما مگر می شود ما پیرو امام حسین(ع) و فرزند پاکش، خمینی عزیز باشیم و این چنین انتخاب کنیم ؟ هرگز! دور باد از ما چنین عملی!! همه بدانند، من آگاهانه و با انتخاب خود دراین راه قدم گذاشتم و از آن زمان که من این راه را شناختم و انتخاب کردم _روز به روز از عمرم می گذرد و موفق تر و پربارتر در زندگی گام بر می دارم ؛ لذا اگر توفیق بیشتری پیدا کردم و شهید شدم ، سعی کنید با شهادت من اسلام و انقلاب را تقویت کنید ... و شما ای پدر و مادر دلیرم! استدعا دارم خود را از صبر کنندگان قرار دهید و خدا را شکر کنید که ثمره رنج و زحمت شما در راه حق شهید شد ، نه در راه ضلالت و ظلم . آری پدر و مادرم! شهادت یک نوع باختن نیست؛ یک فوز عظیم است. پدر عزیز و مادر گرامی! مبادا بخاطر شهادت من ناله کنید . شاد باشید و خدا را شکر کنید که از شش فرزند ، یکی را در راه خدا داده اید . پدرجان! مواظب باش شهید خود را نفروشی باید شهید خود را به امام هدیه کنی . امیدوارم که منظور مرا خوب بدانید برادران و خواهران دعای خود را می کنم بلند آمین بگویید ... خدایا سپاه پاسدارانرا از تهمتهای ناروا و شایعات بی اساس دور بدار . خدایا ریشه کسانی که مردم را نسبت به سپاه پاسداران بدبین می کنند و همچنین کسانی که بنام پاسدار انقلاب اسلامی می خواهند این ارگان مردمی را لکه دار کنند قطع بفرما . خدایا طول عمر رهبرمان را و سلامتی ایشان را و شفای ریس جمهورمان را از تو خواهانیم . برادر و خواهر دعای خود را کردیم بگویید با ندای بلند خمینی رهبرماست منتظر سرور ماست والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته : (۱۵۷۰۷۶۱) سرباز کوچک امام زمان؛ محمد فلاح رحمانی ۱۳۶۱/۶/۱۳ ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada 💝 متوسلین به شهدا 💝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
enc_16324228484665835688216.mp3
5.21M
" ای برادر شهیدم راهتو ادامه میدم" 🎙حاج سعید حدادیان و  کربلایی محمد حسین حدادیان ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada 💝متوسلین به شهدا💝
1_1334657646.mp3
3.37M
🦋صدای شهیدان 🕊🌹پیام شهدا اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌷🌷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada 💝متوسلین به شهدا💝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌷🌷🌻🌹🌻🌷🌷🍃 100گل صلوات هدیه میکنیم به چهارده معصوم(ع) و شهید والامقام محمد فلاح رحمانی 🍃🌷🌷🌻🌹🌻🌷🌷🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🚩قرائت زیارت عاشورا 🕯️به یاد شهید محمد فلاح رحمانی 💚همنوا با امام زمان(عج) ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada 💝 متوسلین به شهدا 💝
AUD-20220806-WA0119.mp3
8.5M
🚩 زیارت عاشورا 🔹️با نوای استاد علی فانی السلام علیک یا اباعبدالله الحسین(ع) 💚💚💚💚💚 ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada 💝متوسلین به شهدا💝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ <<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>> @motevasselin_be_shohada <<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>> کتاب زندگی و خاطرات شهید احمد علی نیری 📌قسمت چهل و هشتم با چند نفر از رفقا راهی قم شدیم. بعد از زیارت به همراه احمد آقاو دوستان به خانه ی یکی از رفقا رفتیم و شب را ماندیم. نیمه های شب بود که احمد آقا بیدار شد. من هم بیدار شدم ولی از جای خودم بلند نشدم! احمد آقا می خواست برای نماز وضو بگیرد اما احساس کرد این کار باعث اذیت صاحبخانه می شود. لذا قرآن را برداشت و در گوشه ای از اتاق مشغول خواندن قرآن شد. او بیداری در سحر را حفظ کرد ولی بر خلاف همیشه نماز شب نخواند! روز بعد به دلیلی صحبت از سحرگاه و قرآن خواندن احمد آقا شد. ایشان به من گفت: من به خاطر رعایت حال صاحبخانه نتوانستم وضو بگیرم و نماز شب بخوانم، اما خداوند به واسطه ی قرائت قرآن در آن سحرگاه پاداش عظیم و تاثیرات عجیبی به من داد. رفتار احمد آقا واین حکایت او برایم عجیب بود. او در آن سحرگاه بدون وضو مشغول قرآن شد و از عنایات خدا به خودش صحبت میکرد. او به خاطر خدا نخواست که صاحبخانه اذیت شود و خدا این گونه مزدش را داده بود ... ادامه دارد ... با کسب اجازه از ناشر کتاب ( انتشارات شهید هادی ) امام و شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم شهید ✨🌿🌸🌿✨
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ <<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>> @motevasselin_be_shohada <<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>> کتاب زندگی و خاطرات شهید احمد علی نیری 📌قسمت چهل و نهم راوی : دوستان شهید احمدآقا مصداق کلام استادش، حضرت آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی، بود که فرمودند: «اگر ببینم کارهای‌مستحب به واجب من لطمه بزند(یا باعث حرام شود)آن ها را ترک می کنم. بارها دیده بودم که احمداقا می گفت: اگر احساس کنم نماز شب باعث شود که صبح، برای رفتن به محل کار یا سر درس چرت بزنم یقیناً نماز شب را ترک می کنم. احمدآقا اعتقاد داشت اگر مستحب مهمی مثل نماز شب جلوی کاری که به او واجب است را بگیرد یا باعث اخلال در آن کار شود، باید نماز شب را کنار گذاشت. البته ایشان معمولا شب‌ها زود می خوابیدند تا برای نماز شب و کار روزانه دچار مشکل و خستگی نشود. فقط شب‌هایی که در بسیج بود و آماده باش و... بود کار برایش سخت می شد ادامه دارد ... با کسب اجازه از ناشر کتاب ( انتشارات شهید هادی ) امام و شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم شهید ✨🌿🌸🌿✨
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ <<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>> @motevasselin_be_shohada <<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>> کتاب زندگی و خاطرات شهید احمد علی نیری 📌قسمت پنجاه نمازصبح را در مسجد امین الدوله خواندیم.من دیدم که احمداقا بعد از نماز به محل بسیج رفت و مشغول استراحت شد. من بارها از خود ایشان شنیده بودم که خوابیدن در بین‌الطلوعین مکروه است. پس چرا احمداقا.... بعداز نماز مغرب از ایشان همین موضوع را سؤال کردم. گفت: من دیشب به خاطر برنامه‌های بسیج کم خوابیده بودم،ترسیدم به خاطر خستگی و کسالت، در طی روز دچار لغزش یا برخورد تند با دیگران شوم. برای همین استراحت کردم. کارها و اعمال عرفانی احمداقا برای همه‌ی شاگردان و دوستان درس عبرت بود. هرکس به فراخور وجود خود از خرمن ویژگی‌های ایشان بهره می برد و استفاده می کرد. ایشان هیچ گاه گِرد گناه نچرخید. یک بار در نامه ای نوشته بود:«مؤمن سنگینی معصیت را چون کوه اُحد بر روی شانه‌های خود حس می کند.» همیشه توصیه می کرد گناه را کوچک نشمارید و از انجام کارهای نیک نهراسید ادامه دارد ... با کسب اجازه از ناشر کتاب ( انتشارات شهید هادی ) امام و شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم شهید ✨🌿🌸🌿✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Part09_خاطرات شهید صیاد شیرازی.mp3
3.98M
📚کتاب صوتی ✨خاطرات‌ شهید صیاد‌‌ شیرازی قسمت9⃣ ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada 💝متوسلین به شهدا💝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐ڪلیپ_تصویری ✍سخنرانی استاد پناهیان 🎬موضوع: حســــ🔥ــــرتی ڪہ جانها را می‌سوزاند 🌤🌤 ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada 💝 متوسلین به شهدا 💝
💥مرا قاسم خطاب کن👆 🌹فرازی از وصیت‌نامه شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada 💝 متوسلین به شهدا 💝
🔰باور کردنی نیست ولی حقیقت دارد خاطره‌ای از ۱۸ سال اسارت سیدالاسراء،سرلشگر خلبان حسین لشگری،اولین اسیر و آخرین آزاده جنگ👇 🔸وقتی بازگشت از او پرسیدند: این همه سال انفرادی را چگونه گذراندی؟ او گفت: برنامه ریزی کرده بودم و هرروز یکی از خاطرات گذشته‌ام را‌ مرور می‌کردم 🔸سالها در سلولهای انفرادی بود و با کسی ارتباط نداشت و قرآن را کامل حفظ کرده بود زبان انگلیسی می‌دانست برای ۲۶ سال نماز قضا خوانده بود... اومیگفت: از ۱۸ سال اسارتم ده سالی که تو انفرادی بودم سالها با یک "مارمولک" هم صحبت میشدم! 🔸بهترین عیدی که این ۱۸ سال اسارت گرفتم، یک نصفه لیوان آب یخ بود! عیدسال۷۴ بود. سرباز عراقی نگهبان یک لیوان آب یخ می‌خورد می‌خواست باقی مانده آن را دور بریزد، نگاهش بمن افتاد. دلش سوخت و آن را بمن داد، من تا ساعتها از این مسئله خوشحال بودم 🔸این را هم بگویم که من مدت ۱۲ سال (نه ۱۲ روز یا ۱۲ ماه) درحسرت دیدن یک برگ سبز و یک منظره بودم.حسرت ۵ دقیقه آفتاب را داشتم... چقدر در معرفی قهرمانان واقعی ما به نسل جوان کوتاهی شده است و ارزش ها نادیده گرفته شده. ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada 💝متوسلین به شهدا💝
🌿از وقتی فهمیدم حضرت زهرا(س) به خواب شهید ابراهیم هادی اومده بودن و به شهید گفته بودن: « ما تو رو دوست داریم..»❤️ با خودم میگم ای کاش همه ما یک شهید ابراهیم هادی بودیم.. تا می‌رفتیم تو لیستِ مورد علاقه های حضرت زهرا (س) ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada 💝 متوسلین به شهدا 💝
13.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹👆بشنوید از اثرات زیارت پرفیض عاشورا از زبان استاد موسوی مطلق عجیبه این زیارت، دیدن این کلیپ کوتاه رو به همه تون توصیه میکنم و اگر مفید واقع شد، شما هم بفرستید برای دوستان تون... حیفه عمر بگذره و از این زیارت باعظمت حداقل در ماه محرم غافل بشیم... میگن ندیدیم بزرگی رو، نشنیدیم از بزرگی، نخوندیم از بزرگی که به جایی برسه بدون خواندن زیارت عاشورا.... ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada 💝متوسلین به شهدا💝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
410475_465.mp3
1.82M
💚دعای عهد 🔸️با نوای استاد فرهمند من دعای عهد میخوانم بیا بر سر این عهد میمانم بیا 🌤🌿🌻 اللهم عجل لولیک الفرج🤲 ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada 💝متوسلین به شهدا💝