فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 وصیت شهید جواد محمدی در مورد مروجین بی حجابی
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝 متوسلین به شهدا 💝
31.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽صحبتهای شهید مدافع حرم عبدالله حسن زاده درمورد شهید جواد محمدی
شادی روح شهدا با صلوات🌹
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝 متوسلین به شهدا 💝
🍃🌷🌷🌻🌹🌻🌷🌷🍃
100گل صلوات هدیه میکنیم به نیابت از شهید والامقام" جواد محمدی " نذر سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان عج و هدیه به محضر چهارده معصوم علیهم السلام
🍃🌷🌷🌻🌹🌻🌷🌷🍃
🚩#قرائت_زیارت_عاشورا
🕯️به نیت شهید "جواد محمدی"
💚همنوا با امام زمان(عج)
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝 متوسلین به شهدا 💝
AUD-20220806-WA0119.mp3
8.5M
🚩 زیارت عاشورا
🔹️با نوای استاد علی فانی
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین(ع)
💚💚💚💚💚
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝متوسلین به شهدا💝
🌷متوسلین به شهدا🌷💫
<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>> @motevasselin_be_shohada
<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>>
@motevasselin_be_shohada
<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>>
💞 #عاشقانه_دو_مدافع
📚 #قسمت_بیست_و_سوم
_با صداے سجادے از خاطراتم اومدم بیروݧ....
خانم محمدے
بہ خودم اومدم با تعجب داشت نگام میکرد
نگاهش کردم تا چشمام بہ چشماش افتاد نگاهشو دزدید سرشو انداخت پاییـݧ و گفت گوش دادید بہ حرفام؟
خجالت زده گفتم راستش نہ تا یہ جاهاییشو گوش دادم اما...
لبخند زد و گفت خوب ایرادے نداره تا کجا گوش دادید؟
_باصدایے کہ انگار از تہ چاه میومد همونطور کہ سرم پاییـݧ بود گفتم:
داشتید میگفتید نمیتونستم نسبت بہ شما بے تفاوت باشم
پووووووفے کرد و آهے از تہ دل کشید و ادامہ داد:
بلہ نمیتونستم نسبت بہ شما بے تفاوت باشم خیلے خودمو کنترل میکردم.
_خانم محمدے
ایـݧ شهید شماست دیگہ؟
ینے منظورم اینہ کہ هر هفتہ میاید سر ایـݧ قبر؟
سرمو بہ نشانہ ے تایید تکوݧ دادم
با دست بہ چند تا قبر اونطرفتر اشاره کردو گفت اونم شهید منہ منم هر هفتہ میام پیشش
اتفاقا هر هفتہ هم شما رو میبینم چند بار خواستم بیام جلو و باهتوݧ حرف بزنم اما نشد.
_هفتہ ے پیش میدونستم کہ بخاطر خواستگارے چهارشنبہ میاید منم اومدم،حتے اومدم جلو کہ باهاتوݧ صحبت کنم اما شما تا متوجہ شدید یکے داره میاد سمتتوݧ رفتید
خانم محمدے شما هرچیزے کہ مـݧ از همسر آیندم انتظار دارم رو دارید تا اینجا متوجہ شدم اعتقادات و عقیدموݧ هم بہ هم میخوره ما باهم میتونیم زیر سایہ ے امام زمان خوشبخت باشیم
_البتہ اگہ شما هم قبول کنید ...
خیلے داشت تند میرفت
خندم گرفت و گفتم:
اجازه بدید آقاے سجادے شما براے خودتوݧ بریدید و دوختید مـݧ هنوز جواب خیلے از سوالاتامو نگرفتم علاوه بر اوݧ شما از کجا میدونید مـݧ چیز هایے کہ شما میخواید و دارم همیشہ اوݧ چیزے کہ فکر میکنید و میبینید درست نیست
جدا از اوݧ مـݧ هم براے خودم معیار هایے دارم از کجا میدونید شما همشو دارید؟
اخم هاش رفت تو هم وبا ناراحتے گفت:
معذرت میخوام اسماء خانم
اولیـݧ بار بود کہ اسممو صدا میکرد
یجورے شدم.
انگار اولیـݧ بار بود کہ صداشو میشنیدم
لپام قرمز شد از خجالت سرمو انداختم پاییـݧ حالا خوبہ قربوݧ صدقم نرفتہ بوووود عجب بی جنبہ اے بودماااااا
_متوجہ حالتے کہ بهم دست داده بود شد و پرسید چیزے شده؟ خودمو کنترل کردم کہ صدام نلرزه و گفتم ݧ چیزے نشده
_دستشو گذاشت رو دهنش کہ معلوم نشہ داره میخنده و گفت:
خوب تا الاݧ مـݧ حرف زدم حالا شما بگید
سرفہ اے کردم تا اومدم حرف بزنم گوشیم زنگ خورد...
کاملا فراموش کرده بودم ماماݧ زنگ زده بود
گوشے هنوز دست سجادے بود
گوشے و گرفت طرفم
گوشے و ازش گرفتم جواب دادم
_ماماݧ اجازه نداد حرف بزنم
الو
اسماء؟
معلوم هست کجایے؟ چرا جواب نمیدے نمیگے،نگراݧ میشم؟ چرا انقد تو بی فکرے
انقد بلند حرف میزد کہ سجادے صداشو میشنید...
بلند شدم رفتم اونور تر
سلام ماماݧ جاݧ ببخشید دستم بند بود نمیتونستم جواب بدم آنتـݧ هم نداشتم
مگہ کجایےکہ آنتـݧ ندارے؟
بهشت زهرا.
چے بهشت زهرا چیکار میکنے؟ برداشتت بردتت اونجا چیکار
اومدم جواب بدم کہ آنتـݧ رفت و قطع شد
✍ ادامه دارد ....
✨🦋✨
<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>>
@motevasselin_be_shohada
<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>>
💞 #عاشقانه_دو_مدافع
📚 #قسمت_بیست_و_چهارم
_اومدم جواب بدم کہ آنتـݧ رفت و قطع شد....
باخودم گفتم الانہ کہ ماماݧ نگراݧ بشہ
چندبار شمارشو گرفتم اما نمیگرفت
اخمام رفتہ بود تو هم
درتلاش بودم کہ سجادے اومد سمتم
_چیزے شده خانم محمدے؟
_فقط آنتـݧ رفت قطع شد فقط میترسم ماماݧ نگراݧ بشہ
گوشیشو داد بهم و گفت:
بفرمایید مـݧ آنتـݧ دارم زنگ بزنید کہ مادر از نگرانے در بیاݧ
تشکر کردم و گوشے و گرفتم
تصویر زمینہ ے گوشے عکس یہ سربازے بود کہ رو بازوش نوشتہ بود" مدافعـــــــــاݧ حــــــــــــرم"
خیلے برام جالب بود
_چند دیقہ داشتم رو صفحه رو نگاه میکردم...
خندید و گفت:
چیشد زنگ نمیزنید؟
کلے خجالت کشیدم
شماره ے مامان و گرفتم سریع جواب داد:
بلہ بفرمایید؟
سلام ماماݧ اسماء ام آنتـݧ گوشیم رفت با گوشے آقاے سجادے زنگ زدم نگراݧ نباش تا چند ساعت دیگه میایم خدافظ
نزاشتم اصـݧ حرف بزنہ میترسیدم یہ چیزي بگہ سجادے بشنوه بد بشہ
_گوشے سجادے و دادم و ازش تشکر کردم
سجادے بلند شد و رفت سر هموݧ قبرے کہ بهم نشـوݧ داده بود نشست و گفت:
خانم محمدے فکر کنم زیاد اینجا موندیم شما دیرتوݧ شد اجازه بدید مـݧ یہ فاتحہ اے بخونم و بریم
_نصف گل هایے رو کہ خریده بود و برداشتم با یہ بطرے آب و رفتم پیش سجادے
روے قبرو شستم،گلهارو گذاشتم روش و فاتحہ اے خوندم
سجادے تشکر کردو گفت:
نمیدونم چرا قسمت نیست ما حرفامونو کامل بزنیم.
_بلند شدیم و رفتیم سمت ماشیـݧ
در ماشیـݧ رو برام باز کرد
سوار ماشیـݧ شدم خودش هم سوار شد و راه افتادیم
تو راه پلاک همش تکوو میخورد مـݧ کنجکاو تر میشدم کہ بفهم چہ پلاکیہ.
دلم میخواست از سجادے بپرسم اما روم نمیشد هنوز.
سجادے باز ضبط و روشـݧ کرد ولے ایندفعہ صداے ضبط زیاد نبود
مداحے قشنگے بود
"منو یکم ببیـݧ سینہ زنیمو هم ببیـݧ
ببیـݧ کہ خیس شدم عرق نوکریمہ ایـ
دلم یہ جوریہ ولے پر از صبوریہ
چقد شهید دارݧ میارݧ از سوریہ"
اشک تو چشماے سجادے جمع شده بود محکم فرموݧ و گرفتہ بود داشت مستقیم بہ جاده میکرد
برام جالب بود
چند دیقہ بینموݧ با سکوت گذشت
تا اینکہ رسیدیم بہ داخل شهر
اذاݧ و داشتـݧ میگفتـݧ جلوے مسجد وایساد سرشو بگردوند طرفم و گفت:با اجازتوݧ مـݧ برم نماز بخونم زود میام
پیاده شد مـݧ هم پیاده شدم و گفتم مـݧ هم میام
_بعد از نماز از مسجد اومدم بیروݧ بہ ماشیـݧ تکیہ داده بود تا منو دید لبخند زدو گفت:قبول باشہ خانم محمدے
تشکر کردم و گفتم همچنیـݧ
سوار ماشیـݧ شدیم و حرکت کرد جلوے یہ رستوراݧ وایساد و گفت اگہ راضے باشید بریم ناهار بخوریم گشنم بود نگفتم و رفتیم داخل رستوراݧ و غذا خوردیم
_وقتے حرف میزد سعے میکرد بہ چشمام نگاه نکنہ و ایـݧ منو یکم کلافہ میکرد ولے خوشم میومد از حیایےکہ داشت.
_تو راه برگشت بہ خونہ بهش گفتم کہ هنوز خیلے از سوالاے مـݧ بے جواب مونده
حرفم رو تایید کرده و گفت منم هنوز خیلے حرف دارم واسہ گفتـݧ و اینکہ شما اصلا چیزے نگفتید میخوام حرفاے شما رو هم بشنوم
_اگہ خوانواده شما اجازه بدݧ یہ قرار دیگہ هم براے فردا بزاریم
با تعجب گفتم:
فردا؟ زود نیست یکم
از نظر مـݧ البتہ نظر شما هر چے باشہ همونہ
گفتم باشہ اجازه بدید با خوانواده هماهنگ کنم میگم ماماݧ اطلاع بدݧ
تشکر کرد
_رسیدیم جلوے در.میخواستم پیاده شم کہ دوباره چشمم افتاد بہ اوݧ پلاک حواسم بہ خودم نبود سجادے متوجہ حالت مـݧ شد و گفت:خانم محمدے ایشالا بہ موقعش میگم جریاݧ ایـݧ پلاک و بہ خودم اومد از خجالت داشتم آب میشدم😓بدوݧ اینکہ بابت امروز تشکر کنم خدافظے کردم و رفتم
کلید وانداختم درو باز کردم
ماماݧ تا متوجہ شد بلند شد و اومد سمتم
سلاااااااام ماماݧ جاݧ
دستش و گذاشتہ بود رو کمرش و در اوݧ حالت گفت:
_سلام علیکم خوش اومدے
گونشو بوسیدمو گفتم مرسے
اومدم برم کہ دستمو گرفت و گفت کجا؟ ازدستت عصبانیم
خودمو زدم بہ اوݧ راه ابروهامو بہ نشانہ ے تعجب دادم بالا و گفتم:عصبانے براے چی؟ ماماݧِ اسماء و عصبانیت؟ شایعست باور نکـ.ماماݧ جاݧ حرفایے میزنیا
نتونست جلوے خندشو بگیره
خبہ خبہ خودتو لوس نکـݧ بیا تعریف کـݧ چیشد اصـݧ چرا رفتہ بودید بهشت زهرا؟
اومدم کہ جواب بوم تلفـݧ زنگ زد خالم بود.
نجات پیدا کردم و دوییدم سمت اتاقم......
✍ ادامه دارد ....
✨🦋✨
Part09_ققنوس فاتح.mp3
22.67M
📚کتاب صوتی
#ققنوس_فاتح
زندگینامه داستانی سردار شهید #محسن_وزوایی
#دفاع_مقدس
#سیره_شهدا
قسمت 9⃣
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝متوسلین به شهدا💝
💐بزرگوارانی که با توسل به شهدای والامقام حاجت گرفتند و یا خاطره یا رویای صادقه ای داشتند برای بنده ارسال کنند تا در کانال به اشتراک گذاشته شود.
#توسل
#کرامات_شهدا
@hasbiallah2 👈آیدی خادم شهدا
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝 متوسلین به شهدا 💝
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
ارسالی اعضای محترم کانال⤵️
سلام
من به تازگی با این کانال اشنا شدم
البته هر روز به شهدا ( فاتحه صلوات ایه الکرسی و.......) هدیه میکردم ولی تا به حال ازشون چیزی نخواسته بود
تا اینکه یکی از اقوام ازم خواست بخاطر گره ای که تو کارش افتاده براش خیلی دعا کنم
من هم متوسل شدم به شهیدانی که قراره این چهل روز براشون زیارت عاشورا وصلوات خونده بشه و خدا رو شکر دیروز حاجتم رو گرفتم
ان شاالله همه حاجت روا بشن ویادمون نره تو راس همه حاجات ودعاهامون فرج اقامون باشه🤲
ما این امنیت الان رو مدیون شهدا هستیم
خدایا ما رو شرمنده شهدا نکن
اللهم ارزقنی شهادت فی سبیل الله
از خدا براتون سلامتی وطول عمر خواهانم
ممنون به خاطر کانال خوبتون
امیدوارم حاجت روا باشید
واقعا با یاد شهدا ارامش پیدا میکنیم
بازم ممنون از کانال خوبتون
🌺💐🌹🌷
💐بزرگوارانی که با توسل به شهدای والامقام حاجت گرفتند و یا خاطره یا رویای صادقه ای داشتند برای بنده ارسال کنند تا در کانال به اشتراک گذاشته شود.
#توسل
#کرامات_شهدا
@hasbiallah2 👈آیدی خادم شهدا
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝 متوسلین به شهدا 💝
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
ارسالی اعضای محترم کانال⤵️
سلام ونور
خیلی ممنون از اینکه کانال متوسلین به شهدا رو ایجاد کردین
من چندین سال هست که همراه همسرم به گلزار شهدا میریم شب جمعه ها و واقعا آرامش و حس و حال خوبی داریم
چندسال پیش ماشین مارو دم در خونموم دزدیدن و صبح زودکه همسرم اومدم دم در دید ماشین نیست و خدا میدونه چه حالی داشتیم...
بعد از گزارش به پلیس همسرم رفت سر مزار شهید تورجی زاده و توسل به ایشون خدا شاهده از آگاهی زنگ زدن که ماشینتون پیدا شده بدون اینکه چیزی ازش کم بشه چون دزدها داشتن میرفتن شهر دیگه تو جاده ماشین خراب میشه ولش میکنن میرن و این معجزه توسل به شهیدجان هست
🌹🌹🌹🌹🌹
💐بزرگوارانی که با توسل به شهدای والامقام حاجت گرفتند و یا خاطره یا رویای صادقه ای داشتند برای بنده ارسال کنند تا در کانال به اشتراک گذاشته شود.
#توسل
#کرامات_شهدا
@hasbiallah2 👈آیدی خادم شهدا
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝 متوسلین به شهدا 💝
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
ارسالی اعضای محترم کانال⤵️
سلام میخواستم از توسل به شهدا براتون بگم
ما پارسال شهریور ماه عازم کربلا بودیم رفتیم همین که رسیدیم مرز ،گفتن مرز بسته است میخواستیم برگردیم. کل کاروان ناراحت شدیم گفتیم چیکار کنیم خواهرم گفت من هروقت به شهید حاج قاسم سلیمانی متوسل شدم جواب گرفتم.
بعد من و عمه و خواهرم شروع کردیم صلوات فرستادیم قرار بود شب بمونیم فردا صبح به طرف خونمون حرکت کنیم، بعد از اینکه صلوات فرستادیم خوابیدیم.
خواب دیدم ما پشت یه حصاری وایستادیم حاج قاسم بی سیم به دست اومدن اون حصارو باز کردن یه چیزایی هم تو بی سیم می گفتن.
فردا صبح حرکت کردیم برگشتیم شهر خودمون.من همش تو راه به خوابم فکر میکردم میگفتم حاج قاسم که راه رو باز کرد پس چرا داریم برمی گردیم.
خلاصه یازده ساعت تو راه بودیم همین که رسیدیم شهر خودمون گفتن مرز باز شده و برمی گردیم. من به خواهرم خوابمو تعریف کردم گفتم خوابم تعبیر شد حاج قاسم خودش راه رو برامون باز کرد.🌹🌷
💐بزرگوارانی که با توسل به شهدای والامقام حاجت گرفتند و یا خاطره یا رویای صادقه ای داشتند برای بنده ارسال کنند تا در کانال به اشتراک گذاشته شود.
#توسل
#کرامات_شهدا
@hasbiallah2 👈آیدی خادم شهدا
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝 متوسلین به شهدا 💝
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
ارسالی اعضای محترم کانال⤵️
سلام وقت بخیر میخاستم از عنایت شهید بزرگوار مرتضی بصیری پور براتون بگم... خداروشکر که مدتهاست عضو این کانال هستم و خیلی خوشحالم که شهدا به ما لطف کردن ولایق دونستن که هر روز یه زیارت عاشورا و صد گل صلوات هدیه کنیم به روح مطهرشون ...
ما دو روز پیش راهی شمال شدیم و روز اخر اومدیم تو جنگل که ناهار بخوریم دم دمای غروب بود که متوجه شدیم کلیدای ماشین گم شده کلی دنبال گشتیم پیدا نکردیم کم کم هوا داشت تاریک میشد
من اونروز حتی پ زیارت عاشورا رو هم نخونده بودم وهمش میگفتم موقع نماز مغرب میخونم... اون لحظه متوسل شدم به این شهید عزیز وگفتم کلیدا پیدا بشه ۵۰۰تا صلوات نذرت میکنم همراه با ۵مرتبه آیت الکرسی...
قبل از نماز مغرب و عشاء زیارت عاشورا تموم شد نیم ساعتی هم گذشته بود اما نه میتونستن در ماشینو باز کنن نه صندوق عقبو چون یه احتمال میدادیم که شاید موقع برداشتن چیزی اونجا مونده باشه خلاصه هرکی اومد یه ترفندی زد ولی در وا نشد کم کم بیخیال شدم گفتم هرکار باشه بالاخره انجام میدن که در باز بشه
گفتم بزار نمازمو بخونم وقت داره میگذره چون ماشینم چهاروزی میشد خریده بودیم دوست نداشتم خاطره ی بدی تو ذهنم ایجاد بشه
همش به شهید میگفتم نذار با سنگ شیشه رو بشکونن یا درو خراب کنن چون اگه باز نمیشد قصد داشتن شیشه رو بشکونن و... چون ماشینی بود که باید کد میدادی تا باز شه اونم باید اونوقت شب تماس میگرفتی که از شهر یه نفر باتجربه بیاد شاید بتونه درو باز کنه
خلاصه وضو گرفتم که نماز بخونم واسه اخرین بار گفتن بزار یه حرکت دیگه بزنیم اگه نشد بعد تماس بگیریم به محض اینکه یه بار دیگه سیخ کبابو از درز در بزور فرستادن داخل درِ ماشین نمیدونم چیشد که به لطف خدا و این شهید عزیز باز شد و من فقط همه چیزو عنایت ولطف این شهید میدونم و بس شادی روح همه شهدا صلوات 🌹🌹🌹
💐بزرگوارانی که با توسل به شهدای والامقام حاجت گرفتند و یا خاطره یا رویای صادقه ای داشتند برای بنده ارسال کنند تا در کانال به اشتراک گذاشته شود.
#توسل
#کرامات_شهدا
@hasbiallah2 👈آیدی خادم شهدا
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝 متوسلین به شهدا 💝
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
ارسالی اعضای محترم کانال⤵️
سلام از اعضای گروه متوسلین به شهدا هستم.. بی مقدمه گوشی رو باز کردم وارد گروه شهدا شدم مدتی بود مشکلم حاد شده بود خیلی مضطر بودم ناگاه چشمم به عکس شهید امیر حاج امینی خورد بدون اینکه به زبان بیارم با نامیدی مشکلم رو گفتم
خندیدم که این همه توسل و چله... گفتم ولش کن ولی همش ذهنم به اتفاقات شهادت این شهید بود همیشه جاهای مختلف عکس شهید رو میدیدم نمیدونم چرا همش همه جا در طول چند سال این شهید را میدیدم وقتایی میگفتم با خودم تا اینکه روز پنجشنبه ضمیر ناخودآگاهم به سمت شهید رفت همون روز در ناباوری حاجت رو گرفتم
شرمنده شدم اصلن فکرش رو نمیکردم من سه معلم شهید دارم که در زندگیم دارم با اونا به یاد بزرگواران زندگی میکنم چراغ راهم هستن واقعا شرمنده شدم
از اون روز خیلی آرومم اصلن حس حرف زدن با کسی رو ندارم از بس شرمندهام... کاری براشون نکردیم ولی اونا با جان ومال خونشان از ما محافظت میکنن با آرزوی اینکه بتونیم در خط برحق شهدا باشیم ومنتظر آقاجان مان، جامعه را با حضور شهدا محیا کنیم.
🌱
#پیام_شما🌹
سلام ممنون از کانال خوبتون
ازتون میخوام واسه منم خیلی دعا کنید
دعا کنید خدا گره از کارم باز کنه ومشکلم رو حل کنه به حق همین شهدای عزیز😭😭😭
✨
🌱
#پیام_شما🌹
سلام علیکم
با کمال تشکر از دوستان که با راه اندازی کانال معنوی متوسلین به شهدا ما را با شهدا بیشتر آشنا میکنند
بنده خودم چند وقت از شهدا فاصله گرفته بودم ولی با وارد شدن به این کانال دوباره با شهدا انس گرفتم و هر روز با شهدا حرف میزنم
حاجت بزرگی دارم ولی انگار لایق گرفتن حاجت از شهدا نیستم،تو رو خدا با نفس گرم تون قبل از اذان صبح برای بنده حقیر هم دعا کنید تا حاجاتم رو از شهدا بگیرم
،،،،گر گدا کاهل بود تقصیر صاحب خانه چیست،،،،
بنده بلد نیستم درست گدایی کنم،باتشکر از شما دوستان خوبم
✨
🌱
#پیام_شما🌹
سلام وقت بخیر
شهدا زنده اند و واقعا پیش خدا آبرو دارند وحاجت میدهند
دخترم در بارداریش مشکل پیش آمده بود متوسل به شهدا شدم حاجت گرفتم
کربلا رفتنم جور نمیشد آخرین بار متوسل به شهید احمد پلارک و شهید سردار سلیمانی شدم مشکلات برطرف شد روح تمام شهدا شاد
✨