eitaa logo
🌷متوسلین به شهدا🌷💫
33.7هزار دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
2.5هزار ویدیو
359 فایل
بسم رب الشهداء💫 🌷"هرگز کسانی را که در راه خداکشته شده اند مرده مپندار بلکه زنده‌اند و نزد پروردگارشان روزی داده میشوند"🌷 (آل عمران۱۶۹) 💥چله صلوات، زیارت عاشورا و دعای عهد💥 ✨شروع چله: 29 دی ✨پایان: 8 اسفند تبادل و تبلیغات نداریم❌ @hasbiallah2
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚘﷽⚘ 📌قسمتےازوصیتنامه‌شهید "من به هر کسی که به ولایت امام خامنه‌ای بدبین باشد برای همیشه دلگیرم” والسلام.... میگفت: در سال ۶۱ هجری حضرت عباس(ع) برای دفاع از خیمه حضرت ‌زینب(س) دو دست و چشمانش را از دست‌ داد اکنون نوبت من است که برای دفاع از حرم حضرت ‌زینب(س) دست و چشمانم را از دست بدهم... زمانیکه به بالینش رسیدم دیدم؛ همانطور که می خواست... دستش از بدنش جدا و چشمان را هم فدای ‌حرم بی‌بی زینب(س) کرده بود.😔😭 راوی: همرزم شهید ━━◈❖🌸✿🌸❖◈━━ ➡️@motevasselin_be_shohada ❣متوسلین به شهدا❣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 با شهدا شانسی نیست!زیارت مزار شهیدان اتفاقی نمیشود...! 🍃🌸میدانستم برای زیارت مزار شهید باید طلبیده شد...باید دعوت بشوی،باید صدایت کنند تا بتوانی به دیدنشان بروی! اما آشنایی با شما این را به من ثابت کرد!ثابت کرد وقتی به مدت چند ماه هرروز از کنارتان رد شدم و ندیدمتان! هر روز از کنار دیوارهای مشبک و پرچم های یا حسین(ع) گذشتم و نفهمیدم اینجا کجاست! نمیدانم آن روزها حواسم کجا بود که رد نگاهتان را نمیدیدم!یادتان هست...! هر بار از خودم می پرسیدم قضیه این دیوار چیست؟ اما حتی یکبار هم دلم نخواست بیایم و درونش را ببینم! حتی یکبار هم هوس نکردم از لا به لای این دیوار مشبک سرکی بکشم! باورم نمیشود هر بار آنچنان بی توجه از کنار در ورودی گذشتم! همان روزها و در همان رفت و آمدها بود که آن کتاب و شهید روی جلدش همه چیز را عوض کردند!یادتان هست...! به یاد دارید آن روز را که کاملا اتفاقی فهمیدم اینجا شهید گمنام دارد...!و مگر میشود اتفاقی باشد داستان شهدا...؟! فهمیدم هستید اما هنوز نمیدانستم کجا!و البته برای دیدار کمی دیر شده بود!دیگر مسیر من از کنار آن دیوار صمیمی و ورودی زیبایش نمیگذشت! دیگر انگار راهی نبود برای دیدار!ولی مگر میشود شهدا دعوت کنند و زیارت جور نشود؟!تنها میدانستم اطراف مسجد هستید و من حتی مسجد را هم بلد نبودم!!! رد گلدسته ها را گرفتیم و آمدیم...هنوز تا مسجد مسافتی مانده بود اما انگار صدایمان کردید...! صدایمان کردید که بالاخره دلم خواست برای یکبار هم که شده بدانم پشت ان دیوارهای مشبک چه خبر است! آمدیم و در نهایت با تعجب منتظرمان بودید...! ما بودیم و سه سنگ مزار و باران! هنوز هم گاهی فکر میکنم چه شد که چندین ماه از کنارتان گذشتم و ندیدمتان و درست زمانی که دیگر هیچ وقت مسیرم از آنجا نمیگذشت پیدایتان کردم! هنوز هم گاهی فکر میکنم به اینکه ... بگذریم!!! ━━━◈❖🌸✿🌸❖◈━━━ ➡️@motevasselin_be_shohada ❣متوسلین به شهدا❣
🌻شهید گمنام🌻 قبل از اذان صبح برگشت. پیکر شهید هم روی دوشش بود. خستگی در چهره اش موج میزد. برگه مرخصی را گرفت. بعد از نماز به همراه پیکر شهید حرکت کردیم. خسته بود و خوشحال. می گفت: یک ماه قبل روی ارتفاعات بازی دراز عملیات داشتیم. فقط همین شهید جا مانده بود. حالا بعد از آرامش منطقه، خدا لطف کرد و توانستیم او را بیاوریم. خبر خیلی سریع رسید تهران. همه منتظر پیکر شهید بودند. روز بعد، از میدان خراسان تهران تشییع با شکوهی برگزار شد. می خواستیم چند روزی در تهران بمانیم اما خبر رسید عملیات دیگری در راه است. قرار شد فردا شب از جلوی مسجد حرکت کنیم. بعد از نماز بود. با ساک وسایل جلوی مسجد ایستاده بودیم. با چند نفر از رفقا مشغول صحبت و شوخی و خنده بودیم. پیرمردی جلو آمد. او را می شناختم. پدر شهید بود. همان که ابراهیم پسرش را از بالای ارتفاع آورده بود. سلام کردیم و جواب داد. همه ساکت بودند. انگار می خواهد چیزی بگوید اما! لحظاتی بعد سکوتش را شکست. آقا ابراهیم ممنون. زحمت کشیدی، اما پسرم! پیرمرد مکثی کرد و گفت: پسرم از دست شما ناراحت است!! لبخند از چهره همیشه خندان ابراهیم رفت. چشمانش گرد شده بود از تعجب! بغض گلوی پیرمرد را گرفته بود. چشمانش خیس از اشک بود. صدایش هم لرزان و خسته: دیشب پسرم را در خواب دیدم. می گفت: در کدتی که ما گمنام و بی نشان بر خاک جبهه افتاده بودیم، هر شب مادر سادات حضرت زهرا(س) به ما سر می زد.اما حالا! دیگر چنین خبری برای ما نیست. می گویند شهدای گمنام مهمانان ویژه حضرت زهرا(س) هستند. پیرمرد دیگر ادامه نداد. سکوت جمع ما را گرفته بود. به ابراهیم هادی نگاه کردم. دانه های درشت اشک از گوشه چشمانش غلط میخورد و پایین می آمد. می توانستم فکرش را بخوانم. هادی گمشده اش را پیدا کرده بود؛ گمنامی ━━━◈❖🌸✿🌸❖◈━━━ ➡️@motevasselin_be_shohada ❣متوسلین به شهدا❣
💠 در محضـــر شهیـــد.... ✍یک بار از من پرسید: چقدر منتظر دریافت حقوق ماهیانه ات میمانی؟ گفتم: از همان ابتدای زمانی ڪه حقوقم را میگیرم؛ منتظرم ڪه موعد بعدی پرداخت حقوق ڪی میرسه! 🍁آهی از سر حسرت کشید و گفت: اگر مردم این انتظاری را ڪه به خاطر مال دنیا و دنیا می کشند، ڪمی از آن را امام زمان(عج) می کشیدند ایشان تا حالا کرده بودند، امـام منتظـر نــدارد.😔 ━━◈❖🌸✿🌸❖◈━━ ➡️@motevasselin_be_shohada ❣متوسلین به شهدا❣
هر روز وقتی برمی‌گشتیم، بطری آب من خالی بود، اما بطری مجید پر بود، توی این حرارت آفتاب لب به آب نمی‌زد، همش دنبال یک جای خاصی می‌گشت، نزدیک ظهر، روی یک تپه خاک با ارتفاع هفت هشت متر نشسته بودیم و دیدیم که مجید بلند شد، خیلی حالش عجیب بود تا حالا این طور ندیده بودمش، هی می‌گفت پیدا کردم این همون بلدوزره و ... یک خاکریز بود که جلوش سیم خاردار کشیده بودند، روی سیم خاردار دو شهید افتاده بودند که به سیم جوش خورده بودند و پشت سر آنها چهارده شهید دیگر، مجید بعضی از آن ها را به اسم می‌شناخت مخصوصا آنها که روی زمین افتاده بودند مجید بطری آب را برداشت، روی دندان‌های جمجمه می‌ریخت و گریه می‌کرد و می‌گفت: بچه ها! ببخشید اون شب بهتون آب ندادم به خدا نداشتم، تازه، آب براتون ضرر داشت… 🌷سردار تفحص‌ شهید مجید پازوکی🌷 ●تاريخ شهادٺ: ۱۳۸۰/۰۷/۱۷ ●محل شهادٺ: فکه ━━◈❖🌸✿🌸❖◈━━ ➡️@motevasselin_be_shohada ❣متوسلین به شهدا❣
🌹در همسایگی ما مجلس عروسی بود. صدای موسیقی و پایکوبی مدعوین محله را پر کرده بود. داشتم آماده می‌شدم که بروم عروسی. محمد نگاه سرزنش‌آمیزی به من کرد و گفت: مادر! میخواین در چنین مجلسی شرکت کنین؟ گفتم: دعوتمون کردن. مگه تو نمی‌آیی؟ -من هرگز در مجلس معصیت شرکت نمی‌کنم. 🌹محمد به اتاق رفت و در آن هوای گرم مردادماه درها را بست تا از نفوذ صدای موسیقی به اتاقش جلوگیری کند. 🌹نیمه شب به خانه برگشتم محمد را دیدم که با چهره‌ی عرق کرده خوابش برده و مفاتیح در کنارش باز است. "شهید محمد طاهری" ━━◈❖🌸✿🌸❖◈━━ ➡️@motevasselin_be_shohada ❣متوسلین به شهدا❣
🌹دلتون رو گــرفتار این پیچ و خم دنیا نڪنید این پیچ و خم دنیا انــــسان رو به باتـــلاق می برد و گـــرفتار می ڪند ازش نـــــجات هـــم نمیــشه پیدا ڪرد. ━━◈❖🌸✿🌸❖◈━━ ➡️@motevasselin_be_shohada ❣متوسلین به شهدا❣
💥راز چفیه رهبر معظم انقلاب سردار شهید حاج قاسم سلیمانی: ◀️ این عظمت، ◀️ احترام ◀️ و قداست فرهنگ ایثار و شهادت است که موجب شده است ولی فقیه ما که برجسته‌ترین شخصیت این نظام و فقیه جامع الشرایط است، در جلسات رسمی و غیررسمی و در دیدار روسای جمهور کشورها چفیه را به عنوان نماد جنگ، دور گردن خودشان بیندازند و همیشه حائل جسم خودشان کنند.  حجت الاسلام والمسلمین ماندگاری: به مقام معظم رهبري گفتم فلسفه چفيه شما چیست؟ فرمودند: دوستان اگر می دانستند که دشمن چگونه آماده شده است برای زمین زدن نظام و اسلام، هیچگاه! حالت رزم را از خودشان دور نمی کردند. دست خدا بر سر ماست خامنه ای رهبر ماسـت💐 ━━◈❖🌸❖◈━━ ➡️@motevasselin_be_shohada ❣متوسلین به شهدا❣
✍ حاج حسین خرازے مے گفت : سهل ‌انگارے و سستے در اعمال عبادے تاثیر نامطلوبے در پیروزی‌ ها دارد... 🌷 ━━◈❖🌸✿🌸❖◈━━ ➡️@motevasselin_be_shohada ❣متوسلین به شهدا❣
YEKNET.IR - shoor - shahadat imam askari 21 aban 1401 - ramezani.mp3
6.19M
✨تو دلای شکسته بارقه امیده ✨گوشه هر خونه ای یه وصیت شهیده🕊🌷 🎤 👌بسیار دلنشین ━━◈❖🌸❖◈━━ ➡️@motevasselin_be_shohada ❣متوسلین به شهدا❣