🔰مختصری از زندگینامه شهید علی محمد قدیانی
💐🍃شهید قدیانی چهاردهم شهریور ۱۳۴۰، در شهرستان قزوین چشم به جهان گشود. پدرش قوچعلی و مادرش هاجر نام داشت. تا پایان دوره متوسطه درس خواند.
سپس به فراگیری علوم دینی و حوزوی تا سطح (مقدمات) پرداخت.
🥀🕊به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. بیست و پنجم دی ۱۳۶۵، باسمت فرمانده گروهان در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به پهلو، شهید شد. مزار او در بهشت زهرای شهرستان تهران واقع است.
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝 متوسلین به شهدا 💝
🌹✨🕊🌹✨🕊🌹✨
🔷خاطرات روحانی شهید علی محمد قدیانی🔷
🌹🌿ایشان در راستای عشق وصفناپذیر به سیده نساء عالمیان حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در حجره کوچک خود مراسم سوگ بر پا میکرد و با تدارک اطعام ارادت خود را اعلام میداشت، و به دیگران توصیه اکید میفرمود در خور همت و امکان خویش از برگزاری چنین برنامهها غافل نباشند.
🕊🌿🕊🌿🕊🌿🕊
خصوصیات اخلاقی :
🌷🍃طبع لطیف و بذلهگو و بذلهپسندش، او را محبوب همه ساکنان مدرسه ساختهبود، تواضع و فروتنی او مثالزدنی بود، همچنانکه در سن و سال از همه پیش بود، در حرمتگذاری و توقیر کمسن و سالان مدرسه هم از همه پیش بود. با همه میجوشید و دوستی و محبتش را مخلصانه در طبق اخلاص میگذاشت و چیزی فروگذار نمیکرد.
از خودستایی بیزار بود، و کسی به یاد ندارد او خط و ربط زندگی و فراز و نشیبهای قابل ستایش خود را به کسی بازگو کردهباشد، در حقیقت او رازی بود نهفته و ناشناخته که خود هم مایل به کشف سرّ درونش نبود.
او خود میدانست این دنیایی نیست و نباید با دنیادوستانی که فهم منطق او برایشان محال است، از این مقوله وارد گفتگو شود.
🌺🍃او دلدادهی مطالعه و تفکر بود، تا پاسی از شب در میان خِرمنی از کتب به مطالعه دروس خود میپرداخت و آخرین چراغی که در مدرسه به تاریکی کلید میخورد با انگشت فروغپرداز شهید بود.
و هنوز چشم فجر خواب بود که چشمان او بانگ بر خفتهدلان میزد و نیایشش را به آسمان خلوص حک میکرد. او باشبزندهداری و اقامه نماز شب، به احیای حیات پر برکت خود مشغول میشد، و با همین وصف و حال به استقبال فجر صادق میشتافت.
🌷🍃زیارت امام رئوف برنامه روزانه او بود، خشوع و خضوع او در این آستان در وصف نیاید. در مشعر زیارت چنان شعور او اوج میگرفت که کسی حال و هوای دلدادگی و شیفتگی او را به سختی میتوانست درک کند. اگر امکان تشرف به اندرون حرم ممکن نمیشد، کفشها را میکند و پابرهنه بر سنگفرش صحن، با کمال وقار و احترام دست به سینه مینهاد و فرازهای زیارت امینالله را از جان و دل زمزمه میکرد، گویا کسی این فرازها را به زبان میآورد که به تحقق آنها در باره خود به اطمینان کامل رسیدهاست.
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝 متوسلین به شهدا 💝
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊گوش ها و چشم هایتان را متبرک کنید...
🦋مثل این کلیپ رو
خیلی کم میتونید گیر بیارید..
♥بیست عشق در یک قاب
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝 متوسلین به شهدا 💝
🍃🌷🌷🌻🌹🌻🌷🌷🍃
100گل صلوات هدیه میکنیم به نیابت از شهید والامقام" علی محمد قدیانی" نذر سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان عج و هدیه به محضر چهارده معصوم علیهم السلام
🍃🌷🌷🌻🌹🌻🌷🌷🍃
🚩#قرائت_زیارت_عاشورا
🕯️به نیت" شهید علی محمد قدیانی"
💚همنوا با امام زمان(عج)
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝 متوسلین به شهدا 💝
زیارت عاشورا.pdf
253.3K
ا🔰 pdf زیارت عاشورا⇧
صلےاللهعلیڪیااباعبدللھ
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلفــَرَج🤲
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝 متوسلین به شهدا 💝
AUD-20220806-WA0119.mp3
8.5M
🚩 زیارت عاشورا
🔹️با نوای استاد علی فانی
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین(ع)
💚💚💚💚💚
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝متوسلین به شهدا💝
May 11
#توسل
#کرامات_شهدا
💐بزرگوارانی که با توسل به شهدای والامقام حاجت گرفتند و یا خاطره یا رویای صادقه ای داشتند برای بنده ارسال کنند تا در کانال به اشتراک گذاشته شود.
@hasbiallah2 👈آیدی خادم شهدا
➡️@motevasselin_be_shohada
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
ارسالی اعضای محترم کانال⤵️
سلام خداروشکر خدا به ما توفیقی داده هرسال میلاد سید و سالار شهیدان اقا اباعبداله الحسین رو جشن میگیریم وخیلی با شکوه و عالی برپا میشه امسال از نظر مالی مشکل زیادی داشتیم شوهرم گفتند امسال ما نمیتونیم جشن بگیریم من خیلی ناراحت شدم و چله شهدا برداشتم از خودشون خواستم که کمکمون کنند یه هفته بعد از توسل به شهدا همسرم با خوشحالی گفتند وامی که درخواست کرده بودیم که قرار بود سال دیگه واریز کنند ردیف شده😭😭😭 خدا شاهده ما سال های قبل یک شب جشن میگرفتیم امسال ۲ شب توفیق پیدا کردیم خیلی باشکوه برپا شد 🤲🤲🤲
الحمدالله
🦋✨🦋✨🦋✨🦋
سلام طاعات عبادات همه دوستان عزیز قبول حق التماس دعا دارم دوستان بنده حقیر چله شهدا را گرفتم برا باز شدن بخت پسرم خیلی اذیت ام کرده برا زن گرفتن. خدا شاهد است آخرین روز چله ام بود شب رفتیم دختری را دید و پسند هم کرد
از خانواده شهدا هم حاجت روا شدم الهی ب حرمت محمد قرآنش و ب حرمت علی اولادش همتون حاجت روا بشید 🤲🤲😭
🦋✨🦋✨🦋✨🦋
سلام من در گلزار شهدای اصفهان یک ماه پیش به سفارش دوستم متوسل شدم به شهیدی که کربلا میداد، شهید علیرضا کریمی و الان که دارم برای شما مینویسم حرم با صفای امیرالمومنین هستم اولین بارم هست میام و بصورت کاملا غیر منتظره قسمتم شد
.
🌷متوسلین به شهدا🌷💫
<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>> @motevasselin_be_shohada <<
<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>>
@motevasselin_be_shohada
<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>>
💐#مجید_بربری
#قسمت_62
واقعا هم ترک کرده بود.آبجی مریم روز نبود که زنگ نزنه و بگه:داداش،یه کاری بکن!مجید داره میره سوریه.من همین یه پسر رو دارم،شما می دونید چقدر بهش وابسته ام.
اعصابم بهم ریخته بود.نمی دونستم چی کار کنم.باورم هم نمیشد. که مجید بره سوریه.هرکسی که این حرف رو می شنید،مسخره میکرد. فکر می کردند ما دروغ میگیم یا اونها رو دست انداختیم. یه روز بهش گفتم:الهی بری و برنگردی،بری شهید بشی و ما از دستت راحت بشیم!
حسن لر،من اگه اون دنیا هم برم،باز هم از تو می کَنَم،خیالت راحت.
و در نهایت ناباوری همه ی ما،مجید رفت که رفت.آبجیم و آقا افضل خیلی این طرف اون طرف رفتند که مجید رو برگردونند.آخرش آقا افضل راضی شد که یه هفته مجید اونجا باشه.بالاخره جوون بود و غرور داشت.نمی خواست غرورش پیش دوستان و فرمانده هاش بشکنه.ضمنا می دونست برای دفاع از حرم حضرت زینب رفته،خوشحال هم بود. یه روز به من زنگ زد. صداش رو که شنیدم،انگار جون تازه ای گرفتم.
_سلام دایی.
برای اولین و آخرین مرتبه در عمرش،من رو دایی صدا زد.جواب سلامش را نداده،چهار پنج تا لیچار بارش کردم.
_دایی،چرا لیچار میگی؟حواست باشه،اینجا صدات جمع میشه ها!حالا از من گفتن بود.
_مرد حسابی بلند شدی رفتی!حالا بگو ببینم چی کار داری؟
_دایی،حواست به خونه ما باشه،من برنمی گردم.
_یعنی چی که نمی گردی؟
_همین که شنیدی. من دیگه برنمی گردم!مواظب مامان مریم و افضل بابایی باش.
و قطع کرد.این رو که گفت،توی دلم،نه زبونی،کلی لیچار نثارش کردم.تا چند روز زنگ میزد و ازش بی خبر نبودیم.تا این که زنگ زد به آبجیم و گفت:((من تا چند روز آینده نمی تونم زنگ بزنم،بلند نشید برید این گردان و اون گردان و آبرو ریزی کنید.))
#داستان_زندگی_حر_مدافعان_حرم
#شهید_مجید_قربانخانی🌷🕊
💥ادامه دارد...
<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>>
@motevasselin_be_shohada
<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>>
💐#مجید_بربری
#قسمت_63
توی صفحات مجازی می چرخیدم که دیدم،عکس هم رزمش حسین امیدواری را زده اند و نوشته اند:پرواز پرستویی دیگر. حسین امیدواری در منطقه خان طومان،به شهدای مدافع حرم پیوست.
دلم عاشورا شد.می دونستم مجید هم با حسین امیدواری بوده.دستام یخ کرده بود و گوشی توی دستم می لرزید.پشتم لرزید.کاش می تونستم زمان رو نگه دارم.عباس فرامرزی،برادر شهید محسن فرامرزی زنگ زد.تا اسمشو روی صفحه گوشیم دیدم،دلم ریخت.دنیا دور سرم می چرخید.صدام می لرزید.
_الو سلام!عباس جون،خوبی داداش؟
_سلام،حسن آقا میخواستم ببینمت.
_چی شده؟
_پشت تلفن نمیتونم،باید ببینمت.
_مجید چیزیش شده؟
_گفتم که،تلفنی نمی تونم!
_مجید شهید شده؟
_نه!
_من میدونم شهید شده.😔
اونقدر گفتم و گفتم،تا این که فهمیدم شهید شده.گوشی از دستمافتاد،خشکم زد.دنیا دور سرم می چرخید.صورتش لحظه ای از جلوی چشمام کنار نمی رفت.چقدر دوست داشتم مجیدم رو بغل بگیرم.همون جا نشستم روی زمین،دو دستی زدم توی سرم.یعنی مجید رفت!یعنی همه چی تمام!
همه می دونستیم مجید شهید شده،الاّ آبجیم،مادر مجید.البته از حس مادریش،چیزهایی بو برده بود.آروم و قرار نداشت. مریمی که تا نیمه های شب،بیدار می موند و چشم براه مجید بود تا برگرده،حالا می دونست که اتفاقی برای پسرش افتاده،اما نمی خواست باور کنه.گنگ شده بودیم.هیچ کی چاره ای به فکرش نمی رسید.فقط تو سرو کله هم می زدیم،تا آبجی نفهمه.فکر فردا هم نبودیم که چه خواهد شد.تا ده روز آبجیم نمی دونست.بعد هم از طرف گردان امام علی،حاج جواد و چند نفر از دوستاش اومدند و خبر شهادت رو دادند.اما مجید هنوز برای من تمام نشده،مجید برای من زنده است.با ماشین می رفتم و مدارکم همراهم نبود.افسر توی اتوبان تابلوی ایست رو نشون داد و جلوم رو گرفت.کنار خیابان پارک کردم.همین که از ماشین پیاده شدم،عکس مجید رو روی شیشه دید.دقت کرد تا مطمئن بشه.پرسید؛
_این عکس شهید مدافع حرم مجید قربان خانی یه؟ دیشب مستندش رو نشان می داد.
گفتم بله.
_شما دیشب مستندش رو دیدی؟ مادر شهید از دایی ها و رفیق هاش میگفت .
_خواهر زاده مه
حسن آهی کشید ،بلند شد و به بهانه آب خوردن رفت توی آشپزخانه.
#داستان_زندگی_حر_مدافعان_حرم
#شهید_مجید_قربانخانی🌷🕊
💥ادامه دارد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀پنجشنبه ها عجیب بوی گمنامی میدهد😭😭😭
بوی عطر ولایت، شهدا، حاج قاسم،
نمیدانم چرا پنجشنبه ها حال عجیبی دارد
انگار که دنبال بهانه ای برای باشهدا بودن میدهد❣
شهدا نگاهی
اللهم الحقنی بالشهدا والصالحین
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝 متوسلین به شهدا 💝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠حاجت گرفتن از شهدای گمنام🥺
شاعر دفاع مقدس، مرحوم «ابوالفضل سپهر»، همیشه به دوستانش توصیه میکرد «هر حاجتی دارید، پیش غریبه نروید، یک نذر کنید و حاجتتان را بگیرید.» و آن نذر «شستن قبر شهدای گمنام» بود…😍👌
💠روش نذر:
به نیت برآورده شدن حاجتم تا ۴هفته
روز پنجشنبه
یک یا....قبرشهید گمنام رو میشورم💚
#شهدای_گمنام
#شهیدانه
اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ
قهرمان من
برادر شهیدم
رفیق آسمانی من
سربآز آقآ #امام_زمان
#شهید_ابراهیم_هادی
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝 متوسلین به شهدا 💝