AUD-20220806-WA0119.mp3
8.5M
🚩 زیارت عاشورا
🔹️با نوای استاد علی فانی
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین(ع)
💚💚💚💚💚
╼═══•❅✿•❁•✿❅•═══╾
➡️@motevasselin_be_shohada
❣متوسلین به شهدا❣
🍃🍃
#سلام_به_مادر_سادات💚
هرگاه به هر
امامی سلام دهید
خــــــود آن امام جواب
ســـــــلام تان را میدهـــــد...❣
‼️ولی اگر کسی بگوید
❣ “السلام علیک یا فاطمه الزهرا”❣
همهی امامان جواب میدهند …😍
میگویند: چه شده است که این فرد نام مادرمان را برده است ⁉️💫💚
🍃✨♡السلام علیک یا فاطمهُ الزهراء(س)♡✨🍃
تا ابد این نکته را انشا کنید🍃
پای این طومار را امضا کنید🍃
هر کجا ماندید در کل امور🍃
رو به سوی حضرت زهرا کنید🍃
💚💫السلام علیک یا فاطمه الزهرا (س)💫💚
السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ💚💫
السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ نَبِيِّ اللَّه💚💫
السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ حَبِيبِ اللَّهِ💚💫
السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ خَلِيلِ اللَّهِ💚💫
السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ صَفِيِّ اللَّهِ💚💫
السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ أَمِينِ اللَّهِ💚💫
السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ خَيْرِ خَلْقِ اللَّه💚
السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ أَفْضَلِ أَنْبِيَاءِ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ مَلائِكَتِه💚💫
السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ خَيْرِ الْبَرِيَّةِ💚💫
السَّلامُ عَلَيْكِ يَا سَيِّدَةَ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ💚💫
مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ السَّلامُ عَلَيْكِ يَا زَوْجَةَ وَلِيِّ اللَّهِ وَ خَيْرِ الْخَلْقِ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ💚💫
*~~✿🖤⃟💛✿~~*
🌠⃟♥️صلوات حضࢪت زهرا
🫀 اللهُمَّ صَلِّ عَلے فاطِمَةَ وَ أَبیها وَ بَعلِها وَ بَنیها وَالسِّࢪِّ المُستَودَع فيها بعدد ما احاط به علمک🤲💚🍃
https://eitaa.com/joinchat/2551906560C3fd0c062cf
✅ختم قرآن و اذکار مجرب👆
دوستان بزرگوار
لطفا ما را در نشر و ترویج زندگی و سیره ی شهدا یاری کنید مطالب کانال را با لینک انتشار دهید
پست ها و مطالبی که روزانه بارگذاری میشود نشر دهید از دوستان و مخاطبینتان دعوت کنید
با اینکار افراد بیشتری ان شاءالله به محفل شهدایی ما اضافه خواهند شد.
و اگر رفاقتی با شهدا حاصل شد این واسطه خیر شما خواهید بود.
🌹🌹💐🌸🌺🌷🌷
اجرتان با سیدالشهدا آقا اباعبدالله الحسین ع و خانم فاطمه ی زهرا سلام الله علیها💚
اللهم ارزقنا توفیق الشهادت♥️🕊
یا علی✋
لطفا لینک کانال را فوروارد کنید👇
@motevasselin_be_shohada
❣متوسلین به شهدا❣
سرباز امام زمان عج باشید ان شاءالله
دوستان از امروز دو داستان شهدایی را در کانال خواهیم داشت
♦️اولی #هنوز_سالم_است زندگی شهید والامقام محمد رضا شفیعی
♦️دومی کتاب صوتی #خداحافظ_سالار خاطرات همسر گرامی شهید همدانی هست
ان شاءالله با فوروارد آنها برای دیگران شهدا را بهتر به دیگران بشناسانیم
🌹🌹🌹🌹🌹
اجرکم عندالله
#شهیدمحمدرضاشفیعی🥀🕊
🌷🌿پیکر شهید محمدرضا شفیعی پس از شهادت آنچنان تازه و معطر باقی می ماند که صدام به سربازان خود دستور می دهد که پیکر این شهید را در برابر آفتاب قرار دهد تا بپوسد
و وقتی این کار نیز به سرانجام نرسید دستور میدهد که بر روی پیکر این شهید اسید بپاشند😭 که با این کار نیز آسیبی به بدن شهید نمی رسد و جسد تازه و معطر این شهید بعد از گذشت 16سال به وطن برمی گردد.
#شادیروحپرفتوحشهداصلوات
🌷🌷🌷🌷🌷
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
❣متوسلین به شهدا❣
<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>>
@motevasselin_be_shohada
<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>>
🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷
#هنوز_سالم_است
#قصه_مادرشهیدمحمدرضاشفیعی
#نویسنده
#نرجس_شکوریان_فرد
💐#قسمت_اول💐
زن تشت گِل را از روی دوشش پائین گذاشت،قالب را پیش کشید،گِلها را درآن ریخت و با چوب رویش را صاف کرد.دستش را به زانو زد،تشت رابرداشت وبرگشت.صدای آوازی را که مرد زیر لب زمزمه میکرد،می شنید.
مرد پاچه های شلوارش را بالا زده بود و زیر نور کم رنگ فانوس،کاهگل ها را لگد میکرد،پاهایش با آهنگ نفس هایش تا زانو در گِل فرو میرفت و بیرون می آمد.
زن نگاهی به مرد کردو خندید.
دوباره تشت را پر کرد،یا علی گفت و بلند شد.
دوست داشت کارشان زودتر تمام شود و برگردند.
بچه ها را غذا داده بود و خوابانده بود.
الان چند شبی میشد که باشوهرش می آمدند و کاهگل ها را آماده می کردند و قالب می زدند.
می خواستند هرجور شده،اتاق کوچکی بسازند تا از مستاجری چند ساله راحت شوند .
مرد،دو تا قالی ای را که زن بافته بود،همراه تمام وسایل زندگی،حتی گلیم زیر پا و رخت خواب هایشان را فروخته بود تا توانسته بود این زمین را بخرند.
حالا جز وسایل ضروری زندگی،چیزی برایشان نمانده بود.
زن انگشتانش را تند تند در تارهای قالی فرو میبرد و ریشه میزد.
ازصبح تا شب کارش همین بود.
مرد،دنبال روزی حلال،شب و روز نمی شناخت.
شب هم که می شد،فانوسی به دست میگرفت وجلو می افتاد تابروند برای خشت زنی.
حال دوتا اتاق کوچک آماده کرده بود واگر می توانستند دری هم برای این خانه تهیه کنند،می رفتند توی خانه ی خودشان.
مرد بعد از چند روز توانست بالاخره یک در چوبیِ کهنه پیدا کند.
در را که گذاشت،زن با خوش حالی اسباب و وسایل را جمع و از صاحبخانه خداحافظی کردند.
وسایلشان را روی یک گاری چیدند وآرام در کوچه پس کوچه های باریک راه افتادند.
هروقت نگاهشان به هم می افتاد لبخندی می زدند وخدا را شکر میکردند.
✨ادامه دارد....
❣متوسلین به شهدا❣