#توسل
#کرامات_شهدا
💐بزرگوارانی که با توسل به شهدای والامقام حاجت گرفتند و یا خاطره یا رویای صادقه ای داشتند برای بنده ارسال کنند تا در کانال به اشتراک گذاشته شود
@hasbiallah2 👈خادم الشهدا
➡️@motevasselin_be_shohada
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
#ارسالی اعضای محترم کانال⤵️
سلام علیکم
خدا را شاکرم که با این کانال آشنا شدم وشامل لطف وعنایت شهدا قرار گرفتم.
الان که دارم می نویسم، پای سجاده اولین نمازی هستم که در خانه جدید مان ساکن شدیم.
بعد از ٧سال باید جابه جا می شدیم.
وبرایم خیلی سخت بود پیدا کردن خانه جدید، چون هم از نظر مالی استطاعت نداشتم وهم اینکه روی همسرم نمی تونستم حساب کنم.
وهمش منتظر معجزه بودم.
نذر ونیاز زیاد کردم وبه در خانه ائمه اطهار (علیه السلام ) توسل جستم.
در همین زمان با کانال چله شهدا آشنا شدم و هر صبح دعاي عهد و هدیه صلوات از طرف شهید رو خواندم.
و خواندن زندگینامه شهدا و وصیت نامه شان اثر خوبی بر من داشت
زیارت عاشورا با نوای آقای فانی را با گریه وتوجه خواندم
وبه یاد شهدای کربلا وشهدای لبنان و شهادت سید بزرگ مقاوت سید حسن نصرالله اشک ریختم.
وحال خوشی پیدا می کردم.
وهمه را مدیون کانال متوسلین به شهدا می دانستم
خدا روشکر خانه خوبی گرفتیم. بااجاره مناسب.
تصمیمم بر این است هیچ وقت چله شهدا را ترک نکم.
وبه دیگران هم توصیه میکنم که از شهدا غافل نباشید.
شهدا زنده اند.
شادی روح همه ی شهدا از صدر اسلام تابه الان صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
ومن الله توفیق 🌺
🦋✨🦋✨🦋✨🦋✨🦋
سلام ب همه اعضای کانال
سلامی ب امام زمان و به روح همه شهدا
یک روز اتفاقی در یک کانال باشهید بابک نوری آشنا شدم و داخل کانال توسلات مختلف رو میخوندم ک چند نفر گفته بودند ب این شهید ک متوسل شدند وهمون چیزی ک خواستند رو بهشون داده
بنده هم ب این شهید متوسل شدم و چون حاجت من یک پروسه چندماهه زمان نیاز داشت طی این مدت باهاشون درددل میکردم حرف میزدم و التماسشون میکردم و نذرهای مختلف ب نیابت ازین شهید هدیه ب ائمه انجام میدادم
و درکنار این توسلات ختم های مختلف و توسل ب شهدای دیگه هم داشتم و خود شهدا حاجتمو بهم دادند وحتی این اوخر نشونه هایی بهم دادند ک ب حقیقت پیوست.
از شهدا با دل شکسته وخالصانه حاجت بخواهید ناامیدتون نمیکنند ....
منو ب این باور و یقین رسوندند ک شهدا همه چیزو میبینند و دستشون برا حاجت دادن بازه
شادی روح شهدا صلوات
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝 متوسلین به شهدا 💝
May 11
🌷متوسلین به شهدا🌷💫
<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>> @motevasselin_be_shohada <<━━⊰♡❀
<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>>
@motevasselin_be_shohada
<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>>
🟣خاک های نرم کوشک🟣
اولین نفر
#قسمت_صد_و_شصت_و_پنج
جریان را با شتاب گفتند. به خنده گفتم: «اه! مگه میشه که ما از رو میدون مین رد شده باشیم؟حتماً شوخی می کنیدشماها.»
دستم را گرفتند.گفتند:«بیا بریم خودت نگاه کن»
همراشان رفتم.
دیدن آن میدان مین واقعاً عبرت داشت تمام مین ها روشان رد پا بود بعضی حتی شاخک هاشان کج شده بود، ولی الحمد لله هیچ کدام منفجر نشده بود.
خدا
رحمت کند شهید برونسی را،آخر صحبتش با گریه می گفت:«بدونید که حضرت فاطمه ی زهرا (سلام الله علیها) و اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) تو تمام عملیاتها ما رو یاری می کنند.»
محمد رضا فداکار یکی از همرزمان شهید برونسی می گفت:« چند روز بعد از عملیات دو سه تا از بچه ها، گذرشان به همان میدان مین می افتد. به محض اینکه نفر اول پا توی میدان می گذارد یکی از مین ها عمل می کند که متأسفانه پای او قطع می شود بقیه مین ها را هم بچه ها امتحان می کنند که می بینند آن حالت خنثی بودن
میدان مین رفع شده است.
شهید برونسی تمام فکر و ذکرش درباره عملیات موفق این بود که می گفت: باید نزدیکی مان را با اهل بیت (علیهمالسلام) بیشتر کنیم و ایمانمان را قوی تر.
محمد حسن شعبانی
کله قندی گل منطقه بود؛ از آن ارتفاعات حساس و حیاتی،از بلندی آن جا دشمن به جاده های مواصلاتی و به تمام منطقه ی ما تسلط داشت همیشه از همان جا بود که مشکل برامان درست می کرد تو عملیات آزاد سازی
مهران هم همین مشکل پاپیچ بچه ها شد.
ادامه دارد....
🟣خاک های نرم کوشک🟣
اولین نفر
#قسمت_صد_و_شصت_و_شش
یادم هست روز هفتم ،عملیات ،خیلی از مناطق مورد نظرمان آزاد شده بود حتی ارتفاعات «5» و ارتفاعات نعل اسبی "۱" هم زیر پای بچه های ما بود ولی با همه ی این احوال،اگر کله قندی دست دشمن می ماند نتیجه ی عملیات برای ما صفر بود. یعنی اصلاً تثبیت عملیات به آزادی آن ارتفاعات بستگی داشت.
دشمن تمام هست و نیستش را گذاشته بود که آن جا را از دست ندهد چند بار تک زدیم، اما کله قندی همچنان
به انتظار قدمهای ما لحظه شماری می کرد
روز هفتم عملیات خودعبدالحسین باز آمد توی گود.رفت سروقت گردان بلال، که گردان تکاور بود. غلامی، عسکری، میرانی مقدم " ۱ ". و چند تا دیگر از آن آرپی چی زن های هیکل دار و رشید را برداشت و با تأکید گفت:«این کله قندی امروز باید آزاد بشه!»
فکر می کنم دو، سه ساعتی مانده بود به ظهر،که حمله را شروع کرد عبدالحسین و آن چند تا آرپی چی زن رفتند تو نوک حمله، بقیه ی گردان تکاور هم پشت سرشان.
سرهنگ جاسم " ۲ بالای ارتفاعات، مثل مار زخم خورده به خودش می پیچید، با آتش سنگینی که رو سر بچه ها می ریخت هر طوربودجلوی پیشروی ما را گرفت، حالا عبدالحسین و بقیه، پشت سنگ ها و لابلای شیارها متوقف شده بودند ولی معلوم بود هیچ کدام قصد برگشتن ندارند.
حجم آتش بیشتر، از طرف دشمن بود یکهو سرو کله ی چند تا از هلیکوپترهاش پیدا شد یقین داشتیم برای بعثی ها آذوقه و مهمات آوردهاند بچه ها از پایین و از ارتفاعات بغل ،شروع کردند به ریختن آتشی شدید، کمی بعد، هلیکوپترها دست از پا دراز تر برگشتند.
حالا فرصت خوبی بود برای ما،عبدالحسین نعره زد: «الله اکبر»
پاورقی
۱ این ارتفاعات سمت چپ کله قندی واقع شده بودند
ادامه دارد....
#رمان_شهدایی
#زندگینامه_شهید_عبدالحسین_برونسی
#شادی_روح_شهدا_صلوات
🌷🌷🌷🌷🌷
<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>>
@motevasselin_be_shohada
<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>>
🟣خاک های نرم کوشک🟣
اولین نفر
#قسمت_صد_و_شصت_هفت
پشت بندش سریع بلند شد و شروع کرد به پیشروی در همان حال آتش هم می ریخت بچه ها هم به تبعیت از او،
،دوباره حمله را شروع کردند چیزی نگذشت که ورق به نفع ما برگشت و باز این ما بودیم که
میدان دار معرکه شدیم.
سرهنگ جاسم و نیروهایش تو بد وضعی گیر کرده بودند.حالا از چند طرف رو سرشان آتش می ریختیم پرواضح بود که دارند نفس های آخر را می کشند. فتیله ی آتششان هم هر لحظه پایین تر می آمد
کم کم اوضاع و احوال طوری شد که دو راه بیشتر برایشان نماند یا تسلیم یا خودکشی
تو این حیص و بیص باز سرو کله ی هلیکوپترهای دشمن پیدا شد این بار تعدادشان بیشتر نشان می داد و از طرز مانورشان معلوم بود برای کار مهمتری آمده اند کاری مهم تر از ریختن آذوقه و مهمات، زده بودند به سیم آخر.
قشنگ تا بالای ارتفاعات آمدند،عبدالحسین زودتر از بقیه قضیه را فهمید.
اومدن جاسم" فرمانده شون رو ببرن، میخوان نجاتش بدن امان ندین به شون»
خودش سریع یک گلوله ی آرپی جی زد طرف هلیکوپترها بچه ها هم مهلت ندادند هر کی با هر اسلحه ای داشت آتش می ریخت طرفشان، تیربارچی با تیربار میزد و دوشیکاچی با دوشیکا گلوله های آرپی چی هم همین طور یک کله شلیک شد. این بار دوتاشان را زدیم با سرو صدای زیادی خوردند به صخره ها و منفجر شدند.
پاورقی
۱- همگی به فیض عظیم شهادت نائل آمدند
۲- داماد و پسرخاله ی صدام که با تعداد زیادی از نیروهای بعثی با چنگ و دندان چسبیده بودند به آن ارتفاعات
ادامه دارد....
🟣خاک های نرم کوشک🟣
اولین نفر
#قسمت_صد_و_شصت_هشت
هلیکوپترهای ،دیگر هلی برد کردند انگار از طرف شخص صدام دستور داشتند هر طور شده سرهنگ جاسم را نجات دهند آخرش ولی نتوانستند ما همین طور به نوک ارتفاعات نزدیکتر می شدیم، شدت آتشمان که بیشتر شد. آنها دمشان را گذاشتند رو کولشان و زدند به فرار.
بچه ها با شور و هیجان زیادی قدم بر می داشتند و تخته سنگها را یکی بعد از دیگری رد می کردند. اولین نفری که پا گذاشت رو ارتفاعات
کله قندی خود عبدالحسین بود. ۱. پرچم جمهوری اسلامی را با آن بالا زد
خودش هم سرهنگ جاسم را اسیر کرد و کلتش را از او گرفت "۲"
جاسم باعث شهادت بهترین و مخلص ترین نیروهای ما شده بود نیروهایی که هر کدام برای عبدالحسین حکم فرزند را داشتند و او برای رزمی شدنشان، حسابی عرق ریخته بود و زحمت کشیده بود.
حاجی وقتی جاسم را دستگیر کرد چند تا از بچه ها هجوم بردند که او را به درک واصل کنند ولی عبدالحسین خیلی قاطع و جدی جلوشان را گرفت با ناراحتی گفت: «ما حق نداریم همچین کاری بکنیم»
بچه ها ناراحت تر از او گفتند:«اون از یک سگ هار ،بدتره باید همین حالا قصاص بشه.»
«اگر بنا باشه قصاص هم بشه مقامات بالا باید تشخیص بدن، نه من و شما.»
جلوی نگاه های حیرت زده بچه،ها خودش راه افتاد که جاسم را ببرد عقب تحویل بدهد. می گفت: «می ترسم
بلایی سرش بیارن»
پاورقی
-۱- شهید برونسی در آن ،عملیات معاونت تیپ امام جواد(سلام الله علیه)را بر عهده داشت. به خاطر لیاقت و رشادتی که از خودش نشان داد از آن به بعد در سمت فرماندهی تیپ مشغول خدمت شد حتی آن ارتفاعات را می خواستند به نام او مزین کنند که به شدت ممانعت کرد.
ادامه دارد....
#رمان_شهدایی
#زندگینامه_شهید_عبدالحسین_برونسی
#شادی_روح_شهدا_صلوات
🌷🌷🌷🌷🌷
5.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#شهید_شناسی
🌷مجاهدت شهید
نیلفروشان
از نوجوانی تا شهادت🌷
🔷ما را با ترور، تحریم و
شهادت تهدید نکنید.
🔷این لباس سبز پاسداری
لباس کفن ماست و ما
پیشمرگان ملت هستیم.
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝متوسلین به شهدا💝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥کدام سرداری حاضر است روی درجه خود را بپوشاند تا وقتی با سرباز صحبت میکند سرباز احساس راحتی کند درود بر این انسان بی ادعا
#شهید_حاجاحمد_کاظمی را میگویم🌹
#یادشهداباصلوات🕊
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝 متوسلین به شهدا 💝
🌸🍃🌸🍃🌸
https://eitaa.com/joinchat/729219403C13625f8bd2
👆👆👆👆👆👆
[چلهصلوات،دعایفرج،سورهیس]
🔰#فردا روز اول چله در کانال #شهید_ابراهیم_هادی هست جا نمونید دوستان🕊♥️