🚩قرائت زیارت عاشورا
🕯️به یاد شهید محمد رضایی
💚همنوا با امام زمان(عج)
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
❣متوسلین به شهدا❣
AUD-20220806-WA0119.mp3
8.5M
🚩 زیارت عاشورا
🔹️با نوای استاد علی فانی
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین(ع)
💚💚💚💚💚
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
❣متوسلین به شهدا❣
<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>>
@motevasselin_be_shohada
<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>>
🦋#پروانه ای در دام عنکبوت
نویسنده خانم ط_حسینی
#قسمت37 🎬
چنددقیقه از رفتن لیلا میگذشت که صدای ابوعمر راشنیدم که ازقدوبالای لیلا تعریف میکرد واورا باعناوینی میخواند که ازشنیدنش چندشم میشد...خدایا چه کنم؟؟نمیدانستم این پیرمردهرزه اینقدرحیوان صفت است که تا زن وبچه هایش در راپشت سرشان بستند او برای التیام هوسهایش دست به کارشود,انگار لحظه شماری میکرد تا خانواده اش بروند وانوقت به هدف پلیدش برسدواین صدای لیلا بود اری صدای التماس وخواهشش بلند شد:نه نه عمو ,جان بچه هایت عمو به من دست نزن....
ابوعمر:لیلای زیبا....توکنیز منی دخترک...من عموی تونیستم....تو باید تسلیم من شوی..وظیفه ات این است.
دوباره اشکهایم جاری شد اخربه چه گناهی؟؟به خدا لیلا کشش اینهمه بلا راندارد...خدااااا
وکم کم صدای التماسهای لیلا, تبدیل به فریادهای دلخراش شد و فریاد ابوعمروناسزا گفتن های این حیوان پست وخبیث کل خانه راگرفته بود.
نمیدانستم چه کنم؟درقفل بود ,باید کاری میکردم...خدایا چه کنم؟؟دست پاچه بودم,فکرم کارنمیکرد...
دوباره صدای گریه...و صدای مشت ولگد ابوعمر که حتما بربدن نحیف ورنجورلیلا فرود میامد واینبار لیلا مرا صدا میزد وکمک میخواست...سلماااا.....سلماااا..
خدایا چه کنم؟؟
آهان ,یافتم....باید ازاول همین کار رامیکردم.
باسرعت خودم را به حیاط رساندم.
پایم به جاکفشی جلوی در گرفت وبا سربه زمین خوردم.
اه چه وقت زمین خوردن بود,دست به دیوار گرفتم بی توجه به درد پایم ,بلندشدم,وای من چرا زودتر به فکرم نرسید...لعنت به من.....اگر ابوعمر اسیبی به لیلایم بزند....
#ادامه_دارد ..
<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>>
@motevasselin_be_shohada
<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>>
🦋#پروانه ای دردام عنکبوت
نویسنده خانم ط_حسینی
#قسمت38 🎬
پله های زیرزمین رادوتا یکی کردم,برق راروشن کردم وچشم انداختم...
کجا بود اه....چادر لیلا راتکاندم...اما روبنده اش نبود .
چادرم رابرداشتم آه دیدمش روبنده زیرچادر بود..سریع درز روبنده را پاره کردم وبا احتیاط حب سمی را در اوردم بین مشتم گرفتم وبه سرعت از پله ها بالا امدم.
خودم رابه آشپزخانه رساندم,
حب را کف کاسه ای انداختم با ته استکان خوب خردش کردم .میدانستم که ابوعمر عاشق شربت اب لیموست ان هم همراه قلیان,شیشه ی ابلیمو وبطری اب خنک را ازیخچال دراوردم...اه شکر کجاست...آهان کنارسماور...داخل لیوان اب خنک وشکر اب لیمو ریختم وگرد حب سمی رابااحتیاط اضافه کردم وبا قاشق همزدم تاخوب حل شود دوباره شکر اضافه کردم تا اگر حب مزه تلخ داشت خیلی مشخص نشود.لیوان را داخل سینی گذاشتم ورفتم پشت در...باید با سیاست عمل میکردم که ابوعمر رافریب دهم.
اول سرم راچسپاندم به در...خدای من هیچ صدایی نمی امد...یعنی چه؟؟لیلااااا...نکند بلایی سرش امده...
هیچ صدایی نبود نه صدای ابوعمر ونه لیلا ,نمیدانستم چکارکنم که ناگهان صدای قل قل قلیان ابوعمر بلند شد وزیر لبش ناسزا میگفت....
توکل کردم برخدا ودرزدم..
#ادامه_دارد ..
حمید باکری.mp3
14.74M
📗کتاب صوتی " نیمه پنهان ماه"
روایتی از زندگی شهدا به زبان #همسران_شهدا
شهید والامقام حمید باکری🕊🌹
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
❣متوسلین به شهدا❣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♻️عجیبترین و ماهرترین پزشک فوق متخصص ستون فقرات در ایران و دنیا
🔶جانباز ۷۰٪ که نیمی از صورتش در جنگ از بین رفته است.‼️
🔷او برای نخستین بار در دنیا به روشی عجیب، بدون بیهوشی و به سبک جراحی باز، بیماران خود را درمان میکند و فیلم عملهایش به صورت زنده برای علاقهمندان پخش میشود. او به قدری ماهر است که مقامات بلند پایه اروپا، خود و فرزندانشان را برای مداوا نزد او میآوردند...‼️
🔶حتما ببینید.
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
❣متوسلین به شهدا❣
شهید «وسام محسن شرفالدین»
ملقب به "سید نصرالله"
یکی از فرماندهان حزب الله لبنان یکی از شهدای مدافع حرم..
شهید وسام همیشه خندهرو بود؛
حتی در قبر هم لبخند از او جدا نشد..
او اهتمام زیادی به نماز و مخصوصاً نماز شب داشت. همیشه سوره واقعه را تلاوت میکرد و نماز شبش ترک نمیشد. از صله رحم بسیار سخن میگفت و به آن عمل میکرد. او همیشه فانی بودن دنیا را به خود و اطرافیان تذکر میداد و بر این اساس میگفت که باید از لذتهای این دنیای فانی هم فاصله بگیریم.
#شهید_وسام
#شهید_مدافع_حرم
#لبخند_شهید
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
❣متوسلین به شهدا❣
رفیق مثل ابراهیم هادی.Mp3
10.33M
رفیق یعنی باهات باشه وقتی گیر افتادی
رفیق یعنی یکی مثل ابراهیم هادی...❤️
🎤با نوای: سید رضا نریمانی
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
❣متوسلین به شهدا❣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روایت دیدنی مقام معظم رهبری از لحظهای که انسان شهید میشود
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
❣متوسلین به شهدا❣
🟢مختصری ازبیوگرافی شهید مجیدفریدونی نسب🟢
درسحرگاه سیزدهم رجب (مصادف باایام ولادت مولا علی علیه السلام) هنگام اذان صبح مادرکه دچاردردشدیدزایمان شده بودوضوگرفت که اول نمازصبح بخواندسپس به نزدقابله برای زایمان برود امادرهمان سجاده نمازصبح امان ازمادربریده شد ودرهمان حالی که مادرهنوزوضوداشت وتازه سلام نمازراداده بود مجید چشم به دنیاگشود پسری زیبارو وخوشرو وخوش خلق و شوخ طبع و متین وباشخصیت و بسیارباهوش و بااستعدادبود درتمام دوران تحصیل بانمرات بسیارخوب قبول میشد وتمامی اولیاء مدارس اورادوست میداشتند دوران متوسطه را سپری سپس دردانشگاه دررشته علوم سیاسی به تحصیل پرداخت اوبسبارباایمان ومعتقدبود ونماز و روزه اش را ترک نمیکرد خیلی به فکرزیردستان بود وازهیچ کمکی درموردشان دریغ نمیکرد دردوران انقلاب فرهنگی عضو بسبج مسجد بود اودردانشگاه تهران بود ومادرو خانواده وی درشیراز بودنداز مجید گاهگاهی نامه دریافت میکردند
یکروز خواهرش برای دیدن او به تهران و به خوابگاه اومیرود و سراغ مجیدرا میگیرد دوستانش میگویند اومدتیست که به جبهه رفته خواهرش میگویدولی ماتازگی ازطرف اونامه دریافت کردیم دوستانش میگویند او تعدادزیادی نامه نوشته و به دست ماسپرده تا هراز مدتی یکی را برای خانواده اش پست کنیم ودلیل اینکارش این بوده که مادرش نگرانش نشود وشب باخیال اسوده بخوابد
بسیارپسردلسوز و مهربان و درضمن درهمه فنونی هنرو ویژگی خاص داشت درسال 1366پس از فارغ
التحصیلی از دانشگاه دررشته فوق لیسانس علوم سیاسی به عنوان سربازوظیفه خودرابه حوزه خدمت معرفی کرد دردوران خدمت به سربازهای بی بضاعت در امور اموزشی کمکشان میکردودرسشان میدادوسرانجام به خط مقدم جبهه اعزام شد درسحرگاه روز چهارم تیرماه 1367 درمنطقه کوشک طلاییه هدف حمله سنگین دشمن بعثی قرارگرفت و پنج سال خانواده را درانتظارامدنش قرارداد
مادرش دراین مدت تمام لحظه هاوثانیه هارا به امیدامدنش چشم به راه بودو به تمام زیارتگاها به امید اومیرفت و باتوسل وباعجزو لابه ازخدا امدنش را طلب میکرد
یک شب مادر نماز حضرت رسول الله را میخواند وباحضرت رسول الله متمسک میشود و درهمان سجاده نماز به خواب میرود اومیگوید دیدم پنجره اتاق بازشد به سمت حیاط نگاه کردم دیدم درب حیاط منزل بطورکامل بازشد و ناگهان فوجی ازملائک به حیاط خانه واردشدند اسمان رانگاه کردم دیدم ملیونها ملائکه دراسمان خانمان و درحیاط خانه درحرکتند ناگهان حضرت رسول الله ازدر وارد شدند به من نگاه کردند و تبسم کردند من به سمتشان رفتم وخواستم با التماس بگویم یارسول الله مجیدم ؟؟ که دیدم مجید در اغوش حضرت رسوالله مثل کودکی قرارگرفته حضرت پیامبردرهمانحالی که بمن نگاه میکردند و چهره نورانی حضرت متبسم بود مجیدرا به ملائکه ها تحویل دادند و انها مجیدرا به سمت اسمان بردند اینقدرفوج ملائکه ها زیادبود ازدور مثل فوج زنبورعسل بودند من محو تماشابودم و بالا رفتن مجیدرا به اسمان توسط ملائکه هارا نگاه میکردم تا ازچشمم ناپدید شدند و ناگهان ازخواب بیدارشدم و خانه و اتاقم پرازعطرخوش محمدی بود دانستم که. رؤیای صادقه دیده ام و مجیدم شهید شده
چیزی طول نکشید که دراخباراعلام کردن که پیکرهای زیادی ازشهدا
توسط گروه تفحص پیداشده و اسم مجید فریدونی نسب هم جزء انها بود
دراثرتمسک مادرش به حضرت رسول الله حضرت واسطه بازگشت او به وطن پس ازسالها چشم انتظاری شده بودند
پیکرمجید درگلزارشهدای شیراز درقطعه یک ردیف 6 ارام گرفت
یادش همیشه زنده و جاوید
وراهش پر رهرو باد
شادی روح پرفتوحش صلوات🕊🌷
💚اللهم صل علی محمد و آل محمد 💚
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
❣متوسلین به شهدا❣
🌷متوسلین به شهدا🌷💫
🟢مختصری ازبیوگرافی شهید مجیدفریدونی نسب🟢 درسحرگاه سیزدهم رجب (مصادف باایام ولادت مولا علی علیه الس
ارسالی اعضای محترم کانال👆👆
شادی روح این شهید بزرگوار صلواتی هدیه کنیم
🌹🌹🌹♥️💐💐💐
فقط ۱۴ سال سن داشت
يك اسلحه به غنيمت گرفته بود، با همان اسلحه، هفت عراقی را اسير ڪرده بود، احساس مالکيت میڪرد، به او گفتند بايد اسلحه را تحويل دهی میگفت به شرطی اسلحه را می دهم که دستِ کم يك نارنجك به من بدهيد، پايش را هم ڪرده بود در يك ڪفش كه يا اين يا آن، دست آخر يك نارنجك به او دادند، يكی گفت: دلم برای اون عراقیهای مادر مرده میسوزه ڪه گير تو بيفتند، بهنام خنديد و رفت.🌙
راوی: همرزم شهید
🌷 #شهیدبهنام_محمدی
ولادت: 1345 مسجدسلیمان
شهادت: 1359 خرمشهر
#یادش_با_صلوات 🌹
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
❣متوسلین به شهدا❣
410475_465.mp3
1.82M
💚دعای عهد
🔸️با نوای استاد فرهمند
من دعای عهد میخوانم بیا
بر سر این عهد میمانم بیا
🌤🌿🌻
اللهم عجل لولیک الفرج🤲
╼═══•❅✿•❁•✿❅•═══╾
➡️@motevasselin_be_shohada
❣متوسلین به شهدا❣
🌻💐🌻💐🌻💐🌻
💚سلام به چهارده معصوم(ع):💚
🌷⃟ *صلي اللهُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اَللَّهِ
🌷⃟ *صَلِّي اَللَّهُ عَلَيْكَ يا اميرالمُومنِينَ
🌷⃟ *صَلی اَللّهُ عَلَیکِ یا فاطِمهُ الزَّهرَاءُُ
🌷⃟ *صلي اَللَّهُ عَلَيْكَ يَا حَسَنَ بْنَ عَلِی
🌷⃟ *صلي اَللَّهِ عَلَيْكَ يا اباعبداللَّه
🌻💐🌻💐🌻💐🌻
🌷⃟ *صلي الله عَلَيْكَ يَا عَلِيَّ بْنَ اَلْحُسَيْنِ
🌷⃟ *صَلِّي اَللَّهُ عَلَيْكَ يَا محمدبن عَلِيٍ
🌷⃟ *صَلي اَللَّهِ عَلَيْكَ ياجعفربنَ مُحَمَّدٍ
🌻💐🌻💐🌻💐🌻
🌷⃟ *صَلي اَللَّهُ عَلَيْكَ ياموسيُّ بْنُ جَعْفَرٍ
🌷⃟ *صَلِّي اَللَّهُ عَلَيْكَ ياعلي بن موسي
🌷⃟ *صَلِي اَللَّهِ عَلَيْكَ يَا محمدبن عَلِيٍ اَلْجَوَاد
🌻💐🌻💐🌻💐🌻
🌷⃟ *صَلي اَللَّهُ عَلَيْك ياعلي بْنَ مُحَمَّدٍ
🌷⃟ *صَلَّي اَللَّهُ عَلَيْكَ يَا حَسَنَ بْنَ عَلِيٍ العسکري
🌷⃟ *صلي اَللَّهُ عَلَيْكَ ياحجه بْنَ اَلْحَسَنِ. اَلْمَهْدِيُّ عَجَّلَ اَللَّهُ تعالی فَرَجَهُ الشريف
🌻💐🌻💐🌻💐🌻
➡️@motevasselin_be_shohada
❣متوسلین به شهدا❣
🌻💐🌻💐🌻💐🌻
🌹⚪🌹⚪🌹⚪🌹
سلام میفرستیم به ساحت قدسی قطب عالم امکان، حضرت صاحب الزمان (عجل الله)
✨السَّلامُ علیکَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اَباصالحَ المَهدی یا خَلیفةَالرَّحمنُ و یا شَریکَ الْقُرآن اَیُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدی و مَولایْ الاَمان الاَمان
🌹⚪🌹⚪🌹⚪🌹
صلوات خاصه ی حضرت زهرا (سلام الله علیها)💚
🌻اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ🌻
🌸🌺🌸🌺🌺🌸🌺🌸
💐اللهم الرزقنا زیارة کربلا🤲
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن🍀
🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷
اللهم الرزقنازیارة علی ابن موسی
💠السلام علیک یاامام الرئوف💠
ﺍﻟﻠَّﻬُﻢَّ ﺻَﻞِّ ﻋَﻠَﻰ ﻋَﻠِﻲِّ ﺑْﻦِ ﻣُﻮﺳَﻰ ﺍﻟﺮِّﺿَﺎ ﺍﻟْﻤُﺮْﺗَﻀَﻰ ﺍﻟْﺈِﻣَﺎﻡِ ﺍﻟﺘَّﻘِﻲِّ ﺍﻟﻨَّﻘِﻲِّ ﻭَ ﺣُﺠَّﺘِﻚَ ﻋَﻠَﻰ ﻣَﻦْ ﻓَﻮْﻕَ ﺍﻟْﺄَﺭْﺽِ ﻭَ ﻣَﻦْ ﺗَﺤْﺖَ ﺍﻟﺜَّﺮَﻯ ﺍﻟﺼِّﺪِّﻳﻖِ ﺍﻟﺸَّﻬِﻴﺪِ ﺻَﻠَﺎﺓً ﻛَﺜِﻴﺮَﺓً ﺗَﺎﻣَّﺔً ﺯَﺍﻛِﻴَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺻِﻠَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺗِﺮَﺓً ﻣُﺘَﺮَﺍﺩِﻓَﺔً ﻛَﺄَﻓْﻀَﻞِ ﻣَﺎ ﺻَﻠَّﻴْﺖَ ﻋَﻠَﻰ ﺃَﺣَﺪٍ ﻣِﻦْ ﺃَﻭْﻟِﻴَﺎﺋِﻚَ
🔷دعای سلامتی اقا امام زمان🔷
اللهم الرزقنا زیارة سامرا🌺اللهمّ کُنْ لِولِّیکَ الحُجّةِابنِ الحَسن، صَلواتُک عَلیهِ وَعَلی ابائِه،فِی هذِهِ السّاعَةِ وفِی کُلّ ساعَه، ولیّاًًوحافظاً، وقائداًوناصراً، ودلیلاًو عینا، حتّی تُسکِنه ارضَکَ طَوعاً، وَتُمَتِعَه فِیها طَویلا......🌺
💎💎💎💎💎💎💎💎
اللهم الرزقنا زیارة نجف سُبحانَ الله يا فارِجَ الهَمّ وَ يا کاشِفَ الغَمّ فَرِّج هَـمّی وَ يَسّر اَمری وَ ارحِم ضَعفی وَ قِلَـّةَ حيلَتی وَ ارزُقنی حَيثَ لا اَحتَسِب يارَبَّ العالَمين
🔽💎دعای غریق💎🔽
دعای تثبیت ایمان دراخرالزمان:
🔸یا اَللَّهُ یا رَحْمنُ 🔷یا رَحِیمُ یا مُقَلِّبَ القُلُوب🔷ِثَبِّتْ قَلْبِیِ عَلی دِینک🔸
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
دعایی که عصرعاشورا،امام حسین علیه السلام به فرزندشان امام سجاد علیه السلام تعلیم دادند:
بِحَقِ یس وَ الْقُرْآنِ الْحَکِیمِ وَ بِحَقِ طه وَ الْقُرْآنِ الْعَظِیمِ یَا مَنْ یَقْدِرُ عَلَى حَوَائِجِ السَّائِلِینَ یَا مَنْ یَعْلَمُ مَا فِی الضَّمِیرِ یَا مُنَفِّسُ عَنِ الْمَکْرُوبِینَ یَا مُفَرِّجُ عَنِ الْمَغْمُومِینَ یَا رَاحِمَ الشَّیْخِ الْکَبِیر یَا رَازِقَ الطِّفْلِ الصَّغِیرِ یَا مَنْ لَا یَحْتَاجُ إِلَى التَّفْسِیرِ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد.
✨✨✨✨✨✨
دعای نورالنور را کفعمی در کتاب "المصباح" از مولایمان امام زمان نقل کرده است. در روایت است که هرکس این دعا را همیشه بخواند با امام زمان محشور خواهد شد:
«يا نُورَ النُّورِ، يا مُدَبِّرَ الْاُمُورِ، يا باعِثَ مَنْ فِي الْقُبُورِ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَاجْعَلْ لي وَلِشيعَتي مِنَ الضّيقِ فَرَجاً، وَمِنَ الْهَمِّ مَخْرَجاً، وَأَوْسِعْ لَنَا الْمَنْهَجَ، وَأَطْلِقْ لَنا مِنْ عِنْدِكَ ما يُفَرِّجُ، وَافْعَلْ بِنا ما أَنْتَ أَهْلُهُ يا كَريمُ.»
📚 المصباح ص۴۰۷؛ منتخب الاثر ص۵۲۱
💧💧💧💧💧💧💧💧
دعای برکت روزامام صادق(علیه السلام):وقتى صبح دمید بگو:
💥(الحَمدُللّه فالِقِ الإِصباحِ، سُبحانَ رَبِّ المَساءِ وَالصَّباحِ💥اللّهُمَّ صَبِّح آل مُحَمَّدٍ بِبَرَکَةٍ وعافِیَةٍ، وسُرورٍ وقُرَّةِ عَینٍ💥اللّهُمَّ إنَّکَ تُنَزِّلُ بِاللَّیل وَالنَّهارِ ما تَشاءُ، فَأَنزِل عَلَیِّ و عَلى أهلِ بَیتی مِن بَرَکَةالسَّماواتِ وَالأَرض ِرِزقا حَلالاً طَیِّبا واسِعا تُغنینی بِهِ عَن جَمیعِ خَلقِک)
َچهارده صلوات با وعجل فرجهم
💐 هدیه به روح ائمه معصومین
💐،امام وشهدا وصلحا
💐وشادی روح همه اموات
💐خصوصا اموات دوستان فرستاده شود
🌹🌼🌹🌹🌼🌹🌹🌼🌹
➡️@motevasselin_be_shohada
❣متوسلین به شهدا❣
🌹🌼🌹🌹🌼🌹🌹🌼🌹
🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃
❣بسم رب الشهدا و الصدیقین❣
9⃣ نهمین چله ی کانال متوسلین به شهدا
💫 امروز " یکشنبه 21 اسفند ماه "
📌روز "پنجم" چله صلوات و زیارت عاشورا《هدیه به چهارده معصوم(ع) و شهید امروز》
🌻شهید والامقام
"محمد حسین محمدخانی"🌷🌷🌷
معرف:خانم معصومه دلخوشیان🌺
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@motevasselin_be_shohada
شهید مدافع حرم محمدحسین محمدخانی🌻
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
تاریخ ولادت: 1364/4/9
محل ولادت: تهران
تاریخ شهادت: 1394/08/16
محل شهادت: حلب سوریه
وضعیت تأهل: متاهل
تعداد فرزندان: یک
تحصیلات: فارع التحصیل مهندس عمران یزد و دانشجوی ارشد علوم و تحقیقات
مسئولیت نظـامی :فرمانده تیپ سیدالشهدا(س)
مـحل شـهادت :حلب سوریه
نـحوه شـهادت :توسط تروریست های تکفیری
مـزار: بهشت زهرای تهران
قـطعـه :۵۳
ردیـف :۸۷
شـماره : ۱۷
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
❣متوسلین به شهدا❣
🌷🕊🌹🌿🥀🌿🌹🕊🌷
🔰زندگینامه شهید مدافع حرم محمد حسین محمد خانی
✨از ولادت تا شهادت✨
🌷شهید محمدخانی در نهمین روز از تیرماه ۱۳۶۴ در خانواده ای مومن و رزمنده چشم به جهان گشود.
پدرش از مجاهدان ۸ سال دفاع مقدس است.
محمدحسین چند ماه بود که عمویش، «ولی الله محمدخانی» و سه ساله بود که داییاش، «سردار ساعتیان» به شهادت رسیدند. به همین خاطر حال و هوای خانه محمدخانی از همان سالها با جنگ و جهاد و شهادت آمیخته بود.
🌺دوران تحصیل
دوران دبستان محمدحسین در مدرسه شاهد واقع در خیابان آزادی تهران اسپری شد. تحصیل در فضای آن دبستان باعث حال و هوای جبهه و شهادت در او زنده نگهداشته شود.
تحصیلات راهنماییاش را هم در یک مدرسه نمونه مردمی در محله مهرآباد گذراند.
بعد از اتمام دوره راهنمایی، تصمیم به دبیرستان سپاه برود گرفته شد. آن زمان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، دبیرستانی مخصوص داشت که در لانه جاسوسی سابق بود و هر سه رشته علوم انسانی، تجربی و ریاضی را داشت.
تفاوت دبیرستان سپاه با بقیه مدارس این بود که دانش آموختگان این دبیرستان، جذب سپاه میشدند. محمدحسین هم عاشق سپاه بود و تصمیمش را برای تحصیل در این دبیرستان عملی کرد. اما در سالی که او از آنجا فارغ التحصیل میشد، این قانون لغو شد و آرزوی محمدحسین برای پیوستن به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی چند سالی به شکست افتاد.
کنکور، محمدخانی را به دانشگاه آزاد اسلامی یزد فرستاد. او کاردانی اش را در رشته عمران در این دانشگاه گرفت. در ترم دوم، خانه کوچکی در یزد اجاره کرد.
خانهای که به خاطر عشق او به سیدالشهدا(ع) تبدیل به حسینیه شد و با پرچم و کتیبههای «یا حسین(ع)» و «یا اباالفضل»، محلی برای هیئت برپایی شد.
بعد از مدتی محمدحسین با چند تن از دوستان دانشجوی خود هیئت «علمدار حسین(ع)» را پایهریزی کردند برنامههایش در خانهای که خودش برگزار میکرد.
🌺سپردن مسئولیت بسیج دانشجویی در دانشگاه آزاد یزد
روحیه بسیجی و سابقه دانشآموزی، پای محمدحسین را در همان روزهای اول به بسیج دانشجویی دانشگاه باز کرد.
حضور پررنگ در برنامههای بسیج و روحیه جهادی و توان مدیریتی، باعث فعالیت حوزه بسیج دانشجویی دانشگاه آزاد یزد را به او بسپارند.
مسئولیت در بسیج دانشجویی و برنامهها و فعالیتهای مستمر، از درس و تحصیل دور شد و در سال ۸۴ در مقطع کارشناسی در همان دانشگاه پذیرفته شد.
🌺جذب نیرو در تشکیلات به شیوه ی شهید محمد خانی
محمدحسین در جذب نیرو روابط عمومی فوق العاده داشت. همان چیزی که بعضی از افراد در آن ضعیف هستند. او معمولاً با هر کس و با هر تیپی که گرم می شد و دعوتش می کرد. اوایلی که هیئت راه انداخته بود مراسم میگرفت و وقتی در مجلسی دیده میشدند در مجلس تیپ و قیافهشان به مذهبی میرفتند در مراسم آن شرکت نمیکردند! در برگزاری کنگرههای شهدا این تیپ جوانها را زیاد میدیدیم و برای این کار، بیشتر این افراد را جذب میکنند.»
هیچوقت حوزه کاریاش را محدود نمیکرد و اگر لازم بود برای شهر و استان و برخی موارد به صورت کشوری برنامه میریخت.
غزه نمونهای بود که چند روز تهران بود و از کار پشتیبانی تا هماهنگی و سایر مباحث به تجمعکنندهها کمک میکرد. حتی دانشجویی را پای کار خارج از دانشگاه هم میآورد.»
محمدخانی میتواند نیروهایش را در کار بسازد و رشد دهد. کادر بسیجی که در دوره مسئولیتش تشکیل داد، کادر منسجمی بود.
در دورههای مختلف بسیج دانشجویی دانشگاه آزاد کادری که او جمع کرده بود، خاص و یکدست و منسجم کار میکردند.
او در رشته مدیریت فرهنگی در مقطع کارشناسی ارشد مرکز علوم و تحقیقات تهران پذیرفته شد. هنوز زمان زیادی از تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد را نگذرانده بود که به آرزوی نوجوانیاش، یعنی استخدام در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی رسید.
پدرش به او گفته بود: حالا که مدرک مهندسی عمران داری، به قرارگاه مهندسی سپاه برو. اما محمدحسین گفته بود:
میخواهم وارد عملیات نظامی ارتش بشوم! و همین کار را هم کرد.
🌺ازدواج
خواهرش درباره انتخاب همسر او میگوید: «برای محمدحسین خیلی خواستگاری رفتیم. واقعاً آدم مشکلپسندی بود.
روی هر کسی یک عیبی میگذاشت. میگفت اینها هیچ کدام به روحیات من نمیخورند و به کارم نمیآیند. خودش دقیقاً میدانست دنبال چه چیزی است. انگار محمدحسین روزهایی را میدید و پیشبینی میکرد که ما نمیدیدیم.»
🌺اعزام به جبهه
محمدخانی دورههای چند ماهه سپاه را در اصفهان گذراند و مدتی هم در دانشکده امام علی(ع) آموزش داد تا موضوع سوریه و دفاع برای دفاع از حرم و جبهه مقاومت پیش آمد.
طبق مأموریت تعریف شده، ابتدا به عراق اعزام شد و پس از چند ماه، راهی سوریه شد.
✨ادامه👇
رفتن محمدحسین به عراق و سوریه بدون هیچگونه مخالفتی از سوی خانواده او صورت گرفت. چه بسا آنها پیشبینی چنین روزی را میکردند که محمدحسین برای جهاد و حضور در جبهه جنگ رهسپار شود.
حتی تولد پسرش «امیرحسین» هم مانع از ادامه حضور او در سوریه و مقابله با تکفیریها نشد و به مسیری که انتخاب کرده بود، ادامه داد.
نقل است که به مادرش گفته بود:
«با حضرت زینب(س) عهد کردهام تا هفت مرتبه عازم سوریه شوم. اگر به فیض شهادت رسیدم که فبها. اگر توفیق شهادت نداشتم، بر میگردم.»
با این که عاشق زن و بچه و زندگیاش بود و دلش برای امیرحسین میتپید، اما بارش را برای رفتن بسته بود. طوری که هیچکس و هیچ چیز نمیتوانست جلودارش کند.
مخصوصاً که حالا نام حضرت زینب(س) هم در میان بود و محمدحسین عمری را پای غم و روضه زینب(س) گذرانده بود.
مگر میشود سالها برای حضرت سینه زده باشی و حالا که حرمش در خطر است، دست روی دست بگذاری؟!
محمدخانی از آنها نبود که شور و شعور زینبی اش تا پشت در هیئت و وسط سینهزنی خلاصه شود.
او به عشق اهل بیت(ع) زندگی میکرد و میخواست یک شیعه واقعی و انقلابی باشد.
🌺خصوصیات اخلاقی شهید محمد حسین محمد خانی
۱- محمدحسین از کودکی عاشق مداحی بود. همیشه چیزی به عنوان بلندگو دستش میگرفت و بالا و پایین میپرید و میخواند. کافی بود نوحه یا مداحی را از جای بشنوید، آنقدر آن را تکرار میکرد که همه را حفظ میکرد.
و همین عشق و علاقه، زمینه هیئتی شدنش در جوانی را فراهم کرد.
شهید محمد خانی معنقد بود که بچههای هیئتی باید ولایت پذیری را یاد بگیرند. باید یک نفر که مسئولیت را بر عهده دارد، حرف آخر را بزند و این الگویی باشد برای تبعیت از ولایت.
او با رفتارهای خود هم سعی می کرد افراد را طوری تربیت کند که ولایت پذیر باشد.
۲- محمدحسین بچة پرتکاپویی بود و یک لحظه آرام و قرار نداشت. بازی او در دوران بچگی «جبههبازی» بود. همیشه در حال سنگر ساختن با بالش بود. سنگرش که درست میشد، چفیهای را که از طرف مقابل آورد، میانداخت گردنش و میرفت توی سنگر و شروع میکرد به تیراندازی به سمت دشمن فرضی!»
۳- شهید محمدخانی از جمله کسانی بودند که باور داشتند. عالم یک دوقطبی حق و باطل است و چیزی بین این دو وجود ندارد. همیشه دنبال یافتن تکلیف خود بود و زندگیاش را بر تکلیفمحوری بنا کرده بود.
وقتی تکلیف را تشخیص میداد، میگفت باید انجامش بدهم. ولو اینکه به خاطر انجام آن تحقیر یا دچار مضیقه مالی بشوم.
کسی نبود که بنشیند حساب کند و بگوید اگر مقدماتش را فراهم کنم این کار را انجام میدهم. میگفت اگر این کار باید انجام شود، مقدماتش را باید فراهم کنیم.
یک برنامه اگر پول میخواهد، جور کنیم. اگر نیروی انسانی میخواهد، باید جور کنیم. اگر مکان میخواهد باید جور کنیم.
۴- محمدحسین سر نترسی داشت. هم در کار و عمل به وظیفه و هم در رفتارهای عادی. دل و جرات او را هیچ کدام از رفقایش نداشتند. سالی که قرار بود درباره واقعه 5 اردیبهشت و افتضاح یک آمریکایی در صحرای طبس برنامههای با بسیج برگزار شود، یکی از بزرگان رفتند تا تصمیم گیرنده را ببینند.
ایشان به آن ها گفته بودند: «روی شهید منتظرقائم توجه کنید. وقتی روی این شهید کار کنید، باید به بنی صدر هم بروید. با بنی صدر هم که می بینید، پای برخی سیاسیون کشور هم به ماجرا باز می شود. البته در این صورت احتمال دارد برای شما دردسر درست کنند و بلایی سرتان بیاورند.»
تصمیم محمدحسین بر اجرای برنامه گرفت و مراسم «انتقام ابابیل» برگزار شد. شاید اگر کسی مسئول بود، با توجه به این توصیفات جرات برگزاری آن برنامه را نداشت...
۵- محمدحسین جزو بچههایی بود که خیلی راحت در دل همه جا باز میکرد؛ او سعی کرد در همه کارها پیشقدم باشد.
🌺نحوه شهادت شهید محمد خانی
از آخرین باری که خانواده، حاج عمار را بدرقه کرده بود ۹۸ روز می گذشت.
صبح ۱۶ آبان سال ۱۳۹۴ قرار بود بچه ها در عملیات محرم برای آزادسازی حلب به یک محدوده مثلثی شکل حمله کنند.
پس از اینکه او و دوتن از همرزمانش در سرمای شدید ریف حلب وضو گرفته و نماز جماعت را سه نفر صبح به جا می آورند، حمله آغاز می شود.
هنوز چند ده متر پیش نرفته بودند که آماج گلوله ها و تیرها از راه می رسد.🥀
محمدحسین جلوی همه بود، برای اینکه از وضعیت همرزمانش باخبر شود، سرش را به صورت نیم خیز، برمی گرداند که آنها را ببیند، در همین حال ترکشی به پشت سرش اصابت کرده و در اثر آن به شهادت می رسد.
سرانجام محمدحسین محمدخانی یا حاج عمار حلب در قطعه 53 بهشت زهرای تهران و در کنار عموی شهیدش به خاک سپرده شد.
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
❣متوسلین به شهدا❣
🌷🌿🕊🌷🌿🕊🌷🌿🕊🌷