اوکی ولی تو همونی بودی که
چشمامو براش تا صبح اذیت میکردم
باز بمونه با تو حرف بزنه !
تا میام دیگه حرف نزنم باهات
ی حرف قشنگ میزنی
که مجبور میشم جواب بدم
دقیقا انقدر گمراهی تو وجود من داره ریشه میزنه .
مُتَرادِف !
حرفی که تو مغزم دارم به خودم میگم : توهم دلتنگ اون نباید بشی باید بزاریش کنار .
حرفی که تو مغزم دارم به خودم میگم :
خیالاتت رو کنار بزار
تو حتی به کتف اونم نیستی
کاری نکن از آشنایی با تو پشیمون بشه .
اره دقیقا من همونی ام که تو نفهمیدی
چقدر با دیر سین کردنت
چقدر با پیام ندادنات
چقدر با ی کلمه حرف زدنت
چقدر با بی توجهیت
باعث شدی من دیگه کسی رو دوست نداشته باشم
حرفام رو پاک کنم
با خودم کلنجار برم
و در آخر همیشه
احساس اضافی بودن بکنم :)