✅ درس اخلاق آیت الله خوشوقت
🔆 اجرای دستورات واجب و حرامِ خدا، تنها الگوی موفق سیاسی
🔷 س: اینکه در تقسیم احکام می گوییم: «احکام سیاسی، اجتماعی و اخلاقی»، کدام مهم تر است؟
🔻🔻 ج: در اسلام چیزی از چیزی جدا نیست. خدا همه را لازم کرده است. اگر مسائل احکام بگویی، سیاسی بگویی یا هر چه بگویی، اصولش را لازم کرده است.
🔻🔻 کسی که مسئول اسلام است، باید طبق این برنامه عمل کند. هم سیاستش انجام بگیرد، هم احکامش درست شود و هم اقتصادش؛ اینها مسائلی است مربوط به تمام ابعاد زندگی انسانها. اگر مسئولین حکومت این برنامه را پیاده کنند، همه ی ابعاد زندگی انسانها به نظم و نظام در می آید.
🔻🔻 از هم جدا نیست که یک کتاب سیاست بنویسند و یک کتاب اقتصاد باشد. اینجور نبوده است. دستورات اسلام به صورتی است که اگر عمل شود، نتیجه می بخشد.
🔻🔻 کسانی که متخصص علم سیاست هستند، هیچوقت نتوانسته اند چنین کار بزرگی انجام دهند که در مقابل آمریکا بایستند؛ اما مرحوم امام ره هیچکدام از این درسها را نخوانده بود و ایستاد. او با عمل کردن به همین دستورات اسلام، این کار را کرد. کسانی که کتاب سیاست خوانده اند، سیاست می گوید: «باید جلوی آمریکا مثل موش آبکشیده شوی و هیچ نگویی». آنها این را یاد گرفته اند.
🔻🔻 حضرت یوسف علیه الصلاة و السلام درس نخوانده بود؛ اما هفت سال مردم مصر را از قحطی و مردن نجات داد. او با اصول اساسی الهی و قانون الهی حکم کرد. حرف اسلام ساده است و در عمل آثار فراوانی دارد؛ اما آنها اینجور نیست.
📚 آثار بندگی، جلد1، ص275
📱 کانال سبک زندگی متقین:
@mottagheen
✅ آیا به عقب انداختن ازدواج به خاطر فقر، جایز است؟
🌹 کلام امام صادق (ع):
هر کس به خاطر فقر، ازدواج نکند، قطعاً به خدا سوء ظن دارد. چون خدا در قرآن فرموده: «اگر دختر و پسری که ازدواج می کنند، فقیر باشند، خدا آنها را از نظر مالی بی نیاز می کند.»
✍️ شرح: سوء ظن به خدا و بدگمانی به او، #گناه کبیره است. وقتی خدا قول داده که دختر و پسری را که ازدواج می کنند، از نظر مالی تأمین کند، پس ازدواج نکردن به خاطر فقر، یعنی اعتماد نداشتن به خدا در عمل به وعده اش.
📖 منْ تَرَكَ اَلتَّزْوِيجَ مَخَافَةَ اَلْفَقْرِ فَقَدْ أَسَاءَ اَلظَّنَّ بِاللَّهِ إِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ إِنْ يَكُونُوا فُقَرٰاءَ يُغْنِهِمُ اَللّٰهُ مِنْ فَضْلِهِ
📚 مکارم الأخلاق , جلد۱ , صفحه۱۹۷
📱 کانال سبک زندگی متقین:
@mottagheen
✅ داستان کوتاه (144)
🔹 آیا سیادت و خویشاوندی با پیامبر، باعث نجات انسان در قیامت می شود؟
روزی رسول خدا (ص) بر كوه صفا ايستاد و خطاب به خویشاوندان خود فرمود:
اى بنى هاشم و اى بنى عبد المطلب!
من پيام آور خدا برای شما هستم و نسبت به شما مهربانم. اما من در گرو عمل خودم هستم و هر يك از شما هم در گرو عمل خود است. نگوئيد كه محمد از ماست و ما هم بدنبال او خواهيم بود (و هم چنان كه او به بهشت مي رود، ما هم كه فاميل او هستيم، به بهشت خواهيم رفت.)
اى فرزندان عبد المطلب!
به خدا سوگند کسی از شما و غیر شما دوست من نيست جز اهل #تقوا. چنان نباشد كه من در روز قيامت ببينم شما را كه دنيا را بر پشت خود بار كرده ايد و مردمی ديگر را ببينم كه آخرت را با خود آورده اند.
من با این سخنان، عذری ميان خود و شما و ميان خود و خدا باقی نگذاشتم (و آنچه شرط بلاغ بود با شما گفتم.)
✍️ شرح: تنها راه نجات در قیامت، #تقواست که همان انجام #واجبات و ترک #محرمات است.
#شفاعت
📚 الکافي , جلد۸ , صفحه۱۸۲
📱 کانال سبک زندگی #متقین:
@mottagheen
✅ چرا عدالت مهم است؟
🌺 جواب خدای #متقین:
اى مؤمنین! براى خدا برای برقراری عدالت بپا خيزيد و به عدالت شهادت دهيد. مبادا دشمنى با یک گروه، شما را بر آن دارد كه عدالت نورزيد. عدالت را بر پا کنید كه عدالت به #تقوا نزديكتر است. و #باتقوا شويد كه خدا به آنچه انجام مى دهيد، آگاه است.
✍️ شرح: هدف و غایت عدالت، #باتقوا شدن و #اطاعت انسانها از خداست. بر اقامه عدالت هم از آن جهت تأکید شده که به #تقوا و #اطاعت از خدا نزدیکتر است. پس اصالت با #تقواست و اقامه عدالت راهی است برای نزدیک شدن به #تقوا و #اطاعت از خدا. پس عدالت مهم است چون انسانها را به #تقوا و #اطاعت از خدا نزدیک می کند.
📖 يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامينَ لِلَّهِ شُهَداءَ بِالْقِسْطِ وَ لا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلى أَلاَّ تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوى وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبيرٌ بِما تَعْمَلُونَ (مائده، 8)
آیه شماره 107
📱 کانال سبک زندگی #متقین:
@mottagheen
✅ چه عاملی موجب می شود که بعضی مسلمانها به جایی برسند که حتی قرآن را هم دروغ بدانند؟ راه جلوگیری از این انحراف چیست؟
🌷 امام خامنه ای:
گاهی اوقات #گناه ما و خطای ما و کج روی ما موجب می شود که پناه بر خدا به تکذیب ما انزل الله مبتلا بشویم؛ ثُمَّ کانَ عاقِبَةَ الَّذینَ اَسآءُوا السّوأَی ٰ اَن کَذَّبوا بِآیاتِ الله. راه علاج هم مراقبت است؛ باید مراقبت کنیم؛ باید نظارت کنیم بر خودمان، بر مجموعه مان، انگیزه مان را افزایش بدهیم، کارمان را متراکم تر کنیم، پُرکاری، پرهیز از لغزشگاه ها، خلاصه در یک جمله #تقوا؛ #تقوا #تقوا ، که در ماه رمضان [به عنوان] فلسفه و غایت روزه شناخته شده، به همین معنا است . #تقوا یعنی مراقبت از خویش؛ دائم باید مراقب خودمان باشیم. البتّه خطاب این حرفها در درجه ی اوّل به خود بنده است؛ همه مان مسئولیم. (25/3/1395)
✍️ شرح: #تقوا و #مراقبه یعنی انجام #واجبات و ترک #محرمات در زندگی فردی و اجتماعی
پند 224
📱 کانال سبک زندگی #متقین:
@mottagheen
✅ درس اخلاق آیت الله خوشوقت
🌷 دست و زبانش را باید قطع کرد ...
💠 س: بعضی قائل به جدايی دين از سياست هستند؛ نظر شما چيست؟
🔸ج: بيخود قائلند. پيغمبر اکرم (ص) بزرگترين سيّاس بود؛ می جنگيد؛ قبول صلح می کرد؛ حکومت می کرد. سياست اسلامی همين است. ... بنابراين کسانی که می گويند: «دين از سياست جداست»، آنها جامعه را به خيانتی دعوت می کنند که ديگر قابل اصلاح نيست.
مگر می شود دين از حکومت جدا باشد؟! اگر حکومت پهلوی باشد که دين را از بين می برد؛ زنها را بي حجاب می کند؛ جوانها را شرابخوار و زناکار می کند. ... اگر حکومت به دست نهضت آزادی ها و غربی ها و #روشنفکرها افتاد، با دين کاری ندارند؛ آنها حرف های ديگر را پياده می کنند ...
بنابراين اين حرف (جدایی دین از سیاست ) از آن خيانت های بسيار بزرگ و مهم است. حکومت، حتماً بايد حکومت اسلامی و دينی شود تا بتواند مسائل اسلامی را پياده کند. اگر زبانی اين حرف را زد و قلمی اين حرف را نوشت، #زبان او را بايد قطع کرد و #دست او را هم بايد قطع کرد؛ چون به ضرر جامعه حرف می زند.
📱 کانال سبک زندگی #متقین:
@mottagheen
✅ داستان کوتاه (145)
هشام بن عبدالملک خلیفه عباسی، امام باقر (ع) را به شام فراخواند. امام پس از سفر به شام، در اجتماعات مردم شرکت میکرد و به پرسشهای آنان پاسخ میداد. روزی امام مشاهده کرد که مسیحیان به کوهی در آن منطقه میروند. امام از اطرافیان پرسید: آیا امروز عید آنان است؟ گفتند: نه؛ آنان هر سال در این روز نزد عالمی مسیحی که اصحاب حواریون عیسی (ع) را درک کرده است، میروند و پرسشهای خود را از او میپرسند. امام سر خود را پوشاند و با همراهان خود به آن کوه رفت و در میان مسیحیان نشست.
عالم مسیحی نگاهی به جمعیت حاضر کرد و چون سیمای امام باقر (ع) توجه او را به خود جلب نمود، رو به امام کرد و پرسید: از ما مسیحیان هستی یا از مسلمانان؟
امام (ع) فرمود: از مسلمانان.
عالم مسیحی گفت: از دانشمندان آنان هستی یا افراد نادان؟
امام (ع) فرمود: از افراد نادان نیستم.
گفت: اول من سوال کنم یا شما میپرسید؟
امام (ع) فرمود: اگر مایلید، شما سوال کنید.
گفت: به چه دلیل شما مسلمانان ادعا میکنید که اهل بهشت غذا میخورند و میآشامند ولی مدفوعی ندارند؟ آیا برای این موضوع، نمونه و نظیر روشنی در این دنیا وجود دارد؟
امام (ع) فرمود: بله نمونه روشن آن در این جهان، جنین است که در رحم مادر تغذیه میکند ولی مدفوعی ندارد.
گفت: عجب! پس شما گفتید از دانشمندان نیستید؟!
امام (ع) فرمود: من چنین نگفتم، بلکه گفتم از نادانان نیستم!
او پرسید: به چه دلیل عقیده دارید که میوهها و نعمتهای بهشتی کم نمیشود و هر چه از آنها مصرف شود، باز به حال خود باقی بوده و کاهش پیدا نمیکند؟ آیا نمونه روشنی از پدیدههای این جهان میتوان برای این موضوع پیدا کرد؟
امام (ع) فرمود: آری، نمونه روشن آن در عالم محسوسات، آتش است. شما اگر از شعله چراغی صدها چراغ روشن کنید، شعله چراغ اول به جای خود باقی است و از آن به هیچ وجه کاسته نمیشود.
گفت: سؤالی دیگر میپرسم. به من خبر بده از ساعتی که نه از شب است و نه از روز.
امام باقر (ع) فرمود: آن، همان ساعت بین طلوع فجر تا طلوع خورشید است که در این ساعت گرفتاران آرامش مییابند.
با شنیدن این جواب، عالم مسیحی فریادی کشید و گفت: یک مسئله باقی است. قسم به خدا که هرگز نتوانی جواب آن را بدهی.
امام فرمود: مسلماً قسم دروغ خورده ای.
گفت: به من از دو مولود خبر بده که در یک روز به دنیا آمدند و در یک روز از دنیا رفتند در حالی که یکی پنجاه سال عمر کرد و دیگری صد و پنجاه سال.
امام باقر (ع) فرمود: آنان عُزَیر و عزیره بودند و چون به ۲۵ سالگی رسیدند، عزیر سوار بر الاغ خود از قریه انطاکیه میگذشت که دید انطاکیه به کلی ویران شده است. با خودش گفت: چگونه خداوند این قریه را بعد از نابودیش دوباره زنده میکند؟
با آنکه خداوند عزیر را برگزیده بود و هدایتش کرده بود، وقتی چنین سخنی گفت و خداوند بر او خشم گرفت و او را به مدت صد سال میراند به خاطر سخن ناشایستی که گفته بود و دوباره او را با الاغ و غذا و نوشیدنی اش زنده کرد.
پس نزد عزیره بازگشت ولی عزیره برادرش را نشناخت. اما مهمان او شد. فرزندان عزیر و فرزندان فرزندانش به نزد او میآمدند در حالی که او خود جوانی ۲۵ ساله بود. عزیر پیوسته از عزیره و فرزندانش یاد میکرد و خاطراتی از آنها نقل مینمود و میگفت آنان هم اکنون پیر شدهاند.
عزیره که ۱۲۵ ساله بود، گفت: من جوانی در ۲۵ سالگی ندیده ام که از جریان بین من و برادرم در ایام جوانی ما باخبرتر باشد، توای مرد! آیا از اهل آسمانی یا از زمین؟
عزیر گفت: ای عزیره من عزیر هستم که خداوند بر من خشم گرفت و به خاطر سخن ناشایستم صد سال مرا میراند تا هم مجازاتم کرده باشد و هم بر یقینم بیفزاید و این همان الاغ و غذا و نوشیدنی من است که با آن از منزل خارج شده بودم و اکنون خداوند مرا به همان صورت برگردانده کرده است.
عزیره سخنان عزیر را پذیرفت. عزیر ۲۵ سال دیگر با آنان زندگی کرد و بعد هر دو در یک روز از دنیا رفتند.
عالم مسیحی هر سوال مشکلی به نظرش میرسید، همه را پرسید و جواب قانع کننده شنید و چون خود را عاجز یافت، به شدت ناراحت و عصبانی شد و گفت: مردم! آیا دانشمند والا مقامی را که مراتب اطلاعات و معلومات مذهبی او از من بیشتر است، به اینجا آورده اید تا مرا رسوا سازد و مسلمانان بدانند پیشوایان آنان از ما برتر و داناترند؟ به خدا سوگند دیگر با شما سخن نخواهم گفت و اگر تا سال دیگر زنده ماندم، مرا در میان خود نخواهید دید. این را گفت و از جا برخاست و بیرون رفت.
این جریان به سرعت در شهر دمشق پیچید و موجی از شادی و هیجان در محیط شام بوجود آورد. هشام به جای این که از پیروزی افتخارآمیز علمی امام باقر (ع) بر بیگانگان خوشحال شود، بیش از پیش از نفوذ معنوی امام بیمناک شد و ضمن ظاهرسازی و ارسال هدیه برای آن حضرت، پیغام داد که امام باقر (ع) حتماً همان روز دمشق را ترک کند.
📚 الکافی، ج 8 ص 123
@mottagheen
✅ آیا سرمایه های کافران، آنها را از عذاب جهنم نجات می دهد؟
🌺 جواب خدای #متقین:
اگر کافران، دو برابر تمام آنچه در زمين است را داشته باشند تا به وسيله آن، خود را از عذاب روز قيامت نجات دهند، از آنها پذيرفته نمى شود و عذابى دردناک خواهند داشت.
📖 إنَّ الَّذينَ كَفَرُوا لَوْ أَنَّ لَهُمْ ما فِي الْأَرْضِ جَميعاً وَ مِثْلَهُ مَعَهُ لِيَفْتَدُوا بِهِ مِنْ عَذابِ يَوْمِ الْقِيامَةِ ما تُقُبِّلَ مِنْهُمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَليمٌ (مائده، 36)
آیه شماره 108
📱 کانال سبک زندگی #متقین:
@mottagheen
✅ تفاوت #تقوای فردی، اجتماعی و سیاسی چیست؟
🌷 امام خامنه ای:
یک #تقوای فردی داریم که من و شما خودمان از #گناه پرهیز کنیم، خودمان را حفظ کنیم؛ قُوا اَنفُسَکُم وَ اَهلیکُم نارًا وَقودُهَا النّاسُ وَ الحِجارَة؛ خودمان را از آتش دوزخ الهی، از آتش غضب الهی دور کنیم؛ این #تقوای فردی است.
#تقوای اجتماعی -#تقوای اسلامی مربوط به اجتماع- این است که در راه تحقّق این چیزهایی که اسلام از ما مطالبه کرده است، تلاش کنیم. ... باید دنبال عدالت اجتماعی بود، دنبال حمایت از محرومین بود، دنبال حمایت از مظلوم بود، با ظالم و مستکبر باید مقابله کرد، زیر بار او نرفت، اینها همه مطالبات اسلامی است، اسلام اینها را از ما خواسته است؛ این جور نیست که فقط یک محاسبه ی عقلائی و انسانی باشد؛ #تکلیف دینی است.
هرکسی این چیزها را از اسلام جدا کند، اسلام را نشناخته است؛ هرکسی حوزه ی معرفتی اسلام را و حوزه ی عملی اسلام را از محیط زندگی اجتماعی مردم و سیاسی مردم دور کند، بلاشک اسلام را نشناخته است. قرآن به ما می گوید: اُعبُدُوا اللهَ وَ اجتَنِبُوا الطّاغوت؛(۱۴) #عبودیّت خدا -یعنی #تسلیم در مقابل خدا بودن- و اجتناب از طاغوت.
... اینکه ما خودمان را و مردممان را و جوانانمان را و مسئولینمان را به احساس مسئولیّت در مقابل این حرفها فرا می خوانیم، فقط یک توصیه ی عقلائی نیست، یک توصیه ی سیاسی نیست؛ این یک خواست دینی است؛ رعایت آن، #تقوای دینی است. این #تقوای دینی است؛ #تقوای سیاسی هم در داخل همین مندرج است؛ اگر چنانچه این #تقوای دینی تحقّق پیدا کرد، #تقوای سیاسی هم همراه همین است. #تقوای سیاسی یعنی انسان از لغزشگاه هایی که دشمن می تواند از آن استفاده کند، پرهیز بکند. (14/3/1395)
✍️ شرح: #تقوا #عبودیت و #تسلیم خدا شدن یعنی انجام #واجبات و ترک #محرمات در زندگی فردی و اجتماعی
پند 225
📱 کانال سبک زندگی #متقین:
@mottagheen
✅ داستان کوتاه (146)
🌷 زمینخورده، لگد ندارد
هشام بن اسـماعیل پـدر زن عبـدالملک مروان در دوران خلافت عبدالملک، اسـتاندار مدینه بود. او بسیار ظلم کرد و در ظلم و توهین به اهل مدینه، بیداد کرده بود. به خصوص به امام سـجاد (ع) و خاندان پیامبر (ص) بیش از دیگران بد رفتاري کرده بود.
پس از مرگ عبدالملک، پسـرش ولید جانشینش شد. ولید تصمیم گرفت رضایت مردم مخصوصاً اهل مدینه را جلب کند. لذا هشام بن اسماعیل را از اسـتانداري مدینه برداشت و دستور داد هشام را جلو خانه مروان نگه دارند و هر کس از او بدي دیده یا شنیده، بیاید تلافی کند. مردم هم دسته دسته می آمدند و فحش و ناسزا به هشام می گفتند و به صورتش تف می انداختند.
خود هشام بیش از همه، نگران امام سجاد (ع) و شیعیان بود و با خود فکر می کرد انتقام آن حضرت در مقابل آن همه دشنام و اذیت نسبت به پدران بزرگوارش جز کشتن، چیز دیگری نخواهد بود.
ناگهان دید امام سجاد با عده اي از شیعیان به سوي او می آیند. رنگ در سیماي هشام نماند و هر لحظه انتظار مرگ خود را می کشـید. امام که به هشام نزدیک شـد، طبق معمولِ مسـلمانان که به هم می رسـند و سـلام می گویند، با صداي بلند سـلام کرد و به سـایر شیعیان نیز قبلاً فرموده بود کاري به هشام نداشـته باشـید؛ چون اخلاق خاندان ما این نیست که به افتاده لگـد بزنیم. بلکه روش ما این است افتادگان را یاري کنیم.
علاوه بر این، حضـرت یـادداشتی به هشام داد و در آن یادآور شـد که اگر از عهـده پرداخت بـدهی ات برنیایی، نزد ما پول هست، می توانیم به تو کمک کنیم. از جانب ما چیزي به دل نگیر و هرگز ناراحت نباش.
هشام وقتی این بزرگواري را از امام با دید با صداي بلند این آیه را خواند: «اَللهُ اَعلَمُ حَیثُ یَجعَلُ رِسالَتَه: خدا بهتر می داند نبوّت و رسالتش را در کدام خاندان قرار دهد.»
📚 داستانهای بحارالانوار، ج 9، ص 113
📱 کانال سبک زندگی متقین:
@mottagheen
✅ آیا اعمال خیر کافران در آخرت به دردشان می خورد؟
🌺 جواب خدای #متقین:
وصف حال کافران اين گونه است: اعمالشان مانند خاكسترى است كه در يك روز طوفانى، تند بادى بر آن بوزد و تمام آن را پراکنده کند و از بین ببرد. کافران نمى توانند از اعمال خيرى كه انجام داده اند، چيزى به دست آورند؛ اين است آن گمراهى عمیق.
📖 مثَلُ الَّذينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ أَعْمالُهُمْ كَرَمادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّيحُ في يَوْمٍ عاصِفٍ لا يَقْدِرُونَ مِمَّا كَسَبُوا عَلى شَيْءٍ ذلِكَ هُوَ الضَّلالُ الْبَعيدُ (ابراهیم، 18)
آیه شماره 109
📱 کانال سبک زندگی #متقین:
@mottagheen
✅ داستان کوتاه (147)
🌷 کلید روزي
روزی امام صادق (ع) به فرزندش فرمود: پسر جان! از مخارج چقدر اضافه آمده است؟ عرض کرد: چهل دینار!
امام فرمود: برو این مبلغ را صدقه بده.
عرض کرد: در این صورت چیزي براي ما نخواهـد مانـد، پول ما همین مقـدار است؟
امام فرمود: برو صدقه بده! قطعا خداوند عوض خواهد داد. آیـا نمی دانی که هر چیزي کلیـدي دارد و کلیـد روزي، صـدقه اسـت؟
بیش از ده روز نگذشت که از محلی مبلغ چهار هزار دینار به محضر آن حضرت آوردند.
امام فرمود: پسر جان! چهل دینار را در راه خدا دادیم. خداوند چهار هزار دینار عوض آن را داد.
📚 داستانهای بحارالانوار، ج 9، ص 137
📱 کانال سبک زندگی #متقین:
@mottagheen