eitaa logo
سبک زندگی متقین
1.7هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
49 ویدیو
1 فایل
متقین کسانی هستند که واجبات را انجام می دهند و حرامها را ترک می کنند. انتشار مطالب این کانال، آزاد است و شاید واجب کفایی. (مسجد 14 معصوم پردیسان)
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ چگونه امیدوار به خلاصی از جهنم باشیم؟ 🌹 جواب امام حسن عسکری (ع): امروز برای قیامت کار کنید و برای روزی که خدا ندا می دهد و همه جمع می شوند، توشه سفر بردارید و از گناهان دوری کنید. امید خلاص فقط از طریق . ✍️ شرح: تقوا یعنی اطاعت از دستورات و خدا. 📖 فاعْمَلُوا [الْيَوْمَ‏] لِيَوْمِ الْقِيَامَةِ، وَ أَعِدُّوا الزَّادَ لِيَوْمِ الْجَمْعِ يَوْمَ التَّنَادِ، وَ تَجَنَّبُوا الْمَعَاصِيَ، فَبِتَقْوَى اللَّهِ يُرْجَى الْخَلَاص‏ 📚 التفسير المنسوب إلى الإمام الحسن بن علي العسكري، ص: 655 📱 کانال سبک زندگی : @mottagheen
✅ پرسش و پاسخ از آیت الله خوشوقت 🔹 جبر و اختیار (2) س: لطفا جبر و اختيار را توضيح دهيد. ج: اينكه گويي اين كنم يا آن كنم خود دليل اختيار است اي صنم. دو راه پيش مي آید. به اين طرف مي تواني بروي؛ به طرف دیگر هم مي تواني بروي؛ چون اختيار داري. ولی جبر يك طرفه است. نمي شود هم اين را و هم آن را رفت. ما هر دو را مي توانيم. گاهی باید به اين طرف برويم، اما نمي رويم و به طرف دیگر مي رويم. خيلي روشن است؛ منتهي اگر انسان زياد بحث كند، گرد و غبار، عقلش را کمی مي گيرد و نمي فهمد و الّا با جبر خيلي چیزها خراب مي شود. س: پس چرا انبیاء با دیگران متفاوتند؟ ج: همه از نظر خلقت مساوی هستند. خدا هر چه به انبیاء داده، به دیگران هم می دهد. چشم، گوش، زبان، دست و پا، هر چه لازم است، خدا داده است. چیزی به نام اختیار هم داده است. انسان آزاد است که از این ها استفاده ی مثبت یا استفاده ی منفی کند. اگر بخواهد استفاده ی منفی کند، می تواند. لذا کافر می شود؛ فاسد می شود. استفاده ی مثبت هم می تواند بکند. در نتیجه مؤمن و باتقوا می شود. این با خود انسان است که هر چه را انتخاب کرد، خدا قبلاً می داند. از روی جبر نیست، بلکه به انتخاب خود انسان است. س: آیا این صحیح است که بگوییم انسان در خلق شدن و به دنیا آمدن، مجبور است؟ ج: آیا می تواند نیاید؟ آمدن و رفتنش به اختیار نیست؛ اما سایر شئون حیات به اختیار انسان است. وقتی به دنیا آمد، می تواند راه برود؛ می تواند بخوابد؛ می تواند بخندد؛ می تواند گریه کند؛ می تواند بدهد و می تواند بگیرد. همه ی این ها به اختیار است؛ اما آمدن در اختیارش نیست. عوامل دیگر او را می آورند و عوامل دیگر هم او را می برند. به اختیار نیست. هر کس بگوید من نمی روم، او را می برند؛ اما در این وسط، اختیار دارد و تمام کارها با اختیار خود اوست. س: لطفاً آیه ی زیر را توضیح دهید: «وَ قالَ الَّذينَ أشْرَكُوا لَوْ شاءَ اللَّهُ ما عَبَدْنا مِنْ دُونِهِ مِنْ شَيْ‏ءٍ نَحْنُ وَ لا آباؤُنا وَ لا حَرَّمْنا مِنْ دُونِهِ مِنْ شَيْ‏ءٍ كَذلِكَ فَعَلَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَهَلْ عَلَى الرُّسُلِ إِلّا الْبَلاغُ الْمُبينُ» ج: بعضی از مشرکین ادعای جبری بودن می کردند و می گفتند: «خدا خواسته که ما بت بپرستیم؛ خدا خواسته ما این کارها را بکنیم.» همه را گردن خدا می گذاشتند و راحت می شدند. یادشان رفته بود که خدا به آن ها اختیار داده و قدرت و توان داده است. اختیار کنید و با توان اجرا کنید. این را شما به حساب نمی آورید و می گویید: «جبر». جبر یعنی چه؟ شما صبح تا شام با اختیار کار می کنید. این منطق غلطی است. خیلی از اراذل و اوباش از جبر در سلطه گری ها استفاده می کردند. کار بد می کردند و وقتی مردم آن ها را نهی از منکر می کردند، بدشان می آمد و می گفتند: «به گردن خداست. خدا این کارها را کرده است.» و راحت می شدند؛ اما نمی دانستند که پته ی این حرف روی آب است. درست نیست. وجدان هر انسانی حکم می کند که من با اختیار کار می کنم نه با جبر. 🔸 ادامه دارد ... 📚 آثار بندگی، آیت الله عزیز خوشوقت 📱 کانال سبک زندگی : @mottagheen
✅ داستان کوتاه (229) 🌷 پیامبری 50 ساله با فرزندی 100 ساله بنی اسـرائیل در منطقه اي خوش آب و هوا زنـدگی می کردنـد. تـدریجا در میان آنها رواج یافت و از نعمتهای خدا در استفاده کردند. خداوند بخت النصر را بر آنها مسلط کرد. او همه آنها را کشت و آبادی شان را ویران نمود. روزي عُزَیر پیغمبر مقداري انگور، مقداري انجیل و کوزه آبی برداشت و بر الاغ خود سوار شد و به راه افتاد. در مسیر خود به دهکده ویرانی که توسط بخت النصر ویران شده بود، رسـید که دیوارهاي خراب، سقف هاي واژگون، اسخوانهای پوسیده و بدن هاي از هم گسیخته، سکوت مرگباري را در آن به وجود آورده بود. عزیر از الاغش پیاده شـد و زنبیلهاي انجیر و انگور را پهلوي خود گذاشت و افسار الاغ را بست و به دیوار یک باغ تکیه داد و درباره آن مردگان به انـدیشه پرداخت، که این مردگان در قیامت چگونه زنـده می شوند و این پیکرهاي پراکنده شده چگونه گرد هم می آیند و به صورت پیشین برمی گردند؟ خداوند در همین حال، جان او را گرفت و بدن او صد سال تمام در آنجا بود. بعد از صد سال خداوند او را زنده کرد. وقتی عزیر زنده شد، تصور کرد که از خوابی طولانی برخاسته است. به جستجوي الاغ و زنبیلها و کوزه آب پرداخت. فرشته اي به سوي او آمد و پرسید: اي عزیر! چه مدت در اینجا درنگ کرده اي؟ او گفت: یک روز و یا قسمتی از یک روز. فرشته گفت: چنین نیست. تو صد سال است در اینجایي. دقت کن و ببین که در این صد سال خوردنیها و آشامیدنی هایت به حال خود مانـده و تغییر نکرده است ولی الاغت را نگـاه کن چگـونه اسـتخوانهایش از هم پاشـیده. اکنون بنگر خداونـد چگونه این لاشه پوسیده الاغت را زنده می سازد. عزیر نگاه کرد و دید استخوانهاي الاغ به هم پیوند خورد و گوشت، آن استخوانها را فراگرفت و به حالت سابق درآمد و زنده شد. عزیر پس از دیدن آن منظره گفت: الان فهمیدم که خداوند قدرت هر کاری را دارد. او از آنجا به شهرش برگشت و دید همه چیز دگرگون شده است. به همشهریانش گفت: من عزیر هستم. اما باور نکردند، اما وقتی تورات را از حفظ خواند، باور کردند. چون کسی جز او تورات را از حفظ نداشت. در ابتدا هنگامی که عزیر از خانه بیرون رفته و عازم آن دهکده شده بود، 50 ساله بود و همسـرش در ماه آخر دوران حملش به سر می برد. اما پس از صد سال که به خانه برگشت، عزیر با همان حالت 50 سالگی بود و پسرش 100 سال داشت. خدا در آیه 259 سوره بقره به این داستان اشاره کرده و با نشان دادن کیفیت زنده کردن مردگان در قیامت، قدرت خود را به نمایش گذاشته است. 📚 داستانهای بحارالانوار، ج 7، ص218 📱 کانال سبک زندگی : @mottagheen
✅ خدا یا طاغوت؟ ✅ سخن خدا در قرآن: ما قطعاً در هر امّتی پیامبری به عنوان جانشین خود در زمین منصوب کردیم که به انسانها اعلام کند مطیع خدا باشید و از از طاغوت، (یعنی هر کسی غیر از خدا) دوری کنید. از بین انسانها برخی را که کردند، خدا با همین برنامه راهنمایی کرد و برخی که از خدا را نپذیرفتند، گمراهی شان قطعی شد. پس در زمین بگردید و ببینید عاقبت کسانی که گمراهی شان قطعی شد و این حرفها را دروغ می دانستند، چه شد؟ ✍️ شرح: عبد خدا شدن و اطاعت از او یعنی انجام و ترک در امور فردی و اجتماعی 📖 و لَقَدْ بَعَثْنا في‏ كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ فَمِنْهُمْ مَنْ هَدَى اللَّهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ حَقَّتْ عَلَيْهِ الضَّلالَةُ فَسيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُكَذِّبينَ (نحل، 36) آیه شماره 228 📱 کانال سبک زندگی : @mottagheen
✅ مهمترین موضوع قرآن و نهج البلاغه چیست؟ و چرا؟ 🌷 امام خامنه ای: بايد مراقب بود؛ اين مراقبت همان چيزى است كه همه ‏ى اديان و سرتاسر قرآن و نهج البلاغه متوجه به آن است؛ يعنى همان . اينكه مى ‏بينيد امير المؤمنين در دوران حكومت خود اين همه به امر مى‏ كند كه شايد كمتر موضوعى در نهج البلاغه به قدر مورد تأكيد قرار گرفته است همچنين در دعاها و روايات چقدر از خدا خواسته شده است و نيز در فرمايشهاى امام رضوان الله تعالى عليه آن همه در خصوص رعايت تذكّر داده شده است، به خاطر همين است كه «حصار» است. ، يعنى همان مراقبت دائمى شما از خودتان. اين حصارى است به گرد شما. مبادا بگذاريد اين حصار شكسته شود. (10/ 03/ 1378) ✍️ شرح: یعنی انجام واجبات و ترک حرامها در زندگی فردی و اجتماعی پند 50 📱 کانال سبک زندگی : @mottagheen
✅ داستان کوتاه (230) 😈 سه راه نفوذ شیطان حضـرت موسـی (ع) در محلی نشسـته بود که ناگهان ابلیس در حالی که کلاه رنگارنگی به سـر داشـت، به محضر او وارد شـد. کلاه خود را به عنوان احترام از سـر برداشت و سـلام کرد و بـا کمـال ادب در محضـر حضرت موسی (ع) ایستاد. موسی (ع) از او پرسید: تو کیستی؟ ابلیس گفت: من ابلیس هستم. موسی گفت: خدا شر تو را از ما و دیگران دور کند. ابلیس گفت: من آمده ام به خاطر عظمتی که نزد خدا داري، به تو سلام کنم. موسی گفت: این کلاه چیست که بر سر گذاشته اي؟ ابلیس گفت: به وسیله این کلاه و زرق و برق و رنگهاي آن، دلهاي انسانها را می ربایم. موسی گفت: از برای من بگو که هرگاه انسان آن را انجام دهـد، تو بر او مسلّط می شوي و افسارش را به هر طرف خواستی، می کشی. ابلیس گفت: سه حالت است که هر کس داشته باشد، من بر او مسلط می شوم: 1️⃣ وقتی متکبّر و خودشیفته شود و از کارهای خودش خوشش بیاید. 2️⃣ وقتی کارهای خوب خود را بزرگ ببیند. 3️⃣ وقتی خود را کوچک بشمارد. 📚داستانهای بحارالانوار، ج 7، ص220 📱 کانال سبک زندگی : @mottagheen
✅ مزد ترجیح اطاعت از خدا بر اطاعت از والدین چیست؟ 🌹 امام حسن عسکری (ع): هرکس اطاعت از دستورات واجب و حرام پیامبر اکرم و امام علی را بر اطاعت از دستورات پدر و مادر خود ترجیح دهد، خدا به او خطاب می نماید: همان طور که دستورات مرا بر هر چیزی ترجیح دادی، تو را بر دیگران ترجیح می دهم و تو را همنشین پیامبر و علی می کنم، همان طور که تو محبّت به آنها را بر محبت پدر و مادرت ترجیح دادی. 📖 منْ آثَرَ طاعَهَ أبَوَی دینِهِ مُحَمَّد وَ عَلی عَلَیْهِمَاالسَّلام عَلی طاعَهِ أبَوَی نَسَبِهِ، قالَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِهُ: لاَُؤَثِرَنَّکَ کَما آثَرْتَنی، وَلاَُشَرِّفَنَّکَ بِحَضْرَهِ أبَوَی دینِکَ کَما شَرَّفْتَ نَفسَکَ بِإیثارِ حُبِّهِما عَلی حُبِّ أبَوَیْ نَسَبِکَ. 📚 «تفسیر الإمام العسکری، ص ۳۳۳، ح ۲۱۰» کانال سبک زندگی متقین @mottagheen
✅ پرسش و پاسخ از آیت الله خوشوقت 🔹 جبر و اختیار (3) س: لطفاً آیه ی زیر را توضیح دهید: «وَ لَوْ شِئْنا لَآتَيْنا كُلَّ نَفْسٍ هُداها وَ لكِنْ حَقَّ الْقَوْلُ مِنِّي لَأمْلَأنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ أجْمَعينَ». ج: خدا قدرت دارد که اجباراً همه ی انسان ها را مؤمن کند و کاری کند که همه اجباراً مؤمن شوند. او می تواند؛ امّا به آن ها اختیار داده که با اختیار رشد کنند. اختیار که آمد، بعضی گوش می دهند و بعضی گوش نمی دهند. کسانی که گوش ندادند، «لَأمْلَأنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ أجْمَعينَ» می شوند. س: چرا همه ی انسان ها به راه خدا هدایت نمی شوند؟ ج: چون بنا نیست انسان ها به زور هدایت شوند. اگر می شد، خودِ خدا زورش از همه بیشتر بود و خودش همه را هدایت می کرد؛ ولی خدا این کار را نکرد؛ بلکه به انسان اختیار داد. پیغمبر فرستاد و راه را از چاه جدا کرد و فرمود: «این راه است و این چاه. به این طرف نرو و به این طرف بیا.» عقل هم تأیید می کند و خودش می خواهد برود. اگر خدا می خواست به زور هدایت کند، همه را مثل درخت تابع می کرد. مگر هادی بالاتر از پیغمبر اکرم (ص) هست؟ چقدر به حرفش گوش ندادند؟ نه تنها گوش ندادند، بلکه می خواستند او را بکشند. این جور بوده است؛ چون ایشان طبق دستور خدا کار می کرد و کسی را به زور هدایت نمی کرد؛ بلکه با منطق و با نشان دادن عمل خوب و چیزهایی که مشوّق است، هدایت می کرد. بعضی آن قدر خبیث بودند که با دیدن همه ی این ها هم به راه نمی آمدند. بنابراین اجبار در کار نیست. 🔸 ادامه دارد ... 📚 آثار بندگی، آیت الله عزیز خوشوقت 📱 @mottagheen
✅ عاقبت کسانی که گاهی با خدا هستند و گاهی بی خدا، چه می شود؟ 🌷 سخن خدا در قرآن: برخی از انسانها فقط در بعضى از شرايط، عبد مطیع خدا هستند و از دستورات و او اطاعت می کنند؛ اگر خيرى به آنها برسد، دلشان به آن آرام مى ‏گيرد و به اطاعت از خدا و انجام دستورات و دل خوش مى‏ كنند؛ اما اگر رنج و مصیبتی به آنها برسد، از عبد خدا بودن منصرف می شوند و از اطاعتش روبرمی گردانند. چنین کسانی «خسر الدنیا و الآخره» هستند و این همان زیان آشکار است. 📖 و مِنَ النَّاسِ مَنْ يَعْبُدُ اللَّهَ عَلى‏ حَرْفٍ فَإِنْ أَصابَهُ خَيْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ وَ إِنْ أَصابَتْهُ فِتْنَةٌ انْقَلَبَ عَلى‏ وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْيا وَ الْآخِرَةَ ذلِكَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبينُ (حج، 11) آیه شماره 229 📱 کانال سبک زندگی : @mottagheen
اگر بخواهيم مشكلات دين و دنياى ما برطرف شود، چه باید بکنیم؟ 🌷 امام خامنه ای: چه موقع دنيا از عدالت و برخوردار خواهد شد؟ وقتى كارگردانان حوادث عالم - يعنى مسئولان كشورها و رؤساى ملتها - داراى عدالت و باشند؛ و الّا در هر كشورى اگر مسئولان آن - مثل رژيم طاغوت - از و عدالت فرسنگها فاصله داشته باشند، در آن كشور نه عدالت معنا پيدا مى كند و نه . بنابراين، اساس بايد درست باشد. اساسِ درست، آن نظام و حكومتى است كه بر پايه ى احكام الهى بنياد شده باشد و مسئولان آن از عدالت و برخوردار باشند. مردم دنبال اين موضوع بودند. امروز نيز همين طور است. اگر بخواهيم مشكلات دين و دنياى ما برطرف شود، بايد بر اين نقطه - يعنى اقامه ى عدل و - پافشارى كنيم. (19/ 10/ 1380) ✍️ شرح: یعنی انجام واجبات و ترک حرامها در زندگی فردی و اجتماعی پند 51 📱 کانال سبک زندگی متقین: @mottagheen
✅ پرسش و پاسخ از آیت الله خوشوقت 🔹 جبر و اختیار (4) س: لطفاً آیه ی «لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ» را توضیح دهید. ج: دین دارای سه قسمت است: قسمت اول باورها؛ قسمت دوم تکالیف؛ قسمت سوم اخلاقیات و رفتارها. منظور از دین، باورهاست. اگر انسان باور نکند که خدا هست و باور نکند که پیغمبر اکرم (ص) پیغمبر است، دیگر دینی در کار نیست؛ اما اگر باور کرد که دین هست، ولی نماز نمی خواند، او دین دارد؛ اما فاسق است. ولی اگر خدا را قبول نکند، دین ندارد؛ پس منظور از دین، عقاید دینی است. اگر کسی داشته باشد، مسلمان است و اگر نداشته باشد، کافر است. این عقاید را نمی شود اکراه کرد. اگر من به کسی بگویم: «اگر باور کنی که خدا هست، تو را می کشم.» او هم می گوید: «من باور ندارم که خدا هست»؛ اما در دلش باور دارد. من این را از کجا می فهمم؟ من که نمی فهمم. این قابل اکراه نیست. یا اینکه کسی بگوید: «اگر پیغمبر اکرم (ص) را به پیغمبری قبول داشته باشی، تو را می کشم.» من هم می گویم: «قبول ندارم»؛ اما قلباً قبول دارم؛ ولی او که نمی فهمد. عقاید قابل اکراه و اجبار نیستند؛ لذا وقتی بت پرستان مکّه، عمار یاسر را مجبور کردند که به پیغمبر اکرم (ص) بی ادبی و فحّاشی کند، این کار را کرد، اما دلش به عکس بود؛ لذا گریه کنان خدمت پیغمبر اکرم (ص) آمد و گفت: «چنین غلطی کرده ام.» حضرت فرمودند: «اگر باز هم اجبار کردند، بگو و خودت را نجات بده. عیبی ندارد. ، ما آنچه را که در دل است، می خواهیم. اگر آن با ما باشد و زبان با آن ها، کافی است.» پس منظور از دین، عقاید دینی است که ملاک مسلمانی است. این قابل اکراه نیست. اینکه بعضی به غلط خیال می کنند که به زور نمی شود فلان واجب را انجام دهی یا فلان حرام را ترک کنی، غلط است. منظور آیه، اکراه در عقاید است. این قابل اکراه نیست. خدا راست گفته است؛ چون «قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ». خدا می گوید: «راه از چاه جدا شد و معلوم شد که خدا هست.» چرا؟ چرا بت غلط است؟ این روشن شد. حالا دیگر هر کس بسته به انصاف خودش، راحت می تواند بپذیرد و راحت می تواند انکار کند؛ اما قابل اکراه نیست. اما اعمال بدنی قابل اکراه است؛ مثلاً می گویند: «نماز نخوان! اگر بخوانی، تو را می کُشیم.» خُب اگر بخوانی، می فهمند و نباید خواند. کار بدنی، دیدنی است؛ اما کار قلبی و عقیدتی، قابل دیدن نیست. این را نمی شود تحت اجبار و اکراه درآورد. اینکه عده ای از این آیه می فهمند که منظور، آزادی در عقیده است و هر کس هر راهی را خواست، بگیرد و برود و بگوید: «لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ» این غلط است. معنایش این نیست. س: آیه ی «لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ» چگونه با دستور دین مبنی بر قتل مرتد فطری جمع می شود؟ ج: قتل مرتد چه ربطی به آیه ی «لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ» دارد. «لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ» در عقائد است. دین یعنی عقائد. اگر عقیده ی کسی خراب بود، به او مسلمان نمی گویند؛ اما اگر عقائد او درست است و عمل نمی کند، مسلمان است. اگر نماز نمی خواند و روزه نمی گیرد، مسلمان است. بنابراین منظور از اکراه، اکراهِ عقائدی است. اگر به شما بگویند: «اگر باور کنی که خدا هست، تو را می کشیم.» شما با زبان می گویی: «باور ندارم»؛ اما با قلبت قبول داری. این را کسی نمی فهمد؛ چون قابل اکراه نیست. چون جای عقائد، دل انسان است، کسی نمی بیند. اینکه «قابل اکراه نیست»، یعنی این؛ اما اگر بگویند: «اگر نماز بخوانی، تو را می کشیم»؛ وقتی بخوانی، می بینند. اینجا اکراه دارد. پس منظور از عقائد، اعمال ظاهری نیست؛ بنابراین با مرتد جمع می شود. اینکه به مرتد بگویند: «اگر عقیده به اسلام نداشته باشی، باید بروی؛» درست می شود. این اشکالی ندارد. آن کاری به این ندارد. 🔸 ادامه دارد ... 📚 آثار بندگی، آیت الله عزیز خوشوقت 📱 کانال سبک زندگی : @mottagheen
روش عملی شکر نعمتهای خدا چیست؟ 🌹 امام صادق (ع): شکر نعمت در دوری از است. ✍️ شرح: شکر نعمت به این است که از نعمت در نافرمانی از صاحب نعمت استفاده نکنیم. این یعنی گناه نکردن. 📖 شكْرُ اَلنِّعْمَةِ اِجْتِنَابُ اَلْمَحَارِمِ 📚 الکافي , جلد۲ , صفحه۹۵ 📱 کانال سبک زندگی متقین: @mottagheen