با جمع مکسّر غیر عاقل معامله مفرد مونث می شود
یعنی برایش صفت و موصولِ مفرد مونث می آورند و با اسم اشاره مفرد مونث به آن اشاره می کنند و ضمیر مفرد مونث به آن برمی گردانند، حتی اگر مفردش مذکر باشد
مانند کُتُب که جمع کتاب است
خود کتاب مذکر است: ذلک الکتاب لا ریب فیه
ولی درباره کتب گفته می شود:
الکتب الکثیره
الکتب التی
هذه الکتب
الکتبُ قراتُها
بنابر این غلط است که بگوییم:
الکتبُ قراتُهُم یا قراتُهُنَّ
مثلاً در آیه شریفه:
اِذا النجومُ انکدرت
با اینکه نجم مذکر است، به دلیلِ والنجم اذا هَوی
برای جمع مکسّرِ آن، فعل مفرد مونث آمده است
فاعل و نائب فاعل نمی توانند بر فعل مقدم شوند
بلکه همواره باید بعد از فعل یا مستتر در فعل باشند
اگر دیدید فاعل یا نائب فاعلی به ظاهر مقدم شده، مانند زید ضَرَب و هند ضُرِبَت بدانید که آن اسم مبتداست و فاعل و نائب فاعل به صورت ضمیر در فعل مستتر است
🆔http://eitaa.com/joinchat/996933661Ce797826174
قبل از بیان مبتدای وصفی، این ۹ مثال را به خاطر بسپارید:
قائم زید
قائم الزیدانِ
قائم الزیدونَ
قائمانِ زید
قائمانِ الزیدانِ
قائمانِ الزیدون
قائمونَ زید
قائمون الزیدانِ
قائمونَ الزیدونَ
ادامه دارد
🆔http://eitaa.com/joinchat/996933661Ce797826174
@maktabozahraa
در فرض دوم و سوم، قائم مبتدای وصفی و اسمِ مرفوعِ بعد از آن، فاعلِ جانشینِ خبر است
و در فرض پنجم و نهم، وصف خبر مقدِم و اسمِ مرفوعِ بعد از آن، مبتدای موخّر است
شرط مبتدای وصفی آن است که، اسم ظاهرِ بعد از خود را رفع دهد
بنابراین قائمان و قائمون در قائمانِ الزیدانِ و قائمونَ الزیدونَ، مبتدای وصفی نیستند
چون اگر زیدان و زیدون را رفع داده بودند باید مفرد می بودند
زیرا فعل و شبه فعل هر گاه اسم ظاهر را رفع دهند باید مفرد بیایند
در قائم زید، دو احتمال وجود دارد:
اگر قائم، زید را رفع داده باشد، مبتدای وصفی است که در این صورت خودش خالی از ضمیر است
ولی اگر فاعلِ آن، ضمیر مستتر باشد، خبرِ مقدم برای زید است
برخی به اشتباه می پندارند که در ضاربان و ضاربون، همچون یضربان و یضربون، الف و واو فاعل هستند
در حالی که الفِ ضاربان و واو ضاربون علامت رفع هستند نه ضمیر و فاعل
فاعل این دو، ضمیر مستتر است
نون هایشان هم تفاوتِ ماهُوی دارند
نون یضربان و یضربون علامت رفع و جانشینِ ضمه است
ولی نون ضاربان و ضاربون، عوض از تنوینِ در مفرد است و به همین جهت هنگام اضافه حذف می گردد
ظرف و جار و مجرور،
هر گاه در جایگاهِ خبر، صفت، صله یا حال قرار بگیرند،
متعلِّقِ به متعلَّقِ عامّ واجبُ الحذف هستند
به سه مثال زیر توجه کنید:
زید قائم
زید ابوه قائم
زید ابوه غلامُهُ قائم
زید ایستاده است
زید پدرش ایستاده است
زید پدر او غلامش ایستاده است