eitaa logo
موسسه مهد قرآن و عترت میاندوآب
2.2هزار دنبال‌کننده
6هزار عکس
1.8هزار ویدیو
12 فایل
❁ـ﷽ـ❁ کانال رسمی موسسه مهد قرآن و عترت شهرستان میاندوآب 📞 برادران: 04445261671 📞 خواهران: 04445223960 🌐 آدرس : بلوار انقلاب - کوچه رضوان 📨 ارتباط با کانال: @ahmadhgn 🌟 وب سایت موسسه: http://www.mqm.ir/ درگاه پرداخت نذورات http://mqm.ir/nazr
مشاهده در ایتا
دانلود
43.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دل ها را برای ورود به ماه رجب آماده کنیم... این الرجبیون... @mqm_ir
📷صرفه جویی در گاز به سبک رهبری 🔹رهبر انقلاب در دیدار دیروز، برخلاف روال قبلی چندلایه لباس گرم و ژاکت پوشیده بودن و گفته بودن که دمای اتاق رو پایین نگه دارید. تا بیت رهبری از بقیه جاها گرم‌تر نباشه و به سهم خودشون صرفه جویی کنن. @mqm_ir
12.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 🖇 شماره ۷: سرکار خانم پریا محمدی 🔻همایش بزرگ رویش‌های قرآنی انقلاب اسلامی🔻 🔸 ۱۵ بهمن ساعت ۱۰ صبح 🔹 مصلای امام خمینی«ره» 🆔 @mqm_ir
12.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 🖇 شماره ۸: سرکار خانم بهاره محمدی 🔻همایش بزرگ رویش‌های قرآنی انقلاب اسلامی🔻 🔸 ۱۵ بهمن ساعت ۱۰ صبح 🔹 مصلای امام خمینی«ره» 🆔 @mqm_ir
موسسه مهد قرآن و عترت میاندوآب
بسم الله الرحمن الرحیم #کتاب_سه_دقیقه_در_قیامت 🔷#قسمت_چهاردهم 💠آزار مؤمن در دوران جواني در پايگا
بسم الله الرحمن الرحیم 🔷 💠خلاصه پس از التماس‌هاي من، ثواب دو سال عبادت‌هاي مرا برداشتند و در نامه عمل او قرار دادند تا راضي شود. 🔻دو سال نمازي كه بيشتر به جماعت بود. دو سال عبادت را دادم به خاطر اذيت و آزار يك مؤمن. 🍃در لابه‌لاي صفحات اعمال خودم به يك ماجراي ديگر از آزار مؤمنين برخوردم. شخصي از دوستانم بود كه خيلي با هم شوخي مي‌كرديم و همديگر را سر كار مي‌گذاشتيم. 🔶يكبار در يك جمع رسمي با او شوخي كردم و خيلي بد او را ضايع كردم. خودم هم فهميدم كار بدي كردم، براي همين سريع از او معذرت‌خواهي كردم. او هم چيزي نگفت. 🌀گذشت تا روز آخر كه مي‌خواستم براي عمل جراحي به بيمارستان بروم. دوباره به همان دوست دوران جواني زنگ زدم و گفتم: فلاني، من خيلي به تو بد كردم. يكبار جلوي جمع، تو را ضايع كردم. خواهش مي‌كنم مرا حلال كن. من شايد از اين بيمارستان برنگردم. ✅بعد در مورد عمل جراحي گفتم و دوباره به او التماس كردم تا اين‌كه گفت: حلال كردم، ان‌شاءالله كه سالم و خوب برگردي. آن روز در نامه عملم، همان ماجرا را ديدم. 🔅جوان پشت ميز گفت: اين دوست شما همين ديشب از شما راضي شد. اگر رضايت او را نمي‌گرفتي بايد تمام اعمال خوب خودت را مي‌د‌‌ادي تا رضايتش را كسب كني، مگر شوخي است، آبروي يك انسان مؤمن را بردي. 🖋ادامه دارد...  @mqm_ir
10.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 🖇 شماره ۹: دانش آموزان پایه ششم مدرسه نور، روستای جعفرآباد شهرستان میاندوآب مدیر مدرسه: سرکار خانم احمدیان معلم مربوطه: سرکار خانم پیری 🔻همایش بزرگ رویش‌های قرآنی انقلاب اسلامی🔻 🔸 ۱۵ بهمن ساعت ۱۰ صبح 🔹 مصلای امام خمینی«ره» 🆔 @mqm_ir
23.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 🖇 شماره ۱۰: دختران کلاس سوم نسا، مدرسه ی ثقلین مربی: سرکار خانم عظیم زاده 🔻همایش بزرگ رویش‌های قرآنی انقلاب اسلامی🔻 🎁 جایزه: ۳ کمک هزینه سفر مشهد مقدس 🔸 ۱۵ بهمن ساعت ۱۰ صبح 🔹 مصلای امام خمینی«ره» 🆔 @mqm_ir
موسسه مهد قرآن و عترت میاندوآب
بسم الله الرحمن الرحیم #کتاب_سه_دقیقه_در_قیامت 🔷#قسمت_پانزدهم 💠خلاصه پس از التماس‌هاي من، ثواب د
بسم الله الرحمن الرحیم 🔷 💠حسینیه مي‌خواستم بنشينم و همان‌جا زار زار گريه كنم. براي يك شوخي بي‌مورد دو سال عبادت‌هايم را دادم. براي يك غيبت بي‌مورد، بهترين اعمال من محو مي‌شد. چه‌قدر حساب خدا دقيق است. چه‌قدر كارهاي ناشايست را به حساب شوخي انجام داديم و حالا بايد افسوس بخوريم. 🔻در اين زمان، جوان پشت ميز گفت: شخصي اين‌جاست كه چهار ساله منتظر شماست! اين شخص اعمال خوبي داشته و بايد به بهشت برزخي برود، اما معطل شماست. ✅با تعجب گفتم: از چه كسي حرف مي‌زنيد؟ يكي از پيرمردهاي اُمناي مسجدمان را ديدم كه در مقابلم و در كنار همان جوان ايستاده. 🔶خيلي ابراز ارادت كرد و گفت: كجايي؟ چند ساله منتظرت هستم. بعد از كمي صحبت، اين پيرمرد ادامه داد: زماني كه شما در مسجد و بسيج، مشغول فعاليت فرهنگي بوديد، تهمتي را در جمع به شما زدم. براي همين آمده‌ام كه حلالم كنيد. 🍃آن صحنه برايم يادآوري شد. من مشغول فعاليت در مسجد بودم. كارهاي فرهنگي بسيج و... اين پيرمرد و چند نفر ديگر در گوشه‌اي نشسته بود. بعد پشت سر من حرفي زد كه واقعيت نداشت. او به من تهمت بدي زد. او نيت ما را زير سؤال برد. 🌀عجيب‌تر اينكه، زماني اين تهمت را به من زد كه من ابتداي حضورم در بسيج بود و نوجوان بودم!! آدم خوبي بود. اما من نامه اعمالم خيلي خالي شده بود. 🔅به جوان پشت ميز گفتم: درسته ايشان آدم خوبي است، اما من همين‌طوري نمي‌گذرم. دست من خالي است. هر چه مي‌تواني از او بگير. جوان هم رو به من كرد و گفت: اين بنده خدا يك وقف انجام داده كه خيلي بابركت بوده و ثواب زيادي برايش مي‌آيد. 🔹او يك حسينيه را در شهرستان شما، خالصانه براي رضاي خدا ساخته كه مردم از آن‌جا استفاده مي‌كنند. اگر بخواهي ثواب كل حسينيه‌اش را از او مي‌گيرم و در نامه عمل شما مي‌گذارم تا او را ببخشي. با خودم گفتم: «ثواب ساخت يك حسينيه به خاطر يك تهمت؟! خيلي خوبه.» 🌱بنده خدا اين پيرمرد، خيلي ناراحت و افسرده شد، اما چاره‌اي نداشت. ثواب يك وقف بزرگ را به خاطر يك تهمت داد و رفت به سمت بهشت برزخي. براي تهمت به يك نوجوان، يك حسينيه را كه بااخلاص وقف كرده بود، داد و رفت! 💫اما تمام حواس من در آن لحظه به اين بود كه وقتي كسي به خاطر تهمت به يك نوجوان، يك چنين خيراتي را از دست مي‌دهد، پس ما كه هر روز و هرشب پشت سر ديگران مشغول قضاوت كردن و حرف زدن هستيم چه عاقبتي خواهيم داشت؟! ما كه به‌راحتي پشت سر مسئولين و دوستان و آشنايان خودمان هرچه مي‌خواهيم مي‌گوييم... ⭕️باز جوان پشت ميز به عظمت آبروي مؤمن اشاره كرد. 🖋ادامه دارد...   @mqm_ir
5.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 کلاس تدبر در جزء ۳۰ قرآن کریم 🔶 مدرس: استاد دکتر فرجی 🆔 @mqm_ir
🔰 کلاس تدبر در جزء ۳۰ قرآن کریم 🔶 مدرس: استاد دکتر فرجی 🆔 @mqm_ir