eitaa logo
موسسه مهد قرآن و عترت میاندوآب
2.2هزار دنبال‌کننده
6هزار عکس
1.8هزار ویدیو
12 فایل
❁ـ﷽ـ❁ کانال رسمی موسسه مهد قرآن و عترت شهرستان میاندوآب 📞 برادران: 04445261671 📞 خواهران: 04445223960 🌐 آدرس : بلوار انقلاب - کوچه رضوان 📨 ارتباط با کانال: @ahmadhgn 🌟 وب سایت موسسه: http://www.mqm.ir/ درگاه پرداخت نذورات http://mqm.ir/nazr
مشاهده در ایتا
دانلود
موسسه مهد قرآن و عترت میاندوآب
بسم الله الرحمن الرحیم #کتاب_سه_دقیقه_در_قیامت 🔷#قسمت_دهم 💠رفتم صفحه بعد، روز بعد هم كلي اعمال خ
بسم الله الرحمن الرحیم 🔷 💠نیت «و کتاب اعمال آنان در آن‌جا گذارده مي‌شود. پس گنه‌کاران را مي‌بيني در حالي که از آن‌چه در آن است ترسان و هراسان هستند و مي‌گويند: واي بر ما، اين چه کتاب است که هيچ عمل کوچک و بزرگ را کنار نگذاشته، مگر اين‌که ثبت کرده است. اعمال خود را حاضر مي‌بينند و پروردگارت به هيچ‌کس ستم نمي‌کند» 🔻صفحات را كه ورق مي‌زدم، وقتي عملي بسيار ارزشمند بود، آن عمل، درشت‌تر از بقيه در بالاي صفحه نوشته شده بود. در يكي از صفحات، به صورت بسيار بزرگ نوشته شده بود: کمک به یه خانواده فقیر. 🌀شرح جزئيات و فيلم آن موجود بود، ولي راستش را بخواهيد من هرچه فكر كردم به ياد نياوردم كه به آن خانواده كمك كرده باشم! يعني دوست داشتم، اما توان مالي نداشتم كه به آن‌ها كمك كنم. 🍃آن خانواده را مي‌شناختم. آن‌ها در همسايگي ما بودند و اوضاع مالي خوبي نداشتند. خيلي دلم مي‌خواست به آن‌ها كمك كنم، براي همين يك روز از خانه خارج شدم و به بازار رفتم. ✅به دو نفر از اعضاي فاميل كه وضع مالي خوبي داشتند مراجعه كردم. من شرح حال آن خانواده را گفتم و اين‌كه چه‌قدر در مشكلات هستند، اما آن‌ها اعتنايي نكردند. حتي يكي از آن‌ها به من گفت: بچه، اين كارا به تو نيومده. اين كار بزرگترهاست. آن زمان من 15 سال بيشتر نداشتم، وقتي اين برخورد را با من داشتند، من هم ديگر پيگيري نكردم. ⭕️اما عجيب بود كه در نامه عمل من، كمك به آن خانواده فقير ثبت شده بود! به جوان پشت ميز گفتم: من كاري براي آن‌ها نكردم!؟ او گفت: تو نيت اين كار را داشتي و در اين راه تلاش كردي، اما به نتيجه نرسيدي براي همين، نيت و حركتي كه كردي، در نامه عملت ثبت شده. ✨البته فكر و نيت كار خوب، در بيشتر صفحات ثبت شده بود. هرجايي كه دوست داشتم كار خوبي انجام دهم ولي امكانش را نداشتم، اما براي اجراي آن قدم برداشته بودم، در نامه عمل من ثبت شده بود. 🔸ولي خدا را شكر كه نيت‌هاي گناه و نادرست ثبت نمي‌شد. در صفحات بعد و جاي جاي اين كتاب مشاهده مي‌كردم كه چنين اتفاقي افتاده. يعني نيت‌هاي خوب من ثبت شده بود. البته باز هم مشاهده كردم كه اعمال خوبم با اشتباهات و گناهاني که هيچ منفعتي برايم نداشت از بين رفته! به قول معروف: آش نخورده و دهان سوخته. 🔅هرچه جلو مي‌رفتم، نامه عملم بيشتر خالي مي‌شد! خيلي از اين بابت ناراحت بودم. از طرفي نمي‌دانستم چه كنم. اي كاش كسي بود كه مي‌توانستم گناهانم را به گردن او بيندازم و اعمال خوبش را بگيرم! اما هرچه مي‌گذشت بدتر مي‌شد. 💫جوان پشت ميز ادامه داد: وقتي اعمال شما بوي ريا بدهد پيش خدا ارزشي ندارد. كاري كه غير خدا در آن شريك باشد به درد همان شريك مي‌خورد. اعمال خالصت را نشان بده تا كار شما سريع حل شود. مگر نشنيده‌اي: «اَلاَعمالُ بِالنيّات. اعمال به نيت‌ها بستگي دارد.»    🖋ادامه دارد... @mqm_ir
22.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 پویش سرود «ای قرآن» 🔶 سرود ای قرآن را در کلاس درس، یا خانواده با دانش آموزان یا فرزندان تمرین نموده و فیلمی به مدت پیشنهادی ۳۰ ثانیه ضبط نموده و به آیدی @hamayesh_1401 در پیامرسان ایتا ارسال فرمایید. 🕐 مهلت ارسال تا ۱۵ بهمن ماه 🎁 به همراه جوایز نفیس برای مربیان و دانش آموزان و خانواده ها با قرعه کشی در همایش همایش بزرگ رویش های قرآنی انقلاب اسلامی 🕐 ۱۵ بهمن ماه، ساعت ۱۰ صبح 🌐 مصلی حضرت امام خمینی (ره) 🔸 این سرود بصورت همگانی در مصلّی خوانده خواهد شد. 📢 لطفا این پیام را در بین مخاطبان و گروه ها نشر دهید. 🆔 @mqm_ir
3.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 🖇 شماره ۲: جناب آقای طاها شیرزاده 🔻همایش بزرگ رویش‌های قرآنی انقلاب اسلامی🔻 🔸 ۱۵ بهمن ساعت ۱۰ صبح 🔹 مصلای امام خمینی«ره» 🆔 @mqm_ir
8.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 🖇 شماره ۳: جناب آقای امیرعباس امانی پایه سوم به همراه همکلاسی «مدرسه علم‌الهدی» 🔻همایش بزرگ رویش‌های قرآنی انقلاب اسلامی🔻 🔸 ۱۵ بهمن ساعت ۱۰ صبح 🔹 مصلای امام خمینی«ره» 🆔 @mqm_ir
موسسه مهد قرآن و عترت میاندوآب
بسم الله الرحمن الرحیم #کتاب_سه_دقیقه_در_قیامت 🔷#قسمت_یازدهم 💠نیت «و کتاب اعمال آنان در آن‌جا گ
بسم الله الرحمن الرحیم 🔷 💠همين‌طور كه با ناراحتي، كتاب اعمالم را ورق مي‌زدم و با اعمال نابود شده مواجه مي‌شدم، يكباره ديدم بالاي صفحه با خط درشت نوشته شده: «نجات يك انسان» خوب به ياد داشتم كه ماجرا چيست. 🔻اين كار خالصانه براي خدا بود. به خودم افتخار كردم و گفتم: خدا را شكر. اين كار را واقعاً خالصانه براي خدا انجام دادم. ✨ماجرا از اين قرار بود كه يك روز در دوران جواني با دوستانم براي تفريح و شنا كردن، به اطراف سد زاينده‌رود رفتيم. رودخانه در آن دوران پر از آب بود و ما هم مشغول تفريح. يكباره صداي جيغ يك زن و فريادهاي يك مرد همه را ميخكوب كرد! 🌀يك پسر بچه داخل آب افتاده بود و دست و پا مي‌زد، هيچكس هم جرئت نمي‌كرد داخل آب بپرد و بچه را نجات دهد. من شنا و غريق نجات بلد بودم. آماده شدم كه به داخل آب بروم اما رفقايم مانع شدند! 🍃آن‌ها مي‌گفتند: اين‌جا نزديك سد است و ممكن است آب تو را به زير بكشد و با خودش ببرد. خطرناك است و... 🔅اما يك لحظه با خودم گفتم: فقط براي خدا و پريدم داخل آب. خدا را شكر كه توانستم اين بچه را نجات بدهم. هر طور بود او را به ساحل آوردم و با كمك رفقا بيرون آمديم. پدر و مادرش حسابي از من تشكر كردند. ⭕️خودم را خشك كردم و لباسم را عوض کردم. آماده رفتن شديم. خانواده اين بچه شماره آدرس مرا گرفتند. اين عمل خالصانه خيلي خوب در پيشگاه خدا ثبت شده بود. من هم خوشحال بودم. لااقل يك كار خوب با نيت الهي پيدا كردم. 💫مي‌دانستم كه گاهي وقت‌ها، يك عمل خوب با نيت خالص، يك انسان را در آن اوضاع نجات مي‌دهد. از اينكه اين عمل، خيلي بزرگ در نامه عملم نوشته شده بود فهميدم كار مهمي كرده‌ام. اما يكباره مشاهده كردم كه اين عمل خالصانه هم در حال پاك شدن است! 🌱با ناراحتي گفتم: مگر نگفتيد فقط كارهايي كه خالصانه براي خدا باشد حفظ مي‌شود، خب من اين كار را فقط براي خدا انجام دادم. پس چرا پاك شد؟! ❄️جوان پشت ميز لبخندي زد و گفت: درست است، اما شما در مسير برگشت به خانه با خودت چه گفتي؟ يكباره فيلم آن لحظات را ديدم. انگار نيت دروني من مشغول صحبت بود. ⭐️من با خودم گفتم: خيلي كار مهمي كردم. اگر جاي پدر مادر اين بچه بودم، به همه خبر مي‌دادم كه يك جوان به خاطر فرزند ما خودش را به خطر انداخت. اگه من جاي مسئولين استان بودم، يك هديه حسابي و مراسم ويژه مي‌گرفتم. اصلاً بايد روزنامه‌ها و خبرگزاري‌ها با من مصاحبه كنند. من خيلي كار مهمي كردم. 🌾فرداي آن روز تمام اين اتفاقات افتاد. خبرگزاري‌ها و روزنامه‌ها با من مصاحبه كردند. استاندار همراه با خانواده آن بچه به ديدنم آمد و يك هديه حسابي براي من آوردند و... ⭕️جوان پشت ميز گفت: تو ابتدا براي رضاي خدا اين كار را كردي، اما بعد، خرابش كردي... آرزوي اجر دنيايي كردي و مزدت را هم گرفتي. درسته؟ گفتم: همه اين‌ها درسته. بعد باحسرت گفتم: چه كنم؟! دستم خالي است. 🔸جوان پشت ميز گفت: خيلي‌ها كارهايشان را براي خدا انجام مي‌دهند، اما بايد تلاش كنند تا آخر اين اخلاص را حفظ كنند. بعضي‌ها كارهاي خالصانه را در دنيا نابود مي‌كنند!   🖋ادامه دارد... @mqm_ir
37.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 🖇 شماره ۴: سرکار خانم حدیث قلی‌زاده 🔻همایش بزرگ رویش‌های قرآنی انقلاب اسلامی🔻 🔸 ۱۵ بهمن ساعت ۱۰ صبح 🔹 مصلای امام خمینی«ره» 🆔 @mqm_ir
📢 شروع ثبت نام دوره تدبر موضوعی با موضوع همیاری(ولایت اجتماعی) در پرتو قرآن و سیره - ویژه برادران 🔸 مدرس دوره: استاد مهدی عباس نژاد 🔹 شروع دوره: دوشنبه ۳ بهمن ماه 1401 ♦️ زمان: هر هفته دوشنبه ها ساعت 19 ♦️ مکان: مهد قرآن، طبقه اول 🔰 شرایط سنی: 18 سال به بالا 🔰 نحوه ثبت نام: ارسال نام و نام خانوادگی و عنوان دوره به شماره 30001379 🆔 @mqm_ir
37.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 🔴 ای شیعیان جهان... 🔹️ امروزه هر سکوتی در برابر دشمن، یعنی ضربه به اسلام و حق وارد کردن، از این رو جهاد تبیین بر همه ما واجب عینی و فوری است. 🔹️ بخشی از سخنرانی سید هاشم الحیدری در همایش "دمکم حیاة امة" @mqm_ir
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
موسسه مهد قرآن و عترت میاندوآب
بسم الله الرحمن الرحیم #کتاب_سه_دقیقه_در_قیامت 🔷#قسمت_دوازدهم 💠همين‌طور كه با ناراحتي، كتاب اعما
بسم الله الرحمن الرحیم 🔷 💠سفر کربلا حسابي به مشكل خورده بودم. اعمال خوبم به خاطر شوخي‌هاي بيش از حد و صحبت‌هاي پشت سر مردم و غيبت‌ها و... نابود مي‌شد و اعمال زشت من باقي مي‌ماند. 🔻البته وقتي يك كار خالصانه انجام داده بودم، همان عمل باعث پاك شدن كارهاي زشت مي‌شد. چرا كه در قرآن آمده بود: «إنَّ الْحَسَنَاتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئَاتِ» 🔶زيارت‌هاي اهل‌بيت: بسيار در نامه اعمال من تأثير مثبت داشت. البته زيارت‌هاي بامعرفتي که با گناه آلوده نشده بود. اما خيلي سخت بود. 🌀هر روز ما، دقيق بررسي و حسابرسي مي‌شد. كوچكترين اعمال مورد بررسي قرار مي‌گرفت. 🍃همين‌طور كه اعمال روزانه‌ام بررسي مي‌شد، به يكي از روزهاي دوران جواني رسيديم. اواسط دهه هشتاد. ✨يكباره جوان پشت ميز گفت: به دستور آقا اباعبدالله(ع) پنج سال از اعمال شما را بخشيديم. اين پنج سال بدون حساب طي مي‌شود. ✅باتعجب گفتم: يعني چي!؟ گفت: يعني پنج سال گناهان شما بخشيده شده و اعمال خوبتان باقي مي‌ماند. نمي‌دانيد چه‌قدر خوشحال شدم. اگر در آن شرايط بوديد، لذتي كه من از شنيدن اين خبر پيدا كردم را حس مي‌كرديد. پنج سال بدون حساب و كتاب؟! ⭕️گفتم: اين دستور آقا به چه علت بود؟ همان لحظه به من ماجرا را نشان دادند. در دهه هشتاد و بعد از نابودي صدّام، بنده چندين بار توفيق يافتم كه به سفر كربلا بروم. 🔹در يكي از اين سفرها، يك پيرمرد كر ولال در كاروان ما بود. مدير كاروان به من گفت: مي‌تواني اين پيرمرد را مراقبت كني و همراه او باشي؟ من هم مثل خيلي‌هاي ديگر دوست داشتم تنها به حرم بروم و با موالي خودم خلوت داشته باشم، اما با اكراه قبول كردم. 🔅كار از آنچه فكر مي‌كردم سخت‌تر بود. اين پيرمرد هوش و حواس درست و حسابي نداشت. او را بايد كاملاً مراقبت مي‌كردم. اگر لحظه‌اي او را رها مي‌كردم گم مي‌شد. خلاصه تمام سفر كربلاي من تحت‌الشعاع حضور اين پيرمرد شد. اين پيرمرد هر روز با من به حرم مي‌آمد و برمي‌گشت. 🌱حضور قلب من كم شده بود. چون بايد مراقب اين پيرمرد مي‌بودم. روز آخر قصد خريد يك لباس داشت. فروشنده وقتي فهميد كه او متوجه نمي‌شود، قيمت را چند برابر گفت. من جلو آمدم و گفتم: چي داري مي‌گي؟ اين آقا زائر مولاست. چرا اين‌طوري قيمت مي‌دي؟ اين لباس قيمتش خيلي كمتره. خلاصه اين‌كه من لباس را خيلي ارزان‌تر براي اين پيرمرد خريدم. با هم از مغازه بيرون آمديم. من عصباني و پيرمرد خوشحال بود. 💫با خودم گفتم: عجب دردسري براي ما درست شد. اين‌فعه كربلا اصلاً به ما حال نداد. يكباره ديدم پيرمرد ايستاد. رو به حرم كرد و با انگشت دست، مرا به آقا نشان داد و با همان زبان بي‌زباني براي من دعا كرد. ❎جوان پشت ميز گفت: به دعاي اين پيرمرد، آقا امام حسين(ع) شفاعت كردند و گناهان پنج سال تو را بخشيدند. بايد در آن شرايط قرار مي‌گرفتيد تا بفهميد چه‌قدر از اين اتفاق خوشحال شدم. صدها برگه در كتاب اعمال من جلو رفت. اعمال خوب اين سال‌ها همگي ثبت شد و گناهانش محو شده بود.   🖋ادامه دارد...  @mqm_ir