15.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اعجـاز آه...
🏴 شعرخوانی سید حمیدرضا برقعی تقدیم به آستان حضرت رقیه(س)
...
دختر این قوم تکلیف حجابش روشن است !
چادر او تاروپودی دارد از خورشید و ماه!
دختر إنا فتحنا اشک میریزد ولی
گریه های او ندارد رنگ زاری هیچگاه !
.......
#بهار_مهدوی
#محرم #دلتنگ_کربلا
یا علی علیه السلام
وقتی برای فرج امام زمان «عج» دعا میکنیم برای خودمان هم دعا کنیم
اگر حضرت تشریف بیاورند و ما در صف دشمنان ایشان ایستاده باشیم... 🥀
این آمدن برای ما چه سودی خواهد داشت..؟
دعا کنیم یار امام «عج» باشیم. ... 🔆🔅🔆
#اَلّلهُمَّـعَجِّللِوَلیِّڪَالفَرَج
#محرم #دلتنگ_کربلا
یا علی علیه السلام
🏴زخمی باران سنگ: عابس بن ابی شبیب شاکری
▪️عابس بن ابی شبیب شاکری، پیک مسلم بن عقیل بود که خبر بیعت مردم کوفه را به سید الشهدا (علیه السلام) در مکه رساند. روز عاشورا هنگامی که عازم میدان شد. به حضور امام رسید و گفت:
« در این زمین و زمان، هیچ کس نزد من محبوبتر از تو نیست. اگر گران بهاتر از خون داشتم تا تقدیم راهت کنم. دریغ نمی ورزیدم.»
▪️عابس روانۀ میدان شد و دلیرانه شمشیر از نیام کشید. یکی از کوفیان فریاد زد: «به خدا سوگند هرکس به نبرد او رود، جان بر سر این کار نهاده است!» عابس مبارز می طلبید و هیچ کس جرئت مقابله نداشت که عمر سعد فریاد زد : سنگ بارانش کنید!»
▪️زیربارش تیر و سنگ، ناگهان عابس کلاه خود از سر برافکند، زره از تن بیرون کشید و بر سپاه حمله برد. به هر سو هجوم می برد، از مقابلش می گریختند. سپاهیان از همه طرف محاصره اش کردند. با اصابت سنگ ها و تیرها خون از بدن عابس می چکید. سرانجام بدن خونین عابس بر زمین افتاد. لحظهای بعد، سر عابس، با محاسن سپید خون رنگ، در دست ها می چرخید.
📗منبع: محمدرضا سنگری، آیینه داران آفتاب، ج2، ص827 تا 832
#محرم #دلتنگ_کربلا
یا علی علیه السلام
🍃✨ خوشا شوریدهای منزل به منزل
کشد بار غمش را با سر دل...
#محرم #دلتنگ_کربلا
یا علی علیه السلام
🍃🌹 ۲۲ شهریور سالگرد شهادت شیخ محمد خیابانی (شوهر عمه رهبر معظم انقلاب اسلامی) در سال ۱۲۹۹ گرامی باد.
🌿 رَحِمَ اللهُ مَن یَقرُ الفاتحه مَعَ الصَلَوات🌿 الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم 🌿
#شهیدانه
#محرم #دلتنگ_کربلا
یا علی علیه السلام
حتما بخونید واقعا قشنگ بود
روزى مردی نزد عارف اعظم آمد و گفت من چند ماهى است در محله اى خانه گرفته ام روبروى خانه ى من يک دختر و مادرش زندگى مى کنند هرروز و گاه نيز شب مردان متفاوتى انجا رفت و امد دارند مرا تحمل اين اوضاع ديگر نيست عارف گفت شايد اقوام باشند گفت نه من هرروز از پنجره نگاه ميکنم گاه بيش از ده نفر متفاوت ميايند بعدازساعتى ميروند.عارف گفت کيسه اى بردار براى هرنفريک سنگ درکيسه اندازچند ماه ديگر با کيسه نزد من آيى تا ميزان گناه ايشان بسنجم . .مرد با خوشحالى رفت و چنين کرد.بعد از چندماه نزد عارف آمد وگفت من نمى توانم کيسه را حمل کنم از بس سنگين است شما براى شمارش بيايىد عارف فرمود يک کيسه سنگ را تا کوچه ى من نتوانى چگونه ميخواى با بار سنگين گناه نزد خداوند بروى ؟؟؟ حال برو به تعداد سنگها حلاليت بطلب و استغفارکن ..چون آن دو زن همسر و دختر عارفى بزرگ هستند که بعدازمرگ وصيت کرد شاگردان و دوستارانش در کتابخانه ى او به مطالعه بپردازند .اى مرد انچه ديدى واقعيت داشت اما حقيقت نداشت .همانند توکه درواقعيت مومنی اما درحقيقت شيطان ...
بیایید ديگران را قضاوت نكنيم🌹
#محرم #دلتنگ_کربلا
یا علی علیه السلام