2.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
از دیپلماسی ذلت و برجامی حسن کلیدساز رسیدیم به دیپلماسی اقتدار ابراهیم رئیسی
فروش نفتمون از ایام برجام خیلی بیشتره
به عضویت شانگهای دراومدیم
تمام نفتکشهامون که زمان روحانی بی مشتری بود فروش رفت
زندانیان ایرانی رو آزاد کرد
دیروز هم که ۶ میلیارد دلار از داراییهامون آزاد
نکته اش اینه رئیسی همه این کارها رو چراغ خاموش پیش برد تا اقتصاد کشور رو مثل دولت بنفش شرطی نکنه
قطعا خبرهای خفنتری تو راهه که فعلا رو نمیکنن 😉
🚨 @mst_ir | مستشار
9.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹 اظهارات جالب اپوزیسیون درباره رهبر انقلاب!
دکتر هوشنگ امیراحمدی، مدیر مرکز مطالعات خاورمیانه در دانشگاه راتگرز آمریکا:
🔻شیوه رهبری آقای خامنهای اینست که اجازه نمیدهد کسی دستش را بخواند، به همین دلیل آمریکاییها گیج و ناتوان شدهاند!
🔻آقای خامنهای معنای عینی به استقلال کشور داد، ایران تا به امروز هیچ وقت این چنین قدرت و استقلال نداشته است.
🚨 @mst_ir | مستشار
3.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
لحظه برخورد موشک روسی به هتل محل تجمع مزدوران ناتو در زاپروژیا
🚨 @mst_ir | مستشار
2.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦️اعتراف پمپئو به عقب نشینی آمریکا در تحریم ها و توافق با ایران...
🚨 @mst_ir | مستشار
5.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞چالش تیراندازی نیروهای ویژه نوپو همراه با سرگیجه
🚨 @mst_ir | مستشار
6.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦️ عصبانیت شبکههای ضد ایرانی از توافق ایران و آمریکا؛ آمریکا به جای این توافق باید تحریمها را افزایش میداد و حمله نظامی به ایران میکرد!
🔹 فشار خوردن اینترنشنال، صدای آمریکا و منوتو از احتمال آزادسازی اموال بلوکه شده ایران به ارزش ۶ میلیارد دلار!
🚨 اخبار فوری لشکر قدس
🚨 @mst_ir | مستشار
6.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
لحظه ورود سیدالاسرا ایران شهید حسین لشکری به وطن.
وی در ۱۷فروردین۱۳۷۷ و پس از تحمل ۶۴۱۰روز اسارت به آغوش خانواده بازگشت.
روایت همسر شهید از لحظه شهادت:
لحظه شهادتش تلخ ترين لحظه زندگي ام بود. نوزدهم مرداد سال 88 بود. شام خورده بوديم و حسين مي خواست نوه مان محمد رضا را به بيرون ببرد. حالش خوب بود و ظاهرا مشكلي نداشت. رفت و بعد از دقايقي به خانه بازگشت. گفت مي خواهم توي سالن كنار محمد رضا بخوابم. من هم شب بخير گفتم و از پله ها بالا رفتم. آخرين پله كه رسيم ديدم صداي سرفه اش بلند شد. بخاطر شكنجه هايي كه شده بود حالش بدي داشت و هميشه سرفه مي كرد اما اين دفعه صدايش متفاوت بود. پايين را نگاه كردم ديدم به پشت افتاده. نميدانم چطور خودم را به او رساندم. حالت خفگي پيدا كرده بود. به سختي نفس ميكشيد. دستش در دستم بود و نگاهمان بهم گره خورده بود. دنيا برايم تيره و تار شد. چشمان حسين ديگر نگاهم را نميديد و لحظاتي بعد دستانم از آن وجود گرم، جسمي سرد را حس لمس ميكرد.
🚨 @mst_ir | مستشار