❌ آیا پیوستن به fatf، تحریمها را رفع میکند؟
اندیشکده بلفر وابسته به دانشگاه هاروارد :
واقعیت این است که حتی اگر تهران بتواند قوانین ضد پولشویی و مرتبط با گروه کاری اقدام مالی (FATF) را به اجرا درآورد، هیچ تضمینی وجود ندارد که ایران را در مقابل تحریمهای ثانویه آمریکا مصون کند.
منبع (https://www.belfercenter.org/publication/will-anti-money-laundering-reform-iran-matter)
✍️ ای کاش یک بار برای همیشه آقایان غربگرا منافع پیوستن ایران به این کنوانسیونهای دردسرساز بینالمللی را برای ما تبیین کنند
┈┈••✾🍃🌸🍃✾••┈┈
کانال مرورتاریخ رابه دیگران نیزمعرفی نمایید
مرورتاریخ 💖 👇
eitaa.com/mtareekh 🇮🇷 🌹
🍃 🍂❤️🍂🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رهبر انقلاب: بدانیم پشت لبخندهای دیپلماسی، دشمنیها و کینههای پنهانی و باطنی خبیث نهفته است/ چشمهایمان را باز کنیم و حواسمان باشد که با چه کسی مواجهایم، معامله میکنیم و حرف میزنیم. ۱۴۰۳/۱۱/۹
┈┈••✾🍃🌸🍃✾••┈┈
کانال مرورتاریخ رابه دیگران نیزمعرفی نمایید
مرورتاریخ 💖 👇
eitaa.com/mtareekh 🇮🇷 🌹
🍃 🍂❤️🍂🍃
شرح زیارت آل یاسین، جلسه چهل ویکم
اَلسَّلامُ عَلَيکَ أيُّهَا الْعَلَمُ الْمَنصوبُ»
«سلام برتو نشانۀ برپا داشته شده.»
محل نصب این پرچم برافراشته کجاست؟
پرچم نمایان و برافراشتۀ امام در مکان مقدس و مطهر نصب میشود. خداوند آن را در قلب مؤمن که «عرش الرحمان» است قرار داده است:
«قَلْبُ الْمُؤْمِنِ عَرْشُ الرَّحْمَنِ»[بحارالانوار، ج 58 ص 39].
حضرت آیت الله بهجت «ره» میفرمود: امام زمان در دل هر شیعه یک مسجد دارد. چنانچه قلب انسان مملو از حب دنیا و معصیت شود، وجود او تبدیل به مردار میشود و پرچم ولایت در آن برافراشته نمیماند.
در دعای «اَللهُمَ أَخْرِجْ حُبَ الدُّنْیَا مِنْ قَلْبِی»[فرازی از دعای ابوحمزه ثمالی] انسان رفع غصهها و معاصی را از قلب خویش خواستار است تا با وجودی مطهر و دور از نجاست قابلیت و لیاقت نصب پرچم را داشته باشد.
هنگامیکه انسان پیوند دائم با امام دارد، همواره از سوی تاریکی به طرف نور الهی در حرکت است. این حرکت علامت عزت وجود اوست؛ چراکه پرچم ولایت در مسجد وجود او نصب گردیده است. درصورتیکه وجود انسان با نور امام به وسعت آسمان و زمین شود از ناپایداری جدا میشود؛ زیرا شئ ناپایدار در خور تکریم الهی نیست. در هنگام هجوم مشکلات و توقف در گرفتاریها انسان به این واقعیت واقف میشود که بر اثر غفلت و معصیت، پرچم امام در وجود او به اهتزاز در نیامده است؛ در نتیجه فشارها و سختیها او را احاطه میکند:
«وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكاً»[طه، آیه 124]
«و هر كس از ياد من روى گرداند، پس همانا براى او زندگى تنگ و سختى خواهد بود.»
انسان کامل، بهترین راهنمای بشر
راحت زیستن آرزوی تمامی انسانهاست؛ اما آنان به یقین نمیدانند که آسایش حقیقی را در کجا بجویند. انسان کامل که ظاهر و اسرار باطن عالم را میداند، بهترین راهنمای بشریت است.
امام با وصف «رقیب»، انتظار نصب و اهتزاز پرچم ولایت را در مسجد وجود انسان دارد تا با مراجعه دائم به این پرچم، فرد در فرج و گشایش قرار گیرد و آسوده زیستن را بیاموزد؛ چراکه امام مرجع، منبع و سرچشمۀ رفع نیازهای انسان است.
دردم از یار است و درمان نیز هم
دل فدای او شد و جان نیز هم
منتظر واقعی همواره مراقب سرزمین قلب خود است و با توکل بهخدا جز به او امید نمیبندد. او کالای وجودش را به ثمن بخس شهوت و غفلت نمیفروشد، بلکه به پرچم ولایت جذب میشود؛ در این صورت از غصهها و کدورات نجات مییابد
نزاع درونی؛ نتیجۀ دوری از امام
به میزانی که فرد از پرچم و سرچشمۀ کمالات دور شود شیطان تمام هویت انسانی او را فرا میگیرد و او را در مسیر تباهی سوق میدهد؛ بدین ترتیب فرد از فطرت سالم فاصله میگیرد و کینه و کدورات افراد بر سرزمین قلبش حاکم میشود؛ در وجود او درگیری و نزاع با دیگران قرار دارد، این درگیری و نزاع نتیجۀ اعراض امام از چنین فردی است.
پیوند با علم منصوب الهی بر میل و نگرش انسان تأثیر بهسزایی دارد. گاه قلب انسان ناخودآگاه بهسوی فردی متمایل میشود؛ اما علت برای او ناشناخته است، درحالیکه نور پیوست او به امام، قانون جذب را ایجاد کرده است؛ بنابراین تمایل مؤمنین به یکدیگر انعکاس پیوند با قطب عالم امکان است؛ یعنی امام قلوب عاشقان خود را به یکدیگر متمایل میکند.
فردی بهنام مشهدی علی قفقازی مکرر خدمت حضرت میرسید. او همواره بر پوستینی مینشست و تمام نیازهای مادی افراد را برطرف میکرد. درحالیکه در زیر پوستین هیچ پولی نبود. او دستش در دست امام بود و نیازهای مردم را با توکل به امام رفع میکرد. روزی ملاآقاجانزنجانی را که از مقابل مغازهاش عبور میکرد به یکباره درآغوش گرفت. ایشان پرسید شما که هستی؟ مشهدی پاسخ داد: من دیوانۀ مولایم هستم و دیوانه چو دیوانه ببیند خوشش آید.
تو یک گوشۀ چشمت غم عالم ببرد
حیف باشد که تو باشی و من را غم ببرد
┈┈••✾🍃🌸🍃✾••┈┈
کانال مرورتاریخ رابه دیگران نیزمعرفی نمایید
مرورتاریخ 💖 👇
eitaa.com/mtareekh 🇮🇷 🌹
نقش خواص در شکلگیرى حادثه عاشورا:قسمت چهارم
4- شبثبن ربعى
شبث بن ربعی ازخواص وسرشناسان کوفه به شمارمی رود . قبل از قبول اسلام ، موذن سجّاح - مدعی دروغین نبوت – بود . پس از پذیرش اسلام نقش مهمی در شورش های دوران عثمان علیه خلیفه داشت . وی در دوران خلافت علی علیه السلام از یاران برجسته علی علیه السلام بود، چنان که در جنگ صفین از جانب علی علیه السلام برای مذاکره با معاویه انتخاب شد، اما وقتی جریان حکمیت پدیدآمد، شبث بن ربعی نشان داد با وجود نفوذ و شهرتش در میان یاران علی علیه السلام، بصیرت و شناخت کافی نسبت به قضایا ندارد؛ از همین رو پس از جریان حکمیت به صف خوارج پیوست و رویاروی علی علیه السلام قرار گرفت . اما در اثر ارشادهای علی علیه السلام از دسته خوارج جدا شد و از پیوند با آن ها توبه کردوبه نقلی علیه آن ها به جهاد پرداخت.(اخبار الطوال، ص۲۵۶)شبث در
روزگار امام حسین علیه السلام نیز نتوانست جبهه حق از باطل را تشخیص دهد . وی با آن که به امام علیه السلام نامه نوشته بود و او را به کوفه فراخوانده بود،( دینوری، اخبار الطوال، ص۲۲۹) به زودی رنگ عوض کرد و با تهدید و تطمیع ابن زیاد در برابر کاروان امام حسین علیه السلام صف آرایی نمود . اوازجمله خواص کوفه بود که به دستورابن زیاد مردم را از همراهی با مسلم ابن عقیل بر حذر می داشت و از سپاه شام می ترساند . (همان ،ص۲۳۱)شبث برای حضور
درواقعه عاشورا وجنگ با امام حسین علیه السلام تمایلی نداشت هنگامی ابن زیاد ازاوخواست به سپاه عمر بن سعد بپیوندد، تظاهر به بیماری کرد تا درمقابل امام قرار نگیرد. اما اوسپس شبانه نزد ابن زیاد رفت وجایزه گرفت ووقتی ابن زیاد به اوگفت «اگرمطیع مایی به جنگ دشمن ما برو» به سمت کربلا حرکت کرد.( بلاذری، انسابالاشراف، ج۳، ص۱۷۸) ازاین روشبث به هم راه چهارهزار نفررهسپار کربلا شد وروزپنجم محرم سال ۶۱ هجرى به کربلا رسید.درروز
عاشورا امام حسين علیه السلام دراولین سخنرانى مفصل خویش خطاب به کوفیان ، از اوهم نام برد وچنین فرمود: «... يا شبث بن ربعی، يا حجار بن أبجر، يا قيس بن الأشعث، يا يزيد بن الحارث، ألم تكتبوا إلی أن قد أينعت الثمار وأخضر الجناب، وإنما تقدم على جند لک مجند؟! " فقال له قيس بن الأشعث: ما ندری ما تقول، ولكن انزل على حكم بنی عمک، فإنهم لن يروک إلا ما تحب فقال له الحسين : «لا والله لا أعطيكم بيدي إعطاء الذليل، ولا أفر فرار العبيد ؟...»( الإرشاد ، شيخ المفيد ، ج ٢ ،صفحه ٩٨ - بلاذری، انسابالاشراف، ج۳، ص۱۷۸) اى شبث بن ربعى و... مگر شما به من ننوشتید که میوهها رسیده و اطراف سرسبز است، اگر بیایى لشکریانى مجهز براى تو آماده است!؟
دراین هنگام قیس بن اشعث گفت: ما نمىدانیم چه مىگویى. لکن حکم یزید وابن زیاد را بپذیر، حضرت فرمود: لا واللّه، هرگزدست ذلت به دست شما نمىدهم و از شما هم نمىگذرم.شبث بن ربعی پس ازعاشورابه شکرانه وخوشحالی ازکشته شدن
امام حسین علیه السلام مسجدى در کوفه تجدید بنا کرد.( خوئی، معجمالرجال، ج۹، ص۱۲- کلینی، کافی، ج۳، ص۴۹۰)مساجد دیگرى که به این منظور تجدیدبنا شده بودند، عبارتند از: مسجد اشعث بن قیس، مسجد جریر بن عبدالله بَجَلى، مسجد سماک بن مخرمه . (تاریخ کوفه، صفحه ۴۶)
┈┈••✾🍃🌸🍃✾••┈┈
کانال مرورتاریخ رابه دیگران نیزمعرفی نمایید
مرورتاریخ 💖 👇
eitaa.com/mtareekh 🇮🇷 🌹
نقش رهبری حضرت امام خمینی (ره) درشکل گیری وپیروزی انقلاب :قسمت دوم
صرف نظر ازعلایق واعتقادات دینی مردم که پایگاه توده ای گسترده ای را برای نفوذ وتأثیرکلام امام(ره) ایجاد می کرد ونیززمینه ها وعوامل نارضایتی عمیق و فراگیر درجامعه که بسترمناسب حرکتی انقلابی را فراهم می ساخت ؛ این پرسش مطرح است که چه خصوصیات وویژگی هایی درگفتمان مبارزاتی امام(ره) وجود داشت که درعرصه رقابت جریان های سیاسی، راه را برای شکل گیری رهبری بلامنازع ایشان درانقلاب، هموار می ساخت؟
بررسی این ویژگی ها، نشان می دهد که رهبری امام(ره) دریک چارچوب کاملاً منطقی وعقلانی شکل گرفته است ودرشرایطی که جریانها وچهره های برجسته، سابقه داروشناخته شده ای خود را برای رقابت با جریان مبارزه اسلامی ورهبری امام خمینی(ره ) مطرح می کردند ، توده ونخبگان جامعه ، روی ازآنان برگرداندند وبه تدریج رقبا را هم درموضع گفتمان امام و رهبری ایشان قراردادند ! ملاقات برخی رهبران معروف جریان های رقیب با امام خمینی(ره) درپاریس دراوج انقلاب ویا چند ماه مانده به پیروزی وپذیرش رسمی استراتژی وبرنامه سیاسی وانقلابی امام واذعان عملی به رهبری ایشان، آخرین حلقه های تکمیلی رهبری بلامنازع امام خمینی(ره) بود. این اقدام چه ناشی از پذیرش واقعی مشی و رهبری امام بوده باشد وچه برخاسته ازمصلحت اندیشی های ملی و یا حتی صلاحدیدهای حزبی و شخصی، نشان دهنده احرازهمان ویژگی ها وخصوصیات دررهبری امام (ره) توسط این چهره ها بوده است و تدریجی بودن تکوین رهبری بلامنازع امام(ره) را ثابت می کند.
البته پیوستن نخبگان جامعه به مشی و رهبری سیاسی امام نیز تدریجاً شکل گرفته است. درخواست پیام از امام(ره) توسط انجمن های اسلامی دانشجویان در خارج از کشور برای گردهمایی های سالانه یا مکاتبات و ملاقات های برخی چهره های برجسته در طول تبعید امام در عراق و ملاقات های فراوانی که امام خمینی(ره) در دوره اقامت حدود چهار ماهه خود در پاریس با شخصیت های مؤثر و یا فرستادگان گروه ها و سازمان های مختلف داشتند حکایت از این حقیقت دارد که اولا : در پیوند امام با امت و توده مردم ، نخبگان و متعهدان جامعه هم نقش قابل ملاحظه ای داشته اند و به طور طبیعی نظر آنان برای جامعه مطرح و مورد توجه بوده است و ثانیاً اعتقاد آنان به امام(ره) و پیوستن به جرگه پیروان ایشان ، با تامل و ارزیابی پس از رسیدن به باوری اطمینان بخش نسبت به آینده روشن و موفق مشی و رهبری ایشان بوده است.
نباید گمان کرد که تنها مرجعیت و پایگاه حوزوی و فقاهتی امام، موقعیت رهبری را برای ایشان فراهم ساخت . اگرچه این جایگاه بسیار مؤثر بود، ولی هم تجربه های تاریخی نهضت ها و جنبش های اجتماعی در تاریخ ما و هم واقعیات دوران انقلاب این نکته را تایید می کند، که این ویژگی اگر جدای از خصوصیات و ویژگی های دیگر ملاحظه شود، هیچ تاثیری در احراز رهبری یک انقلاب و جنبش اجتماعی نخواهد داشت. همزمان با شکل گیری انقلاب در کشور ما، مراجع بزرگوار دیگری نیز در عرصه فقاهت و فتوی حضور داشتند که گستره مقلدان برخی از آنان، کمتر از امام نبود، و شماری از آنان نیز در میدان انقلاب کم و بیش حضور داشتند، ولی هیچگاه ذهن و دل جامعه را به عنوان رهبری به خود جلب نکردند. حتی برخی چهره های موجّه و فرهیخته که از شاگردان و یاران دیرین امام بودند، پس از حصول اعتماد و اطمینان به درستی راه امام (ره)، به یاری ایشان می شتابند و امکانات خود را در تحقق اهداف انقلاب، در اختیار ایشان می نهند.
این نکات همگی بر این واقعیت دلالت دارد که تحقق رهبری بلا منازع حضرت امام (ره) نتیجه منطقی و طبیعی ویژگی ها و خصوصیات مشی سیاسی ورهبری ایشان بوده است، نه ناشی از پیوندهای مرید و مرادی بی منطق و متعصبانه و یا برخاسته از ویژگیهای جسمانی و نفوذ معنوی از نوع صوفیانه و متکی بر جاذبه های کارفرمایی از نوعی که در دیدگاههای ماکس و بر مطرح شده است و کشش های غیر ارادی و غیر منطقی!! البته تأییدات و امدادهای خاص الهی در شکل گیری این پدیده که در جای خود باید بررسی و تحلیل شود واقعیتی است انکارناپذیر، ولی توجه به این واقعیت، هرگز به معنی نادیده گرفتن عوامل و زمینه های طبیعی موضوع نیست.
┈┈••✾🍃🌸🍃✾••┈┈
کانال مرورتاریخ رابه دیگران نیزمعرفی نمایید
مرورتاریخ 💖 👇
eitaa.com/mtareekh 🇮🇷 🌹
🍃 🍂❤️🍂🍃
9.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ویدئوی زیبا و دیدنی از عبور عشایر بختیاری از رود کارون با استفاده از يك روش قديمى؛ سال ۱۳۰۴، توصیه میکنم تماشا کنید
بخشی از مستند عَلَف، از نخستین فیلم های صامت ساخته شده از زندگی مردم ایران
┈┈••✾🍃🌸🍃✾••┈┈
کانال مرورتاریخ رابه دیگران نیزمعرفی نمایید
مرورتاریخ 💖 👇
eitaa.com/mtareekh 🇮🇷 🌹
🍃 🍂❤️🍂🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صبح بخیر زندگی 💐❤️
┈┈••✾🍃🌸🍃✾••┈┈
کانال مرورتاریخ رابه دیگران نیزمعرفی نمایید
مرورتاریخ 💖 👇
eitaa.com/mtareekh 🇮🇷 🌹
🍃 🍂❤️🍂🍃
🔻درسی که هویدا از سرنوشت تلخ حسنعلی منصور گرفت
اسدالله علم در یادداشت روز ۱۳ آذر ۱۳۴۷ خود مینویسد:
«امروز گفتوگوهای متعددی، چه داخلی و چه خارجی، در حضور اعلیحضرت انجام شد و زمان زیادی به آن اختصاص یافت. ازجمله بحث درباره وضعیت دانشگاهها و عملکرد امیرعباس هویدا، نخستوزیر، مطرح گردید. شاه اظهار داشت که هویدا فردی بسیار زیرک است. من نیز عرض کردم که به هر حال مردم او را پذیرفتهاند و به نظر میرسد که او از سرنوشت حسنعلی منصور درس گرفته باشد. چراکه آن مرحوم بیش از اندازه جسور بود، در حالی که هویدا برعکس، فروتنی بسیاری از خود نشان میدهد.
در ادامه، داستانی را برای شاه نقل کردم: شیری شکاری انجام داد و از گرگ پرسید که چگونه این شکار را تقسیم کنیم. گرگ پاسخ داد که بخشی از آن برای اعلیحضرت باشد و باقی برای خدمتکاران. شیر بلافاصله با پنجه خود سر گرگ را از تن جدا کرد. سپس از روباه همین سؤال را پرسید. روباه پاسخ داد: سر شکار برای صبحانه اعلیحضرت، تنه آن برای ناهار و باقیمانده برای شام شاهانه. شیر از این پاسخ بسیار خرسند شد و پرسید: این تقسیمبندی هوشمندانه را از کجا یاد گرفتی؟ روباه پاسخ داد: از سر بریده گرگ. این حکایت، شاهنشاه را به خنده واداشت.»
┈┈••✾🍃🌸🍃✾••┈┈
کانال مرورتاریخ رابه دیگران نیزمعرفی نمایید
مرورتاریخ 💖 👇
eitaa.com/mtareekh 🇮🇷 🌹
🍃 🍂❤️🍂🍃
🔻ویژگی های جسمانی و شخصیتی نادرشاه در کتاب جیمز فریزر
✍️قدش نزدیک شش پا (۱۸۰ سانتیمتر) میشود. اندکی تنومند ولی نیرومند و با اندامی ورزیده است. دارای چهرهای گیراست. صدایش رسا و خشن است و تا ۱۰۰ متری فرمان میدهد. میگساری اش به اندازه است. دلبسته زنان است، اما این رفتار او را از کارش بازنمیدارد. خوراکش بسیار اندک است
در اردو یا شهر همیشه بیرون است و بارِ عام میدهد. و درصورت نبود بارعام نیز هرکس میتواند به او پیام برساند یا نزدش دادخواهی کند. پرداخت مقرری و پوشاک سپاه به عهده خودش است و اجازه نمیدهد افسران هیچ مبلغی به هر عنوانی از سرباز بگیرند. ماهانه گزارشی از سراسر کشور به او میرسد و خودش هم با جاسوسانش نامهنگاری دارد. بسیار بخشنده و سخاوتمند است بهویژه درباره سربازانش. گناهکاران را با کشتن و لغزشکاران را با بریدن گوش مجازات میکند
در جنگ یا همراه با سپاه در اردوکشی یا راهپیمایی، خوراک و نوشیدنیای مانند دیگر سربازان دارد. نیروی بدنیاش چنان است که در هوای یخبندان در بیابان روی زمین میخوابد و تنها یک بالا پوش به خود میپیچد و بالشتش زین اسبش است. هرگز در روز به خوشگذرانی مشغول نمیشود
در هنگام خوشگذرانی کسی حق ندارد از امور مملکتی و روزانه سخن بگوید و در هنگام کار نیز کسی نباید با او به شوخی و خنده شبانه رفتار کند. هوش فراوانی دارد، گفتهها و کارهایش را به یاد دارد، افسرانش را به نام میشناسد و بیشتر سربازانش را که کهنهکارند میشناسد. در همه نبردهایش همیشه پیشاپیش سپاه است
کارهایش سند بزرگی برای تاریخ است که در گذشته، کمتر مانندش دیده شده است. مردی که با نداشتن ثروت و سپاه به چنان جایی رسد که چنین کارهایی از او سر زند و گنجینه عظیمی بدست آورد، چه کارهای شگفت دیگری میتواند انجام دهد
📚 منبع: تاریخ نادرشاه؛ جیمز فریزر انگلیسی
┈┈••✾🍃🌸🍃✾••┈┈
کانال مرورتاریخ رابه دیگران نیزمعرفی نمایید
مرورتاریخ 💖 👇
eitaa.com/mtareekh 🇮🇷 🌹
🍃 🍂❤️🍂🍃