⭕️ #سید_مجتبی_علمدار 🔶قسمت شصت وهشتم 🔶 #رنگ 👉 @mtnsr2

🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾 ⭕️ #سید_مجتبی_علمدار 🔶قسمت شصت وهشتم 🔶 #رنگ قرار بود مراسم اربعین سید فردا برگزار شود. من آن موقع در تبلیغات لشکر بودم. یکی از کارهایی که از زمان جنگ انجام ميدادم کشیدن تصاویر شهدا بود. با سید از همان دوران جنگ رفیق بودم. شهید حسین طالبی نتاج، یکی از فرماندهان بی نظیر لشکر، سبب آشنایی من با سید مجتبی شده بود. من هم بعد از آن از این سید بزرگوار جدا نشدم. یک بار در نمازخانه لشکر و بعد از نماز به سراغ سید مجتبی رفتم. بعد از نماز معمولًا چند دقیقه ای سکوت ميکرد و با خدا خلوت ميکرد. بعد هم سر به سجده می گذاشت. من مقابل سید ایستادم. فکر و ذهن او در نماز بود. اصلًا سرش را بالا نیاورد. او غرق در یار بود. بعد از چند دقیقه متوجه حضور من شد! از طرف لشکر گفتند: برای مراسم فردا یک تابلو بزرگ از تصویر سید آماده کن. من هم آخر شب، به منزلمان در بابل رفتم. با پارچه و چوب، بوم را آماده کردم. قلم و رنگها را برداشتم و به نام خدا شروع کردم. همسرم آن موقع ناراحتی اعصاب شدید داشت. بارها به پزشکان متخصص در شهرهای مختلف مراجعه کردیم اما مشکل او حل نشد. قبل از خواب همسرم به من گفت: اگه ميشه این تابلو رو ببر بیرون، ميترسم رنگ روی فرش بریزه. گفتم: خانم، هوا سرده. من زیر تابلو پلاستیک پهن کردم. مواظب هستم که رنگ نریزه. سکوت کامل برقرار شده بود. حالا من بودم و تصویر سید مجتبی. اشک ميریختم و قلم را روی بوم ميکشیدم. تا قبل از اذان صبح، تصویر زیبایی از سید ترسیم شد. خوشحال بودم و خسته. گفتم سریع وسایل را جمع کنم و بعد از نماز کمی بخوابم. آخرین قوطی رنگ را برداشتم که یک باره از دستم سر خورد و افتاد روی فرش! نميدانستم چه کار کنم. رنگ پاشیده بود روی فرش. بیشتر از همه به فکر همسرم بودم. نميدانستم در جواب او چه بگویم. به من گفته بود که برو بیرون اما ... بالاخره بیدار شد و از اتاق بیرون آمد. سریع دستمال و آب و ... آورد و مشغول شد. اما بی فایده بود! خانم من همین طور که با دستمال به روی فرش ميکشید گفت: خدایا، فقط براي اینکه این شهید فرزند حضرت زهرا سلام الله بوده سکوت ميکنم. بعد هم گفت: ميگن اهل محشر در قیامت، سرها را از عظمت حضرت زهرا سلام الله به زیر ميگیرند. بعد نگاهی به چهره شهید انداخت و ادامه داد: فردای قیامت به مادرت بگو که من این کار را برای شما کردم. شما سفارش ما را بکن، شاید ما را شفاعت کنند. صبح با هم از خانه بیرون آمدیم. البته بعد از نماز چند ساعتی استراحت کردم. در را بستم و آماده حرکت شدیم. همان موقع، خانم همسایه بیرون آمد و خانم من را صدا کرد. خانواده ایشان را ميشناختم؛ خانم رحمانپور همسر یکی از جانبازان جنگی و از زنان مؤمن محله ما بود. ایشان جلو آمد و رو به همسر من کرد و بی مقدمه گفت: شما شهید علمدار ميشناسید؟! یک دفعه من و همسرم با تعجب به هم نگاه کردیم. خانم من گفت: بله، چطور مگه؟! خانم رحمانپور ادامه داد: من یک ساعت پیش خواب بودم. یک جوان با چهرهای نورانی شبیه شهدای زمان جنگ آمد و خودش را معرفی کرد. بعد گفت: از طرف ما از خانم غلامی معذرت خواهی کنید و بگویید به پیمانی که بستیم عمل ميکنیم. شفاعت شما در قیامت با مادرم زهرا سلام الله 👉 @mtnsr2 🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾

⭕️ #نوای_شهدایی 🌷منی که کبوترم ،توبگوکجابرم لونمه کنج حرم 🌷تو آقا جون منی، دلمو نمیشکنی بده پر تا بپرم 🌷تو هیاهوتم ، دخیل موتم مثل دسته زائرام 🌷به تو مینازم، که تو پروازم تو هوای کربلام 👉 @mtnsr2

🌷منی که کبوترم ، تو بگو کجا برم لونمه کنج حرم 🌷تو آقا جون منی ، دلمو نمیشکنی بده پر تا بپرم 🌷تو هیاهوتم ، دخیل موتم مثل دسته زائرام 🌷به تو مینازم، که تو پروازم تو هوای کربلام 🌷دستم رو بگیر دستای تو چاره ساز هر چی درده 🌷کربلام ببر نوکرت بیاد حرم بر نمیگرده ☘“ای آقام حسین ، ای آقام حسین” 🌷میدونی نمک گیرم ، به خدا که میمیرم 🌷یکم از تو دور بشم تویی عشق اولم ، تویی عشق آخرم 🌷قدمت سر چشم پر احساسم ،‌ پر میشه کاسم 🌷زیر بارون نگات رو به راهم کن ، یه نیگاهم کن 🌷آخه میگیره دعات مجنون تو ام مجنون نگاه دلرباتم آقا 🌷لیلای منی بی تاب شبای کربلاتم آقا 🌷دستم رو بگیر دستای تو چاره ساز هر چی درده 🌷کربلام ببر نوکرت بیاد حرم بر نمیگرده ☘“ای آقام حسین ، ای آقام حسین” 🌷همه زندگی من ، جون هرچی سینه زن 🌷به فدای بچه هات هنوزم برای تو ، برای لبای تو 🌷میسوزه لب فرات بی تو خاموشم ، بی تو مدهوشم 🌷شبیه حر و زهیر بی تو تنهام و ، با تو آقام و 🌷میشم عاقبت بخیر دنیای منی 🌷بی تو من اسیر دست سرنوشتم نوکر تو ام 🌷با تو هرکجا باشم توی بهشتم دستم رو بگیر 🌷دستای تو چاره ساز هر چی درده کربلام ببر 🌷نوکرت بیاد حرم بر نمیگرده ☘“ای آقام حسین ، ای آقام حسین” 👉 @mtnsr2

⭕️قحطی بزرگ ایران 🌾روایتی از نقطه کور تاریخ ایران (1298 ـ 1296ش/ 1919 ـ 1917م) 🌴ترجمه: محمد كريمی 🌴هلوکاست ایرانی واقعه ای که از تاریخ ایران محو شده 👉 @mtnsr2

⭕️قحطی بزرگ ایران 🌾روایتی از نقطه کور تاریخ ایران (1298 ـ 1296ش/ 1919 ـ 1917م) 🌴ترجمه: محمد كريمی 🌴هلوکاست ایرانی واقعه ای که از تاریخ ایران محو شده 👉 @mtnsr2

🌾قحطی بزرگ 9⃣2⃣قسمت بیست ونهم دبير هيـأت مأموريـت هـای خـارجی رابرت ئي .بـه پيـشنهاد كولويـل بـاركلی اعضای سفارت انگلستان وزارت خارجه آمريكا نامه ای نوشته و در آن بخشهايی از نامه هايی را كه ميسيونرهايـشان از ايـران ارسـال كـرده انـد بازگو می كند. اين نامه ها اطلاعات بسياری در بـر دارنـد . در نامـه ای چنين می نويسد: در ارومیه تاريخ اول سپتامبر 1917 ،كشيش ای . تی. آلن به درخواست والی به ساوجبلاغ رفتم. اين ناحيه از مناطقی است كـه مـن سالها پيش در 1893 از آن بازديد كرده ام. اين شهر يكـی از بـزرگتـرين شهرهای كردستان است و مركز مهمی است. فعاليتهای ميـسيونری مـا در آنجا قابل توجه بوده است. از اروميه تا اين شهر، بـا كـاروان سـه روز راه است. اين شهر در جريان جنگ چندين بار دست بـه دسـت شـده بـود : متأسفانه شهر در منطقه جنگی قرار گرفته، كرد ها به طور طبيعی با برادران خود در آن سوی مرز در تركيه و بنابراين با عثمانيها همداستان ميشـوند. در روزهای آغازين جنگ، آنها پيروزمندانه از شمال بـه طـرف تبريـز و از اطراف درياچه به طرف اروميه و سلماس پيشروی كردند. امـا مـدتی بعـد همراه با نيروهای شكست خورده عثمانی عقب نشينی كردند و ارتش روسـيه شهرها و روستاهای آنان را اشغال كرد. سپس نوبت شكست روسها رسيد و عثمانيها دوباره بازگشتند. بنابراين، اين مناطق چهار بار ميدان پيشروی و عقب نشينی سپاهيان متخاصم بوده است؛ و اين سپاهيان، روس يا عثمـانی، در هر بار پشت سر خود خرابی و خـسارت عظيمـيگی بـر جـای گذاشـتند. روسها در آخرين عقبنشينی خود، كردها را به دليل رفتار خائنانه شان، به سختی تنبيه كردند. سپس نويسنده به توصيف ويرانی ها، مرگ و قحطـی ميپردازد: روستايی ويرانه يافتم. روسها در آخرين پيشروی خود نبرد سنگينی و روستاهای مجاور در پی داشتند. بخش بزرگی از شهر ساوجبلاغ آن تخريب شد. هزاران نفر كشته شدند و اسكلت ها را هنوز هـم در دو سوی جاده ميتوان ديد. آنهـايی كـه كـشته نـشدند همـراه بـا عثمانيها گريختند و عثمانيها نيز آنان را به مهلكه انداختنـد. فـرار در 1915 ،در زمـستان اتفـاق افتـاد. آنها نيز، مانند فرار آشوريها برف سنگين كوهها را پوشـانده بـود. بـسياری از برهنگـی مردنـد. داستان فرار كرد ها بسيار شبيه فرار مسيحيها از اروميه در زمـستان 1915-1914 بود. با اين فرق كه شمار كرد های فراری بيـشتر بـود؛ 🌷ادامه دارد.... 👉 @mtnsr2

🌐پروتكل های رهبران يهود برای تسخير جهان 💠جنگ جهانى 🌀اگر كشورى بخواهد با ما مخالفت كند، ما بايد آنقدر قوى باشيم كه حتى همسايگان كشور مخالف را نيز تهديد به جنگ كنيم. اگر همسايگان نيز همراه كشور مخالف همگى عليه ما متحد شوند، آنگـاه مـا بايـد آنها را به يك جنگ جهانى تهديد كنيم. 🌀 عامل اصلى موفقيت ما در امور سياسى پنهانكارى اسـت. بـدين معنـى، گفتـار و عمـل سياسـتمدار هيچگاه نبايد يكى باشند. 🌀ما بايد دولتهاى غيريهودى را مجبور كنيم كه در جهت خواسته هاى ما قدم بردارند. روش كار چنين خواهد بود كه افكار عمومى را از طريق مطبوعات كه به قدرت بزرگ معروفند و تقريباً در دست ما مى باشند، شكل بدهيم و طبيعى است كه دولتها به افكار عمومى توجه خواهند كرد. 👉 @mtnsr2

🌐 مستند #برنامه_شیطان 💠 قسمت هفتم: پروتکل‌های صهیون 👉 @mtnsr2

💠ارسالی یکی از کاربر های کانال 🌷سلام این اتفاق برای من چند روز پیش افتاد صبح موقع رفتن به سرکار منتظر ماشین بودم تا اینکه یه ماشین ۲۰۶برام وایستاد سوار شدم دیدم دو تا دختر پشت نشسته من هم که جلو پیش راننده یه نگاه به راننده انداختم با اون آهنگی که داشت از تو ماشینش پخش میشد گرچه آهنگ خیلی تندی شاید نبود اما من توی ذهنم اومد این ماشین تریپ عاشقونه ومنم سوار کردن تا کسی بهشون شک نکنه وناراحت بودم از اینکه از تاکسی برای رفتن به سر کارم استفاده نکردم تا اینکه به جایی رسیدیم که اون دوتا دختر گفتن پیاده میشیم وپولی رو برای کرایه به راننده تعارف کردند راننده گفت نظر ظهور امام زمان یه صلوات بفرستید برق از چشام پریده بود چی فکر میکردم چی شد سرم رو پایین انداختم خواستم به راننده نگاه کنم نمیتونستم ......منم رسیدم از منم پول نگرفت معذرت خواهی که نتونستم ازش بکنم اما یه تشکر درست حسابی ازش کردم هیچگاه زود قضاوت نکنید وهیچ گاه از ظاهر به باطن پی نبرید 👉 @mtnsr2

🌷خاطرات اربعین 2⃣ قسمت دوم بعداز گیتهای ایران به گیتهای عراقی خود را رساندیم امسال بر خلاف سال قبل به داشتن ویزا حساسیت بیشتری داشتند بعد از ردشدن از گیتهای عراقی به آن طرف مرز رسیدیم وبه طرف ترمینال حرکت کردیم تقریبا نزدیک اذان شده بود بعد از کمی چک وچونه یک ماشین برای سمت کاظمین گرفتیم وحرکت کردیم بین راه به یک موکب رسیدیم شامِ موکب برنج با لوبیا پلو بود دوستان جمع هیچکس به مزاجشان خوش نیامد و بعد از خواندن نماز به طرف کاظمین دوباره به راه افتادیم تقریبا ساعت ده شب بود که رسیدیم چون حرم را اون زمان بسته بودند به اصرار یک عرب به طرف موکبی با ماشینش به راه افتادیم تا شب را آنجا بمانیم 👉 @mtnsr2

درموکب عراق شب را ماندیم با احترام از ماپذیرایی کردند شاید باور کردنش برای اونهایی که تا به حال به اربعین نیامده اند سخت باشد اما واقعیت این است انگار ما به آنها بدهکار بودیم هر لحظه می آمدند تا مشکلی نداشته باشیم دو نفر را مامور این میکردند که اگر زائرین چیزی خواستند برایشان فراهم کنند برای ما قابل درک نبود چگونه است که عده ای به مدت یک ماه از کار وزندگی خود بزنند نه برای در آمد خود بلکه ذخیره سالیانه خود را با منت که بر خودشان میدانستند به ما تقدیم کنند 👉 @mtnsr2

بعد اذان صبح بعد از اینکه نماز خواندیم وصبحانه خوردیم ماشینی برای انتقال ما به حرمین شریفین آمد سوار شدیم وحرکت کردیم بین راه یکی از دوستان به ذهنش آمد که متاعی را در موکب فراموش کرده ماهم بعد آنکه پیاده شدیم با راننده در میان گذاشتیم با اینکه مجانی ما را به نزدیک حرم رسانده بود قبول کرد که دوباره به موکب برگردد من و یاسر و روح الله ناچار دوباره مجبور به برگشتن به موکب شدیم بعد از گرفتن وسیله راننده گفت کمی صبر کنید زائر ی سوار کنم تا با او برویم با خود گفتیم اگر بخواهیم معطل کنیم به بقیه برنامه امروز نمیرسیم به راننده گفتیم یه ماشین دربست میگیریم ومیرویم ومزاحمش نمیشویم که او قبول نکرد و گفت همین الان حرکت میکنیم این برایم جالب بود ........ مرز مهران به ما آدرس نمیدادند تا ما را به پارکینگ بکشانند واز ما پول پارکینگ بگیرند اما اینجا وسیله نقلیه خالی خود را دوباره به راه میاندازد تا مهمانش از این مسافت طولانی ناراحت نباشد گاه فکر میکردم عراقی هایی که از قدیم الایام مهماندوست بودند چطور بود در برهه ای از تاریخ راه بر مهمان خود بستند نه اینکه بستند خانواده اش را با لبان تشنه شهید کردند فرزند شش ماهه اش را کشتند وزنانش را به اسارت بردند اما واقعیتی جواب سوالم را میدهد روزی امام حسین شهید شد چون مردم زمانش آماده پزیرای امامشان نبودند امروز از زایرین حرم آن امام پذیرایی میکنند که اشتباه اجدادمان را جبران میکنیم تا به جهانیان وخدا وامام زمان ثابت کنند که ما مردم آن زمان نیستیم روزی مردمی از کوفه حرکت کردند برای بستن راه بر پسر پیامبر ...... امروز جماعتی حرکت میکنند از همان کوفه به کربلا برای احیای این مکتب این یعنی شیعه کم کم به تکامل رسیده 👌این یعنی راهپیمایی ظهور انشاء الله 👉 @mtnsr2 برای مطالعه قسمت قبل هشتک #اربعین96 را لمس کنید

📷 یک انگلیسی بر روی دوش چهار مرد ایرانی در خلیج فارس امام خامنه ای امروز در ورزشگاه آزادی: "در اقتدار جمهوری اسلامی همین بس که توانست کشور را از زیر این سلطه ظالمانه نجات بدهد." 👉 @mtnsr2

🌹امام خمینی(ره): کسی که اجازه دخالت اجانب را بدهد، خائن به اسلام و کشور است. 👉 @mtnsr2

⭕️ #قرار_عاشقی 🔷 #شهدارایادکنیدباذکرصلوات 🌷 #شهیدابراهیم_هادی 🌷 #شهیدعبدالصالح_زارع 🌷الهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم🌷 👉 @mtnsr2

💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫 ✨اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم✨ « وَمَاذَا عَلَيْهِمْ لَوْ آمَنُوا بِاللَّهِ وَالْيَوْم ِ الْآخِرِ وَأَنفَقُوا مِمَّا رَزَقَهُمُ اللَّهُ ۚ وَكَان َ اللَّهُ بِهِمْ عَلِيمًا» برای آنها، چه زیان دارد اگر به خدا و روز قیامت ایمان آورند و از آنچه خدا به ایشان روزی داده است؛ انفاق کنند؟ خدا به کارشان داناست. (نساء/39) 👉 @mtnsr2 💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫

💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫 ♦در آیه بعد، به عنوان اظهار تأسف به حال این عده مى فرماید: چه مى شد اگر آنها ایمان به خدا و روز رستاخیز پیدا مى کردند، و از مواهبى که خداوند در اختیار آنها گذاشته با خلوص نیت و فکر پاک به بندگان خدا مى دادند؟ (وَ ما ذا عَلَیْهِمْ لَوْ آمَنُوا بِاللّهِ وَ الْیَوْمِ الآْخِرِ وَ أَنْفَقُوا مِمّا رَزَقَهُمُ اللّهُ) و از این راه براى خود کسب سعادت و خوشبختى دنیا و آخرت مى کردند. ♦و با این که این راه، صاف تر و روشن تر و پرفایده تر است و راهى را که آنها انتخاب کرده اند جز زیان و بدبختى نتیجه اى ندارد; چرا در کار خود تجدید نظر نمى کنند؟! ♦و مى افزاید: و در هر حال خداوند از نیات و اعمال آنها با خبر است (وَ کانَ اللّهُ بِهِمْ عَلیماً) و بر طبق آن به آنها جزا و کیفر مى دهد. گر چه انواع توجیه ها بنماید که ما این انفاق ها را خالصانه کرده ایم. «تفسیر نمونه/ ذیل آیه 39 سوره نساء» 👉 @mtnsr2 💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫

💠نماز اول وقت بخونید، اگه به هر چی خواستید نرسیدید تف بندازید به صورت آقای... 💠مسئولی اگه گوش کنی و عمل نکنی و مسئولی اگه گوش نکنی و ارسال نکنی!!! 👉 @mtnsr2

💠شیخ پردل 🌀هرگز دیگران را از رحمت خداوند، نا امید نکنیم 👉 @mtnsr2

امام رضاعلیه‌السلام  چیزی در نزد  پروردگار  محبوب‌تر از یک مرد یا یک زن توبه‌کننده نیست.   لَیسَ شَیءٌ اَحبُّ اِلَی اللهِ مِن مُؤْمِنٍ تائِبٍ أَو مؤْمِنَةٍ تائِبَةٍ. 📚سفینه، ج ۱، ص ۱۲۶ 👉 @mtnsr2