Narimani-3(۱).mp3
3.5M
🍃زمزمه با امام زمان
🌷السلام علیکم یا بقیه الله فی ارضه
بی تو هرجا می روم احساس غربت می کنم، راه بر جایی ندارم هرچه همت می کنم…
🎤نریمانی
👉 @mtnsr2
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿
✍اگر کارد به استخوانت رسیده!
🍃مرحوم علامه مجلسی نقل میکند:
👤 فردی به نام "ابوالوفای شیرازی" در زمان حکومت ابی علی الیاس زندانی و تهدید به قتل شد. ایشان متوسل به حضرات اهل بیت میشود. شب در عالم رؤیا، پیامبر اکرم را زیارت میکند .حضرت میفرمایند:
🍃 اگر کارد به استخوان رسید و شمشیر به گردنت رسید، یوسف زهرای اطهر، فرزندم را صدا بزن و بگو:"یا صاحبَ الزَّمان اَنا مُستَغیثٌ بکَ" "الغَوثَ اَدرِکنی"(مهدی جان؛من به تو پناهنده شدم. به فریادم برس؛ یا غوث حقیقی؛ به فریادم برس...).
🍃 ابوالوفا میگوید: من این جملات را در عالم رؤیا گفتم و از خواب پریدم. یک وقت دیدم مامورین ابی علی الیاس آمدند و ما را پیش او بردند. وی گفت: به چه کسی متوسل شدی؟گفتم: "به منجی عالم بشریت, به فریاد درماندگان و بیچارگان"
☄ سپس معلوم شد در خواب به ابی علی الیاس گفته بودند: "اگر دوست ما را رها نکنی نابودت می کنیم و حکومتت را بهم می ریزیم...". بعد مبلغی پول و هدایا به ابوالوفا داد و آزادش کرد.
📚 بحارالانوار جلد۵۳ ص۶۷۸
👉 @mtnsr2
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿
هدایت شده از مهدویت تا نابودی اسرائیل
⭕️قحطی بزرگ ایران
🌾روایتی از نقطه کور تاریخ ایران
(1298 ـ 1296ش/ 1919 ـ 1917م)
🌴ترجمه: محمد كريمی
🌴هلوکاست ایرانی واقعه ای که از تاریخ ایران محو شده
👉 @mtnsr2
مهدویت تا نابودی اسرائیل
🌾قحطی بزرگ 2⃣4⃣قسمت چهل و دوم متأسفانه دولت نميتواند و يا احتمالاً نميخواهد مانع احتكار غله به دست
🌾قحطی بزرگ
3⃣4⃣قسمت چهل وسوم
💠قحطی در فارس
تلفات قحطی و بيماری های همـراه آن در اسـتان جنـوبی فـارس بـه اندازه هولناكی گسترش يافته بود . محمدعلی جمال زاده تلفات وحشتناک
شيراز را اينطور روايت ميكند:
جنگ جهانی اول در آستانه اتمام بود پاييز 1918 كه در دل شبی تاريك و هولناک سه سوار ترسناك كه هر كدام شمشير و شلاقی داشتند به آرامی از ديوارهای شـهر عبـور كردنـد و بـه آن وارد شدند. يک سوار نامش «قحطی»، ديگری «آنفلـوآنزای اسـپانيايی» آخری «وبا» بود. طبقات فقير، پير و جوان، همچون برگ پـاييزی در برابر حمله اين سواران بيرحم فرو ميريختند. هـيچ غـذايی پيـدا نميشد، مردم مجبور بودند هـر چـه را كـه مـيتوانـستند بجونـد، بخورند - شیء يا حيوان. به زودی گربه و سگ و كلاغ را نميشـد يافت. حتی موشها نسلشان برافتاده بود. برگ، علف و ريشه گياه را مانند نان و گوشت معامله ميكردند. در هر گوشـه و كنـار اجـساد
مردگان بيكس و كار پراكنده بود. بعد از مدتی مـردم بـه خـوردن گوشت مردگان روی آوردند. گاه گاه اجـساد را جمـع كـرده و بـا گاريها رها كرده و به بيرون شهر ميبردند تا در چاله هايی ريخته و رويشان خاك بريزند. بازارها و دكانها خالي و تعطيل بودند و هيچ پزشك و پرستار و درمانی پيدا نميشد.
گزارش جمال زاده را سايكس تأييد می كند. او اشاره می كند كـه تنهـا در يك ماه - اكتبر 1918 -يك پنجم جمعيت شيراز از بين رفت . او چنين روايت می كند: «جنگ با قشقاييها به سختی به پيروزی انجاميد، زيرا برنده و بازنده هر دو به يك نسبت مغلـوب حملـه هولنـاک آنفـولانزا در 1918بودند كه به نظر ميرسيد وخيمترين شكل آن بوده است. در آغاز درنيافتيم كه بيماری قرار است يك پنجم جمعيت را قتل عام كند و با همـان شـدت نفرات قوای حاضر در شيراز و فيروزآباد راهم دربر بگيرد». او آمار مرگ و
مير را شرح می دهد: «شيراز، ده هزار نفر از جمعيت پنجاه هزار نفری خود را از دست داده است. ذكر اين نكته شرم آور است كه مقامات مسئول ايرانـی حتی كفن را هم احتكار ميكردند؛ و مـا نيـز آن قـدر گرفتـار مراقبـت و پرستاری از افراد خودمان بوديم كه نميتوانستيم كاری بـرای مـردم شـهر انجام دهيم؛ مردمی كه صدها تن از آنها از فرط بيچارگی و نوميدی، افتـان و خيزان خود را به مسجد رسانده اند تا در آنجـا بميرنـد. تلفـات مـا نيـز تكاندهنده بود. بيش از ششصد تن از نفرات ما، اعم از انگليسي و هنـدی، قربانی موج بيماری فراگيری شدند كه در نـوع خـود هولنـاكتـرين بـود.
فرمان فرما به تازگی از مرگ جان به در برده است. وقتی كه پس از بهبـودی به عيادتش رفتيم با زبان فرانسه ويژه خـودش گفـت نصف شیراز مرده است
«بيماری واگير آنفولانزا در آغاز مـاه اكتبـر در ميـان نيروهای انگليسی شايع شد، اما نوع آن ملايم بود و مرگ و مير نيروها تنهـا ۲درصد بود. اين در حالی بود كه در شيراز اين ميزان 18 درصد بـود. در عين حال همه كسانی كه دچار بيماری شده بودند، بسيار ضـعيف شـده و
برای كار سخت تا زمان بهبودی كامل آمادگی نداشتند. ميزان مـرگ و ميـر در نواحی اطراف بسيار بالاتر بود. اين امر خطر هر نوع مخالفـت جـدی را بر حسب اتفاق، نقطه ديگری كه در آن آنفولانزا همه گير كاهش ميداد».
👉 @mtnsr2
بازیکن اسرائیلی بگیرید میروم
"محمد صلاح" فوق ستاره مسلمان مصری باشگاه لیورپول را تهدید کرد است اگر "بازیکن اسرائیلی بگیرید، میروم"
روزنامه صهیونیستی «جروزالم پست» نوشت:
🔸 بازیکن مصری باشگاه لیورپول، این باشگاه را تهدید کرده در صورتیکه "مونس دبور" مهاجم اسرائیلی سالزبورگ اتریش، را جذب کنند، او آنفیلد را ترک خواهد کرد./نسیم
حالا اگه اینجا بود روشن فکرهای وطنی سریع میگفتند اقا ورزش سیاسی نیست. یکم یاد بگیرید
👉 @mtnsr2
🌿🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱
⭕️ #شهید_عبدالصاح_زارع
🔶 قسمت پنجاه ویک
🔶 #مثل_شمع
از نظر جایگاه نظامی ، فرمانده گروهان بود و تعدادی سرباز و درجه دار زیر دست وتحت امر او بودند. با این حال وقتی مراسم گرامیداشت شهدا در پادگان برگزار می شد، می آمد پیش بچه های مسئول برنامه ، مثل یک سرباز در یادواره شهدا نقشی داشته باشد. این جا دیگر به مقام ودرجه نظامی اش اعتنایی نمی کرد. هرچه می گفتند، می گفت : چشم.
این خلوص و افتادگی او شور و انگیزه بیشتری را در سایر نیروها دامن می زد .
یک بار شهید رساند و گوشه ای از کارها را به دست گرفت. بعد از اتمام مراسم ، موقعی که می خواستند تابوت شهید را داخل آمبولانس بگذارند ، با نگاهی حسرت آلود، آهسته در گوشم گفت: یعتی می شود روزی یکی از این جعبه های خوشکل نصیب ما هم بشود؟ یعنی می شود روزی به من هم بگویند شهید؟
بعد رفت داخل آمبولانس کنار تابوت نشست . سرش را آرام روی آن گذاشت و زمزمه ای شیرین را آغاز کرد.
درست مثل شمعی در حال سوختن و آب شدن است ، قطرات اشک از گونه هایش به زمین می ریخت.
👉 @mtnsr2
🌿🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱
⭕️وقت همگی به خیر
🌀خاطره سفر به زاهدان که قسمت اولش رو تقدیم شما میکنیم
👉 @mtnsr2
💠سفر به زاهدان
قبل از انقلاب بود، سالهای ۵۳ و۵۴ ، آن روزها تازه با عبدالحسین آشنا شده بودم.اول دوستی مان، فهمیدم تو خط مبارزه است، از آن انقلابی های درجه یک.
🍃کم کم دست مرا هم گرفت و کشید به کار.مدتی بعد با چهره های سرشناس انقلاب آشنا شدم. زیاد می رفتیم پای صحبتشان. گاهی وقتها تو برنامه های علمی هم رو من حساب باز می کرد.
یک روز آمد پیشم.
🔸 گفت: « می خوام برم مسافرت، می آی؟»
🔹«مسافرت؟ کجا؟»
🔸گفت:« زاهدان»
منظورش از مسافرت، تفریح و گردش نبود. می دانستم باز هم کاری پیش آمده. پرسیدم
🔹« ان شا االله مأموریته دیگه، آره؟»
🔸خونسرد گفت:« نه، همین جوری یک مسافرت دوستانه می خوایم بریم، براي گردش.»
🍃تو لو ندادن اسرار، حسابی قرص و محکم بود. این طور وقتها زیاد پیله اش نمی شدم که ته و توی کار را در بیاورم. 🔸گفتم: «بریم، حرفی نیست.»
🔹نگاه دقیقی به صورتم کرد. لبخندس زد و گفت: «ریشت رو خوب کوتاه کن و سبیها رو هم بگذار بلند باشه.»
🔸گفت: پس بار و بندیلت رو ببند، می آم دنبالت.» خداحافظی کرد.
چند ساعت بعد برگشت. یک دبه ئ روغن دستش گرفته بود.
🔹پرسیدم : «اینو می خوای چکار؟»
گفت:« همین جوری گرفتم، شاید لازم بشه»
با هم رفتیم خانه یکی از روحانی ها که نماینده ئ وجوهات حضرت امام بود توخراسان. من بیرون خانه منتظرش ایستادم. خودش رفت تو. چند دقیقه بعد آمد. گفت: « بریم.»
🍃رفتیم ترمینال. سوار یکی از اتوبوسهای زاهدان شدیم و راه افتادیم. وقتی رسیدیم زاهدان، تو اولین مسافرخانه اتاق گرفتیم. هنوز درست وحسابی جابجا نشده بودیم. دبه ئ روغن را برداشت و
🔹گفت: «کاری نداری؟»
🔸«کجا؟!»
🔹«می رم جایی، زود بر می گردم.»
ساکت شد. کمی فکر کرد و ادامه داد:« یک موقعی هم اگه دیر شد، دلواپس نشی.»
🔸«نمی خوای بگی کجا می ری؟ با او دبه روغنت.»
🔹راست و قاطع گفت: «نه»
🍃راه افتاد طرف در اتاق.گفتم:«اقلاً یه کمی می موندي خستگی راه از تنت در می رفت.»
«زیاد خسته نیستم.
دم در برگشت طرفم. گفت: یادت نره سید جان، هرچی هم که دیر کردم، دلواپس نشی؛ یعنی یک وقت شهربانی یا جای دیگه ای نری سراغ منو بگیری ها.»
خداحافظی کرد و رفت.
درست دو روز بعد برگشت! دبه روغن هم همراهش نبود.تو این مدت چی کشیدم، بماند. هنوز از گرد راه نرسیده بود، گفت: «بار و بندیل را ببند که بریم.»
«بریم؟!»
«آره دیگه، بریم.»
به خنده گفتم:« عجب گردشی کردیم.»
🌷ادامه دارد...
👉 @mtnsr2
عـــاقبت بخـیری
🔆به پیرمرد گفتم: صبح بخیر
🌺لبخندی زد و گفت : عاقبتت بخیر جوون
🤔با خودم فکر کردم : چه سخاوتمندانه دعا کرد
🙏دعایی به اندازه طول یک عمر نه بخشی از یک روز
🌹وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقينَ
🌻و عاقبت نیک از آن پرهیزگاران است.
(اعراف آیه 128)
👉 @mtnsr2
✨اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم✨
🌷فَأُولَٰئِكَ عَسَى اللَّهُ أَن يَعْفُوَ عَنْهُمْ ۚ وَكَانَ اللَّهُ عَفُوًّا غَفُورًا
🌷امید است خداوند، آنها را مورد عفو قرار دهد و خداوند، بخشنده
و آمرزنده است.
(نساء/۹۹)
👉 @mtnsr2
هدایت شده از مهدویت تانابودی اسراییل
💠از دل خوبیهای آدم، خداوند باز برایش خوبی می آفریند.
✨خداوند قدر شناس وعذر پذیر است
🌹و هر کس کار نیکی انجام دهد، بر نیکیاش میافزاییم؛ چرا که خداوند آمرزنده و سپاسگزار است.
شوری ۲۳
👉 @mtnsr2
🍁🍃🍁🍃🍁🍃🍁🍃
💠پاداش یکصد سال عبادت برایت نوشتیم
در بنی اسرائیل شبی بنده ای به خواب رفت و از عبادت شبانه باز ماند چون از خواب برخواست، نفس خود را ملامت کرد و گفت: به سبب تو از عبادت پروردگار باز ماندم؟
به موسی خطاب شد که به بنده ما بگو، ما برای سرزنشی که از نفس کردی، پاداش یکصد سال عبادت برایت نوشتیم.
پس شایسته است که انسان خردمند، با قیام به حقوق خدا و رفتن به راه خیر با نفس جهاد کند، چرا که خداوند، مجاهدان خود را ره راه درست هدایت می نماید پس کسی که می خواهد از دست شیطان سالم بماند، باید با نفس خود مبارزه نماید و او را چون شریکی که شریک را محاسبه می کند به حساب و کتاب بکشد
👉 @mtnsr2
🍁🍃🍁🍃🍁🍃🍁
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️از خدا چی میخوای؟
❓زن؟
❓ماشین ؟
❓خونه؟
🍃با این خدا زندگی کن
♻️این کلیپ رو از دستش ندید
حجت الاسلام پناهیان
👉 @mtnsr2
💢 اوصاف و ویژگی های #منتظران حقیقی #امام_زمان(عج)
✅ ویژگی های یاران امام زمان که در قرآن به آنها اشاره شده :
🔆. متواضع اند: «عباد الرحمن الذين يمشون علي الأرض هونا»
🔆 داراي بينش صحيح هستند، زيرا غرور در قلب و عقل آنان نفوذ نکرده است.
🔆 اهل پرورش جاهلان جامعه اند: «وإذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما»
🔆 اهل طاعت و سجده و قيامند، «و الذين يبيتون ربهم سجدا و قياما»
🔆 خود را آلوده به گناه که منجر به ورود به جهنم مي شود نمي کنند: «والذين يقولون ربنا أصرف عنا عذاب جهنم»
🔆 اهل اعتدالند: «إذا أنفقوا لم تسرفوا و لم يقتروا»
🔆موحدند و غير خدا را نمي خوانند: «لا يدعون مع الله الها آخر»
🔆به جان انسانها احترام مي گذارند: «ولايقتلون النفس التي حرم الله إلا بالحق»
🔆پاکدامنند: «ولايزنون»
🔆 دنبال پاکسازي روان خويش اند: «و من تاب و عمل صالحا»
🔆 جبران کننده عقب ماندگيها و پرکننده خلأ ها هستند: «إلا من تاب و آمن و عمل صالحا»
🔆 حتي مرتکب مقدمات گناه هم نمي شوند و در مجالس گناه هم شرکت نمي کنند: «و إذا مروا باللغو مروا کراما»
👉 @mtnsr2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️توصیه امام صادق علیه السلام به سدیر صیرفی برای زیارت امام حسین (ع) در شب جمعه
#حاج_علی_قربانی
#پست_ویژه_شب_جمعه
#شب_زیارتی_ارباب
👉 @mtnsr2