✍اهداف وآرمان این انقلاب بسیار مقدس هست
فرزندان این مرز بوم برای آن جان عزیزشان را تقدیم کردند.....
🌷 اهدافی که منجر به احیای حکومت مهدوی خواهد شد
توجه داشته باشید این انقلاب میان مُشتی مسئول خیانت کار وجاسوس به اینجا رسیده کاملا پیداست دستی غیبی این انقلاب را مدیریت می کند یک روز را در این انقلاب سپری نکردیم که طوطعه ای بر علیه این انقلاب نبینیم
به نظر بنده این انقلاب از اوایل انقلاب تا کنون وضعیت بهتری را سپری میکند چرا که دست خیانت در این کشور رو شده
امروزه یاوه گویان این انقلاب در لباس انقلابیون خیانت نمیکنند مهر بر پیشانی آنها خورده
🍃هرگز گمان نکنید دشمنان اسلام واین انقلاب هنوز کمر به نابودی انقلاب نبسته اند یا اینکه نقشه های آنها بلند مدت باعث نابودی این انقلاب می شود
خیر....
دشمن هرچه میتوانسته انجام داده طوطعه هایی که هرکدام آن را بر روی هر کشور وحکومتی پیاده میکردند از دم متلاشی شده بود
روزی کل دنیا کمر به نابودی بسته بودند . با مقاومت همین جوانان به برخی از کشورها این امر ثابت شده که میتوان با مقاومت عزت مندانه زندگی کرد
🍃اهداف ، اهداف مقدسی است
مواظب آنچه عمل می کنید وآنچه میگویید و مینویسید وآنچه میفرستید باشید
نکند ناخود آگاه خون عده ای شهدا را زیر پا گذاشتید ......
👉 @mtnsr2
مهدویت تا نابودی اسرائیل
⭕️دوست شهیدت کیه؟ 🌷شهید #باکری 🌷شهید #همت 🌷شهید #بروجردی 🌷شهید #امینی 👈یا اینکه ...... 🌷شهید #ابراه
در ادامه طرح رفاقت با شهدا ....
ودر ادامه معرفی شهید
🌷 #عباس_بابایی
👉 @mtnsr2
💝💝💝💝💝💝💝💝💝💝💝💝
🌷درادامه....
#ماجرای_عاشق_شدن_شهید_بابایی
به آقاي اردستاني گفتم: نمي توانم برگردم هتل. مي خواهم بروم بالاي کوه داد بزنم.
پايگاه هوايي تبريز. روز عيد قربان. ساعاتي مانده به ظهر. مرد از چند شب پيش که تقريباً نخوابيده بود . کارهاي زيادي داشت که بايد انجام مي داد. به زن قول داده بود تا عيد قربان خودش را مي رساند آنجا. فرصت کمي باقي مانده بود. فقط چند ساعت ديگر خورشيد درست وسط آسمان بود. ديشب در همدان يادش آمده بود بايد درخواست وام خلباني را امضا کند. راه افتاده بود و فقط براي همين به تهران رفته بود، نيمه شب از تهران حرکت کرده بود تا پدر و مادرش را ببيند . گرگ و ميش به قزوين رسيده بود و دلش نيامده بود پدرش را بيدار کند. هر چند پدر، خودش بيدار شده بود و داشت مي گفت که امروز عيد قربان در تعزيه برايش نقشي در نظر گرفته اند که اگر بتواند بيايد….
مرد نمي توانست پرواز داشت و حالا هم سر ظهر در پايگاه تبريز بود. سه روز مدام پرواز کرده بود . يک وعده غذاي کامل نخورده بود. همه مي ديدند که اين مرد کمي عجيب از روزهاي ديگرش هم غيرعادي تر است. هواپيماي اف-5 به دستور او کاملا مسلح شده بود. تجهيزات پروازي اش را برداشت و از پلکان جنگنده بالا رفت. هنوز در کابين را پايين نياورده بود . براي خدمه پرواز و دوستانش دست تکان داد . چند لحظه بعد غول آهني روي هوا بود و داشت روي سر عراقي ها آتش مي ريخت. آفتاب سر ظهر روي بدنه فلزي هواپيما سر مي خورد. مأموريت با موفقيت انجام شده بود و حالا بايد بر مي گشتند . در مسير برگشتن، کوههاي بلند زير پايشان، دشتي سبز را در برگرفته بودند. از توي کابين پايين را نگاه کرد، بهشت هم شايد جايي مثل همين مي بود. صدايش در راديوي هواپيما پيچيد. به کمک خلبانش گفت: اون پايين را نگاه کن! درست مثل بهشت مي ماند.فکر کرد خدا لعنتشون کند که با جنگ، اين بهشت را به جهنم تبديل کرده اند. حرف آخر ناتمام ماند. در کابين صدايي پيچيد . پدافندي شليک کرده بود. گلوله اي به دست مرد خورد و مسيرش را تا گردنش ادامه داد. کمک خلبان هرچه مرد را صدا کرد جوابي نشنيد. کابين عقب را نگاه کرد. شيشه هواپيما شکسته بود و باد به شدت داخل کابين مي زد و خون ها را پخش مي کرد . مرگ، آرام مرد را در بغل گرفته بود. جسدش را که از داخل کابين به بيمارستان پايگاه مي بردند، مؤذن داشت آخرين جمله هاي اذان را مي گفت. رگه اي ابر نازک از جلوي خورشيد رد شد.
ديگر از لباس احرام بيرون آمده بوديم. همان شب در هتل مجلس ختم گرفته بودند.
گفتند ختم شهداي مکه است. من بي خبر از همه جا رفتم و شرکت کردم. بي تاب بودم. مدام امام زمان(عج) را صدا مي زدم. از او مي خواستم تا صبر به من نداده نگذارد به ايران برگردم.
جمعه شب آقاي اردستاني در اتاقمان را زد و گفت: فردا آماده باشيد مي خواهيم برگرديم تهران. گفتم: چرا؟ هنوز ده روز ديگر بايد مي مانديم. گفت: متوجه شده اند که کاروان ما نظامي است و بايد چند نفر چند نفر با پروازهاي معمولي برگرديم. اوضاع مي دانيد که شلوغ است.
من هنوز خريدهايم را نکرده بودم . مي خواستم براي عباس چوب مسواک و صندل بخرم. مي توانست جاي دمپايي آنها را بپوشد. شنبه صبح رفتم خريد. آقاي اردستاني که آمده بود کمکم کند چشم هايش سرخ بود و هي الله اکبر مي گفت. چوب مسواک گيرم نيامد، صندل و چند تا چيز ديگر براي بچه ها خريدم و برگشتم.
پروازمان تأخير داشت. شنبه شب در فرودگاه جده مانديم . وقت شام خوردن يکي از هم دوره اي هاي عباس در شيراز که دوست خانوادگي مان هم بود و حالا با خانمش هم راه ما به تهران بر مي گشتند. رو به من کرد و گفت: يادتان هست با عباس که بوديم چه جوري غذا مي خورديم. شيراز را مي گفت که از اتاق هاي محل اقامتمان مي زديم بيرون و انگار که پيک نيک رفته باشيم، روي چمن ها روزنامه پهن مي کرديم و غذا مي خورديم. اينها يادم مانده بود که به او گفتم. ديدم يک هو از سر غذا پاشد و رفت. وقتي برگشت معلوم بود گريه کرده.
بالاخره صبح روز يکشنبه راه افتاديم. وارد هواپيما که شدم ديدم روزنامه اي را که قبلاً پخش کرده بودند دارند جمع مي کنند.
وسط پرواز هم اسم مرا صدا زدند تا ببينند چنين مسافري در هواپيما هست يا نه. آقاي اردستاني را که خواب بود بيدار کردم و گفتم دارند اسم مرا صدا مي زنند. خدا رحمتش کند، تکيه کلامش الله اکبر بود . سراسيمه بيدار شد و گفت: الله اکبر. چي؟
او به طرف کابين خلبان راه افتاد و من هم پشت سرش. مشکوک شده بود که چه خبر است. او زودتر از من به کابين رسيد و برگشتن مرا سر جايم نشاند و گفت: وقتي هواپيما نشست ما آخر از همه پياده مي شويم. خانم اردستاني هم بغل دستم نشسته بود. به او گفتم: دلم نمي خواهد به تهران برسم. دلم مي خواهد هواپيما همين الآن سقوط کند و بميرم. گفت: اين چه حرفي است، بچه هايمان چشم به راهمان هستند.
🌷ادامه دارد....
👉 @mtnsr2
💝💝💝💝💝💝💝💝💝
⭕️خاطره ای از شهید بابایی
پنج یا شش روز به عید سال ۱۳۶۱ مانده بود . ساعت ده شب شهید بابایی به منزل ما آمد و مقداری طلا که شامل یک سینه ریز و تعدادی دستبند بود به من داد و گفت :« فردا به پول نیاز دارم ، اینها را بفروش»
گفتم :« اگر پول نیاز دارید ، بگویید تا از جایی تهیه کنم »
او در پاسخ گفت :« تو نگران این موضوع نباش . من قبلاً اینها را خریده ام و فعلاً نیازی به آنها نیست . در ضمن با خانواده ام هم صحبت کرده ام .»
من فردای آن روز به اصفهان رفتم . آنها را فروختم و برگشتم . بعدازظهر با ایشان تماس گرفتم و گفتم که کار انجام شد . او گفت که شب می آید و پول ها را می گیرد . شهید بابایی شب به منزل ما آمد و از من خواست تا برویم بیرون و کمی قدم بزنیم . من پول ها را با خود برداشتم و رفتیم بیرون . کمی که از منزل دور شدیم گفت :وضع مناسب نیست قیمت اجناس بالا رفت و حقوق کارمندان و کارگران پایین است و درآمدشان با خرجشان نمی خواند و…..
او حدود نیم ساعت صحبت کرد . آنگاه رو به من کرد و گفت:« شما کارمندها عیالوار هستید . خرجتان زیاد است ومن نمی دانم باید چه کار کنم » بعد از من پرسید :« این بسته اسکناس ها چقدری است ؟» گفتم: صد تومانی و پنجاه تومانی. پول ها را از من گرفت و بدون اینکه بشمارد ، بسته پول ها را باز کرد و از میان آنها یک بسته اسکناس پنجاه تومانی درآورد و به من داد و گفت :«این هم برای شما و خانواده ات . برو شب عیدی چیزی برایشان بخر.»
ابتدا قبول نکردم . بعد چون دیدم ناراحت شد ، پول را گرفتم و پس از خداحافظی ، خوشحال به خانه برگشتم .بعدها از یکی از دوستان شنیدم که همان شب پول ها را بین سربازان متأهل ، که قرار بود فردا برای مرخصی عید نزد زن و فرزندانشان بروند تقسیم کرده است .
(راوی: سید جلیل مسعودیان)
👉 @mtnsr2
ShahadatImamSadegh2-1392[01].mp3
3.12M
⭕️ #نوای_شهدایی
🌷با آه و سوز و گداز ای دل با این غم بساز
🌷چون شمعی هر دم بسوز با یاد یاران
🌷ای دل تنها مانده ای غرق غم ها مانده ای
🌷چون گردی جا مانده ای از آن سواران
👉 @mtnsr2
🌷با آه و سوز و گداز ای دل با این غم بساز
🌷چون شمعی هر دم بسوز با یاد یاران
🌷ای دل تنها مانده ای غرق غم ها مانده ای
🌷چون گردی جا مانده ای از آن سواران
🌷هر زمان ما را شور عاشوراست
🌷سوز این دل ها ز تربت شهداست
🌷تا ابد از جبهه ها آید بوی کربلا
🌷فریاد لبیک یا اباعبدالله
کل ارض کربلا عاشورایی کن مرا
🌷یا سید الشهدا، اباعبدالله
🌷هر زمان ما را شور عاشوراست
🌷سوز این دل ها ز تربت شهداست
🌷ما با شهیدان عشق پیمان خون بسته ایم
🌷عهد خود نشکسته ایم الحمدلله
🌷در غوغای فتنه ها ماییم و امر ولی
🌷ماییم و راه علی الحمد لله
🌷هر زمان ما را شور عاشوراست
🌷سوز این دلها ز تربت شهداست
🍃شاعر: محمد مهدی سیار
👉 @mtnsr2
🔴رمضان ، میدان مسابقه
امام حسن (ع) بر عده اى در ماه مبارك رمضان يا عيد فطر ميگذشتند،ديدند ايشان در حال وقت گذرانى بيهوده،قهقه هاى غافلانه و جفنگيات هستند. فرمودند شما توجه نداريد كه "إن الله جعل شهر رمضان مضمارا لخلقه" ،خداوند متعال ماه رمضان را براى بندگان خود میدان مسابقه قرار داده، "فيستبقون فيه بطاعته إلى مرضاته فسبق قوم ففازوا، وقصر آخرون فخابوا" پس عده اى در آن ماه با اطاعت و عبادت به سعادت و خوشنودى الهى، از یکدیگر سبقت خواهند گرفت و گروهى از روى بى توجهى و سهل انگارى خسارت و ضرر مى نمایند.
شما انگار متوجه نشديد كه اين مسابقه يك مسابقه جدى و سرنوشت ساز است، شما فكر ميكنيد اين روزها روزهاى عادى است، من تعجب ميكنم از آدم هايى كه قهقه ميزنند به غفلت در اين روزهايى كه محسنين و مبطلين ، سرنوشتشان در اين روزها رقم خواهد خورد، "وأيم الله لو كشف الغطاء لعلموا أن المحسن مشغول بإحسانه، والمسيئ مشغول بإساءته" به خدا قسم اگر پرده ها كنار برود، خواهيد ديد كه درستكاران همين لحظه مواجه هستند با عملشان و زشتكاران همين الان گرفتار عملشان هستند ولى متوجه نيستند...
👉 @mtnsr2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️گریه امام صادق برای امام زمـان عج
☘ #استاد_عالی
👉 @mtnsr2
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
⭕️ #سلام_علی_ابراهیم۲
🔶قسمت سی ونهم
🔶 #معجزه
اواسط فروردین ۶۱بود خبر دادند که #ابراهیم در بیمارستان نجمیه بستری است . به اتفاق هم به دیدنش رفتیم
رفاقت من با ابراهیم قدیمی تر از بقیه بود. ما با هم ندار بودیم . من یک فلوکس استیشن وانت داشتم که هر وقت #ابراهیم وسیله ای میخواست در اختیارش بود . خیلی با هم راحت بودیم . لذا چند ساعتی در بیمارستان ماندم تا اگر کاری دارد انجام دهم .
مسئولین بیمارستان از دست دوستان #ابراهیم عاصی شده بودند او اینقدر رفیق داشت که همینطوری دسته دسته می آمدند ومی رفتند کاری هم به ساعت ملاقات نداشتند. همینطور که کنار #ابراهیم نشسته بودم یکی از پرستارها آمد وچفیه ای را به صورت ابراهیم کشید وبرگشت
وقتی تعجب😳 من را دید گفت:برای این مجروح معجزه رخ داده.ایشان شفا یافته است .چفیه را تبرک کردم.
پرستار بیرون رفت . به #ابراهیم گفتم: اینجا چه خبر است ؟این پرستار چی میگه؟ راستی چرا از بخشهای مختلف بیمارستان،بقیه مجروحین به سراغ شما میان؟ #ابراهیم لبخندی زد وگفت . راست میگه واقعا معجزه شده . شب آخر عملیات ،کنار پل رفائیه بودیم . دیگه آخرین مرحله کار بود . رفتم جلو تا یه سنگر تیر بار که شدیدا مقاومت میکرد را منهدم کنم. نزدیک صبح هوا هنوز تاریک بود در نزدیکی سنگر نارنجک انداختم . خواستم از اطراف پشت دشمن بروم ،همان لحظه افسر عراقی از سنگر بیرون آمد ومن را در سمت چپ خود دید افسر عراقی به عربی پرسید کی هستی؟
من هم به عربی گفتم از خود شما هستم احساس کردم به من شک کرده تا بخواهم کاری انجام دهم یکباره سر اسلحه را بالا آورد وبه سمت من رگبار بست💥. تا اسلحه را بالا آورد من خودم را پرت کردم روی زمین . یک گلوله به موهای سرم کشیده شد یک گلوله به قوزک پام خورد یک گلوله هم از لپم وارد شد ویکی از دندانها را شکست واز گردنم خارج شد . با تعجب گفتم از گردن؟اون شاهرگ ونخا آسیب ندید؟ ابراهیم لبخندی زد😊 وگفت :این دکتر ها میگن معجزه همین جاست، گلوله درست به استخوان نخاع خورده ، اما....
#ابراهیم گفت بزار بقیه ماجرا را بگم. من وقتی افتادم زمین به یکباره تمام بدنم بی حس شد . هیچ احساسی نداشتم ،انگار برق من رو گرفت .من کاملا زنده وسر حال بودم اما هرچه تلاش کردم نتوانستم دست وپایم را تکان دهم . افسر عراقی هم از کنارم رد شد از خونی که بر صورتم ریخته شده بود مطمئن شد من کشته شدم. در آن لحظات فهمیدم گلوله بر گردنم آسیب وارد کرده از اینکه قدرت تحرک نداشتم و فهمیدم قطع نخاع شدم.
در دلم با خدا صحبت کردم. گفتم خدایا من دوست ندارم معلول شوم . بدنم را برای کمک به بندگان خدا سالم قرار بده البته اگر سلاح باشد اگر هم مصلحت شماست که من معلول باشم بنده مطیع هستم . چندین دقیقه به این صورت طی شد همین طور در دل ذکر میگفتم و حضرت زهرا سلام الله علیه را صدا میکردم. توسل به مادر سادات پیدا کردم
🌷ادامه دارد.....
👉 @mtnsr2
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
اِنَّ ﭐلمَرْءَ إِذا هَلَکَ قالَ النّاسُ ماتَرَکَ؟ وَ قالَتِ المَلائِکَةُ ما قدَّم؟
زمانیکه انسانی میمیرد مردم میگویند برای بعد از خود چه گذاشت؟وملائکه میگویندبرای پیش از خودچه فرستاد؟
👉 @mtnsr2
مهدویت تا نابودی اسرائیل
⭕️ #عالم_پس_از_مرگ 🔶قسمت بیست ویکم 1⃣سکرات موت ❓قبض روح چیست؟ 🍃در قرآن تعبیر قبض روح نداریم. در
⭕️ #عالم_پس_از_مرگ
🔶قسمت بیست ودوم
1⃣ #سکرات_موت
🍃حضرت ملک الموت
اینکه ما دید بدی نسبت به این ملک مقرب الهی داریم نگاه درستی نیست
در صورتی که این مَلَک همانند فرشتگان دیگر مثل اسرافیل وجبرائیل ومیکاییل مقرب درگاه الهی هست
نقل کرده اند مرحوم خانساری حضرت عزائیل را در خواب دیده است بسیار زیبا بود و هفت قدم به سمتش آمده و متوجه شده که هفت روز بیشتر مهلت ندارد
حضرت عزائیل برای عده ای زشت است واین طبیعی است
در روایت است حضرت ابراهیم علیه السلام به عزائیل فرمود :می خواهم چهر تو را هنگام قبض روح کفار را ببینم این ملک مقرب الهی به حضرت فرمود که طاقت نداری اما حضرت ابراهیم اصرار کرد آنگاه آن روی زشت عزرائیل را دید
بسیار زشت ومتعفن که از دیدنش از هوش رفت وقتی به هوش آمد فرمود اگر عزابی برای کفار نباشد همین چهره برای عذاب کفار کافی است
❓چگونه حضرت عزرائیل روزانه جان هزاران نفر را میگیرد
🍃این ملک مقرب درگاه الهی فرشتگانی زیر دست دارد که تحت فرمانش هستند اما جدای از این همانطور که در قسمتهای قبلی بیان کردیم در عالم ملکوتی جا ومکان مفهومی ندارد برخلاف عالم مادی که نمیتوان در یک آن واحد هم اینجا بود وهم جای دیگر
امام صادق میفرماید : احاطه عزرائیل بر کل دنیا به منزله احاطه ما بر سکه ای در دست ما است
👉 @mtnsr2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بز به خاطر سرسختی و اتکا به خود، نشان دهنده شیطان است. در تاریخ بتپرستی، مدتهای طولانی خدایان بولهوس و جنسی گوناگون (مانند پان) را با ویژگیهای بز، مانند سمهای شکافته، گوشهای دراز، و ریش بزی نشان داده شدهاند.
این نماد در هر صورت نماد شیطان است.
فرقی نمیکند که دو راس یا یک راس آن رو به بالا باشد. حتی اگر دایرهای دور آن باشد هم فرقی نمیکند
👉 @mtnsr2
1525665905275.mp3
7.65M
⭕️سخنرانی استاد رائفی پور
🔶با موضوع فراماسونری جلسه 3
🔶تهران دانشگاه علامه سال 89
👉 @mtnsr2
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
⭕️ #حدیث_مهدوی
🌷 امام صادق( علیه السلام ) می فرمایند:
ما و ابوسفیان دو خاندانیم که دشمنی ما بر سر خداست
ما گفتیم 👇
خداوند راست گفت.
❌ و آن ها گفتند خدا دروغ گفت.
🔸 ابوسفیان به جنگ #پیامبر برخاست
🔸 و معاویه فرزند ابوسفیان به جنگ #علی_بن_ابی_طالب رفت
🔸 و یزید پسر معاویه به نبرد با #حسین_بن_علی ( ع ) پرداخت
🔸 و سفیانی به مصاف #قائم ما بر می خیزد.
📚بحارالانوار جلد 52 ص 190
👉 @mtnsr2
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
🌿☘🌿🌿☘🌿☘🌿☘🌿☘🌿
⭕️ #پرسش_پاسخ_مهدوی
⬅️پرسش:
#یاران_امام_زمان (ع)چه کسانی هستند ⁉️
✅پاسخ:یاران حضرت را سه گروه تشکیل می دهند:
1⃣ 313 که یاران خاص هستند؛
2⃣ ده هزار نفر ؛
3⃣عموم شیعیان و محبان.
در روایتی از #امام_جواد(ع) آمده است:
🍃«پس هنگامی که این تعداد (313 نفر) از اهل اخلاص گرد او (در #مکه و به اذن خدا) جمع شدند، خدا امر او را ظاهر کند. پس هنگامی که برای او عقد (ده هزار نفر مرد) کامل شد، به اذن خدای عزوجل خروج می کند».🍃
📚(کمال الدین، ج2، ب36،خ2)
💫اللهم عجل لولیک الفرج✨
👉 @mtnsr2
🌿☘🌿☘🌿☘🌿☘🌿☘🌿☘
🌷از دوستان همراه بابت تاخیر مطالب صبح امروز پوزش می طلبیم
مطالب صبح امروز به همراه مطالب بعد از ظهر ارسال می شود
با تشکر از صبر وشکیبایی شما...
🙏🙏🙏🙏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️کلیپ تاثیر گذار ولایت امام زمان و دعا برای ظهور
🍃دلهای خود را به امام زمان نزدیک کنید❤️
👉 @mtnsr2
فروغی بی بدل مهتـــاب دارد
و انگشتر عقیقی نـــــاب دارد
بیــــــا زاهد به گلـــــزار ولایت
که شیعه یک گل شاداب دارد
شنیدم هاتف غیبی چنین گفت:
عجب تاجی به سر ارباب دارد
👉 @mtnsr2