مهدویت تا نابودی اسرائیل
یکی از اهداف ایجاد نارضایتی توسط عوامل نفوذی در ایران، تحمیل برجام موشکی و همچنین کاهش قدرت منطقه ای
یک نکته
ما شاید به ظاهر چیزی ازمون بر نیاد اما برای توزیع نکردن این دست مطالب به دیگران هیچ توجیهی نخواهیم داشت
به قول استاد رائفی پور تولید بلد نیستی اما توزیع که بلدی❗️
ما ۵۰۰ الی ۶۰۰ نفر هستیم حداقل دور بر ما خانواده هامون هستند رفقایی داریم که احیانا توجیح نباشند وظیفه انقلابی ما حکم می کند که آنها را از توطئه دشمن آگاه کنیم اگر خودمان نمیتوانیم مساله را برایشان توجیح کنیم از کلیپها و مقاله ها استفاده کنیم از هر فرصتی برای توجیح دور بری های خود استفاده کنیم . انقلاب در آستانه ورود به پیچ خطرناکی است . قطعا از این پیچ عبور خواهیم کرد این را فراموش نکنید چون بزرگترین قدرت مادی و معنوی با ماست چون خدا با ماست . تا موقعی که جلوی تزویران امروزی سر خم نکنیم و مقاومت خود را نشکنیم تاریخ بر این ادعا گواه است
مواظب دور بری های خود باشید تا از قطار انقلاب به بیرون پرت نشوند
👉 @mtnsr2
مهدویت تا نابودی اسرائیل
⭕️ #معمای_قرآنی 🔷 نام مرد دانشمندی که یکی از سوره های قرآن به نام اوست ، چیست؟ 👉 @mtnsr2
⭕️ پاسخ: 👇👇👇
🔷 جواب معمای قرآنی
#لقمان_حکیم است که در قرآن، سوره ای به نام «لقمان» وجود دارد.
👉 @mtnsr2
هدایت شده از مهدویت تا نابودی اسرائیل
⭕️ #خاطرات_همفر ، جاسوس انگليسی درممالک اسلامی .
او در اين کتاب از مأموريتش به کشورهای مصر ، عراق ، ايران ، حجاز و استانبول.... و هدفش از اين مأموريت .....
👉 @mtnsr2
مهدویت تا نابودی اسرائیل
⭕️قسمت شانزدهم از حلّه در جامه بازرگانی از بازرگانانِ آذربايجان راهی نجف شدم. با مردان دينی مخلوط ش
⭕️قسمت هفدهم
راهها ناامن است و دزدان در کمين کاروان هايند تا اگر مأموران با آنها نباشند داراييشان را بربايند، از آن طرف تا حكومت مأموران مسلّح نفرستد، کاروانها حرکت نمی کنند.عشاير سخت درگير جنگ و ستيز با يكديگر هستند. هر روزعشيره ای بر عشيره ديگر ميتازد و کشت و کشتار به راه ميافتد.
بيسوادی و نادانی به طور شگفتآوری فراگير است و مرا به ياد روزهای تسلّط کليسا بر کشورمان مياندازد، به جز مردان دينی در کربلا و نجف و افراد مرتبط با آنان از هر هزار نفر يكی خواندن و نوشتن ميداند.
اقتصاد از هم پاشيده است و مردم در فقر و بدبختی به سرميبرند. نظام ناپايدار است و هرج و مرج همه چيز را فرا گرفته است.اعتماد بين حكومت و مردم سلب شده است و هيچ همكاری بين آنان وجود ندارد.
عالمان دين در امور مذهبی غوطه ور و از زندگی دنيا دورند. دشتها و بيشتر بيابان بدون کشت وکار است، دو رود دجله و فرات از سرزمينهايشان ميگذرد و گويی نزد آنان ميهمان است تا به دريا بريزد و اوضاع از هم پاشيده ديگر به همين
ترتيب است و در انتظار نجات به سر ميبرد.
چهار ماه در کربلا و نجف ماندم و به بيماری شديدی نيز مبتلا شد، چنانچه از ادامه زندگی مأيوس گشتم. سه هفته بيمار بودم به پزشكی مراجعه کردم، داروهايی به من داد که پس از استفاده بهبوديافتم. تابستان به شدّت گرم بود و من در هنگام بيماری در زيرزمين، جايی
موسوم به سرداب به سر ميبردم. اين سرداب از آنِ صاحبخانه ای بود که اتاقی از او اجاره کرده بودم و او غذا و دارو را لطفی اندك در برابر نعمتهای خدا ميدانست چرا که مرا زائر
اميرالمؤمنين عليه السلام می پنداشت.
در روزهای نخست بيماری غذايم آبِ پرندهای موسوم به ماکيان بود، سپس پزشك اجازه داد گوشت آن را هم بخورم و در هفته سوم برنج نيز به آن افزوده شد. پس از بهبودی رهسپار بغداد شدم و در آنجا گزارش طولانی مشاهداتم را در نجف، کربلا،بغداد، حلّه و در مسير اين شهرها نوشتم، يك گزارش بلند صد صفحه ای شد، آن را به نماينده وزارت در بغداد سپردم و در انتظار دستور وزارت بودم که به لندن باز گردم و يا در عراق
باقی بمانم. بسيار دوست داشتم که به لندن برگردم زيرا دوری به طول کشيده بود و شوق ديدار کشور و خانواده زياد شده بود، به ويژه برای ديدار فرزندم (راسپرتين) که اندکی پس از سفر من ديده به جهان گشوده بود، روزشماری ميکردم. در گزارشم از وزارت خواستم که اجازه دهند حداقل برای مدّت کوتاهی به لندن باز گردم تا هم يافته هايم را با زبان خويش بازگويم و هم اندکی استراحت کنم که سفر به عراق مدّت سه سال به طول کشيده بود. نماينده وزارت در بغداد گفت: در اطراف او رفت و آمد نكنم؛ اتاقی در يكی از مسافرخانه های مشرف بر رود دجله بگيرم تا شكّی در مورد من ايجاد نشود. نماينده وزارت گفت: هنگامی که پاسخ نامه از لندن بيايد، مرا آگاه خواهد ساخت. در روزهايی که در بغداد بودم ميان پايتختِ خلافت (استانبول) و بغداد جدايی و فاصله زيادی ميديدم، ترکها عراقيان را سبك ميشمردند زيرا از حيله عربها نگران بودند. به هنگام ترك بصره و سفر به کربلا و نجف از سرنوشت شيخ محمد عبدالوهاب بسيار نگران بودم و ميترسيدم راهی را که برايش مشخص کرده بودم رها کند، زيرا او رنگ به
رنگ و تندخو بود و من ميترسيدم کاخ آرزوهايم ويران شود.
هنگامی که ميخواستم او را ترك کنم در انديشه سفر به استانبول بود تا با اوضاع آنجا آشنا شود، امّا من به سختی با اين کار مخالفت کردم و گفتم ميترسم در آنجا چيزی بگويی که تو را کافر بشمارند و کشته شوی، اين را به او گفتم امّا در دل انديشه ديگری داشتم.
🌷ادامه دارد.....
👉 @mtnsr2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️برق ها قطعه ...
💢حکایت ژن های برتر و ژن های اوراقی 😉😉
👉 @mtnsr2
11.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ غروب جمعه...........
🌾در این هیاهوی دنیا یاد شما دل را حواله سامرا میکند یا صاحب الزمان
👉 @mtnsr2
Mohammad Fakhraei - Ghorobe Jome (128).mp3
3.67M
⭕️موسقی اصیل ایرانی
🌾 غروب جمعه
🌾باصدای محمد فخرایی
👉 @mtnsr2
🌷تموم هفته ها رفتن خبر از تو نمیارم
🌷غمای عالمو انگار غروب جمعه ها دارن
🌷یه عمره آرزوم اینه ببینم دعوتم کردی
🌷خدا رو واسطه کردم بتونی تا که
🌷برگردی بزار واسم نشونیت رو یه جایی
🌷اون درو وا کن یه جایی روی زانوهام
🌷واسه گریه محیا کن تموم شهر و پر
🌷کرده نگاهی که تورو میخواد هنوزم
🌷پای این عاشق پی نشونه هات میاد
🌷کجا بردی نگاهت رو غمات و نذر کی
🌷کردی میدونی گوشه ی قلبم یه عمری
🌷زندگی کردی یه عمره آرزوم اینه ببینم
🌷دعوتم کردی خدا رو واسطه کردم
🌷بتونی تا که برگردی بزار واسم
🌷نشونیت رو یه جایی اون درو وا کن
🌷یه جایی روی زانوهام واسه گریه
🌷محیا کن تموم شهر و پر کرده نگاهی
🌷که تورو میخواد هنوزم پای این عاشق
🌷پی نشونه هات میاد بزار واسم
🌷نشونیت رو یه جایی اون درو وا کن
🌷یه جایی روی زانوهام واسه گریه
🌷محیا کن تموم شهر و پر کرده نگاهی
🌷که تورو میخواد هنوزم پای این عاشق پی نشونه هات میاد
👉 @mtnsr2
هدایت شده از مهدویت تا نابودی اسرائیل
⭕️ #قرار_عاشقی
🔷 #شهدارایادکنیدباذکرصلوات
🌷 #شهیدابراهیم_هادی
🌷 #شهیدعبدالصالح_زارع
🌷الهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم🌷
👉 @mtnsr2