🌿🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱
⭕️ #شهید_عبدالصالح_زارع
🔶قسمت بیست و چهارم
🔶 #لحظه_اجابت
دوره نامزدی مان بود که به من گفت: سر سفره عقد، دعا کردن به اجابت نزدیکتر است. آن لحظه حاجتی دارم که دوست دارم شما برایم دعا کنی.
قبول کردم و کنجکاو بودم که بدانم چه حاجتی برایش به هین میزان اهمیت دارد که آن لحظه حساس را برای دعا انتخاب کرده است؟
سر عقد به ذهنم رسید حالا که قسمت مردانه و زنانه از هم جداست و عبد الصالح با فاصله از من نشسته چطور بدانم که چه در دلش می گذرد تا برایش دعا کنم؟ چند لحظه ای نگذشت که خواهرش آمد ودستمالی کاغذی را در دستم گذاشت . بازش کردم خط صالح بود . حاجتش را در آن نوشته بود . از من خواسته بود تا برای شهادتش دعا کنم. من هم باور داشتم که عاقبت به خیری انسان مومن در گروی شهادت فی سبیل الله است. همانجا از ته دل وبا صداقت از خدا خواستم تا عاقبت حیات او را با مهر شهادت به پایان برساند .
پیش خودم می پنداشتم یک عمر برای خودش زندگی میکند و آن زمان که وقت اجلش سر رسید به لطف وعنایت خدا ، شهادت، صفحه آخر کتاب زندگی اش خواهد بود . فکر نمیکردم دعایم به این زودی مستجاب شود . صالح فکر کرده بود و به این نتیجه رسیده بود که شهادت بهترین هدفی است که می تواند به سمت آن حرکت کند . قله را مشخص کرده بود ، مسیر مشخص شده بود . برنامه های زندگی اش را بر همین مدار تنظیم کرده بود.
در کنار دل پاک و رفتار های مخلصانه اش ، دعا برای شهادت را نیز هیچ گاه از قلم نینداخت . از آن پس به هر مکان زیارتی که می رفتیم از من می خواست همین دعا را برایش داشته باشم.
من هم کوتاهی نمیکردم . خواست خدا این بود که در همین جوانی، هم نشین شهدا باشد وبا خون سرخش مقابل عاشورائیان ابا عبد الله علیه السلام رو سفید شود . اعتراضی ندارم . عاقبت به خیری او را از دست نداده ام بلکه برای همیشه به دستش آورده ام . به راستی چه خیری برای عاقبت انسان فراتر از شهادت وجود دارد؟
👉 @mtnsr2
🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱🌿