eitaa logo
مهدویت تا نابودی اسرائیل
1.7هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
3.3هزار ویدیو
61 فایل
🌷اسرائیل ۲۵ سال آینده را نخواهد دید 🍃امام خامنه ای(حفظه الله) نظرات و پیشنهادات @Mtnsrx ارتباط با ادمین جهت تبادل @fzz_135 لینک کانال مهدویت تا نابودی اسرائیل در ایتا http://eitaa.com/joinchat/1682636800Cc212ba55ee
مشاهده در ایتا
دانلود
💠فرشته ی بیکار روزی مردی خواب عجیبی دید. دید که پیش فرشته هاست و به کارهای آنها نگاه می کند. هنگام ورود، دسته بزرگی از فرشتگان را دیدکه سخت مشغول کارند و تند تند نامه هایی را که توسط پیک ها از زمین می رسند، باز می کنند و آنها را داخل جعبه می گذارند. 💠مرد از فرشته ای پرسید: شما چکار می کنید؟ فرشته در حالی که داشت نامه ای را باز می کرد، گفت: اینجا بخش دریافت است و ما دعاها و تقاضاهای مردم از خداوند را تحویل می گیریم. 💠مرد کمی جلوتر رفت. باز تعدادی از فرشتگـــان را دید که کاغذهـایی را داخل پاکت می گذارند و آن ها را توسط پیک هایی به زمین می فرستند. مرد پرسید: شماها چکار می کنید؟ یکی از فرشتگان با عجله گفت: اینجا بخش ارسال است، ما الطاف و رحمت های خداوند را برای بندگان به زمین می فرستیم.  💠مرد کمی جلوتر رفت و یک فرشته را دید که بیکار نشسته است. با تعجب از فرشته پرسید: شما چرا بیکارید؟ فرشته جواب داد: اینجا بخش تصدیق جواب است. مردمی که دعاهایشان مستجاب شده، باید جواب بفرستند ولی فقط عده بسیار کمی جواب می دهند. مرد از فرشته پرسید: مردم چگونه می توانند جواب بفرستند؟ فرشته پاسخ داد: بسیار ساده، فقط کافیست بگویند:  🌷خدایا شکر 👉 @mtnsr2
هرگز نگذاشت تا ابد شب باشد او ماند که در کنار زینب باشد سجّاد که سجّاده به او دل می‌بست تدبیر خدا بود که در تب باشد  #شهادت وارث نهضت عاشورا تسلیت باد 👉 @mtnsr2
⭕️️ #حدیث_مهدوی امام کاظم (ع): «قائم ما از ديدگان مردم پنهان مي شود ولي ياد او از دل هاي مؤمنان فراموش نمي شود» 📚 غيبت نعماني باب۳٤ ج٦ 👉 @mtnsr2
هدایت شده از مهدویت تانابودی اسراییل
Ostad Raefipour-Jaryanat Va Feragh Enherafi-97.05.18-Esfehan-24kb.mp3
18.43M
⭕️جریانات و فرق انحرافی در 💠استاد علی اکبر رائفی پور 👉 @mtnsr2
ارسالی از اعضای کانال...... گرچه این مطلب برای دیروز بوده اما برای طلب مغفرت برای دوستان هیچگاه دیر نیست 👉 @mtnsr2
اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَاتِ هدیه نثار گذشتگان این جمع و بنده حقیر و این دوست عزیزمون... 🌷شاخه گلی به زیبایی حمد وسوره تقدیم کنید .... التماس دعا 👉 @mtnsr2
💠هرگاه وسوسهٔ شیطان به سراغتان آمد، مطمئن باشید 🌷موهبتی الهی در نزدیکی شماست که شیطان در پی ردّ آن است. ❤️ 👉 @mtnsr2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️زمان کدام امام بهتر است❓ 💠با چه نیتی کار کنیم❓ ببینید و نشر دهید 👉 @mtnsr2
💠خاطرات اربعین 3⃣ قسمت سوم کاظمین را به قصد سامرا ترک کردیم بعد ساعتی از حرکت در یک موکب برای نماز و نهار توقف کردیم دوستان مشغول نماز شدند وتا نماز خوانده شود نهار هم تمام شد..🙁 👉 @mtnsr2
در بین راه سر شوخی را با راننده باز کردیم واز او سوال کردیم که چند تا زن وچند تا بچه دارد او هم گفت ایرانیها کُلهم یک زن اگه بیشتر باشه به گردنش اشاره میکرد که به شوخی خانم هاشون گردنشون رو میزنن اون گفت یه زن و شش تا بچه داره و۳۲سال سنش هست با تعجب😳 ازش سوال کردیم چند ساله بوده که زن برده گفت ۱۲ساله بوده😐 😊گفتیم حالا چرا یه زن داره بازم اشاره کرد که خانمم گردنم را میزنه در ادامه گفت که عموش ۶ تا زن داره😳 وداشت حساب میکرد 🤔اولی سه تا بچه!!🤔دومی چهار تا بچه !! که حساب از دستش در رفته بود گفت نمیدونم ما هم باتعجب گفتیم شش تا زن😳😁 که حسین و محمود یه حرفی به شوخی گفتند که هممون ترکیدیم از خنده 😂😂😂😂😂 بعد از این ازش سوال هایی کردیم که متوجه شدیم مادرش شیعه وپدرش سنی هست وخودش هم سنی هست واز علاقه اش از اهلبیت سوال کردیم گفت مثل شما ما هم علاقه مند به اهلبیت هستیم از پدرش سوال کردیم که چرا یه زن داره که گفت😳 ........بووووق....😂😂 در همین صحبتها بودیم که به چند کیلومتری سامرا رسیدیم وباید بقیه راه را با ماشینهای دیگر یا پیاده میرفتیم پیاده شدیم وبا راننده یه عکس انداختیم 👉 @mtnsr2
بعد از اینکه پیاده شدیم به منظره هایی برخوردیم که به نظرم جالب بود کوله هایی را دیدم که کوپه شده بود ویا به سیم خارداری آویزان بود متوجه شدیم زایرین کیفهای خود را کنار خیابان به امان خدا رها کردند تا کوله ها رفت وآمدشان را دچار مشکل نکند
فکر کنم یک کیلومتری پیاده رفته بودیم که یک ماشین وانت آمد وما ذیغ به ذیغ سوار شدیم به چهار کیلومتری سامرا رسیدیم وچاره ای برای رفتن به حرم جز با پای پیاده نداشتیم تدابیر امنیتی برای رفتن به سامرا خیلی زیاد بود چه قبل از شهر چه داخل شهر شاید هر شش یا هفت کیلومتر ایست و بازرسی بود قبل شهر هم تا داخل رود خانه با قایق ارتشی مامور گماشته شده بود ....بگذریم قبل شهر به رودخانه کنار شهر رسیدیم رودخانه ای که نمناکی اش تا به زندانهای خلفای عباسی رسوخ کرده بود این رودخانه در ذهن ما تداعی کننده شکنجه های خلفای عباسی بود 😔 ولحظه ای خود را در هنگام پیاده روی در کنار امام.... و در زندان نمناک یافتیم😭 کم کم به شهر می رسیدیم بارسیدن به شهر چشممان به آشغالهایی که روی زمین ریخته بود افتاد کما اینکه در شهر های قبلی می دیدیم بحثی در اینجا مطرح شد حرکت عظیم ملیونی یه کلیاتی دارد وجزئیاتی کلیاتش هیچگاه قابل بحث وقابل انحراف نیست از سر تا ذیل زیبایی هست اما جزئیاتی دارد که با رعایت این جزئیات به زیبایی این سفر افزوده میشود اگر هر زائری به خود تکلیف بداند که آشغالهای مربوط به خود را پیش خود نگاه دارد تا اینکه سطل ذباله ای پیدا کند قطعا شهر زیارتی امامین به این روزگار نمی افتاد حرکت عظیم نیازمند فرهنگ، و فرهنگ سازی عظیم تری است تا خناسان ومخالفان این حرکتها طمع شبهه پراکنی یا بد جلوه دادنش را نکنند درهمین گیر دار بحثها بودیم که به قسمتهای شلوغ مسیر رسیدیم والبته هرچه جمعیت شلوغ تر میشد به حرم نزدیکتر می شدیم تا جایی که طناب هایی به دو طرف خیابان کشیدند تا زائرین را گروه گروه به داخل شهر وارد کنند نسبت به سال قبل شهر شلوغ تری بود اما از خوفش کم نشد شهر عجیبی بود با تمام زیارتگاه ها متفاوت بود قبل ایست بازرسی و تفتیش کوله ها کوله ها را جایی کوپه کردیم وروح الله و مهدی را بر سر آنها گماردیم قرار شد زیارت مختصر ونماز مختصری بخوانیم وبیاییم تا این دو نفر هم بتوانند به زیارت بروند بعد کمی پیاده روی چشم مان به گنبد طلایی امامین خورد شاید نظر شخصی بنده باشد غریبی خاصی در سامرا حکم فرما بود که در دیگر زیارتگاه ها چنین چیزی نبود ایوان حرم این دو امام خاطره ایوان کاظمین را زنده میکرد حرم امامین مثل سال قبل نبود حرمی بسیار زیبا را جایگزین حرم چوبی سال قبل کرده بودند بعد زیارت وخواندن دورکعت نماز کم کم صدای قرآن واذان مغرب آمد نمیدانستم بودم سر قرار بروم تا آن دو هم به نماز بروند یا نماز جماعت بخوانم نماز مغرب را خواندم و دلهره قراری که داشته بودیم باعث شد نماز عشا را به جماعت نخوانم و سریعتر به درب خروجی رفتم اما درب خروجی را بستند ناچاراً صبرکردم تا اینکه نماز از تمام شد بعد یک مدتی اعلام کردند که خروجی سمت دیگر هست وبا کلی اتلاف وقت سر قرار رسیدم که دوستان به شوخی گفتند که چرا دیر به سر قرار آمدم که متوجه شدم مهدی وروح الله بعد شنیدن صدای قرآن کوله ها را رها کردند وبه حرم رفتند😕 👉 @mtnsr2
🌷ادامه دارد ..... برای مطالعه قسمتهای قبلی هشتک #اربعین96 را لمس کنید 👉 @mtnsr2
⭕️ #قرار_عاشقی 🔷 #شهدارایادکنیدباذکرصلوات 🌷 #شهیدابراهیم_هادی 🌷 #شهیدعبدالصالح_زارع 🌷الهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم🌷 👉 @mtnsr2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭕️ 🔶قسمت شصت ونهم 🔶 👉 @mtnsr2
🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴 ⭕️ 🔶قسمت شصت ونهم 🔶 همسر من بعد از ماجرای فرش رنگی ارادت عجیبی به سید مجتبی پیدا کرد. همیشه شبهای جمعه به کنار مزار او ميرفتیم و برای او زیارت عاشورا می خوانديم. همسرم آن زمان آنقدر قرص اعصاب می خورد که خسته شده بودیم. از سید خواستم که ما را یاری کند. بعد از مدتی که به زیارت سید ميرفتیم حال او رفته رفته خوب شد! دیگر به سراغ قرص اعصاب نرفت! پانزده سال است که خانم بنده قرص نخورده! دیگر هیچ مشکل اعصاب و روان ندارد. روزی سر مزار سید نشسته بوديم. خانم من گفت: من هرچه از خدا بخواهم با خواندن زیارت عاشورا در کنار مزار سید برآورده ميشود. آن روز گفت: آقا سید، من این زیارت عاشورا را به نیابت شما ميخوانم. از خدا ميخواهم زیارت عمه سادات، حضرت زینب سلام الله ، را نصیب ما کند. روز بعد یکی از دوستان من زنگ زد و گفت: با یک کاروان راهی سوریه هستیم. دو نفر جا دارد. اگر گذرنامه داری، سریع اقدام کن. باورکردنی نبود شب جمعه بعد در حرم حضرت زینب سلام الله نائب الزیاره سید بودیم! در بین بچه های همکار این ماجرا را تعریف کردم. اینکه هر کسی از خدا چیزی بخواهد به سراغ مزار سید ميرود و با قرائت زیارت عاشورا از خدا ميخواهد که مشکلش برطرف شود. هفته بعد سید را در عالم خواب دیدم. گفت: به فلانی از همکاران محل کار ، این مطلب را بگو ... روز بعد همان شخص در حضور جمع گفت: تو درباره سید مجتبی چی ميگفتی؟! من رفتم سر قبر سید. زیارت عاشورا هم خواندم. اما مشکل من حل نشد. گفتم: اتفاقًا سید برات پیغام داده. گفته تو دو تا مشکل داری! از جمع خارج شدیم. ادامه دادم: سید پیغام داد و گفت: مشکل اول تو با توسل به مادرم حضرت زهرا سلام الله حل ميشود. اما مشکل دوم را خودت به وجود آوردی. در زندگی خیلی به همسرت دروغ گفتی و این نتیجه همان دروغ هاست!“ رنگ از رخسار دوستم پریده بود. گفت: درسته. توی سفر راهیان نور همین مطالب را گفتم. نوروز 1388 بود. یکی از روحانیان کاروان جلو آمد و گفت: من زیاد به این حرفها اعتقاد ندارم. برو به این سید که ميشناسی بگو یه دختر شهید داره طلاق ميگیره برای اینکه بچه دار نمی شه. بگو آبروی خانواده شهید در خطره. من هم بعد از سفر به سراغ مزار سید رفتم و بعد از زیارت عاشورا همین مطلب را گفتم. نوروز سال 1389 همان روحانی با من تماس گرفت. ميخواست آدرس قبر سید را بپرسد. گفت: با همان دختر شهید و همسر و فرزندش ميخواهیم برویم سر مزار سید! سید به یکی از دوستانش گفته بود: هر وقت خواستید برای من کاری انجام دهید زیارت عاشورا بخوانید. سه بار هم در اول و آخر آن نام مادرم حضرت زهرا سلام الله را ببرید. 👉 @mtnsr2 🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴
ziarat_ashura_taheri-[www.Patoghu.com].mp3
6.78M
⭕️زیارت عاشورا بخوانیم به نیت شهید تکه کلامی از شهید علمدار.... برای بهترین دوستان خود شهادت را بطلبید 👉 @mtnsr2