eitaa logo
مهدویت تا نابودی اسرائیل
1.7هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
3.3هزار ویدیو
61 فایل
🌷اسرائیل ۲۵ سال آینده را نخواهد دید 🍃امام خامنه ای(حفظه الله) نظرات و پیشنهادات @Mtnsrx ارتباط با ادمین جهت تبادل @fzz_135 لینک کانال مهدویت تا نابودی اسرائیل در ایتا http://eitaa.com/joinchat/1682636800Cc212ba55ee
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از مهدویت تانابودی اسراییل
خون بهای شهیدان...... 👉 @mtnsr2
هدایت شده از مهدویت تانابودی اسراییل
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺به یاد شهـ❤️ـدا فیلم تاثیرگذاری از یک رزمنده در دوران دفاع مقدس 👉 @mtnsr2
هدایت شده از مهدویت تانابودی اسراییل
⭕️ 🔶قسمت شصت وسوم 🔶 👉 @mtnsr2
هدایت شده از مهدویت تانابودی اسراییل
🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾 ⭕️ 🔶قسمت شصت وسوم 🔶 قرار شد عصر روز بعد عملیات انتقال سید انجام شود. اما ساعت به ساعت حال سید بدتر ميشد. همه برای سید ناراحت بودند. هر لحظه بیمارستان شلوغتر ميشد. مسئولان حفاظت بیمارستان کلافه شده بودند. در همه جای بیمارستان عده ای نشسته بودند و مشغول دعا بودند. صبح روز بعد، یعنی دهم دی ماه، پزشکان خون سيد را چك كردند. برای آنكه جواب آزمايشها دقيق باشد و اثر داروها بر سموم بهتر مشخص شود چند نفر از دوستان نمونه خون را به آزمایشگاهی در بابلسر بردند. فراموش نميکنم. می خواستند دوباره خون سيد را آزمايش كنند. اما ساعتی قبل برای آزمايش خون، دفترچه سيد را برده بودند بابلسر. يكی گفت: دفترچه من همراهم است در آن بنويسيد. به محض آنكه سيد متوجه شد اجازه نداد! با آن حال گفت: در نسخه آزاد بنويسيد، در دفترچه كسی ننويسيد. گفتم: سيد جان فرقی نداره. آن موقع متوجه نبودم. نميفهمیدم برای چی سيد قبول نميكنه. هرچه اصرار كرديم، قبول نكرد. بالاخره دکتر آزاد نوشت. باورم نميشد. در آن وضعيت و با آن حال، سيد مجتبی به چه نكته هايی دقت ميكرد. لحظه به لحظه حال سيد بدتر ميشد. تنفس برای او مشكل شده بود. نميتوانست دراز بكشد. روی تخت به حالت نشسته قرار گرفت. درد را در چهره اش ميدیدیم. نميدانم چگونه آن درد را تحمل ميكرد. با هر دم و بازدم كه به سختی انجام ميداد به جای آه و ناله، يا زهرا سلام الله و يا مهدی عج و يا حسين علیه السلام ميگفت. پزشک سید گفت: سموم به سرعت در حال پيشرفت است، فعلًا تا بخواهيد حرکت بدهید باید بَنِت را به ايشان وصل كنيم. تا قدری راحت تر او را منتقل كنيد، و داروها فرصت اثرگذاری بيشتری داشته باشند. بنابراين، او را به بخش آی.سی.یو منتقل كردند. سيد حالت بيهوشی داشت. در همان حالت نياز به دياليز هم پيدا كرد. بايد او را به بيمارستان فاطمه زهرا سلام الله ،كه فاصله زيادی با بيمارستان امام داشت، ميبرديم تا دياليز شود. علاوه بر فاصله زياد، ترافيك خيابان مابين اين دو بيمارستان هم سنگین بود. ثانيه ها برای ما مهم بودند. بلافاصله با راهنمايی و رانندگی و بیمارستان مقصد هماهنگی انجام شد. سيد در حال بيهوشی کامل بود. ورودی ها به خيابان مسير به گونه ای بسته شدند که آمبولانس به همراه كپسول اكسيژن كمتر از چند دقيقه به بيمارستان فاطمه زهرا سلام الله رسید. صحنه عجیبی بود. صدها موتور و ماشین و حتی دوچرخه به دنبال آمبولانس در حرکت بود! مردم با تعجب به ما نگاه ميکردند. وقتی سيد در حال دياليز شدن بود عده ای از دوستان و هيئتيها به نمازخانه بيمارستان رفتند و زيارت عاشورا و نماز خواندند. حال و هوای خاصی همه جا را فراگرفته بود. بعد از دياليز وضع سيد خيلی بهتر شد. همه خوشحال بوديم. خدا رحمت كند مادر بزرگوار سيد را! به همراه ديگر عاشقان سيد در بيمارستان شكلات پخش ميكردند. قرار شد روز بعد برای انتقال سید با هلیکوپتر اقدام کنیم. 👉 @mtnsr2 🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴
هدایت شده از مهدویت تانابودی اسراییل
سلبریتی ها و منورالفکر هایی که توی همه چی نظر میدادید و برای تروریست ها هشتگ #نه_به_اعدام میزدید ولی از دیروز تاحالا سرتون رو مثل کپک کردید تو برف،عکس محمد طاها رو ببنید و از خجالت بمیرید 👉 @mtnsr2
هدایت شده از مهدویت تانابودی اسراییل
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❕نکاتی که از عملیات تروریستی دیروز اهواز که ممکن است متوجه نشده باشید. 👉 @mtnsr2
3709222_235.mp3
5.4M
⭕️ 🌷تو خیمه رباب از گریه نزار 🌷قلبش نداره آروم قرار 🌷از سوز عطش چشماش شده تار 👉 @mtnsr2
🌷تو خیمه رباب از گریه نزار 🌷قلبش نداره آروم قرار 🌷از سوز عطش چشماش شده تار 🌷لبا لب لب محبوبه مادر تو دلش آشوبه 🌷بی تابه به سینه میکوبه ☘واویلا وا ویلا 🌷لالایی گلم وقت سفره 🌷حق داری اگر خابت نبره 🌷بر عکس لبات انگار چه تره 🌷لا لایی گل پونه 🌷به دلم حسرت بارونه 🌷خدا حال من رو میدونه ☘واویلا واویلا ☘حسین واویلا...... 👉 @mtnsr2
❓چرا قوم یهود به راحتی بدون هیچ عذاب وجدانی کودک کشی میکند؟ 👆 📝مراقب باشیم دچار تعصب و قساوت قلب نشویم وگرنه همانند آنها به راحتی جنایت های بزرگی را انجام خواهیم داد. #تعصب #قساوت_قلب 👉 @mtnsr2
⭕️قحطی بزرگ ایران 🌾روایتی از نقطه کور تاریخ ایران (1298 ـ 1296ش/ 1919 ـ 1917م) 🌴ترجمه: محمد كريمی 🌴هلوکاست ایرانی واقعه ای که از تاریخ ایران محو شده 👉 @mtnsr2
مهدویت تا نابودی اسرائیل
🌾قحطی بزرگ 4⃣2⃣قسمت بیست وچهارم و مـردم از ناچـاری علـف🌾 و يونجـه ميخورند؛ و يا دانه هـای گنـدم را
🌾قحطی بزرگ 5⃣2⃣قسمت بیست وپنجم او همچنين اضافه می كنـد : من شخصاً در كنار جاده ها در ايران، جسد ايرانيان مرده و يا افراد در حال مرگ در اثر گرسنگی را ديـدم. مـيگوينـد برخی از آنها توسط اشخاص، مبالغی به عنوان كمك دريافت كرده اند، امـا اين مبالغ در جايی كه غذايی برای خريدن نيست، به كـار نمـيآيـد. مـن همچنين مردم گرسنه ای ديدم كه مردار حيوانات را ميخوردند و حريـصانه برگ های تنك علف هايی را كه هنوز آفتاب سـوزان تابـستان پژمـرده شـان نكرده بود، می بلعيدند. صحنه رقتبار ديگر، مردم محتضری بودنـد كـه در طول جاده به خاك افتاده بودند. زير آفتاب سوزان، مگـس هـا چـشم هـای شيشه مانند و به طور غيرطبيعی بزرگ آنها را مـيخوردنـد و از آنجـا كـه توانی برای حركت يا بلعيدن نداشتند، برگ درختان و علف ها از دهانـشان بيرون زده بود قحطی در غرب ايران؛ 💠مشاهدات سرگرد داناهو داناهو، خبرنگ ار مشهور جنگی كه به ارتش انگلستان پيوسته بـود، در ژانويه 1918 به عنوان افسر اطلاعات، مأمور به خدمت در نيروی هـيس هيس»- دنسترفورس - شده بود . او در 5 آوريـل 1918 وارد ايـران شـد . وی نخستين مشاهداتش را چنين شرح مي دهد: 🔹«در آن سوی جبهه درباره وخامت اوضاع اقتصادی ايران و كمبود مواد غذايی بسيار شنيده بودم؛ امـا اكنون پس از روبرو شدن با اين واقعيت هولناك، برای نخستين بـار معنـی كامل آن را دريافتم. او به توصيف صحنه ها می پردازد: «اجساد چروكيـده زنان و مردان، پشته شده و در معابر عمومی افتـاده انـد. در ميـان انگـشتان خشكيده آنان همچنان مشتی علف كه از كنار جاده كنده اند و يا ريشه هايی كه از مزارع درآورده اند به چشم ميخورد؛ با اين علفها ميخواسـتند رنـج ناشی از قحطی و مرگ را تـاب بياورنـد. در جـايی ديگـر، پابرهنـه ای بـا چشمان گود افتاده كه ديگر شباهت چندانی به انسان نداشت، چهار دسـت و پا روی جاده جلوی خودرويی كه نزديك ميشد ميخزيد و در حالی كه نای حرف زدن نداشت با اشاراتی برای لقمه نانی التماس ميكرد... در قصر شيرين كه توقف كوتاهی داشتيم، به سرعت از سوی جماعت گرسنه ای كه غذا طلب ميكردند محاصره شديم. زن فقيری با كـودكی كـه در آغـوش داشت به ما التماس ميكرد كه كودكش را نجات دهیم 👉 @mtnsr2