⭕️ راه نجات از #فتنه هاي اخرزمان 🌴 #استاد_پناهیان 👉 @mtnsr2

⭕️ #شهدا_و_مهدویت 🌴شهید اسدالله هاشمی مولای من! ... چشم انتظارم و به لطف تو، کرم تو، به وجود تو، به احسان تو و بزرگواری تو، امیدوارم. چشم انتظار ظهور هر چه سریع تر آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف می باشیم. امیدوارم به حکومت جهانی اسلام و برقراری عدل و قسط در تمام سرزمین های کفر، توسط منجی بشریت و معلم هدایت و چراغ رحمت و پیشوای مستضعفان مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف. [خدایا!] جوانان و مردم ما را از پیروان و سربازان حقیقی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف قرار ده، آرزو دارم که به جوانان ما روحیه ی شهادت طلبی و ایثار و گذشت و استقامت و پایداری در راه اسلام و قرآن در رکاب آقا امام زمان عطا فرمایی 👉 @mtnsr2

⭕️شهید حاج موسی رضا زاده 🌾شهیدی که با یک کلمه ۴ اسیر گرفت 👉 @mtnsr2

⭕️پناه دادن به شهید محراب: در سال‌های اختناق ستم‌شاهی که شهید محراب آیت‌الله مدنی به نورآباد ممسنی تبعید شده بود. حاج موسی میزبان ایشان بود و روزهای بسیاری از اخلاص، صفا، محبت و فضل این روحانی بزرگوار بهره گرفت. در واقع حاج موسی به‌ عنوان امین رابط شهید مدنی با روحانیونی چون آیت الله یزدی، آیت الله موسوی تبریزی و آیت الله دستغیب و دیگر علما و روشنفکران در قم، یزد، تهران، همدان و شیراز بود. سرانجام با ارسال گزارش عناصر منحوس پهلوی به تهران و شیراز حضور شهید مدنی را در جمع انقلابیون منطقه خطرآفرین اعلام کردند، رژیم نیز آیت الله مدنی را مجدد تبعید و حاج موسی و دیگر همراهانش را نیز دستگیر و روانه زندان کازرون و شیراز می‌نمایند. 💢پيروزی انقلاب و تشكيل سپاه: حاج موسي بالافاصله پس از پيروزي انقلاب با همفكري دوستانش اقدام به تشكيل سپاه نمود و جبهه جديدي را عليه گروهكها ،خان و فئدالها تدارك ديديند او پاسدار شد و جان بركف خويش را وقف نظام انقلاب نمود. 💢حضور شهید حاج موسی رضازاده در دفاع مقدس و تشكيل لشكر المهدی: شروع جنگ تحمیلی آغاز دوره‌ای نوین از فعالیت‌های مبارزاتی او را رقم زد؛ با دلی سرشار از شور و ایمان راهی عرصه‌های خون و حماسه گردید .حاج موسي كه در اولين روزهاي جنگ در تبريز نزد آیت الله مدني بود سراسيمه با حاج اسدي عازم اهواز شده و با ديگر دوستان و همرزمان تيپ المهدي را بنيان نهادند شهيد حاج موسي لباس بسيجي پوشيد و آماده جنگ با دشمن شد و در عملیات‌های متعددی ازجمله فتح المبین، طریق‌القدس، محرم، رمضان، خیبر، کربلای 4و 5، ثامن‌الائمه و والفجر شرکت کرد و حماسه‌هایی ماندگار از خود به یادگار گذاشت و در عمياتهاي متعددي نيز مجروح شد اما نگذاشت حتي نزديكترين افراد خانواده از اين امر مطلع شوند تمامي بچه هاي جنگ مخصوصا لشكر المهدي حاج موسي را كاملا مي شناختند و او را استاد اخلاق خويش مي دانستند در امورات بيت المال بسيار حساس بود او كه خانواده اش از اول شروع جنگ به اهواز برده بود حاضر نشد حتي براي يك بار از امكانات دولتي استفاده كند. حاج اسدي فرمانده لشكرالمهدي در اين باره مي گويد اين شهيد عزيز ما مظلوم و گمنام بود در عين اينكه تمام امور لشكر را به تنهايي مي چرخاند اما هيچ جا حاضر نبود اسمي از ايشان برده شود وقتي ما از تبليغات لشكر يك عدد فيلم ايشان را خواستيم اصلا وجود نداشت. 👉 @mtnsr2

⭕️ #نعمت_الله_ملیحی وقتی بمباران شیمیایی شد ماسکش را به یکی از رزمنده‌ها داد! در بیمارستان از شدت شیمیایی و تشنگی(نمی توانست تکلم کند) روی کاغذ نوشت: جگرم سوخت آب نیست 👉 @mtnsr2

⭕️شهید سید مجتبی علمدار 🌴برای بهترین دوستان خود دعای شهادت کنید 👈آرزوی ما برای همه دوستان مهدوی #شهادت است 👉 @mtnsr2

⭕️ #سید_مجتبی_علمدار 🔶قسمت پنجاه 🔶 #کار_فرهنگی 👉 @mtnsr2

🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴 ⭕️ #سید_مجتبی_علمدار 🔶قسمت پنجاه 🔶 #کار_فرهنگی برای نماز جماعت به بچه های هیئت ملحق شدم. آنها کارهای قشنگی در سطح شهر آغاز کرده بودند. آن شب قصد داشتند نماز جماعت مغرب و عشاء را در پارک شهرداری ساری برگزار کنند. شب عید غدیر بود. مراسم جشن بعد از نماز در بین عموم مردم بر پا ميشد. خیلی کار زیبایی بود. اینکه در مراسم مذهبی همه مردم را شرکت دهیم و آنها را با مفاهیم زیبای دین آشنا کنیم. از دیگر کارهای مجتبی اقامه اذان توسط تمامی جوانان و نوجوانان هیئت در پارک شهرداری بود. صحنه بسیار زیبایی خلق ميشد. همه یکپارچه اذان ميگفتند و آماده نماز ميشدند. بسیاری از مردم، که برای تفریح به پارک شهرداری آمده بودند، با دیدن این جماعت باشکوه به نماز جماعت می پیوستند. وقتی آقا سید مجتبی را دیدم، تازه یادم افتاد که او را برای مراسم عقدم، که فردا برگزار ميشد، دعوت نکردم.بعد از نماز به آقا سید گفتم: فردا مراسم عقدم برگزار ميشود. دعوتنامه ای هم همراه ندارم. ولی شما دعوت هستید. سید با لبخند همیشگی به من تبریک گفت و کمی سربه سرم گذاشت، بعد سر رسیدش را باز کرد و دعوتنامه های عروسی فردا را نشانم داد و گفت: با اینکه چند مراسم دیگر نیز دعوت هستم ولی اگر خدا بخواهد، می آیم. روز عید به همراه خانواده اش در مراسم شرکت کرد. خیلی خوشحال شدم. حضور سید در هر مجلسی برکت آن مجلس بود. به فکرم رسید در این روز مبارک از سید دعوت کنم که مدح حضرت علی علیه السلام را بخواند.وقتی با او در میان گذاشتم گفت: شعر #عید_غدیر در نهایت به ولایت و دفاع از ولایت و حضرت زهراسلام الله ختم ميشود، خلاصه اینکه آخر آن با اشک تمام ميشود، شاید مناسب مراسم شما نباشد. بالاخره سید را راضی کردم. گفت: از روحانیت بزرگوار حاضر در جلسه اجازه بگیر. پس از کسب اجازه از علمای حاضر در مجلس، سید شروع به خواندن کرد. همان طور که گفته بود، خواندن آن اشعار نهایتًا منجر به گریه و تأثر حاضران شد. اما هیچ کس از این برنامه ناراحت نشد. همه مجذوب صدای گرم سید شده بودند. هنوز هر وقت در بین دوستان و اقوام صحبت مراسم آن روز ميشود، تنها چیزی که بیشتر به آن اشاره ميشود، نوای ملکوتی سید مجتبی است که در روز #عید_غدیر فضای معنوی خاصی به آن مراسم داده بود. 👉 @mtnsr2 🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴

⭕️ #نوای_شهدایی 🌷باز یه سلام بدیم ،‌ برسه کربلا 🌷الهی این نسیم ، برسه کربلا 🌷کربلا کاری کرد ،‌ دلم آروم بشه 🌷به تو رو میزنم ، باز اگه روم بشه 🌷به تو سلام میدم ،‌ السلامُ عَلَیک 👉 @mtnsr2

🌷باز یه سلام بدیم ،‌ برسه کربلا 🌷الهی این نسیم ، برسه کربلا 🌷کربلا کاری کرد ،‌ دلم آروم بشه 🌷به تو رو میزنم ، باز اگه روم بشه 🌷به تو سلام میدم ،‌ السلامُ عَلَیک 🌷سیدی یا حسین ، روحی قلبی لدیک 🌷“حسین جانم ،‌ یاحسین روح و ریحانم” 🌷همه ی زندگیم ، شده امام حسین 🌷باز چی میخوای به جز ، خودِ امام حسین 🌷خاطره های خوب ، داری تو کربلا 🌷عکس دم غروب ، داری تو کربلا 🌷مگه یادت میره ، رفتی پایینِ پا 🌷گفتی سلام رسوند ،‌ آقام امام رضا 🌷“حسین جانم ،‌ یاحسین روح و ریحانم” 🌷چقده سایه‌ی ، تو به سرم میاد 🌷وسط روضه‌هات ، بوی حرم میاد 🌷همه اسیرِ اون ، صحن و سرات شدن 🌷عده ای از مَلَک ، کبوترات شدن 🌷زندگی بهتر از ، این نمیشه حسین 🌷زندگی میکنم تو بین الحرمین 🌷“حسین جانم ،‌ یاحسین روح و ریحانم” 👉 @mtnsr2

⭕️قحطی بزرگ ایران 🌾روایتی از نقطه کور تاریخ ایران (1298 ـ 1296ش/ 1919 ـ 1917م) 🌴ترجمه: محمد كريمی 🌴هلوکاست ایرانی واقعه ای که از تاریخ ایران محو شده 👉 @mtnsr2

🌾قحطی بزرگ 2⃣1⃣قسمت دوازدهم آغاز كمبود مواد غذايی؛ پاييز 1916 ، كنسول آمريكا در تقريباً يك سال پس از آغاز جنگ، رالف اچ . بيدر ايران، در گزارش خود به تاريخ 20 مه 1915 به بررسـی وضـعيت مـواد غذايی در ايران و تأثير جنگ بر قيمت كالاها، اعم از وارداتـی و داخلـی ميپردازد: از آغاز درگيری ها در اوت گذشته در اروپا ، عملاً واردات بـه ايران متوقف شده است. وی سپس به اين نكته مهم اشاره ميكند كه: بنابراين بهای اقلام توليد خارج به شدت افزايش يافته است. اين در حالی است كه افزايش بهای اقلام توليد داخلی چندان نبوده اسـت. از جمله اقلام توليد داخلی كه بهای آنها افـزايش نيافتـه، گوشـت گوسفند، گوشت گاو، آرد ايرانی، مرغ، تخم مرغ و ميوه جات اسـت. برنج كه در زمينه ای پست ساحل دريای خزر كشت ميشود، هـر پوند 5 تا 6 سنت افزايش يافته است. بهای شكر هر پونـد 8 تـا 10 سنت، قهوه هر پوند 30 تا 50 سنت؛ چای هر پوند 48 تا 80 سـنت و آرد اروپايی هر پوند 7 تا 12 سنت افزايش يافته است. بيدر اين طور نتيجه ميگيرد: چنين به نظر ميرسد كه هزينه زندگی برای مردم بومی كـه اجـزای اصلی غذای روزانه آنها گوشت گوسفند، برنج و نـان گنـدم اسـت افزايش چندانی نداشته، ولی هزينه زندگی خارجيها كه بيشتر اقلام وارداتی اروپايی را مصرف ميكنند از 30 تـا 40 درصـد افـزايش يافته است. كالاهای اروپايی موجود در بـازار بـه تـدريج مـصرف ميشود و انتظار ميرود هزينه های زندگی افزايش يابد.بنابراين مشخص است كه نه ماه پس از آغاز جنگ در اروپا ؛ و شـش ماه پس از اشغال اهواز و خوزستان به دست انگليسی ها، و پس از بـروز جنگ تمام عيار در آذربايجان ميان روس ها و ترك های عثمـانی، مـواد ، كـاردار غذايی هنوز به قدر كافی موجود بوده است . جفرسـون كفـری موقت آمريكا ، در ژوئيه 1916 يعنـي نزديـك بـه دو سـال پـس از آغـاز جنگ، درباره قيمتها در تهران، اينگونه گزارش ميكند: قيمت كالاهای وارداتی هميشه در اين پايتخت بالا بـوده و قيمـت كالای بومی نيز به حساب شرايطی كه در اثر جنگ حاصـل شـده، افزايش يافته است. همــانطــور كــه گــزارش كفــری نــشان مــيدهــد، در 1916 تــورم قابل توجهی وجود داشته و نرخ برابـری ارز افـزايش يافتـه بـود . كفـری مينويسد: «در حال حاضر نرخ برابری يـك قـران، 143/0 دلار اسـت. در با اين حال، هنگـامی شرايط عادی نرخ برابری قران، 0875/0 دلار است. كه قيمت جو، پوندی دو سنت بود، باز هم مواد غذايی در فصل برداشت در 1916 نسبتاً فراوان بوده است . اين واقعيتی قابـل توجـه اسـت؛ زيـرا اساساً در دوران جنگ، سنگين ترين درگيريهـا در غـرب ايـران از اواخـر 1915 تا تابستان 1916 رخ داده است؛ و پـس از ايـن تـاريخ اسـت كـه اوضاع رو به وخامت ميگذارد 👉 @mtnsr2