📖بیان استاد سید محمد موسوی درباره اسماء و صفات الهی از دید عرفا
📆انتشار یافته به مناسبت ۲۷ رمضان سالگرد رحلت شیخ اکبر محی الدین ابن عربی
#استاد_موسوی
#مکتوبات
#عرفان
ایتا تلگرام
📖بیان استاد سید محمد موسوی درباره اسماء و صفات الهی از دید عرفا
📆انتشار یافته به مناسبت ۲۷ رمضان سالگرد رحلت شیخ اکبر محی الدین ابن عربی
به حسب اصطلاح رائج، عرفا وقتي از صفات و اسما الهی، سخن ميگويند مقصودشان نحوه اي از ظهورات حق تعالي است همانطور كه در مورد سائر مخلوقات ميگويند که تجلیات الهی است ولی عين ذات نيستند و خارج از ذات هم نيستند.
توضیح بیشتر اینکه بر اساس مبانی فلسفی، خداوند دو گونه مخلوق عینی دارد :
یکی طبیعي مادي
و دیگری مجردات
تقسيم مخلوق به مجرد و مادي به اعتبار دو مرتبه از وجودات است و اين دو مرتبه باعث ميشود ما در مرتبه ادراكات حسي يكي از نحوه ها را نيابيم .
عارف ميگويد آنچه حکیم و متکلم، معلول و مخلوق مینامند نحوه های تجلی حق اند. علاوه بر دو نحوه تجلی مذکور (یعنی:
الف)محسوس يا مادي
ب) نا محسوس يا مجرد كه فلاسفه به ادله ي عقلي ، آن را اثبات ميكنند)
یک نحوه تجلی دیگر نیز هست که اسما و صفات الهی مینامیم، كه بر اين مرتبه، دليل عقلي بر اساس مبانی مشهور فلاسفه مشاء، نيست بلکه شهودي است .
به دو دسته از اين سه نحوه تجلی، مخلوق یا مجعول خارجي ميگوييم و به يك مرتبه مجعول خارجي گفته نميشود كه همان اسما است، زیرا جعل مربوط به مرتبه اي است كه مجعول خود را بيابد ولي اسما و صفات در مرتبه اي هستند كه خود را نميابند.
اين نيافتن خود، به سبب نقص آنها نيست بلكه به سبب شدت تجلي و قرب به خداوند است به طوری که غیری در آن مراتب نیست که حق تعالی، آن را بيابد اما در مراتب متنزل، حق تعالی، غير خود را ميابد (الیته غیر به حسب تعین) و اين يافتن حق، خود را در مرتبه اغيار، همان خودي ما است یعنی ما که خود را ميابيم، در واقع، خداوند خود را در صورت ما ميابد .
اينكه من خودم را ادراك ميكنم يعني اولا "من" را اثبات ميكنم كه خود را میابد، و ثانیا این "من" امثال خود و سایر اشیا را نیز ادراك ميكند هر دوی این یافت (یافت خود و یافت دیگران) در واقع، ادراك خداوند است خودش را به حسب مظاهرش. حال اگر در اين چيزي كه "من" خودم را به عنوان خودی خودم ميابم ، خدا را دیدم واقع را دیده ام و کمال است و گرنه حجاب است، واقع اين است كه من به ادراك حق، خود را ميابم .
این گونه نقص و حجاب، در اسما نیست به سبب قرب مفرط به مقام ذات.
در مرتبه تجلي اسمائي و صفاتي كثرتي هست كه با کثرت مراتب مادون متفاوت است، كثرت در آن مرتبه، مقهور وحدت ذات است و هرچه تنزل از آن مرتبه بيشتر شود احكام كثرت غلبه ميكند،
اگرچه، هم مراتبي كه احكام كثرت بر آن غلبه ميكند و هم مراتبي كه مقهور وحدت اند، همه ، تجلي خداوند و محاط به ذاتند. مثل آنچه كه در فلسفه گفته ميشود هر معلولي محاط به علت بالاتر است تا نهايتا در سلسله علل به عقل اول ميرسد. در زبان عرفاني از علت و معلول سخن نميگوييم بلكه به تجلي تعبير ميكنيم .
مراتب عالم اجسام تا مثال و عقل و جبروت كه در فلسفه مخلوق و مجعول است در عرفان تجلي است به علاوه يك مرتبه ديگر كه مرتبه تجليات اسمائي و صفاتي است پس در عرفان، دامنه تجليات الهی گسترش پيدا كرده است. هرچند اين مرتبه به حسب اصطلاح تجلي هستند اما با آن مراتبي كه به آن ها مجعول ميگويند فرق دارند چراكه وجدان خود و نيافتن خداوند عين حجاب است .
تمام اين مراتب تجليات، مسبوق به ذات است.
اینجا باید بین علم ذاتی و علم به عنوان صفت و اسم، فرق گذاشت. آنچه از آن به عنوان كمال مطلق ياد ميكنيم مثل حيات مطلق ، علم مطلق یا به عبارت دیگر علم و قدرت ذاتي این، همان ذات است كه وجود نامحدود است همان وجود مطلق لابشرط مقسمي ، علم لابشرط مقسمی است قدرت لابشرط مقسمی است ، چه بگويي وجود لابشرط مقسمي، علم ذاتي، عنقا مُغرِب ، احدیت ذاتیه، همه اشاره به غیب ذات دارد، مانند آنچه در فلسفه و كلام اماميه است كه صفات عين ذاتند. البته متكلم و فيلسوف، مرتبه احدیت وصفی و واحديت را نميشناسد. او وقتي ميگويد صفت علم اشاره ميكند به همين فهمي که از علم داريم و به عنوان كمال میشناسيم. بعد ميگوييم خالق اين كمال، آيا خودش اين كمال را دارد يا نه ؟ البته كه بايد داشته باشد. حال نسبت خداوند با اين كمال چيست؟ كمال خداوند آيا غير از اصل ذات است؟ اشعري ميگويد بله صفات غير از اصل ذاتند و معتزلي هم به كلي صفات را انكار ميكند اما فيلسوف و متكلم اماميه آن را عين ذات ميدانند .
عارف ميگويد آنچه كه كمال ذاتي است عين ذات خداوند است اما اين كمال، ظهوراتی دارد كه اولين مرتبه بروز و ظهور این كمال، مرتبه احدیت و واحدیت است که در این مرتبه اخیر، صفات و اسما ظهور دارند.
#استاد_موسوی
#متن
#عرفان
ایتا تلگرام
هدایت شده از استاد سید محمد موسوی
📖بیان استاد سید محمد موسوی درباره اسماء و صفات الهی از دید عرفا
📆انتشار یافته به مناسبت ۲۷ رمضان سالگرد رحلت شیخ اکبر محی الدین ابن عربی
#استاد_موسوی
#مکتوبات
#عرفان
ایتا تلگرام
هدایت شده از استاد سید محمد موسوی
📖بیان استاد سید محمد موسوی درباره اسماء و صفات الهی از دید عرفا
📆انتشار یافته به مناسبت ۲۷ رمضان سالگرد رحلت شیخ اکبر محی الدین ابن عربی
به حسب اصطلاح رائج، عرفا وقتي از صفات و اسما الهی، سخن ميگويند مقصودشان نحوه اي از ظهورات حق تعالي است همانطور كه در مورد سائر مخلوقات ميگويند که تجلیات الهی است ولی عين ذات نيستند و خارج از ذات هم نيستند.
توضیح بیشتر اینکه بر اساس مبانی فلسفی، خداوند دو گونه مخلوق عینی دارد :
یکی طبیعي مادي
و دیگری مجردات
تقسيم مخلوق به مجرد و مادي به اعتبار دو مرتبه از وجودات است و اين دو مرتبه باعث ميشود ما در مرتبه ادراكات حسي يكي از نحوه ها را نيابيم .
عارف ميگويد آنچه حکیم و متکلم، معلول و مخلوق مینامند نحوه های تجلی حق اند. علاوه بر دو نحوه تجلی مذکور (یعنی:
الف)محسوس يا مادي
ب) نا محسوس يا مجرد كه فلاسفه به ادله ي عقلي ، آن را اثبات ميكنند)
یک نحوه تجلی دیگر نیز هست که اسما و صفات الهی مینامیم، كه بر اين مرتبه، دليل عقلي بر اساس مبانی مشهور فلاسفه مشاء، نيست بلکه شهودي است .
به دو دسته از اين سه نحوه تجلی، مخلوق یا مجعول خارجي ميگوييم و به يك مرتبه مجعول خارجي گفته نميشود كه همان اسما است، زیرا جعل مربوط به مرتبه اي است كه مجعول خود را بيابد ولي اسما و صفات در مرتبه اي هستند كه خود را نميابند.
اين نيافتن خود، به سبب نقص آنها نيست بلكه به سبب شدت تجلي و قرب به خداوند است به طوری که غیری در آن مراتب نیست که حق تعالی، آن را بيابد اما در مراتب متنزل، حق تعالی، غير خود را ميابد (الیته غیر به حسب تعین) و اين يافتن حق، خود را در مرتبه اغيار، همان خودي ما است یعنی ما که خود را ميابيم، در واقع، خداوند خود را در صورت ما ميابد .
اينكه من خودم را ادراك ميكنم يعني اولا "من" را اثبات ميكنم كه خود را میابد، و ثانیا این "من" امثال خود و سایر اشیا را نیز ادراك ميكند هر دوی این یافت (یافت خود و یافت دیگران) در واقع، ادراك خداوند است خودش را به حسب مظاهرش. حال اگر در اين چيزي كه "من" خودم را به عنوان خودی خودم ميابم ، خدا را دیدم واقع را دیده ام و کمال است و گرنه حجاب است، واقع اين است كه من به ادراك حق، خود را ميابم .
این گونه نقص و حجاب، در اسما نیست به سبب قرب مفرط به مقام ذات.
در مرتبه تجلي اسمائي و صفاتي كثرتي هست كه با کثرت مراتب مادون متفاوت است، كثرت در آن مرتبه، مقهور وحدت ذات است و هرچه تنزل از آن مرتبه بيشتر شود احكام كثرت غلبه ميكند،
اگرچه، هم مراتبي كه احكام كثرت بر آن غلبه ميكند و هم مراتبي كه مقهور وحدت اند، همه ، تجلي خداوند و محاط به ذاتند. مثل آنچه كه در فلسفه گفته ميشود هر معلولي محاط به علت بالاتر است تا نهايتا در سلسله علل به عقل اول ميرسد. در زبان عرفاني از علت و معلول سخن نميگوييم بلكه به تجلي تعبير ميكنيم .
مراتب عالم اجسام تا مثال و عقل و جبروت كه در فلسفه مخلوق و مجعول است در عرفان تجلي است به علاوه يك مرتبه ديگر كه مرتبه تجليات اسمائي و صفاتي است پس در عرفان، دامنه تجليات الهی گسترش پيدا كرده است. هرچند اين مرتبه به حسب اصطلاح تجلي هستند اما با آن مراتبي كه به آن ها مجعول ميگويند فرق دارند چراكه وجدان خود و نيافتن خداوند عين حجاب است .
تمام اين مراتب تجليات، مسبوق به ذات است.
اینجا باید بین علم ذاتی و علم به عنوان صفت و اسم، فرق گذاشت. آنچه از آن به عنوان كمال مطلق ياد ميكنيم مثل حيات مطلق ، علم مطلق یا به عبارت دیگر علم و قدرت ذاتي این، همان ذات است كه وجود نامحدود است همان وجود مطلق لابشرط مقسمي ، علم لابشرط مقسمی است قدرت لابشرط مقسمی است ، چه بگويي وجود لابشرط مقسمي، علم ذاتي، عنقا مُغرِب ، احدیت ذاتیه، همه اشاره به غیب ذات دارد، مانند آنچه در فلسفه و كلام اماميه است كه صفات عين ذاتند. البته متكلم و فيلسوف، مرتبه احدیت وصفی و واحديت را نميشناسد. او وقتي ميگويد صفت علم اشاره ميكند به همين فهمي که از علم داريم و به عنوان كمال میشناسيم. بعد ميگوييم خالق اين كمال، آيا خودش اين كمال را دارد يا نه ؟ البته كه بايد داشته باشد. حال نسبت خداوند با اين كمال چيست؟ كمال خداوند آيا غير از اصل ذات است؟ اشعري ميگويد بله صفات غير از اصل ذاتند و معتزلي هم به كلي صفات را انكار ميكند اما فيلسوف و متكلم اماميه آن را عين ذات ميدانند .
عارف ميگويد آنچه كه كمال ذاتي است عين ذات خداوند است اما اين كمال، ظهوراتی دارد كه اولين مرتبه بروز و ظهور این كمال، مرتبه احدیت و واحدیت است که در این مرتبه اخیر، صفات و اسما ظهور دارند.
#استاد_موسوی
#متن
#عرفان
ایتا تلگرام