eitaa logo
حدیث آرزومندی
131 دنبال‌کننده
1هزار عکس
25 ویدیو
27 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
دیدار با آقا سید احمد اشکوری. فرمودند از ده عالم برجسته امامیه و ده عالم برجسته زیدیه اجازه حدیث دارند از جمله از مفتی زیدی مذهب جمهوری یمن... @muslims_1
تهران محضر استاد آیت الله اقا سید هاشم حمیدی 97/6/26
مراسم اذان دختر گلم حانیه رضائی با دعای خیر و آرزوی بهترین ها ‌97/6/26
جهت اطلاع کتابی از عارف ناشناخته‌ای به نام خواجه مغربی چاپ 97
⚫️اهل سنّت در مصر و عزاداری برای اهل بیت علیهم السلام 🔹حضرت علّامه آیةالله سیّدمحمّدحسین حسینی تهرانی ره ▪️يكى از دوستان ميگفت: شبى در حرم مطهر حضرت زينب عليها السلام كه در مصر است رفتم، ديدم غوغاى عجيبى است، شب جمعه است و سنى هاى شهر قاهره از هر جانب براى زيارت دختر على آمده اند و چنان عزادارى و گريه و ماتم دارند كه براى من بسيار شگفت انگيز بود، كه چگونه سنى ها براى زينب مرثيه مى خوانند و حرمش را معظم مى دارند و گرداگرد ضريحش طواف مى كنند و مى بوسند و خاک داخل حلقه هاى ضريح را به چشم مى مالند. ▪️ساعتى گذشت خطيبى بسيار فصيح و بليغ بر منبر رفت و از روايات وارده درباره اهل بيت مفصلًا سخن گفت و در آخر شروع كرد به دعا كردن و همه مردم آمين مى گفتند و از جمله دعاهاى او اين بود كه: اللهم العن الوهابيه (خدايا طائفه وهابى ها را لعنت فرست) و همه مردم گفتند: آمين. 📚 «امام شناسی» ج 9 ص 176
جهت اطلاع کار جدیدی در حوزه انتشارات بوستان کتاب @muslims_1
سالروز شهادت حضرت امام سجاد زين العابدين عليه السلام را تسلیت عرض می کنم نثار روح مطهرشان صلواتی اهدا بفرمایید
اگرچه کتاب‌های جدیدتر و مفصل تری هم در این زمینه منتشر شده اما برای مطالعه سریع و خودخوان، برای آشنایی اولیه همچنان کتاب خوبی است @muslims_1
إنا لله وإنا إليه راجعون حادثه تلخ و ناگوار اهواز دلهای ما و همه کسانی را که برای اعتلای این کشور تلاش می کنند، به درد آورد. ضمن تسلیت و محکومیت این اقدام زشت و تروریستی، از درگاه الهی برای شهداء رحمت و مغفرت و برای بازماندگان و هم وطنان عزیز، صبر و اجر درخواست می کنم. 97/6/31
زیر پله ها!! خوب به خاطر دارم که در ایام کودکی هر از گاه و بیگاه و در اواسط بازی صدای می آمد و همگی در منزل پدربزرگ به "زیرپله ها"پناه می بردیم! زیر پله ها اتاقک کوچکی در زیر پله های بام بود که بیش از شش هفت نفر جا نداشت. آخر آن هم دوتا گونی نان خشک روستایی بود که برای پدربزرگ می آوردند و ما با ماست یا آب در میان وعده ها می خوردیم!! زیر پله ها نور زرد خیلی کمرنگی داشت و حوصله بچه ها در آن بزودی بسر می رسید!! در منزل پدر البته جای خاصی برای پناه بردن جمعی نبود و هرکس در جایی پناه می گرفت تا سرداده شود. جای من یک کنجی بود در پشت یخچال!! گاهی يربع و گاهی بیشتر در همین وضعیت بودیم تا به زندگی عادی بازگردیم. از آنجا که منزل ما نزدیک نیرو هوایی بود صدای شلیک ضدهوایی ها به گوش می رسید.. اینها مفاهیم روزمره آن زمان بود و اکنون سالها از آن ایام گذشته و نسل جدید تصوری از این مفاهیم ندارد.. بر طبق برخی از روایات امنیت _همانند سلامت_ نعمتی است که وقتی قدرش دانسته می شود که نباشد!97/7/1
یادداشت جدید فقهی و حقوقی بزودی تقدیم خواهد شد... انشاءالله