🍎🍎🍎🍎🍎🍎
❤️چرا حرم امام حسين(ع) بوي سيب مي دهد؟ ❤️
.
❤️ جبرئيل از آسمان سيب، میوه به و اناري را از بهشت مي آورد که پيامبر و حضرت فاطمه(س) و اميرمؤمنان(ع) و امام حسن و امام حسين(ع) از آن مي خورند و آن ميوه ها به حالت اول خود باز مي گردد، تا وقتي حضرت فاطمه زهرا(س) از دنيا مي روند ميوه انار از بين مي رود و پس از فوت اميرمؤمنان(ع) ميوه به ناپديد مي شود و ميوه سيب موجود بوده است و امام حسين(ع) مي فرمايد: «ميوه سيب ❤️نزد بردارم بود تا هنگامي که بر اثر سم از دنيا رفت، پس از آن نزد من بود تا هنگامي که در کربلا آب بر روي ما بسته شد و من هنگام عطش آن را مي بوئيدم و از شدت عطش من کاسته مي شد و هنگامي که عطش بر من شديد شد آن را خوردم و يقين به شهادت کردم، امام زين العابدين(ع) مي فرمايد من اين سخنان را ساعاتي قبل از شهادت آن حضرت شنيدم و هنگامي که آن حضرت شهيد شد بوي آن سيب ❤️را در محل شهادت آن حضرت استشمام نمودم. پس آن را جستجو نمودم و اثري از آن نيافتم و بوي آن همچنان پس از شهادت آن حضرت باقي بود و من قبر آن حضرت را زيارت مي نمودم و بوي آن را مي يافتم، پس هر کس از شيعيان ما که زائر آن قبر است و مي خواهد بوي آن را استشمام کند، پس وقت سحر آن را جستجو کند، پس اگر از مخلصان باشد آن را وجدان خواهد نمود
.(ابن شهرآشوب، المناقب، ج3،ص 391
🍎🍎🍎🍎🍎🍎
@mybodshohada
🌴🌴شهیدسید مرتضی آوینی:
❤️راه کاروان عشق از میان تاریخ می گذرد و هر کس در هر زمره که می خواهد ما را بشناسد داستان کربلا را بخواند ، اگرچه خواندن داستان را سودی نیست اگر دل کربلایی نباشد…
❤️ زندگی زیباست اما شهادت از آن زیبا تر است ، سلامت تن زیباست اما پرنده عشق تن را قفسی میبیند که در باغ نهاده باشند …
❤️ بعضی ها ما را سرزنش می کنند که چرا دم از کربلا می زنید و از عاشورا ؛ آنها نمیدانند که برای ما کربلا بیش از آنکه یک شهر باشد یک افق است که آن را به تعداد شهدایمان فتح کرده ایم ، نه یک بار نه دو بار … به تعداد شهدایمان
❤️ زندگی به خون وابسته است و پیکر تاریخ بی خون خدا مرده ای بیش نیست و سر مبارک امام شهید بر فراز نی رمزی است میان خدا و عشاق ؛ یعنی که این است بهای دیندار
❤️ ای شقایق های آتش گرفته ، دل خونین ما شقایقی است که داغ شهادت شما را بر خود دارد ،آیا آن روز نیز خواهد رسید که بلبلی دیگر در وصف ما سرود شهادت بسراید ؟
❤️ احرار از مرگ در بستر به خدا پناه می برند
🌲🌸🌲🌸🌲🌸🌲
@mybodshohada
🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎
🍏ماجرای شهیدی که به خواسته خودش در کربلا دفن شد🍏
ابوریاض یکی از افسرای عراقی میگه: توی جبهه جنوب مشغول نبرد با ایران بودیم که دژبانی من رو خواست. فرمانده مان با دیدن من خبر کشته شدن پسرم رو بهم داد.خیلی ناراحت شدم. رفتم سردخانه ، کارت و پلاکش رو تحویل گرفتم. اونا رو چک کردم ، دیدم درسته. رفتم جسدش رو ببینم. کفن رو کنار زدم ، با تعجب توأم با خوشحالی گفتم: اشتباه شده ، اشتباه شده ، این فرزند من نیست افسر ارشدی که مأمور تحویل جسد بود گفت: این چه حرفیه می زنی؟ کارت و پلاک رو قبلا چک کردیم و صحت اونها بررسی شده. هر چی گفتم باور نکردند.کم کم نگران شدم با مقاومتم مشکلی برام پیش بیاد.🌴🌴🌴🌴
من رو مجبور کردند که جسد را به بغداد انتقال بدم و دفنش کنم.به ناچار جسد رو برداشتم و به سمت بغداد حرکت کردم تا توی قبرستان شهرمون به خاک بسپارم. اما وقتی به کربلا رسیدم ، تصمیم گرفتم زحمت ادامه ی راه رو به خودم ندهم و اون جوون رو توی کربلا دفن کنم. چهره ی آرام و زیبای آن جوان که نمی دانستم کدام خانواده انتظار او را می کشید ، دلم را آتش زد. خونین و پر از زخم ، اما آرام و با شکوه آرمیده بود. او را در کربلا دفن کردم، فاتحه ای برایش خواندم و رفتم.🌴🌴🌴🌴
سال ها از آن قضیه گذشت.بعد از جنگ فهمیدم پسرم زنده است . اسیر شده بود و بعد از مدتی با اسرا آزاد شد. به محض بازگشتش ، ازش پرسیدم: چرا کارت و پلاکت رو به دیگری سپردی؟
وقتی داستان مربوط به کارت و پلاکش رو برایم تعریف کرد ، مو به تنم سیخ شد.🌴🌴🌴🌴
پسرم گفت: من رو یه جوون بسیجی ایرانی و خوش سیما اسیر کرد. با اصرار ازم خواست که کارت و پلاکم رو بهش بدم. حتی حاضر شد بهم پول هم بده. وقتی بهش دادم ، اصرار کرد که راضی باشم. بهش گفتم در صورتی راضی ام که بگی برای چی میخای. اون بسیجی گفت: من دو یا سه ساعت دیگه شهید میشم، قراره توی کربلا در جوار مولا و اربابم حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام دفن بشم، می خوام با این کار مطمئن بشم که تا روز قیامت توی حریم بزرگترین عشقم خواهم آرمید...
🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎
@mybodshohada
🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎
عشق بازی کار هر شیاد نیست
🌺این شکار، دام هر صیاد نیست
عاشقی را قابلیت لازم است
🌺 طالب حق را حقیقت لازم است
عشق ، از معشوق اول سر زند
🌺تا به عاشق ، جلوه دیگر کند
تا به حدی که برد هستی از او
🌺سر زند صد شورش و مستی از او
شاهد این مدعی خواهی اگر
🌺 بر حسین و حالت او کن نظر
روز روعاشورا در آن میدان عشق
🌺کرد رو را جانب سلطان عشق
بارالها این سرم این پیکرم
🌺این علمدار رشید، این اکبرم
این سکینه، این رقیه، این رباب
🌺این عروس دست وپا خون در خضاب
این من و این ساربان، این شمر دون
🌺 این تن عریان میان خاک و خون
این من و این ذکر یارب یاربم
🌺 این من و این ناله های زینبم
پس خطاب آمد زحق کی شاه عشق
🌺ای حسین یکه تاز راه عشق
گر تو بر من عاشقی ای محترم
🌺پرده برکش من به تو عاشقترم
غم مخور که من خریدار توام
🌺مشتری بر جنس بازار توام
هر چه بودت داده ای در راه ما
🌺مرحبا صد مرحبا خودهم بیا
خود بیا که می کشم من ناز تو
🌺عرش و فرشم جمله پا انداز تو
لیک خود تنها در بزم یار
🌺خود بیا و اصغرت را هم بیار
خوش بود در بزم یاران بلبلی
🌺خاصه در منقار اوبرگ گلی
خود تو بلبل ، گل؛ علی اصغرت
🌺زودتر بشتاب سوی داورت
🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎
@mybodshohada
جانبازان عزیز باید قدر این موقعیت را - اگرچه با سختی مواجهند - بدانند. من میدانم که شما سختی میکشید. محرومیت از پا و دست و نخاع و چشم و سلامتی، برای شما که در دوران جوانی بسر میبرید و میتوانستید سالم باشید، سخت است. هیچ پاداش بزرگ و خوبی را بدون سختی به انسان نمیدهند. شما خیال نکنید که انسان بدون تحمل سختیها ممکن است به اجرهای عظیم برسد؛ خیر، چنین چیزی نیست؛ «افضل الاعمال احمزها» : با فضیلتترین کارها، سختترین و دشوارترین آنهاست. در مقابل این سختییی که تحمل میکنید، آن اجر عظیم را به شما میدهند.
سخنرانی مقام معظم رهبری در مراسم بیعت گروه کثیری از جانبازان ۲۸/۰۴/۱۳۶۸
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
@mybodshohada
جانبازان ما هنوز در میدان مقاومت و ایستادگی هستند …عزیزان جانباز بدانند که مبارزهی آنها ادامه دارد. جانبازان ما، در تمام دوران جانبازی در حال مجاهدتند. این فضیلت، مخصوص آنها و کسان و همسران و خانوادههایشان است، تا وقتی که انشاءالله سلامت و عافیت پیدا کنند.
بیانات مقام معظم رهبری در دیدار ایثارگران، ۲۹/۰۵/۱۳۷۶
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
@mybodshohada
وصیتنامه شهید علیرضا محمودی پارسا نوجوان ۱۳ساله کرجی
بارخدایا ! از کار هایی که کرده ام به تو پناه می برم از جمله :
از این که حسد کردم
از این که تظاهر به اطلاع از مطلبی کردم که اصلا نمی دانستم
از این که زیبایی قلمم را به رخ کسی کشیدم
از این که در غذا خوردن به یاد فقیران نبودم
از این که مرگ را فراموش کردم
از این که در راهت ُسستی و تنبلی کردم
از این که عفت زبانم را به لغات بیهوده آلودم
از این که در سطح پایین ترین افراد جامعه زندگی نکردم
از این که منتظر بودم تا دیگران به من سلام کنند
از این که شب ، بهر نماز شب بیدار نشدم
از این که دیگران را به کسی خنداندم غافل از این که خود خنده دارتر از همه هستم
از این که لحظه ای به ابدی بودن دنیا و تجملاتش فکر کردم
از این که ایمانم به بنده ات بیشتر از ایمانم به تو بود
از این که منتظر تعریف و تمجید دیگران بودم ، غافل از اینکه تو بهتر از دیگران می نویسی و با حافظه تری
از این که پولی بخشیدم و دلم خواست از من تشکر کنند
از این که (خدا می بیند) را در همه کارهایم دخالت ندادم.
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
@mybodshohada
مرحمت بالازاده؛ شهید 13سالهای که حکم جهادش را از دستان مقام معظم رهبری گرفت
این شهید که در زمان ریاست جمهوری حضرت آیت الله خامنهای 13 ساله بود، در مراسمی خود را با مشقت به رئیس جمهور میرساند و میگوید: « آقا جان ! حضرت قاسم(ع) 13 ساله بود که امام حسین(ع) به او اجازه داد برود در میدان و بجنگد، من هم 13 سالم است ولی فرمانده سپاه اردبیل اجازه نمیدهد به جبهه بروم . هر چه التماسش میکنم،میگوید 13 سالهها را نمیفرستیم. اگر رفتن 13 ساله ها به جنگ بد است، پس این همه روضه حضرت قاسم(ع) را چرا می خوانند؟».
رییس جمهور مرحمت را در آغوش میگیرد و رو به سرتیم محافظانش میگوید :« آقای...! یک زحمتی بکش با آقای ملکوتی امام جمعه وقت تبریزتماس بگیر بگو فلانی گفت این آقا مرحمت رفیق ما است. هر کاری دارد راه بیاندازید. هر کجا هم خودش خواست ببریدش.بعد هم یک ترتیبی هم بدهید برایش ماشین بگیرند تا برگردد اردبیل. نتیجه را هم به من بگویید».
کمتر از سه روز بعد ، فرمانده سپاه اردبیل ، مرحمت را خوشحال و خندان دید که با حکمی پیشش آمد. حکم لازم الاجرا بود. می توانست باز هم مرحمت را سر بدواند ولی مطمئن بود که می رود و این بار از خود امام خمینی حکم می آورد. گفت اسمش را نوشتند و مرحمت بالا زاده رفت در لیست بسیجیان لشکر 31 عاشورا.
در نهایت مرحمت بالازاده تنها یک سال بعد، در عملیات بدر، به تاریخ 21 اسفند 1363 با فاصله بسیار کمی از شهادت مرادش، مهدی باکری، بال در بال ملائک گشود و میهمان سفره ی حضرت قاسم (علیه السلام) گردید.
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
@mybodshohada
بخشی از وصیتنامه شهید مرحمت بالازاده:
به نام خداوند بخشنده مهربان
......آریای ملت غیور شهید پرور ایران! درود بر شما! درود برشما که همیشه در مقابل کفر ایستادهاید و میایستید تا آخرین قطره خونتان.
.....ای پدر و مادر عزیزم! از شما تقاضایی دارم. اگر من شهید بشوم گریه نکنید. اگر گریه بکنید به شهدای کربلا و شهدای کربلای ایران گریه بکنید تا چشم منافقان کور بشود و بفهمند که ما برای چه میجنگیم.
حالا معلوم است که راه تنها یک راه است که آن راه هم راه اسلام و قرآن است. و آخر وصیت میکنم راه شهیدان را ادامه بدهید و اسلحهشان را نگذارید در زمین بماند.
و مادرم و پدرم چنانچه من میدانم لیاقت شهادت را ندارم ولی اگر خداوند بخواهد که شهید بشوم مرا حلال کنید و من هم شهادت را جزء سعادت میدانم, یعنی هر کس که شهید میشود خوش به حالش که با شهدا همنشین میشود
از تمام همسایهها و از هم روستاییهایمان میخواهم که اگر از من سخن بدی شنیدهاید و کارهای بدی دیدهاید حلال بکنید, و برادرانم اسحلهام را نگذارند در جا بماند و خواهرانم با حجاب با دشمنان جنگ کنند.
خدایا تو را قسم میدهم که اگر گناهانم را نبخشی از این دنیا به آن دنیا نبر.
خدایا خدایا تو را قسم میدهم به من توفیق سربازی امام زمان (عج) و نائب برحق او خمینی بت شکن را دهی تا در راه آنها اگر هزاران جان داشته باشم قربانی بدهم.
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
@mybodshohada