#سیره_شهدا 🥀 ┈┈•••❊✬🕊️اوج پرواز🕊️✬❊••┈┈ پوتین های خاکی نصف شب رفتم آسایشگاه تا وضعیت انضباطی سربازها رو چک کنم؛ همین‌طور که داشتم تو تاریکی قدم می‌زدم چشمم به پوتین‌های یک سرباز افتاد که واکس نزده و خاکی کنار تختش افتاده بود. با عصبانیت رفتم جلو و محکم پتو رو از روش زدم کنار و داد زدم: "چرا پوتین‌هاتو واکس نزدی؟" بنده‌ی خدا از شدت صدای من از جا پرید و روی تخت نشست. بعد همین‌طور که سرش پایین بود گفت: «ببخشید برادر. دیر وقت بود که از منطقه‌ی جنوب رسیدم. خونواده‌ام رفته بودن شهرستان و منم چون نمی‌خواستم مزاحم کس دیگه بشم، اومدم آسایشگاه، وقتی رسیدم همه خواب بودن و نتونستم واکس پیدا کنم..." صداش برام خیلی آشنا بود. وقتی سرش رو بلند کرد، دیدم جناب سرهنگ بابایی، فرمانده‌ی پایگاهه! بدجوری شرمنده شدم. نمی‌دونستم چی بگم. واسه همین فقط به‌خاطر جسارتم ازشون عذرخواهی کردم. اما ایشون اصلا ناراحت نشده بود و با لحنی مهربون گفت: "برادر جان، شما به وظیفه‌ات عمل کردی، من بیش‌تر از هر کسی خودم رو موظف به رعایت مقررات و امور نضباطی می‌دونم." پرواز تا بی نهایت، صفحه 127 #شهید_عباس_بابایی #اوج_پرواز 💠مجمع یادواره شهدای دانشجویان دانشگاه شیراز @myshohada

#سیره_شهدا 🥀 ┈┈•••❊✬🕊️اوج پرواز🕊️✬❊••┈┈ تقسیم بر سه بیست و پنج سال پاسدار انقلاب بودن و بچه نداشتنش را همه می دانستند؛ اما کسی نمی دانست که کاک لطیف، حقوقش را تقسیم بر سه می کرده؛ یک بخش برای خانواده اش، یک بخش برای برادر و پدر پیرش و بخش سوم برای بچه های یتیم مریوان. درست یک روز بعد از سفر آقا به مریوان بود که همه فهمیدند کاک لطیف، می‌خواسته به جای بچه ی نداشته اش، برای یتیم های مریوان پدری کند؛ همان روزی که همراه با کاک احمد کرمی، توسط گروهک پژاک، ترور و شهید شدند. امــــــــتـــــــداد 45، ص 58 #شهید_کاڪ‌لطیف_راستی #اوج_پرواز 💠مجمع یادواره شهدای دانشجویان دانشگاه شیراز @myshohada

#دیدار دانشجویان با خانواده معظم شهید مدافع حرم: 🌷 «محسن ماندنی» 🌷 🎤 زیارت آل یاسین با نوای گرم: کربلایی احمدرضا نامجو ⏰ زمان:جمعه سوم دی ماه- ساعت ۱۵:۳۰ مکان: تالار حکمت دانشگاه شیراز 🖥 پخش زنده از: Aparat.com/shohada_shirazu/live 💠 مجمع یادواره شهدای دانشجویان دانشگاه شیراز https://zil.ink/shohada_shirazu

#سیره_شهدا 🥀 ┈┈•••❊✬🕊️دست نیاز،چشم‌امید🕊️✬❊••┈┈ زیباترین محصول حیات خدایا! تو را شکر می‌کنم که اشک را آفریدی که عصاره‌ی حیات انسان است. آنگاه که در آتش عشق می‌سوزم، یا در شدت درد می‌گدازم، یا در شوق زیبایی و ذوق عرفانی آب می‌شوم و سراپای وجودم روح می‌شود، لطف می‌شود، عشق می‌شود، سوز می‌شود و عصاره وجودم به صورت اشک آب می‌شود و به عنوان زیباترین محصولِ حیات، که وجهی به عشق و ذوق دارد و وجهی دیگر به غم و درد به دامان وجودم فرو می‌چکد. اگر خدای بزرگ از من سندی بطلبد، قلبم را ارائه خواهم داد و اگر محصول عمرم را بطلبد، اشک را تقدیم خواهم کرد. بینش و نیایش، ص73 #شهید_دکتر_مصطفی_چمران #دست_نیاز_چشم_امید 💠مجمع یادواره شهدای دانشجویان دانشگاه شیراز @myshohada

تمام کسانی که با اکبر ملکشاهی آشنایی داشتند می‌گویند شهید مدل سال 57 مانده بود. ذره‌ای به دنیا دلبستگی نداشت مثل جوانان اول انقلاب بود. خیلی ساکت و کم حرف بود. خنده‌هایش حالت تبسم داشت. در عین حال خیلی احساساتی بود. #شهید_اکبر_ملکشاهی #سالروز_شهادت 🥀 💠 مجمع یادواره شهدای دانشجویان دانشگاه شیراز @myshohada

📚#معرفی_کتاب "کتاب یاس در آتش" کتاب یاس در آتش با موضوع شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها توسط آیت الله جعفر سبحانی تالیف و توسط ابوالحسن عمرانی ترجمه شده است. این کتاب که دارای ۱۲۰ صفحه می باشد توسط موسسه تعلیماتی و تحقیقاتی امام صادق علیه السلام در سال ۱۳۹۵ به چاپ رسید. این کتاب اعترافات تاریخ‌نگاران و حدیث پردازان اهل سنت را جمع آوری کرده است که همگی از یک واقعیت تلخ پرده برداشته‌اند، آنان همگی بر این باورند که پس از رحلت رسول خدا جنایتی بزرگ بر اهل بیت او به ویژه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها اتفاق افتاده است و لذا نتوانسته اند این حقیقت دردناک را منکر شوند. برشی از کتاب: محمد بن یزید عبدالاکبر بغدادی یکی از ادیبان نویسنده و صاحب آثار گرانبهاست وی در کتاب الکامل روایتی را از عبدالرحمان بن عوف به هنگام دیدار با ابوبکر در بستر مرگ نقل می‌کند و می‌گوید: به هنگام بیماری ابوبکر که به مرگش منجر گردید به نزد او رفتم و سلام کردم از او پرسیدم چگونه ای؟ برخاست و راست نشست تا آنجا که می‌گوید ابوبکر گفت به راستی من بر هیچ چیز اسفناک نیستم مگر بر سه کار که انجام دادم که کاش انجام نمی دادم و سه کار که انجام ندادم که کاش انجام می‌دادم و سه چیز را که کاش از رسول خدا می پرسیدم. اما آن سه که بر آن پشیمانم این که کاش در خانه فاطمه را نمی‌گشودم هرچند آنها به عزم جنگ آن را بسته بودند و کاش روز سقیفه بنی ساعده کار خلافت را به عهده یکی از دو تن عمر یا ابوعبیده سپرده بودم تا یکی از آنها امیر باشد و من وزیر باشم. #کتاب_یاس_در_آتش #کتاب 💠 مجمع یادواره شهدای دانشجویان دانشگاه شیراز @myshohada

#سالروز_شهادت 🥀 روی دیوار اتاقش آیه ای از قرآن به این مضمون حک شده بود : « ای کسانی که ایمان آورده اید ، شما را چه شده است که‌ هنگامی که لازم می‌شود در راه خدا مهاجرت کنید ، سنگین به زمین می چسبید و خوشی دنیا را بر آخرت ترجیح می دهید ؟!» #شهید‌محمد‌جواد‌تندگویان 💠 مجمع یادواره شهدای دانشجویان دانشگاه شیراز @myshohada

از تو مي‏خواهم به بزرگواريت‏ كه ببخشي از عطاي خود بر من آنچنان‏كه ديده‏ام به آن روشن شود، و از اميد به تو سرشارم سازي به اندازه‏اي كه نهادم آرامش يابد، و از يقين‏ آنچنان بر من منّت نهي كه با آن ناگواريهاي دنيا را برايم آسان نمايي... «مُناجات الرّاجِين» راز و نیاز امیدواران🍂 #صحیفه_سجادیه 💠مجمع یادواره شهدای دانشجویان دانشگاه شیراز @myshohada

"انتشار شماره جدید نشریه دیدار مجوز: ۲۵۹ ک‌ن‌ش " شماره: ۱۴۳/ سال نهم/ آبان ماه ۱۴۰۰ موضوعاتی که در این شماره از #دیدار می‌خوانید: 📖پیشنهاد روز #معرفی_کتاب (پروانگی) ⁦✒️⁩یادداشت روز _روایت یک قهرمان (نگاهی به فیلم منصور) _ قیام قلم(تولد حماسه) _یک دقیقه بیشتر (حکایت یلدا) _ ایستادگان بر پای جان 📝دیدار نگار برشی از دیدار با خانواده محترم شهید محمودرضا بیضایی #نشریه_دیدار 💠 مجمع یادواره شهدای دانشجویان دانشگاه شیراز @myshohada

فایل نشریه دیدار آذر ماه جهت مطالعه🍃 💠مجمع یادواره شهدای دانشجویان دانشگاه شیراز @myshohada

#سیره_شهدا 🥀 ┈┈•••❊✬🕊️از نگاه مهر🕊️✬❊••┈┈ کتمان درد شهید محمود کاوه بچه بود که پدرش دستش را می‌گرفت و به مسجدی که من آنجا صحبت میکردم و تفسیر میگفتم میاورد. ‌جوان‌ها پرواز کردند و ما ماندیم، بچه‌ها بزرگ شده‌اند. قدر آن‌ها را بدانیم .‌کم سعادتی ماست، ‌ما که به اصطلاح پیشکسوت آن‌ها بودیم ماندیم. ‌ایشان جزو عناصر كم‌نظیرى بود كه من او را در صدد خودسازى یافتم؛ حقیقتاً اهل خودسازى بود هم خودسازى معنوى و اخلاقى و تقوایى، هم خودسازى رزمى، در یكى از عملیات اخیر دستش مجروح شده بود؛ من دیدم دستش متورم است بنده نسبت به این كسانى كه دست‌هایشان آسیب دیده یک حساسیتى دارم، فورى مى‌پرسم دستت درد مى‌كند.پرسیدم دستت درد مى‌كند؟! گفت: "نه". بعداً از برادرانی که آن‌جا بودند اطلاع پیدا كردم، که دستش شدید درد مى‌كردِ و این همه درد را كتمان و نمى‌گفت؛ كه این مستحب است، كه انسان حتى‌المقدور درد را كتمان كند و به دیگران نگوید، یک چنین حالت خودسازى ایشان داشت. نرم افزار چند رسانه‌ای شهید کاوه/ نشر شاهد #شهید_محمود_کاوه #از_نگاه_مهر 💠مجمع یادواره شهدای دانشجویان دانشگاه شیراز @myshohada